حافظ در ترازوی خلاف آمدِ عادت
محورهای موضوعی : حماسه
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد خوی، ایران.
کلید واژه: حافظ ـ خلاف آمدِ عادت ـ آشناییزدایی ـ دلیل عکس ـ متناقضنما ـ باورشکنی و عقلستیزی,
چکیده مقاله :
عصر حافظ، عصر انحطاط اخلاق و از میان رفتن ضوابط سالم در روابط طبقات مختلف مردم، بویژه حاکمان و فرمانروایان و صوفیان و زاهدان است و نابسامانی و هرج و مرج ناشی از ظلم و بیداد حاکم و فرمانروایان از یک طرف و رواج و ریاکاری و خدعه و نیرنگ فقیهان دینی و صوفیان مدعی از طرفی دیگر، سبب سقوط ارزشهای اخلاقی و مذهبی شده است و حافظ در بطن این منجلاب فساد و تباهی و نفاق و یأس و به قول خودش در شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل گرفتار شده است و به عنوان یک متفکر و مصلح اجتماعی به تمام دردها و فسادها و آفتها و آسیبهای زمانه اشراف دارد و جراحوار با نیشتر انتقاد و طنز میخواهد بیماریهای اجتماعی جامعه را بشکافد و با مهربانی بر زخمها مرهم نهد. برای وصول به این آمال بناچار میبایست زبانی را برمیگزید که از گیرایی و دلنشینی و تأثیرگذاریی بیشتر برخوردار باشد و به کالبد واژههای مرده و معتاد و بیروح زبان، جانی تازه ببخشد و با استفاده از ترفندها و هنرهای ادبی، رستاخیزی در عادتهای مألوف ذهنی و زبانی ایجاد کند از اینرو بهترین مسیر برای مبارزة قلمی با دو قشر حاکمان و صوفیان، چنگ زدن به هنرهایی چون آشناییزدایی و هنجارگریزی و باورشکنی و عقلستیزی و تصاویر متناقضنما و بالاخره خلاف عرف و عادت عامّه است و کاربرد هنرهای ادبی فوق به صورت گسترده، سبب شهرت و آوازة حافظ شده است که خود میفرماید: از خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
Hafez’s time, is the era of moral decline and loss of sound principles among the different classes of people especially rulers, sovereigns, Sufis and, ascetics. Chaos and disorder resulted from the oppression and cruelty of rulers and sovereigns on one hand and growing hypocrisy, fraud and deception of religious authorities and Sufis on the other hand led to the decline of religious and moral values. Hafez is caught in the midst of this sinkhole of corruption and depravity, discord, and despair and in his own words he is caught “in the dark night with a fear of such frightful wave and whirlpool”. As a thinker and a social savior, Hafez is well aware of all the pains, corruptions, and evils of the time and like a surgeon with a weapon of criticism and irony wants to open up the wounds and with affection heal the social ills. To achieve this goal inevitably he had to choose a language, captivating and soothing enough to give new life to the otherwise lifeless words and with using variety of literary devices he creates a resurrection in the mental and customary habits and in conventional language. Therefore the best way to attack two groups of rulers and Sufis was through writing, grabbing hold of techniques such as defamiliarization, deviation from the norm, deconstruction, antilogism, paradoxical imagery, and finally what is in general contrary to the norm and habits of the populace. Such extensive application of literary devices won Hafez his fame.
- آیینه جام، زریاب خویی، دکتر عباس، انتشارات علمی، چاپ دوم، 1374.
_||_