ساختار و معنای گؤُش اوروَن در گاهان
محورهای موضوعی : حماسه
1 - دانشجوی دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران.
کلید واژه: گاهان, اوستا, گِؤُش اوروَن, ساختار و معنا, سنت زرتشتی, گِؤُش تَشن,
چکیده مقاله :
بازشناسی واژهها و مفاهیم اوستایی، بویژه گاهان، احتیاج به دانستن قانونهای تحول زبان و تخصص در زبانهای هم ریشه و هم عرض دارد. از آنجایی که بینش حاکم بر گاهان نوعی تفکر و نگرش به جهان هستی و راههای رسیدن به کمال آدمیت و آرامش و آسایش است و این مفاهیم با زبانی استعاری بیان شده است، استفاده از مکتبهای فلسفی هم دوره و مقایسه آنها با کتابهای متاخر در شرق و شمال شرقی ایران ضروری است. در این گفتار واژه گئُوش اوروَن از دید زبانشناسان غربی، متنهای فارسی میانه و سنسکریت، پارسیان هند، پژوهندگان فارسی زبان و موبدان ایرانی بیان میشود. در تحلیل ساختاری و معنی اجزا ترکیب، اختلاف نظری میان اوستاشناسان ملاحظه نمی شود و واژه را روان گاو معنی میکنند، اما در معنی اصطلاحی واژه اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از آن معنی روان گاو، یعنی چهار پای مورد احترام اقوام هند و ایرانی اراده کردهاند و در حقیقت کاربرد گاهان را شکایتی از ناحیه پیام آور به اورمزد دانستهاند که از کشتن بی رویه گاو یعنی چهار پایی که موجب آبادانی زمین و رونق کشاورزی بوده، شکوه کرده است. پارهای دیگر روح هستی روان آفرینش را نیز برای آن پیشنهاد کردهاند. سنت زرتشتی بیشتر از آن معنی روان زمین -زمینی که مادر همه موجودات زنده است - برداشت میکند و روان گاو را به روان مادر- زمین ترجمه میکند. این معنی با آنچه در متنهای میانه آمده و سپندارمذ، ایزد زمین را نقش مادر دادهاند، نیز مناسب است.
Recognition of the terminology and the Avestan concepts, in particular in Gahan, requires the knowledge of rules regarding the evolution of language and mastery in the paronymy of languages. Since the dominant ideology over Gahan is a kind of contemplation and approach towards the living world and the ways to attain perfection of man, peace, serenity and welfare, these concepts had been stated in a metaphoric language therefore the use of philosophical doctrines of the same era and their comparison with the recent books in the east and north east region of Iran is necessary. In this article, the word Geush Urvan is analyzed through the eyes of western linguists, middle Persian texts, and Sanskrit, Parsians in India, Persian researchers and Zoroastrian priests. In terms of structural and semantic analysis of this compound word, there are no incongruities among the Avestaologist and they define the word as “the soul of the kine” but in terms of its literal meaning there are disagreements. Some understand this word as the soul of the actual cattle, respected by the Indo-Iranian people and in fact regard the application of this word in Gahan as a complain that the prophet takes to Urmazd as to the unsystematic killing of this creature which brings prosperity to the earth and agriculture. Some others suggest “the soul of life” or “the soul of creation” for it. The impression of the Zoroastrian tradition from this word revolves around the meaning of “the soul of the Earth”, the Mother Earth and this tradition translates” the soul of the kine” to” the soul of the mother Earth”. This meaning is more consistent with the Middle texts and with the mother role Sepandarmazd gave to the deity of the Earth.
فهرست منابع
- آذرگشسب، فیروز (1383). گاتها سرودهای زرتشت، تهران: انتشارات فروهر.
- اوشیدری، جهانگیر (1371). دانشنامه مزدیسنا، تهران: انتشارات مرکز.
- بارتلمه، کریستیان (1383). فرهنگ ایرانی باستان، تهران: انتشارات اساطیر.
- بهار، مهرداد (1380). بندهش، تهران: انتشارات توس.
- پورداوود، ابراهیم (1378). گاتها، تهران: انتشارات اساطیر.
- پورداوود، ابراهیم (1347). خرده اوستا، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
- راشد محصل، محمد تقی (1389). راهنمای زبان سنسکریت، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- راشد محصل (1385). وزیدگیهای زاداسپرم، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- ساسانفر، آبتین (1390). گاتها سرودهای اشوزرتشت، تهران: انتشارات گلشن نوین.
- شهزادی، رستم (1381). برگردان گاتها، تهران: انتشارات فردوس.
- عالیخانی، بابک (1379). بررسی لطایف عرفانی در نصوص عهد عتیق اوستایی، تهران: انتشارات هرمس.
- عفیفی، رحیم (1383). اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، تهران: انتشارات توس.
- قلی زاده، خسرو (1387). فرهنگ اساطیر ایران بر پایه متون پهلوی، تهران: نشر پارسه.
- Bartholomae,Christian (1905). Die Gatha’s des Avesta. Strassburg.
- Bartholomae,Christian (1906). Zum altiranischen wӧrterbuch. Strassburg.
- Humbach, Helmut (1991). The Gāthās of zarathushtra. And the other old Avestan texts.part.II..
- Insler.s. (1975). The Gāthās of zazthustra,(Acta Iranica 8).
- Kanga,Ervad K.E (1900). avesta Dictionary.Bombay,.
- Kanga,Ervad K.E (1941). Gātha bā Maenï (Gujarati),5th ed. Bombay.
- Kanga,Ervad K.E (1926). Khordeh Avestā bā Māenï (Gujarati),10th ed. Bombay.
-Kanga,Ervad K.E (1884). Vendidad, translated into Gujrati,2nd ed. Bombay.
- Mills.Lawrence (1894). A study of the five zarathushtrian (Zoroastrian) Gāthās with texts and translations.
- Mills.Rev.L.H.Sacred Books of the East Series
- Schmitt.Rudiger (1989).compendium linguarum,Iranicarum.
- Taraporewala,Irach.j.s, (1951). The Divine songs of zarathushtra, Bombay