تصاویر شعری در زمینۀ عناصر اجتماعی – سیاسی از جمله تصاویری است که در دورههای مختلف رنگ و جلوه-ای متفاوت داشتهاست. مقالۀ حاضر از جایگاه تصاویر اجتماعی –سیاسی که بسامد بالایی در شعر صائب دارد، سخن میگوید؛ تصاویری که حاصل خیال دورپرداز صائب، حول عنصری واحد ا چکیده کامل
تصاویر شعری در زمینۀ عناصر اجتماعی – سیاسی از جمله تصاویری است که در دورههای مختلف رنگ و جلوه-ای متفاوت داشتهاست. مقالۀ حاضر از جایگاه تصاویر اجتماعی –سیاسی که بسامد بالایی در شعر صائب دارد، سخن میگوید؛ تصاویری که حاصل خیال دورپرداز صائب، حول عنصری واحد است که از این طریق تجربههای ذهنی و حسی خویش را به تصویر میکشد. شاعر در دورهای از ادب فارسی قرار دارد که برای دست یافتن به معنی و مضمونهای بدیع و بیگانه به ناچار نیازمند داشتن گسترۀ وسیعی از واژگان است؛ بنابراین هر عنصر و واقعهای را دست مایۀ کار و هنر خویش قرار میدهد. از آنجایی که ارتباط مستقیمی با حکومت و دربار داشته، تأثیری پذیری او از شرایط حاکم دور از انتظار نخواهد بود؛ او از نزدیک به طور ملموس و عینی با امور و وقایع اجتماعی – سیاسی در ارتباط است، او این تجربههای حسی را با تجربههای ذهنی خویش میآمیزد و تداعیهای دور و نزدیک را شکل می-دهد. و به این ترتیب مسئلۀ تأثیر و تأثر پذیری از جامعه و شرایط حاکم بر آن، در شعر او امری کاملاً طبیعی خواهد بود.
پرونده مقاله
نوع عناصری که شاعر حول موتیف (Motif) یا بنمایههای تصویرساز فرامیخواند، تا صورتهای ذهنی (Image) را ترسیم کند، بستگی به قدرت و وسعت خیال شاعر دارد. بیدل از جمله شاعرانی بود که توانست با قدرت خیال خویش، عناصری پیرامون بنمایههای تصویرساز فراخواند، که در ظاهر ارتباطی م چکیده کامل
نوع عناصری که شاعر حول موتیف (Motif) یا بنمایههای تصویرساز فرامیخواند، تا صورتهای ذهنی (Image) را ترسیم کند، بستگی به قدرت و وسعت خیال شاعر دارد. بیدل از جمله شاعرانی بود که توانست با قدرت خیال خویش، عناصری پیرامون بنمایههای تصویرساز فراخواند، که در ظاهر ارتباطی میان آن عناصر و تداعیها وجود نداشت؛ ولی در قلمرو خیال شخصِ بیدل، سبب خلق تصویرهای بدیع میشد؛ تجربههایی که بیدل از عرفان و تصوف داشت، زمینۀ تصویرهای دور از ذهن را فراهم ساخت؛ و شاعر را در عصری که یافتن مضامین و معانی بیگانه هنر محسوب میشد، یاری کرد. حیرت حالتی بود که از راه تصوف و تفکر در دل شاعر عارف درآمد و راه را برای خلق مضامین بدیع و تداعیهای دور و غریب هموار کرد. چنین حالتی برای بیدل چنان ارزشمند بود که رمز دو جهان را در متحیّر شدن خلاصه کرد. مقالۀ حاضر که با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی است، درصدد آن است تا با آوردن تداعیها حول محورعنصر تصویرساز حیرت، صورتهای ذهنی بیدل را در رابطه با این عنصر نشان دهد و خواننده را در یافتن معنایی واحد یاری کند.
پرونده مقاله