نظام تعامل و تطبیق در مواجهه پوران دخت و اسکندر
محورهای موضوعی : حماسه
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، دورود، ایران.
کلید واژه: کلیدواژه ها:روایت, نشانـهمعـناشناسی, نظـام تـطبیق, دارابنامۀ طـرسوسی, پوران-دخت,
چکیده مقاله :
نظام تعامل و تطبیق در مواجهۀ پوران دخت و اسکندر کبرا بهمنی* استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی واحد دورود، دانش گاه آزاد اسلامی، دورود، ایران. تاریخ دریافت: 25/11/1396 تاریخ پذیرش: 15/5/1397 چکیده قصه های عامیانۀ بلند در بردارندۀ فضاهای ارزشی و اشکالِ روایی است که اگرچه در ارتباط تنگاتنگ با حماسۀ ملی اند، به تناسب بازسازی قصه در طول دوره های مختلف و حضور نقال، عناصر و گفتمان های عصرهای مختلف را در خود پذیرفته و الگوهای معنایی خود را بـه تناسب شرایط مختلف تغییر داده اند. بـه تبع این ویـژگی بخشی از کـار روایت شناسی، بررسیِ نحوۀ برخورد قصه با فضاهای ارزشی جدید است. زمانی که مبنا را بر باور نظام بودگی متن قرار می دهیم از بررسی روش برخورد متن با داده های تازه و تنظیم آن ها ناگزیریم. روی کرد نشانه معناشناسی از طریق تقلیل روایت به ساختارهای انتزاعی و نحوۀ سازمان دهی آن ها علاوه بر بررسی فرایندهای هم نشینی و جانشینی در ژرف ساخت و روساخت، می تواند انواع نظام های گفتمانی را در متن تفکیک و تحلیل کند. بخش اسکندرنامه در کتاب داراب نامۀ طرسوسی یکی از متفاوت ترین اسکندرنامه های ادب فارسی است و داستان چالـش دو گفتمان ایرانی و اسلامی راجع بـه اسکندر را نشـان می دهد. با توجه به روی کرد نشانه معناشناسی، پرسشی که نویسنده در پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به آن است، چگونگی تعامل قصه با داده های تازه ای است که در آن گنجانده شده است. فرایند هم نشینی نشانه ها در نحو روایی، بیان گر اجزایی است که با پیرنگ داستان ارتباط ساختاری ندارد. بنابراین ابتدا اصول ثابت و جهانی دستور زبان روایت، بررسی و سپس نظام های گفتمانی دیگر و سازوکار تولید معنا در آن ها نشان داده شده می شود. * . bahmanikobra@yahoo.com
Interactive and synchronic system in Pourandokht and Eskandar’s encounter *Kobra Bahmani Assistant Professor, Persian Literature, Islamic Azad University, Dorud, Iran Date of reception: 96/11/25 Date of acceptance: 97/5/15 Abstract Although popular novels contain valuable settings and narrative forms which are closely related to national epic, depending on representation of the tale in different ages and also the presence of the naqal or narrator they have accepted elements and discourses of different periods within them and have changed their semantic patterns accordingly. Because of this characteristic, part of the narratology is the study of the way novel encounters new valuable settings. When the text is believed to be a systematic whole one is obliged to study the way the text encounters new data. Semantic approach via reducing the narrative into abstract structures and the way they are organized apart from examining the juxtaposition and substitution processes in deep structure and surface structure could analyze and differentiate variety of discourse systems in the text. Eskandar Nameh section within Darab Nameh written by Tarsusi is one of the most distinguishing Eskandar Namehs in Persian literature and tells the story of the challenge between the two Persian and Islamic discourses regarding Eskandar. The purpose of this article is to show how the tale interacts with the new data and setting. The process of how signs juxtapose in narrative style is indicative of the components which have no structural connection with the plot of the story. Therefore first general principles of narrative grammar are studied and, then other discourse systems are examined showing how the machinery of meaning production operate in them. * . bahmanikobra@yahoo.com
فهرست منابع
- آیدنلو، سجاد. (1390).«ویژگیهای روایات و طومارهای نقالی»، شعر پژوهی(بوستان ادب)، دانشگاه شیراز، سال3، شمارۀ7، صص1-28.
- آیدنلو، سجّاد. (1387). «پهلوان بانو»، دو فصلنامۀ مطالعات ایرانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه باهنر کرمان، شمارۀ 13، صص 12-24.
- احمدی، بابک. (1385). ساختار و تأویل متن، تهران : نشر مرکز.
- اخوت، احمد. (1377). دستور زبان داستان، اصفهان: فردا.
- اسکولز، رابرت. (1383). درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات، ترجمۀ فرزانه طاهری، تهران: آگاه.
- بابک معین، مرتضی. (1394). معنا به مثابه تجربه زیسته، تهران: سخن.
- پراپ، ولادیمیر. (1368). ریخت شناسی قصه های پریان، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران: توس.
- دوسوسور، فردینان. (1382). دورۀ زبان شناسی عمومی، ترجمۀ کورش صفوی، تهران: هرمس.
- لینتولت، ژپ. (1390). رسالهای در باب گونه شناسی روایت، زاویۀ دید، ترجمۀ علی عباسی و نصرت حجازی، تهران: علمی و فرهنگی.
- ساوئگیت، مینو. (1393). «تصویر اسکندر در اسکندرنامه های فارسی دورۀ اسلامی»، ترجمۀ جواد دانشآرا، کتاب ماه، شمارۀ 86، (پیاپی 200)، صص 21-15.
- شعیری، حمیدرضا. (1385). تجزیه و تحلیل نشانه-معناشناختی گفتمان، تهران: سمت.
- شعیری، حمیدرضا. (1395). نشانه معناشناسی ادبیات (نظریه و روش تحلیل گفتمان ادبی)، تهران:دانشگاه تربیت مدرس.
- طرسوسی، ابوطاهر. (1389). دارابنامه، به کوشش ذبیح الله صفا، تهران: علمی وفرهنگی.
- عباسی، علی. (1393). روایت شناسی کاربردی، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
- عباسی، علی .(1395). روایت شناسی مکتب پاریس، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
- عباسی، علی. (1392).«بررسی زایش معنا در ساختار روایی «حکایت نمازفروش»و روایت سه تار از جلال آل احمد»، جستارهای زبانی،سال چهارم، دورۀ 4، شمارۀ1(پیاپی13)، صص104-89.
- عباسی، علی و یارمند هانیه. (1390).«عبور از مربع معنایی به مربع تنشی»، جستارهای زبانی، سال دوم، دورۀ 2، شمارۀ 3، صص 172-147.
- گرمس،آلژداس ژولین. (1389). نقصان معنا، ترجمۀ حمیدرضا شعیری، تهران: علم.
- محمدی، محمدهادی و علی عباسی. (1380). صمد: ساختار یک اسطوره، تهران: چیستا.
- محرمی، رامین و رقیه ممیزاده. (1390).«تقابل های خیر و شرّ در دورۀ اساطیری شاهنامه»، متن پژوهی ادبی، سال بیست و دوم، دورۀ 15، شمارۀ 49، صص 127- 143.
- یورگنسن، ماریان و لوئیز فیلیپس. (1391). نظریه و روش در تحلیل گفتمان، ترجمۀ هادی جلیلی، تهران: نی.
_||_