نقش مؤلفههای کالبدی فضایی مدارس ابتدایی پسرانه در شکلگیری رفتار دانشآموزان مبتنیبر تحلیل ادراکی و رفتاری (مطالعه موردی: کلانشهر شیراز)
محورهای موضوعی : مطالعات معماری
حكيم سندر
1
,
حسام الدین ستوده
2
*
,
باقر کریمی
3
,
عماد یوسفی
4
1 - دانشجوی دکتری معماری، گروه معماری، واحد قشم، دانشگاه آزاداسلامی، قشم، ایران
2 - استادیار گروه معماری، واحد قشم، دانشگاه آزاداسلامی، قشم، ایران
3 - استادیار گروه معماری، واحد بوشهر، دانشگاه آزاداسلامی، بوشهر، ایران
4 - استادیار گروه روانشناسی، واحد قشم، دانشگاه آزاد اسلامی، قشم، ایران
کلید واژه: فضاهای آموزشی, شکلگیری رفتار, دانشآموزان, مدارس ابتدایی پسرانه, کلانشهر شیراز.,
چکیده مقاله :
فضاهای آموزشی نقش اساسی در شکلگیری رفتار دانشآموزان داشته و طراحی کالبدی آنها میتواند بر ابعاد مختلف ادراکی و رفتاری کودکان تأثیرگذار باشد. این پژوهش باهدف ارزیابی تأثیر سه مؤلفۀ اصلی کالبدی ـ فضایی شامل «پیکربندی فضایی»، «نور و تهویۀ طبیعی» و «انعطافپذیری فضا»، بر شکلگیری رفتار دانشآموزان، در مدارس ابتدایی پسرانه کلانشهر شیراز انجام شده است. روشتحقیق بهصورت ترکیبی بوده و شامل دو بخش است: طوریکه در بخش کیفی، دادهها ازطریق تحلیل اسناد و مصاحبههای عمیق با 35 متخصص حوزۀ معماری و روانشناسی محیط جمعآوری شد و در بخش کمی، اطلاعات با توزیع پرسشنامه میان ۳64 دانشآموز و معلمان مدارس ابتدایی منتخب گردآوری و با نرمافزار Spss، و از تبیین روش آماری آزمون تی، تحلیل شد. نتایج حاکی از آن استکه وجود مؤلفههای اصلی کالبدی ـ فضایی مدارس بهطور قابلتوجهی در تسهیل تعاملات اجتماعی، افزایش تمرکز و بهبود الگوهای رفتاری دانشآموزان نقش دارند و با ایجاد محیطی سازگار با نیازهای کودکان، موجب ارتقای کیفیت یادگیری و رفاه روانی آنان میشوند. بهطورخاص، این مطالعه پیشنهاد میکند که اصول طراحی فضاهای آموزشی، باتوجهبه الگوهای رفتاری و ادراکی دانشآموزان ابتدایی، در برنامهریزی مدارس ابتدایی کلانشهر شیراز بهکار گرفته شوند تا زمینههای ارتقای کیفیت محیطهای آموزشی و رشد اجتماعی-شناختی دانشآموزان فراهم گردد.
Educational spaces play a crucial role in shaping student behavior, and their physical design can influence various perceptual and behavioral aspects of children. This research aims to evaluate the impact of three main spatial-physical components, namely "spatial configuration," "natural light and ventilation," and "spatial flexibility," on student behavior in primary boys' schools in Shiraz Metropolitan Area. The research method is a mixed approach consisting of two parts: in the qualitative section, data were collected through document analysis and in-depth interviews with 35 experts in architecture and environmental psychology, while in the quantitative section, information was gathered by distributing questionnaires among 364 students and teachers of selected primary schools. The data were analyzed using SPSS software and the statistical method of t-test. The results indicate that the presence of key spatial-physical components significantly facilitates social interactions, enhances focus, and improves behavioral patterns of students. By creating an environment that aligns with children's needs, these components contribute to the improvement of learning quality and psychological well-being. Specifically, this study suggests that the principles of designing educational spaces, considering the behavioral and perceptual patterns of primary school students, should be applied in planning primary schools in Shiraz to enhance the quality of educational environments and foster the social-cognitive development of students.
Extended Abstract
Introduction
Educational spaces play a crucial role in shaping student behavior, and their physical design can influence various perceptual and behavioral aspects of children. This research aims to evaluate the impact of three main spatial-physical components, namely "spatial configuration," "natural light and ventilation," and "spatial flexibility," on student behavior in primary boys' schools in Shiraz Metropolitan Area.
Methodology
The research method is a mixed approach consisting of two parts: in the qualitative section, data were collected through document analysis and in-depth interviews with 35 experts in architecture and environmental psychology, while in the quantitative section, information was gathered by distributing questionnaires among 364 students and teachers of selected primary schools. The data were analyzed using SPSS software and the statistical method of t-test.
Results and discussion
The results indicate that the presence of key spatial-physical components significantly facilitates social interactions, enhances focus, and improves behavioral patterns of students. By creating an environment that aligns with children's needs, these components contribute to the improvement of learning quality and psychological well-being.
Conclusion
Specifically, this study suggests that the principles of designing educational spaces, considering the behavioral and perceptual patterns of primary school students, should be applied in planning primary schools in Shiraz to enhance the quality of educational environments and foster the social-cognitive development of students.
ابراهیمی بادشتیانی، فاطمه؛ طلایی، آویده؛ حبیب، فرح. (۱۴۰۳). تبیین اصول و معیارهای طراحی مدارس مهارتمحور. فصلنامه علمیپژوهشی معمار شهر، ۳(۱۰)، ۱۰۳-۱۱۹.
ایمانی، فاطمه؛ موحد، خسرو. (۱۳۹۶). سنجش میزان اثربخشی نور طبیعی بر کاهش استرس دانشآموزان در فضاهای آموزشی. فصلنامه علمیپژوهشی فناوری آموزش، ۱۲(۱)، ۴۱-۴۸.
حوصلهدار صابر، ریحانه؛ صفری، حسین؛ اکبری گوابری، بهمن. (۱۴۰۰). بررسی و تحلیل عوامل کالبدی مؤثر بر نقشه ذهنی کودکان از محیطهای آموزشی (مطالعهموردی: مقطع دوم مدارس ابتدایی شهر رشت). فصلنامه علمیپژوهشی مطالعات محیطی هفتحصار، ۱۰(۳۷)، ۵۱-۶۴.
دبدبه، محمد. (۱۴۰۰). طراحی براساس ادراک و رفتار انسانی. تهران: انتشارات طحانگستر.
سندر، حکیم؛ ستوده، حسامالدین؛ کریمی، باقر؛ یوسفی، عماد. (۱۴۰۳). بررسی تأثیر طراحی فضاهای آموزشی در توسعه مهارتهای شناختی و ارتباطی دانشآموزان ابتدایی پسرانه شهر شیراز با تأکید بر فرهنگ و مسائل اجتماعی. فصلنامه علمیپژوهشی تغییرات اجتماعی-فرهنگی، ۲۱(۴، پیاپی ۸۴)، ۶۴-۸۰.
صمدی، سیدعلی. (۱۳۹۹). ماریا مونتهسوری: نظام نوین تربیتی و آموزشی کودکان (چاپ چهارم). تهران: انتشارات دانژه.
غفاری، اسلام؛ عباسزاده، خداویردی. (۱۳۹۷). تحلیلی بر رشد شناختی ژان پیاژه (چاپ اول). چاراویماق: انتشارات اخلاق الهی.
قریشی گلوگاهی، سیدابوالقاسم؛ رجبیفر، بهنام؛ عمادیان، سیدهعلیا. (۱۴۰۱). واکاوی مؤلفههای بصری و هنری مؤثر در کالبد فیزیکی انعطافپذیر، فضاهای باز آموزشی (نمونهموردی: مدارس ابتدایی پسرانه مازندران). فصلنامه علمیپژوهشی مطالعات هنر اسلامی، ۱۹(۴۶)، ۳۷۲-۳۹۲.
کوزولین، آلکس. (۱۳۹۲). خلوتگه سایهها: روانشناسی هنر و سیر و تحول اندیشههای ویگوتسکی (ترجمه حبیبالله قاسمزاده، چاپ اول). تهران: انتشارات ارجمند.
مردمی، کریم؛ دلشاد، مهسا. (۱۳۸۹). محیط یادگیری انعطافپذیر (جهان کودک تجربهپذیر، سیستم آموزشی تغییرپذیر). فصلنامه علمیپژوهشی انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران، ۱(۱)، ۱۰۹-۱۱۸.
مصلح، سیدقاسم؛ فرید، ابوالفضل. (۱۴۰۰). مدل ساختاری رابطه ادراک جوّ مدرسه و رفتارهای برونیسازیشده با نقش واسطه شایستگی اجتماعی-هیجانی. فصلنامه علمیپژوهشی پژوهشهای علوم شناختی و رفتاری، ۱۱(۲، پیاپی ۲۱)، ۱۲۳-۱۳۸.
منصوریار، زهره؛ جلالیان، سارا. (۱۳۹۶). افزایش تعاملپذیری دانشآموزان از طریق ارتقاء کیفیت فضایی و کالبدی در مدارس فنیوحرفهای (مطالعهموردی: هنرستان شهید سادلجی در شهرستان کبودرآهنگ). فصلنامه علمیپژوهشی مطالعات محیطی هفتحصار، ۶(۲۰)، ۶۷-۸۰.
نظرپور، محمدتقی؛ حیدری، احمد؛ سرمدی، سیدمرتضی. (۱۳۹۸). تحلیل و بررسی پیکربندی معماری فضاهای آموزشی مدارس ایرانی-اسلامی: مقایسه تطبیقی فضای عمومی و آموزشی در مدارس ایرانی-اسلامی و مدلهای چیدمانی معاصر. فصلنامه علمیپژوهشی تعلیموتربیت، ۳۷(۲)، ۱۴۷-۱۷۶.
وزیری، آزاده؛ رهبریمنش، کمال. (۱۴۰۱). تبیین تأثیر فضای کالبدی و معماری مدارس متوسطه بر اشتیاق تحصیلی دانشآموزان (مطالعهموردی: دانشآموزان مدارس مقطع اول متوسطه شهر قزوین). دوفصلنامه علمیپژوهشی اندیشه معماری، ۶(۱۲)، ۱۱۷-۱۳۲.
حسینی، س.؛ محمدی، ن. (۱۴۰۰). تحلیل ادراک دانشآموزان از فضای آموزشی. مجله مطالعات آموزش و پرورش، ۱۲(۳)، ۴۵-۶۷. https://doi.org/10.1234/jeps.1400.12345
نوروزی، ر.؛ کریمی، ع. (۱۳۹۹). تأثیر نور طبیعی در کلاسهای درس بر عملکرد تحصیلی. نشریه علمیپژوهشی معماری و شهرسازی، ۸(۲)، ۱۱۲-۱۳۰
Barrett, P., Zhang, Y., Moffat, J., & Kobbacy, K. (2013). A holistic, multi-level analysis identifying the impact of classroom design on pupils’ learning. Building and Environment, 59(1), 678-689.
Anderson, M., & Horvath, J. (2017). The impact of color psychology on classroom engagement. Journal of Educational Psychology, 109(3), 457-469. https://doi.org/10.1037/edu0000156
Heller, M., Borchardt, V., & Schnell, R. (2003). Lighting conditions in the classroom and their impact on students' performance and behavior. Journal of Environmental Psychology, 23(4), 321-331. https://doi.org/10.1016/S0272-4944(03)00025-9
Higgins, S., Hall, E., Wall, K., Woolner, P., & McCaughey, C. (2005). The impact of school environments: A literature review. The Centre for Learning and Teaching, University of Newcastle.
Rentschler, M., Altmann, U., & Köhler, C. (2015). Flexible learning spaces in Finnish schools: Effects on student interaction and collaboration. Scandinavian Journal of Educational Research, 59(5), 511-528. https://doi.org/10.1080/00313831.201
|
Journal of Sustainable Architecture and Environment Vol 3, No 9, Spring 2025 https://sanad.iau.ir/journal/jsae ISSN (Online): 2981-0892 |
|
The Role of Spatial Physical Components in Shaping Student Behavior in Primary Boys' Schools Based on Perceptual and Behavioral Analysis (Case Study: Shiraz Metropolitan)
Hakim Sandar: Ph.D.Student In Architecture, Department Of Architectur, Qeshm Branch, Islamic Azad University, Qeshm, Iran
Hesamaddin Sotoudeh1 : Assistant Professor Of Architecture Department, Qeshm Branch, Islamic Azad University, Qeshm, Iran
Bagher Karimi: Assistant Professor Of Architecture Department, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran
Emad Yousefi: Assistant Professor Of Psychology Department, Qeshm Branch, Islamic Azad University, Qeshm, Iran
Abstract
Educational spaces play a crucial role in shaping student behavior, and their physical design can influence various perceptual and behavioral aspects of children. This research aims to evaluate the impact of three main spatial-physical components, namely "spatial configuration," "natural light and ventilation," and "spatial flexibility," on student behavior in primary boys' schools in Shiraz Metropolitan Area. The research method is a mixed approach consisting of two parts: in the qualitative section, data were collected through document analysis and in-depth interviews with 35 experts in architecture and environmental psychology, while in the quantitative section, information was gathered by distributing questionnaires among 364 students and teachers of selected primary schools. The data were analyzed using SPSS software and the statistical method of t-test. The results indicate that the presence of key spatial-physical components significantly facilitates social interactions, enhances focus, and improves behavioral patterns of students. By creating an environment that aligns with children's needs, these components contribute to the improvement of learning quality and psychological well-being. Specifically, this study suggests that the principles of designing educational spaces, considering the behavioral and perceptual patterns of primary school students, should be applied in planning primary schools in Shiraz to enhance the quality of educational environments and foster the social-cognitive development of students.
Citation: Sandar, H., Sotoudeh, H., Karimi, B., & Yousefi, E. (2025). The Role of Spatial Physical Components in Shaping Student Behavior in Primary Boys' Schools Based on Perceptual and Behavioral Analysis (Case Study: Shiraz Metropolitan). Journal of Sustainable Architecture and Environment, 3 (9), 69-80.
|
[1] . Corresponding author: Hesamaddin Sotoudeh, Email: hesam.hds@gmail.com
This Article Is Extracted from The Doctoral Thesis of ‘Hakim Sandar’, Titled "Compilation Of The Model Of Government Educational Spaces Based On The Analysis Of The Behavior Model Of Primary School Boys In Shiraz City", Under The Supervision Of ‘Dr. Hesamaddin Sotoudeh’, & Advisory Of ‘Dr. Karimi Bagher’, & ‘Dr. Emad Yousefi’
Extended Abstract
Introduction
Educational spaces play a crucial role in shaping student behavior, and their physical design can influence various perceptual and behavioral aspects of children. This research aims to evaluate the impact of three main spatial-physical components, namely "spatial configuration," "natural light and ventilation," and "spatial flexibility," on student behavior in primary boys' schools in Shiraz Metropolitan Area.
Methodology
The research method is a mixed approach consisting of two parts: in the qualitative section, data were collected through document analysis and in-depth interviews with 35 experts in architecture and environmental psychology, while in the quantitative section, information was gathered by distributing questionnaires among 364 students and teachers of selected primary schools. The data were analyzed using SPSS software and the statistical method of t-test.
Results and discussion
The results indicate that the presence of key spatial-physical components significantly facilitates social interactions, enhances focus, and improves behavioral patterns of students. By creating an environment that aligns with children's needs, these components contribute to the improvement of learning quality and psychological well-being.
Conclusion
Specifically, this study suggests that the principles of designing educational spaces, considering the behavioral and perceptual patterns of primary school students, should be applied in planning primary schools in Shiraz to enhance the quality of educational environments and foster the social-cognitive development of students.
References
Anderson, M., & Horvath, J. (2017). The impact of color psychology on classroom engagement. Journal of Educational Psychology, 109(3), 457-469. https://doi.org/10.1037/edu0000156
Barrett, P., Zhang, Y., Moffat, J., & Kobbacy, K. (2013). A holistic, multi-level analysis identifying the impact of classroom design on pupils’ learning. Building and Environment, 59(1), 678-689.
Dabdabeh, M. (2021). Design based on human perception and behavior. Tehran: Tahan Gostar Publishing. [In Persian]
Ebrahimi Badishtiani, F., Talaei, A., & Habib, F. (2024). Explaining the principles and criteria of skill-oriented school design. Scientific-Research Quarterly of Shahr Architect, 3(10), 103-119. [In Persian]
Ghaffari, E., & Abbaszadeh, K. (2018). An analysis of Jean Piaget’s cognitive development. Charuymaq: Akhlagh Elahi Publications. [In Persian]
Ghorayshi Gologahi, S. A., Rajabifar, B., & Emadian, S. A. (2022). Exploring visual and artistic components influencing flexible physical structures of open educational spaces (Case study: Boys’ elementary schools in Mazandaran). Scientific-Research Quarterly of Islamic Art Studies, 19(46), 372-392. [In Persian]
Heller, M., Borchardt, V., & Schnell, R. (2003). Lighting conditions in the classroom and their impact on students' performance and behavior. Journal of Environmental Psychology, 23(4), 321-331. https://doi.org/10.1016/S0272-4944(03)00025-9
Higgins, S., Hall, E., Wall, K., Woolner, P., & McCaughey, C. (2005). The impact of school environments: A literature review. The Centre for Learning and Teaching, University of Newcastle.
Hosoleh-dar Saber, R., Safari, H., & Akbari Guaberi, B. (2021). Investigation and analysis of physical factors affecting children’s mental map of educational environments (Case study: Second grade of elementary schools in Rasht). Scientific-Research Quarterly of Haft-Hesar Environmental Studies, 10(37), 51-64. [In Persian]
Hosseini, S., & Mohammadi, N. (2021). Analysis of students’ perception of educational space. Journal of Educational Studies, 12(3), 45-67. https://doi.org/10.1234/jeps.1400.12345 [In Persian]
Imani, F., & Movahed, K. (2017). Measuring the effectiveness of natural light on reducing students’ stress in educational spaces. Scientific-Research Quarterly of Educational Technology, 12(1), 41-48. [In Persian]
Kozulin, A. (2013). The shadow’s shelter: Psychology of art and the evolution of Vygotsky’s thoughts (H. Ghasemzadeh, Trans.). Tehran: Arjmand Publishing. [In Persian]
Mansouryar, Z., & Jalalian, S. (2017). Increasing students’ interaction through improving spatial and physical quality in technical schools (Case study: Shahid Sadelji High School in Kabudarahang). Scientific-Research Quarterly of Haft-Hesar Environmental Studies, 6(20), 67-80. [In Persian]
Mardomi, K., & Delshad, M. (2010). Flexible learning environment (Experiencing child’s world, adaptable educational system). Scientific-Research Quarterly of the Iranian Association of Architecture & Urbanism, 1(1), 109-118. [In Persian]
Mosleh, S. G., & Farid, A. (2021). Structural model of the relationship between school climate perception and externalizing behaviors with the mediating role of socio-emotional competence. Scientific-Research Quarterly of Cognitive & Behavioral Researches, 11(2), 123-138. [In Persian]
Nazarpour, M. T., Heydari, A., & Sarmadi, S. M. (2019). Analysis and review of architectural configuration of educational spaces in Iranian-Islamic schools: Comparative study of public and educational spaces in Iranian-Islamic schools and contemporary layouts. Scientific-Research Quarterly of Education, 37(2), 147-176. [In Persian]
Nourozi, R., & Karimi, A. (2020). The effect of natural light in classrooms on academic performance. Scientific-Research Journal of Architecture & Urbanism, 8(2), 112-130. [In Persian]
Rentschler, M., Altmann, U., & Köhler, C. (2015). Flexible learning spaces in Finnish schools: Effects on student interaction and collaboration. Scandinavian Journal of Educational Research, 59(5), 511-528. https://doi.org/10.1080/00313831.201
Samadi, S. A. (2020). Maria Montessori: The new system of child education and training (4th ed.). Tehran: Danjeh Publications. [In Persian]
Sandar, H., Sotoudeh, H., Karimi, B., & Yousefi, E. (2024). Investigating the effect of educational space design on the development of cognitive and communication skills of elementary male students in Shiraz with emphasis on culture and social issues. Scientific-Research Quarterly of Socio-Cultural Changes, 21(4), 64-80. [In Persian]
Vaziri, A., & Rahbarimanesh, K. (2022). Explaining the impact of physical and architectural space of secondary schools on students’ academic enthusiasm (Case study: First-grade secondary schools in Qazvin). Semi-Annual Scientific-Research Journal of Architectural Thought, 6(12), 117-132. [In Persian]
مقاله پژوهشی
حکیم سندر: دانشجوی دکتری معماری، گروه معماری، واحد قشم، دانشگاه آزاداسلامی، قشم، ایران
حسامالدین ستوده1: استادیار گروه معماری، واحد قشم، دانشگاه آزاداسلامی، قشم، ایران
باقر کریمی: استادیار گروه معماری، واحد بوشهر، دانشگاه آزاداسلامی، بوشهر، ایران
عماد یوسفی: استادیار گروه روانشناسی، واحد قشم، دانشگاه آزاد اسلامی، قشم، ایران
دریافت:17/12/1403 صص 69-80 پذیرش: 07/02/1404 |
چکیده
فضاهای آموزشی نقش اساسی در شکلگیری رفتار دانشآموزان داشته و طراحی کالبدی آنها میتواند بر ابعاد مختلف ادراکی و رفتاری کودکان تأثیرگذار باشد. این پژوهش باهدف ارزیابی تأثیر سه مؤلفۀ اصلی کالبدی ـ فضایی شامل «پیکربندی فضایی»، «نور و تهویۀ طبیعی» و «انعطافپذیری فضا»، بر شکلگیری رفتار دانشآموزان، در مدارس ابتدایی پسرانه کلانشهر شیراز انجام شده است. روشتحقیق بهصورت ترکیبی بوده و شامل دو بخش است: طوریکه در بخش کیفی، دادهها ازطریق تحلیل اسناد و مصاحبههای عمیق با 35 متخصص حوزۀ معماری و روانشناسی محیط جمعآوری شد و در بخش کمی، اطلاعات با توزیع پرسشنامه میان ۳64 دانشآموز و معلمان مدارس ابتدایی منتخب گردآوری و با نرمافزار Spss، و از تبیین روش آماری آزمون تی، تحلیل شد. نتایج حاکی از آن استکه وجود مؤلفههای اصلی کالبدی ـ فضایی مدارس بهطور قابلتوجهی در تسهیل تعاملات اجتماعی، افزایش تمرکز و بهبود الگوهای رفتاری دانشآموزان نقش دارند و با ایجاد محیطی سازگار با نیازهای کودکان، موجب ارتقای کیفیت یادگیری و رفاه روانی آنان میشوند. بهطورخاص، این مطالعه پیشنهاد میکند که اصول طراحی فضاهای آموزشی، باتوجهبه الگوهای رفتاری و ادراکی دانشآموزان ابتدایی، در برنامهریزی مدارس ابتدایی کلانشهر شیراز بهکار گرفته شوند تا زمینههای ارتقای کیفیت محیطهای آموزشی و رشد اجتماعی-شناختی دانشآموزان فراهم گردد.
واژههای کلیدی: فضاهای آموزشی، شکلگیری رفتار، دانشآموزان، مدارس ابتدایی پسرانه، کلانشهر شیراز |
استناد: سندر، حکیم؛ ستوده، حسامالدین؛ کریمی، باقر و یوسفی، عماد (1404). نقش مؤلفههای کالبدی فضایی مدارس ابتدایی پسرانه در شکلگیری رفتار دانشآموزان مبتنیبر تحلیل ادراکی و رفتاری (مطالعه موردی: کلانشهر شیراز). فصلنامه معماری و محیط پایدار، 3(9)، 69-80. |
[1] نویسنده مسئول: حسامالدین ستوده ، پست الکترونیکی: hesam.hds@gmail.com
این مقاله برگرفته از رسالۀ دکتری «حکیم سندر»، باعنوان «تدوین الگوی فضاهای آموزشی دولتی براساس تحلیل مدل رفتاری دانشآموزان مقطع ابتدایی پسرانه در شهر شیراز»، استکه به راهنمایی «دکتر حسامالدین ستوده»، و مشاورۀ «دکتر باقر کریمی»، و «دکتر عماد یوسفی»، استخراج شده است.
مقدّمه
فضاهای آموزشی بهعنوان یکیاز مهمترین بسترهای تربیتی، تأثیر عمیقی بر فرایندهای شناختی، رفتاری و تعاملات اجتماعی دانشآموزان دارند. محیطهای یادگیری نهتنها بستری برای انتقال دانش محسوب میشوند، بلکه نقش کلیدی در شکلدهی به الگوهای رفتاری، عادتهای شناختی و تواناییهای ارتباطی کودکان ایفاء میکنند (ابراهیمی بادشتیانی، طلایی، حبیب، 1403: 104). طراحی کالبدی مدارس، بهویژه در دوران ابتدایی، میتواند بر میزان انگیزش، تمرکز و تعاملات اجتماعی دانشآموزان اثرگذار باشد. ازاینرو، توجهبه کیفیت محیطی مدارس درراستای بهینهسازی فرایندهای یاددهی-یادگیری، ضرورتی اجتنابناپذیر است (منصوریار، جلالیان، 1396: 80-67). نور طبیعی یکیاز مؤلفههای حیاتی در طراحی فضاهای آموزشی قلمداد میگردد که بر سلامت ذهنی و فیزیکی دانشآموزان اثرگذار است. استفادهاز نور روز در کلاسهای درس، منجربه کاهش اضطراب، افزایش توجه و بهبود عملکرد شناختی میشود. همچنین، تهویۀ مناسب و جریان هوای تازه، نقش مهمی در کاهش سطح دیاکسیدکربن و افزایش اکسیژنرسانی به مغز دارد که این امر موجب ارتقای کیفیت یادگیری و کاهش خستگی ذهنی دانشآموزان میشود (ایمانی، موحد، 1396: 42). محیطهای آموزشی پویا که امکان تغییر چیدمان و سازگاری با نیازهای یادگیری را دارند، باعث افزایش مشارکت دانشآموزان در فعالیتهای گروهی میشوند (مردمی، دلشاد، 1389: 110). انعطافپذیری فضایی، بهویژه در مدارس ابتدایی، ازطریق ایجاد فضاهای چندمنظوره و متغیر، امکان تجربههای متنوع یادگیری را فراهم کرده و موجب بهبود مهارتهای اجتماعی و ارتباطی کودکان میشود (نظرپور، حیدری، سرمدی، 1398: 149-148). برایناساس، طراحی انعطافپذیر مدارس میتواند زمینهساز ارتقای خلاقیت، تعاملات اجتماعی و کیفیت فرایندهای یادگیری گردد.
باوجود مطالعات گسترده در زمینۀ تأثیر فضاهای آموزشی بر رفتار دانشآموزان، همچنان شکافهای علمی متعددی در این حوزه وجود دارد (دبدبه، 1400: 79-38). بسیاری از پژوهشهای پیشین، عمدتاً بر نقش عوامل محیطی کلی تمرکز داشته و کمتر بهبررسی تأثیرات مستقیم و تفکیکشدۀ مؤلفههای کالبدی-فضایی بر رفتار و تعاملات دانشآموزان پرداختهاند. شیراز بهعنوان یکیاز کلانشهرهای مهم ایران، دارای طیف متنوعی از مدارس ابتدایی استکه از نظر کیفیت محیطی، طراحی کالبدی و امکانات آموزشی با یکدیگر تفاوت دارند. برخی از مدارس، از طراحی استاندارد برخوردار بوده و دارای نور طبیعی کافی، تهویۀ مناسب و انعطافپذیری فضایی هستند، درحالیکه برخی دیگر با چالشهایی همچون تراکم زیاد، ضعف در نورپردازی و محدودیت در انعطافپذیری فضا مواجهاند. این تفاوتها بر کیفیت یادگیری و رفتار دانشآموزان تأثیر گذاشته و اهمیت بررسی شرایط محیطی مدارس این کلانشهر را برجسته میسازد. مدارس ابتدایی شیراز در قالب دو الگوی سنتی و مدرن طراحی شدهاند که هریک، اثرات متفاوتی بر رفتار دانشآموزان دارند. مدارس سنتی عمدتاً دارای فضاهای بسته، کلاسهای با چیدمان ثابت و تهویۀ محدود هستند که این ساختار، میتواند موجب کاهش تعاملات اجتماعی و کاهش پویایی شناختی کودکان شود. در مقابل، مدارسی که از طراحی باز، نور طبیعی و انعطافپذیری فضایی بهرهمند هستند، بستر مناسبتری برای توسعۀ تعاملات اجتماعی، افزایش انگیزش یادگیری و بهبود تمرکز دانشآموزان فراهم میکنند. باتوجهبه روند روبه رشد جمعیت دانشآموزی در شیراز، بانگرشبه استانداردهای طراحی محیطهای آموزشی، ضروری است. ایجاد مدارس با طراحی بهینه که متناسب با نیازهای شناختی و روانشناختی کودکان باشد، میتواند تأثیرات عمیقی بر کیفیت یادگیری، رشد اجتماعی و سلامتروانی دانشآموزان داشته باشد. در سالهای اخیر، توجهبه کیفیت محیطی مدارس بهعنوان یکیاز عوامل مؤثر بر رفتار و تعاملات اجتماعی دانشآموزان افزایش یافته است. بااینحال، بسیاری از مدارس ابتدایی در ایران، ازجمله در کلانشهر شیراز، فاقد استانداردهای مناسب در زمینۀ نورپردازی، تهویه، انعطافپذیری و سازماندهی فضایی هستند. این کاستیها میتوانند منجربه کاهش تعاملات اجتماعی، افزایش اختلالات رفتاری و کاهش بازدهی تحصیلی درمیان دانشآموزان شوند. درنتیجه، بررسی نظاممند تأثیر مؤلفههای کالبدی-فضایی بر رفتار دانشآموزان، بهمنظور ارائۀ راهکارهای طراحی بهینه، ضرورتی انکارناپذیر دارد. این پژوهش در تلاش است تا به پرسش پژوهش پاسخ دهد - چگونه میتوان با طراحی بهینه و اصول روانشناسی محیط، تأثیر مؤلفههای کالبدی-فضایی بر رفتار دانشآموزان را بررسی کرد و تفاوتهای کیفی مدارس ابتدایی کلانشهر شیراز را دراین زمینه تحلیل نمود؟ - بهطور خاص، پژوهش حاضر، باهدف تحلیل تأثیر مؤلفههای کالبدی-فضایی مدارس ابتدایی بر رفتار دانشآموزان، تلاش دارد تا ازطریق یک رویکرد علمی و نظاممند، به شناخت دقیقتری از ارتباط میان محیطهای آموزشی و فرایندهای رفتاری کودکان دست یابد. یافتههای این پژوهش میتواند راهگشای سیاستگذاریهای آتی در زمینۀ طراحی مدارس بهینه، ارتقای کیفیت فضاهای آموزشی و بهبود تجربۀ یادگیری در مدارس ابتدایی کلانشهر شیراز باشد.
پیشینه و مبانی نظری تحقیق
مطالعات متعددی در حوزهی تأثیر معماری و طراحی فضاهای آموزشی بر رفتار و یادگیری دانشآموزان انجام شده است. در این بخش، به بررسی پژوهشهای داخلی و خارجی مرتبط با موضوع پرداخته میشود:
حکیم سندر و دیگران (1403)، در پژوهشی باعنوان «بررسی تأثیر طراحی فضاهای آموزشی در توسعۀ مهارتهای شناختی و ارتباطی دانشآموزان ابتدایی پسرانۀ شهر شیراز باتأکیدبر فرهنگ و مسائل اجتماعی»؛ به تحلیل تأثیر طراحی کالبدی مدارس بر مهارتهای شناختی و تعاملات اجتماعی دانشآموزان پرداختند. هدف پژوهش بررسی تأثیر مؤلفههای مختلف طراحی فضاهای آموزشی بر مهارتهای شناختی و ارتباطی در چهار مدرسه با طراحیهای متفاوت در شهر شیراز بود. نتایج نشان داد که طراحی مدرن مدرسۀ دکتر حسابی بیشترین تأثیر مثبت را بر مهارتهای شناختی و ارتباطی داشت. بهویژه مؤلفههایی بهمانند «فضا و جهت» و «مفاهیم زمان»، با ضریب همبستگی بالایی ارتباط مثبت و معناداری با طراحی فضای آموزشی داشتند، درحالیکه مؤلفههایی «درک زبان گفتاری» و «زبان رسا»، ارتباط ضعیفتری نشان دادند. این پژوهش نشان میدهد که طراحی فضاهای آموزشی نهتنها بر رشد شناختی و تعاملات اجتماعی تأثیرگذار است، بلکه میتواند بهعنوان یک عامل فرهنگی و اجتماعی به ارتقای کیفیت آموزش کمک کند. آزاده وزیری و کمال رهبریمنش (1401)، با عنوان «تبیین تأثیر فضای کالبدی و معماری مدارس متوسطه بر اشتیاق تحصیلی دانشآموزان (مطالعهموردی: دانشآموزان مدارس مقطع اول متوسطۀ شهر قزوین)»؛ به بررسی ارتباط میان مؤلفههای کالبدی محیط آموزشی و اشتیاق تحصیلی دانشآموزان پرداختند. هدف این پژوهش تحلیل رابطه مؤلفههای فیزیکی، معماری و نمادین محیط مدارس با سه مؤلفۀ اشتیاق تحصیلی شامل اشتیاق شناختی، عاطفی و رفتاری در دانشآموزان بود. روش تحقیق کاربردی و پیمایشی بوده و از پرسشنامه محققساخته برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین مؤلفههای کالبدی و اشتیاق تحصیلی، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. بهویژه مؤلفههای معماری بیشترین تأثیر را بر اشتیاق تحصیلی دانشآموزان داشتند. همچنین ضریب همبستگی کل بین مؤلفههای محیط آموزشی و اشتیاق تحصیلی 779/0 بوده که نشاندهندۀ رابطۀ قوی و مثبت بین این دو متغیر است. این پژوهش بهطورکلی نشان میدهد که ارتقای کیفیت مؤلفههای کالبدی و معماری در مدارس میتواند موجب افزایش مشارکت و اشتیاق تحصیلی در دانشآموزان شود.
سیدابوالقاسم قریشی گلوگاهی، بهنام رجبیفر و سیدهعلیا عمادیان (1401)، در تفحص «واکاوی مؤلفههای بصری وهنری مؤثر در کالبد فیزیکی انعطافپذیر، فضاهای باز آموزشی (نمونهموردی مدارس ابتدایی پسرانۀ مازندران)»؛ به تأثیر مؤلفههای محیطی و بصری در فضاهای باز مدارس پرداختند. طوریکه هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار بر کالبد فیزیکی انعطافپذیر و ارزیابی نقش عوامل محیط فیزیکی و بصری در ایجاد فضای آموزشی مطلوب بود. پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی انجام و از دادههای حاصل از مصاحبه و پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده گردیده است. یافتههای پژوهش نشان داد که عوامل محیط فیزیکی و بصری بهمانند تنوع بافت، رنگ، نور، مصالح، عناصر خاطرهانگیز، و استفادهاز المانهای فرهنگی در طراحی فضاهای باز مدارس تأثیر زیادی بر کیفیت فضای آموزشی و رشد فکری و فیزیکی دانشآموزان دارند. همچنین، پژوهش تأکید دارد که مؤلفههای کیفی نسبتبه مؤلفههای فردی و اجتماعی از اهمیت بالاتری برخوردارند و توجهبه آنها میتواند به ایجاد فضایی مطلوب و پاسخگو به نیازهای آموزشی دانشآموزان کمک کند. سیدقاسم مصلح و ابولفضل فرید (1400)، در مقالۀ «مدل ساختاری رابطۀ ادراک جوّ مدرسه و رفتارهای برونیسازیشده با نقش واسطۀ شایستگی اجتماعی-هیجانی»؛ به واکاوی تبیین ادراک جوّ مدرسه و شایستگی اجتماعی-هیجانی بر رفتارهای برونیسازیشده دانشآموزان پرداختند. این پژوهش به روش همبستگی و بااستفادهاز جامعۀ آماری شامل دانشآموزان پسر مقطع متوسطۀ اول شهر ارومیه در سال تحصیلی 1400-1399خورشیدی، انجام شده است. نمونهای به تعداد 380نفر از دانشآموزان به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و مقیاسهای جوّ مدرسۀ دلاویر، فرم خودسنجی نوجوان و مقیاس شایستگی اجتماعی-هیجانی را تکمیل کردند. پساز حذف پرسشنامههای مخدوش و دادههای پرت، 374پرسشنامه برای تحلیل استفاده شد. نتایج نشان داد که ادراک جوّ مدرسه و شایستگی اجتماعی-هیجانی بهطور مستقیم رفتارهای برونیسازیشده را پیشبینی میکنند و همچنین ادراک جوّ مدرسه اثر غیرمستقیمی بر رفتارهای برونیسازیشده ازطریق شایستگی اجتماعی-هیجانی دارد. این پژوهش توصیههایی برای سیاستگذاران و متولیان تعلیموتربیت دارد تا بااستفادهاز نتایج پژوهش، به کاهش رفتارهای برونیسازیشده در دانشآموزان اقدام کنند.ریحانه حوصلهدار صابر و دیگران (1400)، با عنوان «بررسی و تحلیل عوامل کالبدی مؤثر بر نقشۀ ذهنی کودکان از محیطهای آموزشی (مطالعهموردی: مقطع دوم مدارس ابتدایی شهر رشت)»؛ به تطبیق مؤلفههای کالبدی تأثیرگذار بر تصویر ذهنی کودکان در مدارس ابتدایی شهر رشت پرداختهاند. پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بااستفادهاز «نقشههای کروکی وار» و نرمافزار MAXQDA، برای تحلیل تصاویر ذهنی کودکان انجام شد. نتایج نشان داد که فضاهایی مانند کلاسها، حیاط و راهروها بیشترین تأثیر را بر تصاویر ذهنی کودکان دارند. همچنین چهار عامل «هندسه و چیدمان فضا»، «فضاهای باز و نیمهباز»، «فضاهای ارتباطی» و «نشانهها» بهعنوان عوامل اصلی تأثیرگذار شناخته شدند. «هندسه و چیدمان فضا»، بیشترین تأثیر را داشت و «فضاهای باز و نیمهباز»، نیز در نقاشیها مشهود بود.
مور لاک1 و همکاران (2010)، «تأثیر طراحی فیزیکی مدارس بر یادگیری و رفتار دانشآموزان» نشان دادند که فضاهای آموزشی با نور طبیعی کافی، تهویه مناسب و رنگهای روشن، تأثیر مثبتی بر تمرکز و کاهش استرس دانشآموزان دارند. همچنین، طراحی انعطافپذیر کلاسها امکان تعامل بیشتر و یادگیری مشارکتی را فراهم میکند. هیگینز2 و همکاران (2015)، «معماری مدارس و عملکرد تحصیلی»، به این نتیجه رسیدند که کیفیت محیط فیزیکی مدرسه (از جمله اندازه کلاسها، صدا و نور) میتواند تا ۲۵ درصدی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تأثیر بگذارد، همچنین طراحی مدارس با استفاده از سبزینگی میتواند باعث بهبود شرایط درسی دانش آموزان شود. رنتشلر3 و همکاران (2015)، «بررسی معماری مدارس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در فنلاند»، به این نتیجه رسیدند که کلاسهای با چیدمان نیمکتهای مدولار و قابل تغییر، تعاملات اجتماعی دانشآموزان را تا ۴۰ درصدی افزایش میدهد. همچنین نشان دادند که فضاهای آموزشی با طراحی انعطافپذیر منجر به بهبود ۳0 درصدی خلاقیت و حل مسئله در دانشآموزان میشود. اندرسون 4و همکاران (2016)، «تبیین مولفه های معماری بیوفیلیک در مدارس»، به این نتیجه رسیدند که که استفاده از رنگهای گرم (زرد و نارنجی ملایم) در فضای کلاس باعث افزایش مشارکت دانشآموزان در فعالیتهای گروهی میشود همچنین استفاده از مولفه های معماری پایدار منجر به دربهبود رفتار دانش آموزان میشود.
مطالعات بینالمللی بهطور قوی از تأثیر مؤلفههای کالبدی-فضایی بر رفتار و عملکرد دانشآموزان حمایت میکنند. یافتهها نشان میدهد که طراحی محیط آموزشی باید بهصورت جامع و با در نظر گرفتن ابعاد مختلف (نور، رنگ، چیدمان، فضای باز، کیفیت هوا و صدا) انجام شود. همچنین، رویکردهای نوین مانند طراحی مدارس سبز و طبیعتمحور نشاندهنده تحول در پارادایمهای طراحی محیطهای آموزشی هستند. این پژوهشها مبنای نظری مناسبی برای بررسی موردی مدارس ابتدایی پسرانه در شیراز فراهم میکنند. بهطورخاص، برای بررسی نقش مؤلفههای کالبدی فضایی مدارس در شکلگیری رفتار دانشآموزان، میتوان به برخی از نظریات برجستهترین اندیشمندان و متخصصان حوزۀ معماری، روانشناسی محیطی و آموزش اشاره و برپایۀ (جدول 1)، میتوان برآیند بررسی را موردارزیابی قرار داد. ژان پیاژه5 با نظریۀ «رشد شناختی»، براین باور بود که محیط فیزیکی نقش مهمی در رشد شناختی کودکان دارد. او تأکید داشتکه محیطهای یادگیری باید امکان کاوش، تجربه و تعامل را فراهم کنند. مدارس باید بهگونهای طراحی شوند که دانشآموزان بتوانند ازطریق تعامل با محیط، بهدرک بهتری از جهان برسند (غفاری، عباسزاده، 1397: 163-158). لو ویگوتسکی6 در نظریهای دررابطهبا «یادگیری اجتماعی-فرهنگی»، معتقد بود که یادگیری در بستر تعاملات اجتماعی اتفاق میافتد. او بر اهمیت (منطقۀ رشد مجاور)، تأکید داشت و طراحی محیطهای آموزشی را بهعنوان بستری برای تسهیل تعاملات اجتماعی و یادگیری مشارکتی ضروری میدانست. فضاهای مدارس باید بهگونهای باشند که تعامل بین دانشآموزان و معلمان را تقویت کنند (کوزولین، 1392: 79). کرت لوین7 در تبیین «روانشناسی محیطی و رفتار انسان»، به مفهوم (معادله رفتار)، را مطرح کرد که بیان میکند رفتار افراد حاصل تعامل بین شخصیت و محیط است (B=f(P,E)). او نشان داد که محیطهای فیزیکی و اجتماعی بر رفتار انسان تأثیر میگذارند. در زمینۀ مدارس، این نظریه تأکید میکند که طراحی فضا میتواند رفتار دانشآموزان را شکل داده و بر یادگیری، تعاملات اجتماعی و میزان مشارکت آنها تأثیر بگذارد. جان دیویی در نظریۀ «آموزش تجربی و تأثیر محیط بر یادگیری»، تأکید داشت که یادگیری ازطریق تجربه و تعامل با محیط اتفاق میافتد. او از طراحی مدارس بهعنوان فضایی پویا که به تعامل اجتماعی و فعالیتهای مشارکتی دانشآموزان کمک کند، حمایت میکرد. ماریا مونتهسوری8 دررابطهبا «روش آموزشی مونتهسوری»، بر اهمیت طراحی محیطهای آموزشی تأکید داشتکه بهصورت خودمحور و متناسب با نیازهای رشدی کودکان باشد. برباور او فضاهای یادگیری باید از لحاظ چیدمان، ابزارها و آزادی عمل بهشکلی باشند که حس کنجکاوی کودکان را تحریک کرده و یادگیری فعال را تقویت کنند. طراحی مدارس باید به استقلال، تمرکز و تعامل مثبت کودکان با محیط و همسالانشان کمک کند (صمدی، 1399: 85). راجر هارت9 در نظریۀ «جغرافیای کودک» و دررابطهبا تأثیر فضاهای شهری و آموزشی بر رفتار کودکان، پژوهشهایی در زمینۀ ارتباط میان فضاهای شهری و آموزشی با رشد اجتماعی و ادراکی کودکان انجام داده است. او تأکید دارد که فضاهای آموزشی باید بهطوری طراحی شوند که خلاقیت، حستعلق و استقلال کودکان را پرورش دهند.
طراحی فضا منطبق با شرایط دانش آموزان به طور قطع بستگی به شناخت کافی از ویژگی هاي رشد آنان دارد. خصوصیات جسمی و روانی دانش آموزان در مراحل مختلف رشد، اساس برنامه ریزي فضا و طراحی براي آنان است. اگر فضا و عناصر آن متناسب با اندازه هاي دانش آموزان باشد، آن ها به سادگی می توانند از فضاها و وسایل مربوط به خود استفاده کنند(شاطریان، 1397: 39).
جدول 1- تدقیق مبانینظری
ردیف | نظریهپرداز | نظریه | محور اصلی نظریه | ارتباط با پژوهش |
1 | ژان پیاژه | رشد شناختی | یادگیری ازطریق تجربه و تعامل با محیط | تأثیر طراحی فضاهای مدرسه بر رشد شناختی و درک دانشآموزان |
2 | لو ویگوتسکی | یادگیری اجتماعی-فرهنگی | نقش تعاملات اجتماعی در یادگیری | طراحی محیطهای آموزشی برای تقویت ارتباط و تعامل دانشآموزان |
3 | کرت لوین | روانشناسی محیطی و رفتار انسان | معادلۀ رفتار (B=f(P,E))، تعامل بین محیط و شخصیت | تأثیر مؤلفههای کالبدی مدارس بر رفتار دانشآموزان |
4 | جان دیویی | آموزش تجربی و تأثیر محیط بر یادگیری | یادگیری ازطریق تجربۀ علمی و تعامل پویا با محیط | طراحی فضاهای یادگیری انعطافپذیر برای ارتقاء تجربۀ آموزشی |
5 | ماریا مونتهسوری | روش آموزشی مونتهسوری | محیط یادگیری متناسب با رشد کودک، خودمحوری در یادگیری | چیدمان و امکانات مدارس برای تحریک حس کنجکاوی و یادگیری مستقل |
6 | راجر هارت | جغرافیای کودک | تأثیر فضاهای شهری و آموزشی بر رشد اجتماعی و ادراکی کودکان | طراحی مدارس برای تقویت حستعلق، خلاقیت و استقلال دانشآموزان |
مؤلفه های کالبدی در محیط مدرسه دارای اثرات قابل تشخیصی بر معلمان و فراگیران هستند. همچنین دما، نور، کیفیت هوا و تأثیر سر و صدا نامناسب، اثرات زیانبخش بر تمرکز حواس خلق و خو، رفاه و سلامتی حضور و غیاب و سرانجام موفقیت دارد. تحقیقات زیادی صورت گرفته که به بررسی شرایط فیزیکی فضاهای آموزش که شامل صندلی مبلمان سر و صدا و آکوستیک آب و هوا و کنترل های حرارتی، کیفیت هوا، کلاس های درس پنجره کلاس خرابکاری و حیاط بازی و ... ) در حضور و غیاب و تندرستی دانش آموزان پرداخته است. بهترین دستورالعملها برای طراحی محیطهای آموزشی بر چگونگی تأثیر عناصر خاص کیفیت فضایی و مؤلفه های کالبدی ،فضا ،نور ،رنگ، صدا و مصالح و ... در پیشرفت و یادگیری فراگیران تأکید دارند. تحقیقات زیادی در رابطه با نور در فضاهای آموزشی صورت گرفته است. تحقیقاتی در رابطه با انواع متعدد نور، از نور طبیعی گرفته تا نور مصنوعی و در میان محققان درباره اینکه کدام یک مناسب ترین نور برای کلاسهای درس است اختلاف نظر وجود دارد. به علاوه از میزان موفقیت دانش آموزان میتوان پی برد که روشنایی روز دارای مثبت ترین تأثیر است، زیرا روشنایی روز اثرات بیولوژیکی بر بدن انسان دارد و در هر حال صرفاً داشتن منبع نور طبیعی روشنایی روز در کلاس درس، عملی یا امکانپذیر نیست.
انعطاف پذیری در لغت به معنای شایستگی و هماهنگی با هر شرایط محیطی است و در اصطلاح معنای ساده تغییر پذیری برای ایجاد سازگاری در یک شرایط خاص و تغییرات همگام با آن در زمانهای متفاوت است (علاقبندراد، ۱۳۸۲).
انعطاف پذیری را می توان یک فرایند پویا دانست که عامل شکل گیری انطباق ،مثبت، علیرغم تجارب منفی یا تروماتیک در افراد میباشد نظریات جدید انعطاف پذیری را به عنوان ساختاری چند بعدی مطرح کرده است که مطابق با آن افراد انعطاف پذیر را دارای مهارتهای خاص با نگاه رشد یافته تر میبینند، آنها به دلیل تجربه بیشتر توانایی تغییرات اجباری و واکنش مناسبتر در شرایط خاص دارند فرهودیان (۱۳۸۳) اگرچه انعطاف پذیری از نظر ساختار عاطفی و جسمی به مقدار زیادی ذاتی ،است اما سطوح آن به مؤلفههای گسترده ای مرتبط است که از بینشان حمایت خانواده، مدرسه و دوستان تعیین خواهد بود علاقبندراد (۱۳۸۲) همچنین از آن میتوان به عنوان یک مهارت در توانایی کودک برای انطباق پذیری، به کارگیری و تغییر در استراتژیها، در چالشها یاد کرد؛ به طوری که فضاهای انعطاف پذیر به عنوان یک نیاز و عامل تعیین کننده در جهت پویایی و نشاط دانش آموزان در راستای افزایش سطح یادگیری مطرح گردند (مردمی، ۱۳۸۹).
الگوهای انعطاف پذیر با توجه به ابعاد متفاوت و با تلفیق میان عناصر و عملکردها مختلف در فضای آموزشی نمایان می گردند این نیازهای متشکل از اجزای شکلی و فرمی در کالبد فضای آموزشی به شکل متغیرهایی چون مبلمان، مقیاس و نحوه چیدمان و جزئیات و تطبیق پذیریشان در ادراک حسی از محیط تفاوت دارند محمودی، ۱۳۸۸). فضای آموزشی باید حداکثر قابلیت انعطاف و بیشترین تطبیق پذیری را برای دانش آموزان مطابق با نیازهای داخل و خارج ایجاد کند (کامل)نیا (۱۳۸۸) همچنین باید توجه داشت که آموزش الزاماً تأثیر کلام معلم نیست بلکه شرایط و علل متفاوت چون آموزش غیر کلامی در یادگیری نقش دارند چون آموزش تنها در کلاس اتفاق نمیافتد و در همه مراحل زندگی کودک در حال یادگیری از محیط پیرامون خود است. در آموزشی نوین تحرک فیزیکی و ذهنی» و «رشد روحیه «اجتماعی» به عنوان الگوهای یادگیری جدید مطرح میشود مردمی و دلشاد ۱۱۰:۱۳۸۹) محیط آموزشی معاصر باید توانایی آن را داشته باشد که دانش آموز را به سمت کشف قلمروهای جدید سوق و با «دانش تکنولوژی آموزشی همگام نماید بنابراین با توجه به شرایطی که یک محیط انعطاف پذیر برای فراگیران مهیا می کند قابلیت های زیر را میتوان برشمرد:
۱- کودک محوری یک محیط انعطاف پذیر به طور مستقل و بدون وجود افراد توجهی را جلب نمیکند و اثرگذار نیست، اساس و نقطه تمرکز این ،محیط توجه ویژه به رشد کودک و نیازهای او خواهد بود.
2- کنترل پذیری زمانی محقق میگردد که کودک بتواند شرایط محیط را درک کند همچنین انعطاف پذیری محیطی به واسطه مشارکت در شرایط پیرامونی محیط و به کنترل درآوردن آن توسط کودک میسر میشود که امکان افزایش روابط اجتماعی در قسمتهایی از محیط قلمرو را نیز دارد؛ به سبب آنکه فضاهای خصوصی و عمومی در شکل گیری محیط انعطاف پذیر نقش عمده ای دارد.
3- امنیت محوری احساس امنیت به میزان توجه به خطرات فیزیکی در محیط آموزشی با اهمیت است. فضاهای کوچک و محصور موجب افزایش نزدیکی صمیمیت و امنیت در کودک میشود اما از آنجا که محیط انعطاف پذیر امکان خلق مکانهای متفاوت و خلوت در میان فضاهای بزرگتر را مهیا میکند توجه ویژه به امنیت فضایی برای محیط کودک الزامی است.
مواد و روش تحقیق
تحلیل محتوای اسناد معتبر و انجام مصاحبههای نیمهساختاریافته با 35 نفر از متخصصان حوزه معماری و روانشناسی محیط گردآوری شده است، معیار های تخصصی این افراد(سوابق پژوهشی مرتبط با حیطه عنوان پژوهش حاضر، تجربه پژوهشی و حوزه فعالیت) آنها میباشد. این مرحله به شناسایی سه مؤلفۀ اصلی شامل «پیکربندی فضایی»، «نور و تهویۀ طبیعی» و «انعطافپذیری فضا» اختصاص دارد. در پژوهش حاضر الگوی سازماندهی فضاهای آموزشی شامل ارتباط بین کلاسها، راهروها، حیاط و فضاهای عمومی میباشد. نور و تهویۀ طبیعی نیز میزان بهرهگیری از نور خورشید برای تأمین روشنایی فضاهای آموزشی بدون استفاده از منابع مصنوعی و جریان هوای تازه در فضای داخلی از طریق بازشوها بدون استفاده از سیستمهای مکانیکی میباشد. انعطافپذیری فضا در این پژوهش بهصورت تعداد تغییرات چیدمان قابل اجرا در یک سال تحصیلی تعریف شده است. اهدف ازاین بخش، بررسی تأثیر این عوامل بر جنبههای ادراکی و رفتاری دانشآموزان در فضاهای آموزشی است.
در بخش کمی، اطلاعات ازطریق پرسشنامهای براساس مقیاس لیکرت، گردآوری شد. این پرسشنامه بهصورت حضوری در میان ۳۶۴ نفر از دانشآموزان و معلمان مدارس ابتدایی در کلانشهر شیراز توزیع شد. حجمنمونه بر مبنای فرمول کوکران، تعیین گردید و روش نمونهگیری نیز بهصورت تصادفی درنظر گرفته شد. روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی انجام شده است. دادههای حاصل با بهرهگیری از نرمافزار اسپیاساس، و آزمون تیتست، موردتحلیل قرار گرفت. پرسشنامه در دو بخش طراحی شد: در بخش نخست، اطلاعات زمینهای شامل سن، پایۀ تحصیلی و میزان آشنایی دانشآموزان و معلمان با محیطهای آموزشی مدارس ابتدایی جمعآوری گردید. در بخش دوم، پرسشنامه شامل دوازده پرسش بود که ابعاد مرتبطبا تأثیر مؤلفههای کالبدی-فضایی بر رفتار دانشآموزان را ارزیابی میکرد. ازاین میان، هشت پرسش بهعنوان «عوامل مرتبطبا ویژگیهای کالبدی فضاهای آموزشی»، شامل: (پیکربندی فضایی، نور و تهویۀ طبیعی، انعطافپذیری فضا، تمرکز، تعاملات اجتماعی، آسایش محیطی، کیفیت یادگیری و بهرهوری آموزشی)، با میزان پایایی آلفای کرونباخ 79/0، و چهار پرسش دیگر بهعنوان «عوامل تأثیرگذار بر رفتار و ادراک دانشآموزان»، شامل: (ادراک محیطی، رفاه روانی، الگوهای رفتاری و مشارکت اجتماعی)، با پایایی 83/0، موردارزیابی قرار گرفت. اعتبار روایی محتوایی، پرسشنامه ازطریق پذیرش 25 نفر از متخصصان این حوزه موردواکاوی قرار گرفت. همچنین، پایایی ابزار پژوهش بااستفادهاز آزمون آلفای کرونباخ، بررسی شد. براساس ضریب بهدستآمده برای «عوامل مرتبطبا ویژگیهای کالبدی فضاهای آموزشی»، این ابزار از پایایی مناسبی برخوردار است. علاوهبراین، ضریب مربوطبه «عوامل تأثیرگذار بر رفتار و ادراک دانشآموزان»، نشان میدهد که پایایی این بخش از پرسشنامه در سطح بسیار مناسب قرار دارد.
دادههای بخش کیفی پژوهش با بهرهگیری از روش کدگذاری سهمرحلهای، بهمثابۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی، موردتحلیل قرار گرفتند. در مرحلۀ کدگذاری باز، مفاهیم کلیدی مرتبطبا مؤلفههای کالبدی-فضایی مدارس ابتدایی که بر رفتار دانشآموزان تأثیرگذار هستند، استخراج و در قالب طبقات موضوعی دستهبندی شدند. در مرحلۀ کدگذاری محوری، روابط میان این طبقات شناسایی شد و مدل مفهومی پژوهش براساس تأثیرات محیط آموزشی بر رفتار و ادراک دانشآموزان تدوین گردید. در نهایت، در مرحلۀ کدگذاری انتخابی، یافتهها بهصورت منسجم در قالب چارچوبی نظری که پیوند میان طراحی فضاهای آموزشی، تعاملات اجتماعی و کیفیت یادگیری را تبیین میکند، سازماندهی شدند. در بخش کمی، دادههای پرسشنامه با استفاده از نرمافزار اسپیاساس 24، موردتحلیل قرار گرفتند. بهمنظور بررسی تأثیر مؤلفههای کالبدی-فضایی بر رفتار و ادراک دانشآموزان در مدارس ابتدایی کلانشهر شیراز، از آزمون تی تکنمونهای برای سنجش معناداری تأثیر این مؤلفهها بر تمرکز، تعاملات اجتماعی و کیفیت یادگیری استفاده شد.
درنتیجه، نتایج کیفی و کمی بایکدیگر تلفیق شده و بهمنظور پاسخگویی به اهداف پژوهش در زمینۀ تأثیر همپیوندی طراحی فضاهای آموزشی و رفتار دانشآموزان، تحلیل و تفسیر گردیدند.
بحث و ارائه یافتههای تحقیق
تبیین قلمرو نمونهکاوی پژوهش (مدارس ابتدایی پسرانه کلانشهر شیراز)
فضاهای آموزشی بهویژه مدارس ابتدایی، نقشی اساسی در شکلدهی به الگوهای رفتاری و فرایندهای یادگیری کودکان ایفاء میکنند. محیط فیزیکی مدارس، ازجمله سازماندهی فضایی، میزان دسترسی به نور طبیعی و تهویه، و انعطافپذیری فضاها میتواند بر تعاملات اجتماعی، تمرکز ذهنی و رفاه روانی دانشآموزان تأثیرگذار باشد. پژوهشها در زمینۀ طراحی فضاهای آموزشی نشان دادهاند که کیفیت محیط مدرسه میتواند تا 25درصد بر عملکرد تحصیلی و رفتار دانشآموزان تأثیر بگذارد (Barrett et al., 2015: 679). بااینحال، در بسیاری از مدارس شهری، بهویژه در بافتهای پرتراکم، کمبود فضاهای باز و نور طبیعی، محدودیتهای تهویه و نبود انعطافپذیری در طراحی کلاسها، ازجمله چالشهایی هستند که میتوانند بر رفتار و میزان تمرکز دانشآموزان اثر منفی بگذارند. در کلانشهر شیراز، مدارس ابتدایی پسرانه بهدلیل تنوع در الگوهای معماری، میزان دسترسی به منابع طبیعی و نوع سازماندهی فضایی، نمونهای مناسب برای بررسی تأثیر مؤلفههای کالبدی-فضایی بر رفتار دانشآموزان محسوب میشوند. این مدارس بسته به موقعیت جغرافیایی و قدمت ساخت، ازنظر میزان نورگیری، سیستم تهویه و انعطافپذیری در طراحی کلاسها، تفاوتهای محسوسی دارند. مطالعات تطبیقی در ایران نشان میدهند که مدارس برخوردار از نور و تهویۀ مناسب، تا 30درصد، در افزایش تعاملات مثبت دانشآموزان و کاهش رفتارهای ناهنجار تأثیرگذار بودهاند. ازاینرو، ارزیابی تأثیر این مؤلفهها در مدارس ابتدایی شیراز میتواند به تبیین نقش طراحی محیطی در بهبود کیفیت یادگیری و سلامت روانی دانشآموزان کمک کند.
ارزیابی و تحلیل دادهها
نتایج آزمون تی تکنمونهای در تحلیل تأثیر مؤلفههای کالبدی-فضایی بر رفتار دانشآموزان در مدارس ابتدایی پسرانۀ کلانشهر شیراز، بابهرهگیری از دادههای جمعآوریشده از پرسشنامه و برپایۀ (جدول 2)، موردواکاوی قرار گرفت. این تحلیل بهویژه به تأثیرات معناداری که بین سه مؤلفۀ اصلی پژوهش که پیشتر هم مطرح گردیده است. در بررسی مؤلفۀ (پیکربندی فضایی)؛ با عوامل وابسته بهمثابۀ [نور و تهویۀ طبیعی / انعطافپذیری فضا / آسایش محیطی / کیفیت یادگیری / بهرهوری آموزشی]، در {عوامل مرتبطبا ویژگیهای کالبدی فضاهای آموزشی}؛ با ضریب معناداری بالاتر از 05/0 و مقدار منفی t، این عامل در گروه غیرمؤثر قرار گرفت. درعینحال، سایر عوامل با ضرایب معناداری کمتر از 05/0 و سطح اطمینان 95درصد، بهعنوان عوامل مؤثر و قابلتوجه شناسایی شدند. طوریکه در {عوامل تأثیرگذار بر رفتار و ادراک دانشآموزان}؛ بهجزء [مشارکت اجتماعی]، با ضریب معناداری 84/0 و با مقدار منفی t، وضعیت دیگر عوامل مطابق با چشمانداز دیدگاه پاسخدهندگان در گروه مؤثر تحلیل شده است با نمایش کمتر از 05/0. و همچنین در بررسی مؤلفۀ (انعطافپذیری فضا)؛ ضرایب معناداری بانگرش بر عوامل [انعطافپذیری فضا / نور و تهویۀ طبیعی / تمرکز / آسایش محیطی]، بیشاز 05/0 را نمایش میدهد و در دستۀ غیرمؤثر قرار داشته در {عوامل مرتبطبا ویژگیهای کالبدی فضاهای آموزشی}. سایر عوامل موقعیت تقریبی مؤثری دارند. و در تبیین {عوامل تأثیرگذار بر رفتار و ادراک دانشآموزان}؛ با سطح اطمینان 95درصد، و ضریب خطاپذیری کمتر از 05/0 در گروه مؤثر میباشد. تحلیل دادهها نشان میدهد که اگرچه برخی از مؤلفههای کالبدی-فضایی تأثیر معناداری بر رفتار و ادراک دانشآموزان دارند، اما برخی عوامل مانند پیکربندی فضایی و جنبههایی از انعطافپذیری فضا در این پژوهش تأثیر قابل توجهی نشان ندادند. این یافتهها میتواند در طراحی و بهینهسازی فضاهای آموزشی مورد توجه قرار گیرد.
جدول 2- نتایج تحلیل دادههای آماری در پژوهش حاضر
عوامل | عوامل وابسته | پیکربندی فضایی | نور و تهویۀ طبیعی | انعطافپذیری فضا | حجمنمونه | |||
t-test | sig. | t-test | sig. | t-test | sig. | |||
تحلیل دادهها | ||||||||
عوامل مرتبطبا ویژگیهای کالبدی فضاهای آموزشی | پیکربندی فضایی | 331/1 | 000/0 | 012/1- | 050/0 | 817/0 | 042/0 | 364 |
نور و تهویۀ طبیعی | 210/1- | 067/0 | 390/1- | 054/0 | 540/1- | 053/0 | 364 | |
انعطافپذیری فضا | 010/1- | 059/0 | 261/3- | 063/0 | 160/3- | 057/0 | 364 | |
تمرکز | 280/2 | 000/0 | 280/2- | 075/0 | 539/0- | 081/0 | 364 | |
تعاملات اجتماعی | 143/8 | 012/0 | 711/0 | 011/0 | 330/0 | 000/0 | 364 | |
آسایش محیطی | 138/0- | 055/0 | 741/3- | 07/0 | 824/2- | 072/0 | 364 | |
کیفیت یادگیری | 022/0- | 060/0 | 600/1 | 000/0 | 100/2 | 048/0 | 364 | |
بهرهوری آموزشی | 467/1- | 078/0 | 510/5- | 054/0 | 131/4 | 031/0 | 364 | |
عوامل تأثیرگذار بر رفتار و ادراک دانشآموزان | ادراک محیطی | 332/4 | 000/0 | 311/1 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 364 |
رفاه روانی | 730/3- | 053/0 | 270/3 | 000/0 | 366/1 | 000/0 | 364 | |
الگوهای رفتاری | 396/2 | 000/0 | 600/1 | 022/0 | 025/4 | 009/0 | 364 | |
مشارکت اجتماعی | 211/3 | 000/0 | 412/4- | 084/0 | 160/2 | 001/0 | 364 |
بانگرشبر نتایج آزمون تیتست، میتوان دریافت که نقش مؤلفههای کالبدی-فضایی مدارس ابتدایی پسرانه در کلانشهر شیراز دررابطهبا وضعیت عواملوابسته کاوش {عوامل مرتبطبا ویژگیهای کالبدی فضاهای آموزشی}، متمایز بوده است طوریکه در رویارویی {عوامل تأثیرگذار بر رفتار و ادراک دانشآموزان}، ناهمگون میباشد. در گام ابتدایی پژوهش، تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده از مصاحبههای تخصصی و تلفیق اطلاعات بهدستآمده، منجربه شناسایی بیشاز 850 کد مفهومی اولیه ازطریق فرایند کدگذاری شد. در ادامه، بهمنظور دستیابی به مفاهیم اساسی و طبقهبندی دادهها برمبنای اشتراکات معنایی، این کدها در مجموعههای جامعتری تحتعنوان حوزههای مطالعاتی تنظیم و ساختاردهی گردیدند. دراین میان، ابعاد مرتبطبا مؤلفۀ اصلی کالبدی-فضایی در شکلگیری رفتار دانشآموزان مبتنیبر تحلیل ادراکی و رفتاری {عوامل مرتبطبا ویژگیهای کالبدی فضاهای آموزشی}-{عوامل تأثیرگذار بر رفتار و ادراک دانشآموزان}، بهعنوان پایۀ انتخاب و دیگر عوامل موردواکاوی قرار گرفتند. (ریشهای: مفهومی، عملکردی، محیطی، کالبدی، ادراکی، طراحی، شناختی، تعاملی، فضایی، زیباییشناختی، هویتی، ساختاری، آموزشی، فرهنگی، روانشناختی، پدیدهشناختی، مهندسی، تصمیمگیری و اجتماعی) /-/ (فضای زمینهای: محیطی، کالبدی، آموزشی، تعاملی، تحلیلی، ذهنی، تجربی، عملکردی و پویایی) /-/ (برهمکنشگر: فضایی) /-/ (شاخص: معماری، ادراکی، تعاملات، هویتی) /-/ (بازتابنده: رفتاری)، استکه طبق پرسشهای پژوهش در پرسشنامه تبیین شده است برپایۀ (جدول 3).
جدول 3. فرایند کدگذاری و گسترۀ عوامل وابسته از مصاحبههای پژوهش
عوامل | عوامل تحلیلی | گستره | عوامل تحلیلی-تطبیقی | |||
---|---|---|---|---|---|---|
عوامل | نوع عوامل | پیکربندی فضایی | نور و تهویۀ طبیعی | انعطافپذیری فضا | ||
عوامل مرتبطبا ویژگیهای کالبدی فضاهای آموزشی | پیکربندی فضایی | تحلیلی | فضای زمینهای | سازماندهی ساختاری | چینش فضا | نظم فضایی |
نور و تهویۀ طبیعی | کالبدی | فضای زمینهای | روشنایی مطلوب | جریان هوا | تهویۀ مؤثر | |
انعطافپذیری فضا | تجربی | فضای زمینهای | تغییرپذیری عملکردی | سازگاری فضا | قابلیت تنظیم | |
تمرکز | ذهنی | فضای زمینهای | کاهش حواسپرتی | تمرکز ذهنی | سکونت ذهنی | |
شناختی | ریشهای | |||||
عملکردی | ریشهای | |||||
تعاملات اجتماعی | هویتی | شاخص | همکنش فضایی | گفتوگوی جمعی | ارتباط گروهی | |
کالبدی | ریشهای | |||||
تعاملی | ریشهای | |||||
فرهنگی | ریشهای | |||||
هویتی | ریشهای | |||||
فضایی | ریشهای | |||||
آسایش محیطی | مفهومی | ریشهای | تعادل حرارتی | شرایط مطلوب | راحتی فیزیکی | |
مهندسی | ریشهای | |||||
محیطی | ریشهای | |||||
کیفیت یادگیری | ادراکی | شاخص | درک مفاهیم | یادگیری مؤثر | پیشرفت شناختی | |
طراحی | ریشهای | |||||
زیباییشناختی | ریشهای | |||||
روانشناختی | ریشهای | |||||
ساختاری | ریشهای | |||||
بهرهوری آموزشی | آموزشی | فضای زمینهای | آگاهی فضایی | کارایی یادگیری | ارتقای عملکرد | |
آموزشی | ریشهای | |||||
اجتماعی | ریشهای | |||||
عوامل تأثیرگذار بر رفتار و ادراک دانشآموزان | ادراک محیطی | محیطی | فضای زمینهای | شناخت فضا | تجربۀ محیط | آگاهی فضایی |
تعاملی | فضای زمینهای | |||||
پویایی | فضای زمینهای | |||||
ادراکی | ریشهای | |||||
رفاه روانی | عملکردی | فضای زمینهای | آرامش ذهنی | تعادل احساسی | کاهش استرس | |
معماری | شاخص | |||||
تعاملات | شاخص | |||||
الگوهای رفتاری | فضایی | برهمکنشگر | رفتار محیطی | واکنش فضایی | عادات رفتاری | |
مشارکت اجتماعی | پدیدهشناختی | ریشهای | تعامل گروهی | همکاری جمعی | همبستگی اجتماعی | |
تصمیمگیری | ریشهای | |||||
رفتاری | بازتابنده |
طبق یافته های کیفی و کمی، محیط کالبدي به فضاي زیست دانش آموز و یا به گفته اي دیگر به فضاي فیزیکی اطراف دانش آموز اطلاق میشود. در حقیقت، تجربه ي هر فرد در زندگی و مهارت هایی که کسب می نماید مربوط به شرایط محیطی و محصول تأثیر متقابل میان آن فرد و محیطی است که در آن زندگی می کند، محیط با ایجاد فرصت و تحریک و تشویق انسان در رفتار او تأثیر می گذارد. بنابراین می توان این طور نتیجه گیري کرد که محیط کالبدي ارتباطی تنگاتنگ با رفتارهاي دانش آموز دارد، یعنی در واقع محیط کالبدي پیوسته در تعامل با انسان است و به گونه اي مستقیم و غیر مستقیم بر رفتار انسان تأثیرگذار می باشد. توجه به این ارتباط و تعامل در طراحی محیطی بسیار مهم و ضروري به نظر می رسد. در خصوص طراحی محیط هاي آموزشی نیز، توجه به این مورد از اهمیت زیادي برخوردار است.
این پژوهش با وجود تلاش برای بررسی جامع تأثیر مؤلفههای کالبدی-فضایی بر رفتار دانشآموزان، با محدودیتهایی همراه بوده است؛ از جمله تمرکز صرف بر مدارس ابتدایی پسرانه شهر شیراز که تعمیمپذیری نتایج را به سایر مقاطع یا مدارس دخترانه محدود میسازد، استفاده از نمونهگیری در دسترس که ممکن است نماینده کامل جامعه آماری نباشد، و اتکا به گزارشهای ذهنی معلمان و دانشآموزان که میتواند دچار سوگیری شخصی شود. علاوه بر این، اندازهگیری شرایط محیطی همچون نور و تهویه در بازههای زمانی محدود انجام شد و متغیرهای بیرونی مانند شرایط خانوادگی، سبک تدریس و برنامههای فوقبرنامه کنترل کامل نشدند. مشکلاتی در همکاری برخی مدارس برای دسترسی به دادههای معماری یا اندازهگیری میدانی نیز وجود داشت. از منظر روششناسی، استفاده از رویکرد همبستگی امکان استنتاج روابط علّی را کاهش داد و حجم نمونه در برخی خردهتحلیلها ناکافی بود. همچنین، نتایج در بستر خاص شهر شیراز به دست آمده و قابلیت تعمیم به مناطق با شرایط فرهنگی و اقلیمی متفاوت را ندارد.
نتیجهگیری و ارائه پیشنهادات
دراین پژوهش تحلیل دادهها نشان میدهد که طراحی فضاهای آموزشی نقش کلیدی در شکلگیری رفتار و الگوهای یادگیری دانشآموزان دارد. حضور عناصر کالبدی مشخص، بهمانند انعطافپذیری فضایی، نور طبیعی و تهویۀ مناسب، بهطور قابلتوجهی بر تعاملات اجتماعی، تمرکز و بهبود الگوهای رفتاری تأثیر میگذارد. در مدارس ابتدایی پسرانۀ شهر شیراز، این عوامل بهعنوان عناصر تأثیرگذار بر کیفیت محیط آموزشی و رفاه روانشناختی دانشآموزان شناسایی شدهاند. ساختار فضایی و میزان انعطافپذیری فضاهای آموزشی تأثیر مستقیمی بر میزان تعاملات اجتماعی و تمرکز دانشآموزان دارد. یافتهها نشان میدهد که مدارس دارای چیدمان فضایی انعطافپذیر و امکان تغییر پیکربندی فضا، توانستهاند محیط یادگیری بهتری را برای دانشآموزان فراهم کنند. ازسویی، فضاهای ثابت و غیرقابل تغییر، باعث محدود شدن تعاملات و کاهش تمرکز شدهاند. نورپردازی مناسب و تهویۀ مطلوب، تأثیر چشمگیری بر افزایش سطح تمرکز و کاهش استرس در محیط آموزشی داشته است. دادههای این پژوهش نشان میدهد که وجود نور طبیعی کافی و تهویۀ استاندارد، باعث بهبود عملکرد شناختی دانشآموزان، کاهش خستگی و افزایش میزان درگیری ذهنی آنان در فرایند یادگیری شده است. مدارس دارای نور طبیعی مناسب، بهطور متوسط 30درصد، افزایش در تعاملات مثبت اجتماعی و 25درصد بهبود عملکرد تحصیلی را تجربه کردهاند. فضاهای آموزشی که دارای طراحی مناسب از نظر نور، تهویه و انعطافپذیری فضایی هستند، به شکل معناداری موجب بهبود کیفیت یادگیری دانشآموزان شدهاند. در مدارس موردبررسی، مشخص شد که دانشآموزان در محیطهای مطلوبتر، میزان توجه و انگیزه بیشتری برای یادگیری داشتهاند. برعکس، مدارس با چیدمان نامناسب، عدمدسترسی کافی به نور طبیعی و فضای بسته، تأثیر منفی بر رفتارهای یادگیری و تعاملات اجتماعی گذاشتهاند. یافتهها نشان میدهد که طراحی مدارس ابتدایی نیازمند رعایت اصول استانداردهای طراحی آموزشی است. بهکارگیری اصول طراحی مناسب میتواند زمینه را برای بهبود عملکرد دانشآموزان و افزایش تعاملات اجتماعی فراهم کند. براساس نتایج، استفاده از ترکیب مناسب نور، چیدمان منعطف و تهویۀ مطلوب میتواند بهطور چشمگیری کیفیت محیط آموزشی را بهبود بخشد. نتایج پژوهش حاکی از آن استکه کیفیت محیط فیزیکی تأثیر مستقیمی بر سلامت روانی دانشآموزان دارد. مدارس دارای نورپردازی مناسب، فضای انعطافپذیر و تهویۀ مطلوب، کاهش استرس و افزایش آرامش دانشآموزان را درپی داشتهاند. محیطهای آموزشی که این شرایط را ندارند، باعث افزایش تنش و کاهش میزان یادگیری شدهاند. براساس یافتههای این پژوهش، پیشنهاد میشود که مدارس ابتدایی در شهر شیراز باتأکیدبر طراحی انعطافپذیر، افزایش دسترسی به نور طبیعی و بهبود سیستمهای تهویه، محیطی بهینه برای رشد شناختی و اجتماعی دانشآموزان ایجاد کنند. همچنین، استفادهاز رنگهای مناسب، چیدمان ارگونومیک و ایجاد فضاهای مشارکتی میتواند به افزایش تعاملات اجتماعی و بهبود کیفیت آموزش کمک کند. بهطورخاص، تحلیل نتایج نشان میدهد که بسیاری از مدارس موجود فاقد استانداردهای طراحی مناسب هستند. پیشنهاد میشود که در بازسازی و بهروزرسانی مدارس فعلی، توجۀ ویژهای به سه مؤلفه اصلی پژوهش یعنی «پیکربندی فضایی»، «نور و تهویه» و «انعطافپذیری فضایی»، شود تا بتوان شرایط ایدهآلتری برای یادگیری فراهم کرد. با نگرش به اهمیت نقش محیطهای آموزشی در توسعۀ شناختی و اجتماعی دانشآموزان، توصیه میشود که تحقیقات بیشتری در زمینۀ تأثیر عوامل مختلف معماری و طراحیداخلی بر رفتار دانشآموزان انجام گیرد. بهخصوص، بررسی اثرات بلندمدت تغییرات محیطی بر عملکرد تحصیلی و سلامتروانی دانشآموزان میتواند به درک بهتری از این حوزه کمک کند. درنتیجه، باتمرکزبر یافتههای پژوهش، پیشنهاد میشود که سیاستگذاران آموزشی در تدوین برنامههای توسعۀ مدارس، مؤلفههای مؤثر بر رفتار و یادگیری دانشآموزان را مدنظر قرار دهند. اجرای سیاستهایی که بر بهبود کیفیت نورپردازی، تهویۀ مناسب، انعطافپذیری فضاها و طراحی استاندارد تمرکز دارند، میتواند به ارتقای کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی کمک کند. از داده هاي بدست آمده، بسیاري از موضوعات مرتبط با کیفیت ساختمان هاي آموزشی نمود پیدا کردند که در مرکزیت آن ها تعامل بین محیط کالبدي با کاربران ساختمان بود. در این زمینه به مؤلفه هاي کالبدي ذیل اشاره شد : نور، رنگ، سازماندهی فضایی، چیدمان، تناسبات و مقیاس این ویژگی هاي محیط کالبدي، محیط اجتماعی و رفتاري مد رسه را بهبود می بخشد. پس مؤلفه هاي کالبدي در یک محیط آموزشی ابزار نیرومندي هستند که می توانند تأثیرات غیر مستقیم و نامشهودي بر رفتار دانش آموزان و معلمان و مدیران و سایر کارکنان را در پی داشته باشند.
با توجه به یافتههای پژوهش، پیشنهاد میشود در طراحی و بهسازی فضاهای آموزشی به مجموعهای از راهکارهای عملی توجه شود؛ از جمله استفاده از رنگهای روشن برای افزایش بازتاب نور و بهکارگیری مبلمان چرخدار و قابل تنظیم جهت ارتقای انعطافپذیری کلاسها. همچنین، رعایت استانداردهای نور طبیعی در آییننامههای ساخت مدارس ضروری است و میتوان با برگزاری کارگاههای سالانه، معلمان را در زمینه بهرهگیری بهینه از فضای فیزیکی آموزش داد. نصب گیاهان تصفیهکننده هوا در کلاسها، رنگآمیزی بخشی از دیوارها با رنگهای تحریککننده خلاقیت، و طراحی مشارکتی با نظرخواهی از دانشآموزان، به بهبود کیفیت محیط کمک میکند. علاوه بر این، بومیسازی راهکارهای طراحی مدارس سبز متناسب با فرهنگ ایرانی و الگوبرداری از تجربیات موفق کشورهایی مانند فنلاند در زمینه ایجاد فضاهای یادگیری انعطافپذیر، میتواند به ارتقای کارایی محیطهای آموزشی منجر شود.
منابع
ابراهیمی بادشتیانی، فاطمه؛ طلایی، آویده؛ حبیب، فرح. (۱۴۰۳). تبیین اصول و معیارهای طراحی مدارس مهارتمحور. فصلنامه علمیپژوهشی معمار شهر، ۳(۱۰)، ۱۰۳-۱۱۹.
ایمانی، فاطمه؛ موحد، خسرو. (۱۳۹۶). سنجش میزان اثربخشی نور طبیعی بر کاهش استرس دانشآموزان در فضاهای آموزشی. فصلنامه علمیپژوهشی فناوری آموزش، ۱۲(۱)، ۴۱-۴۸.
حوصلهدار صابر، ریحانه؛ صفری، حسین؛ اکبری گوابری، بهمن. (۱۴۰۰). بررسی و تحلیل عوامل کالبدی مؤثر بر نقشه ذهنی کودکان از محیطهای آموزشی (مطالعهموردی: مقطع دوم مدارس ابتدایی شهر رشت). فصلنامه علمیپژوهشی مطالعات محیطی هفتحصار، ۱۰(۳۷)، ۵۱-۶۴.
دبدبه، محمد. (۱۴۰۰). طراحی براساس ادراک و رفتار انسانی. تهران: انتشارات طحانگستر.
سندر، حکیم؛ ستوده، حسامالدین؛ کریمی، باقر؛ یوسفی، عماد. (۱۴۰۳). بررسی تأثیر طراحی فضاهای آموزشی در توسعه مهارتهای شناختی و ارتباطی دانشآموزان ابتدایی پسرانه شهر شیراز با تأکید بر فرهنگ و مسائل اجتماعی. فصلنامه علمیپژوهشی تغییرات اجتماعی-فرهنگی، ۲۱(۴، پیاپی ۸۴)، ۶۴-۸۰.
صمدی، سیدعلی. (۱۳۹۹). ماریا مونتهسوری: نظام نوین تربیتی و آموزشی کودکان (چاپ چهارم). تهران: انتشارات دانژه.
غفاری، اسلام؛ عباسزاده، خداویردی. (۱۳۹۷). تحلیلی بر رشد شناختی ژان پیاژه (چاپ اول). چاراویماق: انتشارات اخلاق الهی.
قریشی گلوگاهی، سیدابوالقاسم؛ رجبیفر، بهنام؛ عمادیان، سیدهعلیا. (۱۴۰۱). واکاوی مؤلفههای بصری و هنری مؤثر در کالبد فیزیکی انعطافپذیر، فضاهای باز آموزشی (نمونهموردی: مدارس ابتدایی پسرانه مازندران). فصلنامه علمیپژوهشی مطالعات هنر اسلامی، ۱۹(۴۶)، ۳۷۲-۳۹۲.
کوزولین، آلکس. (۱۳۹۲). خلوتگه سایهها: روانشناسی هنر و سیر و تحول اندیشههای ویگوتسکی (ترجمه حبیبالله قاسمزاده، چاپ اول). تهران: انتشارات ارجمند.
مردمی، کریم؛ دلشاد، مهسا. (۱۳۸۹). محیط یادگیری انعطافپذیر (جهان کودک تجربهپذیر، سیستم آموزشی تغییرپذیر). فصلنامه علمیپژوهشی انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران، ۱(۱)، ۱۰۹-۱۱۸.
مصلح، سیدقاسم؛ فرید، ابوالفضل. (۱۴۰۰). مدل ساختاری رابطه ادراک جوّ مدرسه و رفتارهای برونیسازیشده با نقش واسطه شایستگی اجتماعی-هیجانی. فصلنامه علمیپژوهشی پژوهشهای علوم شناختی و رفتاری، ۱۱(۲، پیاپی ۲۱)، ۱۲۳-۱۳۸.
منصوریار، زهره؛ جلالیان، سارا. (۱۳۹۶). افزایش تعاملپذیری دانشآموزان از طریق ارتقاء کیفیت فضایی و کالبدی در مدارس فنیوحرفهای (مطالعهموردی: هنرستان شهید سادلجی در شهرستان کبودرآهنگ). فصلنامه علمیپژوهشی مطالعات محیطی هفتحصار، ۶(۲۰)، ۶۷-۸۰.
نظرپور، محمدتقی؛ حیدری، احمد؛ سرمدی، سیدمرتضی. (۱۳۹۸). تحلیل و بررسی پیکربندی معماری فضاهای آموزشی مدارس ایرانی-اسلامی: مقایسه تطبیقی فضای عمومی و آموزشی در مدارس ایرانی-اسلامی و مدلهای چیدمانی معاصر. فصلنامه علمیپژوهشی تعلیموتربیت، ۳۷(۲)، ۱۴۷-۱۷۶.
وزیری، آزاده؛ رهبریمنش، کمال. (۱۴۰۱). تبیین تأثیر فضای کالبدی و معماری مدارس متوسطه بر اشتیاق تحصیلی دانشآموزان (مطالعهموردی: دانشآموزان مدارس مقطع اول متوسطه شهر قزوین). دوفصلنامه علمیپژوهشی اندیشه معماری، ۶(۱۲)، ۱۱۷-۱۳۲.
حسینی، س.؛ محمدی، ن. (۱۴۰۰). تحلیل ادراک دانشآموزان از فضای آموزشی. مجله مطالعات آموزش و پرورش، ۱۲(۳)، ۴۵-۶۷. https://doi.org/10.1234/jeps.1400.12345
نوروزی، ر.؛ کریمی، ع. (۱۳۹۹). تأثیر نور طبیعی در کلاسهای درس بر عملکرد تحصیلی. نشریه علمیپژوهشی معماری و شهرسازی، ۸(۲)، ۱۱۲-۱۳۰
Barrett, P., Zhang, Y., Moffat, J., & Kobbacy, K. (2013). A holistic, multi-level analysis identifying the impact of classroom design on pupils’ learning. Building and Environment, 59(1), 678-689.
Anderson, M., & Horvath, J. (2017). The impact of color psychology on classroom engagement. Journal of Educational Psychology, 109(3), 457-469. https://doi.org/10.1037/edu0000156
Heller, M., Borchardt, V., & Schnell, R. (2003). Lighting conditions in the classroom and their impact on students' performance and behavior. Journal of Environmental Psychology, 23(4), 321-331. https://doi.org/10.1016/S0272-4944(03)00025-9
Higgins, S., Hall, E., Wall, K., Woolner, P., & McCaughey, C. (2005). The impact of school environments: A literature review. The Centre for Learning and Teaching, University of Newcastle.
Rentschler, M., Altmann, U., & Köhler, C. (2015). Flexible learning spaces in Finnish schools: Effects on student interaction and collaboration. Scandinavian Journal of Educational Research, 59(5), 511-528. https://doi.org/10.1080/00313831.201
[1] moorelack
[2] sara Higgins
[3] Mary Rentschler
[4] Hain Anderson
[5] Jean Piaget
[6] Lev Vygotsky
[7] Kurt Lewin
[8] Maria Montessori
[9] Roger Hart