زمینههای مشترک فکری ماحصل مسائل مشترک اجتماعی است و تجلّی این امر را میتوان در ادبیّات یافت. با کاوش در آثار ادبی میتوان به چگونگی شکلگیری اندیشههای همسان در بین ادبا پیبرد. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، بارویکرد ادبیات تطبیقی و براساس مکتب آمریکایی به بررسی ح چکیده کامل
زمینههای مشترک فکری ماحصل مسائل مشترک اجتماعی است و تجلّی این امر را میتوان در ادبیّات یافت. با کاوش در آثار ادبی میتوان به چگونگی شکلگیری اندیشههای همسان در بین ادبا پیبرد. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، بارویکرد ادبیات تطبیقی و براساس مکتب آمریکایی به بررسی حبسیهسرایی در اشعار ملکالشعرای بهار ادیب ایرانی و فدویطوقان، شاعر فلسطینی خواهد پرداخت و بارزترین مضامین زندانسرودههای آنان را، مورد مطالعه و مداقّه قرار خواهد داد؛ زیرا ملکالشعرای بهار و فدوی طوقان، از شاعران مبارز و طالب آزادی هستند که بهترین سالهای عمر خود را در زندان و تبعید به سر بردند. هر دو از محیط دلگیر و فضای غیرانسانی خویش نالیده و حبسیهسرایی کردهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که وطنگرایی، استعمارستیزی، دعوت به مقاومت، ترویج دعوت به همبستگی و پایداری، ترویج عدالت و عدالت مداری، گرامیداشت مقام شهید و آزادیخواهی و امید مضامین مشترک در اشعار این دو شاعر است و بهنظر میرسد قرار گرفتن دو شاعر در وضعیت و درک تجربه مشابه، مقدمات چنین امری را فراهم کرده باشد.
پرونده مقاله
مکانیسمهای دفاعی، واکنشهای روان آدمی در برابر تنشهایی است که روح و روان او را تحت تأثیر قرار میدهند و او را تا مرز از هم پاشیدگی پیش میبرند. از نگاه فروید، مکانیسمهای دفاعی، به طور ناخودآگاه، منجر به بروز تمایلات و رفتارهایی میشوند که فرد را در برابر تنیدگیها مح چکیده کامل
مکانیسمهای دفاعی، واکنشهای روان آدمی در برابر تنشهایی است که روح و روان او را تحت تأثیر قرار میدهند و او را تا مرز از هم پاشیدگی پیش میبرند. از نگاه فروید، مکانیسمهای دفاعی، به طور ناخودآگاه، منجر به بروز تمایلات و رفتارهایی میشوند که فرد را در برابر تنیدگیها محافظت میکنند. مکانیسم "گریز" از زمرة سازوکارهاییست که به هنگام فشار روحی فراوان، در رفتار فرد بروز میکند و او را از صحنههای آزاردهنده دور میکند. افراد برای فراموشی اضطراب، خشم و ناکامی، به شیوة ناخودآگاه از مشکل پیش آمده میگریزند و در این گریز، تا حدودی آرامش و تعادل از دست دادة خود را باز مییابند. هر چند در این گریز، میتوان انتظار پیامدهای منفی را نیز داشت اما روان آدمی، گاه ناگزیر، از این انتخاب است. تأمل در آثار داستانی غزاله علیزاده نشان میدهد که او نسبت به رفتارها و واکنشهای افراد در مواجهه با مشکلات، توجه خاصی دارد و مکانیسمهای دفاعی را در بروز برخی از رفتارهای قهرمانان آثارش دخیل میداند. این نوشتار با بررسی رفتارهایی از جنس "گریز" با تکیه بر دانش روانشناسی، به تحلیل این رفتارها پرداخته و به ریشهیابی "گریز"هایی اقدام کرده که به گونهایی، واکنش به اضطرابی بودهاند که بر روان شخصیتها در طول زندگی وارد شدهاند. نتایج حاصل از این بررسی نشان میدهد که بیشتر زنان آثار غزاله علیزاده و گاه برخی از مردان، در مواجهه با ناکامیها و اضطرابها، به دنبال پناهگاهی هستند که تلخی اضطراب را به فراموشی سپارند.
پرونده مقاله
ادبیات پایداری از شاخههای مهم ادبیات با تأکید بر مفاهیمی همچون ایستادگی، مقاومت، وطن پرستی، نفی استبداد و استکبار است که عمدتاً به سبب شرایطی همچون جنگ، اشغال نظامی، اختناق، استبداد و سرکوب و مواردی مانند دردهای مشترک، ایستادگی برای آزادی، ستایش جان باختگان و ترسیم آین چکیده کامل
ادبیات پایداری از شاخههای مهم ادبیات با تأکید بر مفاهیمی همچون ایستادگی، مقاومت، وطن پرستی، نفی استبداد و استکبار است که عمدتاً به سبب شرایطی همچون جنگ، اشغال نظامی، اختناق، استبداد و سرکوب و مواردی مانند دردهای مشترک، ایستادگی برای آزادی، ستایش جان باختگان و ترسیم آیندهای روشن محورهای مشترک آن میباشد. مسألة مهم، کاربست مؤلفههای ادبیات پایداری در ادبیات جوامع مختلف است. به بیانی دیگر، عمده شاعران و نویسندگانی که حوادثی همچون جنگ و اشغال نظامی و سرکوب و ... را از سوی نیروهای بیگانه و حتی عناصر مستبد داخلی تجربه کردهاند، مؤلفههای مختلفی را در آثار نظم و نثر خود بکار بردهاند. این مقاله با استفاده از روش تطبیقی درصدد بررسی مؤلفههای ادبیات پایداری در شعر طاهره صفّارزاده شاعر ایرانی و مصطفی وهبیالتل شاعر و نویسندة اردنی است. فرضیة مقاله حکایت از این موضوع دارد که سه مؤلفة تلاش برای آزادی وطن، دعوت به مبارزه و پایداری و استکبارستیزی مؤلفههای مشترک ادبیات پایداری این دو شاعر است. یافتههای مقاله با استفاده از روش تطبیقی نشان داد هر دو نویسندة برای تبیین مؤلفة وطن دوستی از اسطورههای دینی بهره بردهاند. در خصوص مؤلفة دعوت به مبارزه، هر دو شاعر از سه رویکرد استفاده کردهاند. نخست؛ ایجاد امید و وحدت در میان مبارزان، دوم؛ ترسیم آیندهای روشن و سوم؛ گرامیداشت شهدای مقاومت و ایستادگی. نهایتاً در خصوص مؤلفة استکبارستیزی هر دو شاعر ابتدا اشغالگران را به جانورانی ددمنش و درنده تشبیه و سپس مبارزان را به نوعی دعوت به انقلاب میکنند.
پرونده مقاله
آنه ماری شیمل، پژوهشگر و شرقشناس آلمانی سدة حاضر (1922-2003)، در میان فارسیزبانان، عمدتاً، به عنوان پژوهشگر عرفان اسلامی (به ویژه مولانا پژوه) معروف و شناخته شده است و جنبة هنرورانه و شاعری وی به دلیل عدم ترجمة نغمة نی به زبان فارسی ناشناخته مانده است. پژوهش پیش رو، د چکیده کامل
آنه ماری شیمل، پژوهشگر و شرقشناس آلمانی سدة حاضر (1922-2003)، در میان فارسیزبانان، عمدتاً، به عنوان پژوهشگر عرفان اسلامی (به ویژه مولانا پژوه) معروف و شناخته شده است و جنبة هنرورانه و شاعری وی به دلیل عدم ترجمة نغمة نی به زبان فارسی ناشناخته مانده است. پژوهش پیش رو، در پی آن بوده است تا با روش تحلیلی ـ توصیفی، سبک زبانی و اندیشگی منظومة یاد شده را در انطباق با سبک و سیاق سخنان مولانا تحلیل کرده و از این منظر میزان اثرپذیری شیمل از مولانا را در خلق این منظومه به خواننده بنمایاند. آنچه در این مطالعه و تطبیق به دست آمد به اختصار عبارت از آن بود که: شیمل در ساخت و پرداخت نغمة نی از همة جهات سبکی ـ به جز موسیقی کلام: به واسطة دو زبانه بودن آثار طرفین ـ متأثر از زبان و ذهنیت مولانا بوده است به طوری که حتی نماد و نشانههای مولانا را نیز برای القای مبانی حکمی و عرفانی که بدانها باور داشته، وام گرفته و تقریباً با همان تصویرها که ساخته و پرداختة مولاناست با مخاطب سخن گفته است. البته، شیمل گاهی نیز جهت بیان عقیده و مقصود، در وجه شبههای معانی حقیقی و مجازی کلمات استعاری یا رمزی خود دست برده و بدین طریق ردپایی هم از استقلال فکری و ادبی از خویش بر جای نهاده است، از همین رو اگر تفاوت یا تمایزی اندک در میان اندیشههای فلسفی ـ عرفانی او در مقایسه با اندیشههای فلسفی ـ عرفانی مولانا دیده شود، از این زاویه است.
پرونده مقاله
اندیشۀ سیاسی کوشش فکری و ارائه ی آرای منسجم در باب سیاست و زندگی سیاسی و تلاش برای پاسخ گویی به پرسش هاست. اندیشۀ سیاسی همواره سعی می کند با پی گیری مشکلات و ریشه یابی آن ها به دولت مشروعیّت بدهد و در پی آن، بحران های موجود در جامعه را حل کند. ابوالقاسم لاهوتی نیز چکیده کامل
اندیشۀ سیاسی کوشش فکری و ارائه ی آرای منسجم در باب سیاست و زندگی سیاسی و تلاش برای پاسخ گویی به پرسش هاست. اندیشۀ سیاسی همواره سعی می کند با پی گیری مشکلات و ریشه یابی آن ها به دولت مشروعیّت بدهد و در پی آن، بحران های موجود در جامعه را حل کند. ابوالقاسم لاهوتی نیز از روشنفکرانی است که در اشعار و نوشته های خود، با اندیشه های سیاسی به مسایل اجتماعی و واقعیّت های موجود در جامعه اشاره می کند و پرده از خیانت های قدرت حاکم برمی دارد تا از این طریق مردم ناآگاه را از بی عدالتی های حاکمان وقت آگاه سازد. این پژوهش تلاش می کند تا با تحلیل جامعه شناسی اندیشههای سیاسی لاهوتی، بر اساس نظریّه ی آگاهی طبقاتی جورج لوکاچ، به نوع شناخت و طرز تلقّی وی از اجتماع و اوضاع جهان پیرامونش، دست یابد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که لاهوتی برای بیان اندیشه های سیاسی خود از چه ساختارهایی بهره گرفته است؟ پیشینۀ پژوهش در این موضوع بیانگر عدم توجه بسیاری از محقّقین به این امر است و روش تحقیق در این پژوهش از حیث ماهیّت و روش، از گونۀ توصیفی - تحلیلی و بر اساس هدف از نوع بنیادی- نظری است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اندیشه های سیاسی لاهوتی، در چارچوب ساختارهایی چون شخصیّت، هویّت، معرفت (جهان بینی و ایدئولوژی) و ارزش های اخلاقی شکل گرفته و این اندیشه ها مُلهم و متأثّر از آگاهی و دانش دریافته از جهان بیرون اوست که با واکنشهای عقلانی مناسب همراه بوده و در اشعارش انعکاس یافته است. نتایج تحقیق نیز نشان می دهد که اشعار و سرودههای لاهوتی بازتاب اندیشه های سیاسی او در چارچوب چنین ساختارهایی است.
پرونده مقاله
متنبی و ابوفراس از جمله شاعران دربار سیفالدولهاند که در اغراض مختلف شعری بهویژه مرثیه، به خاطر عواملی چند، شعرشان متفاوت شده است؛ متنبی در اغراض مختلف شعری در مدایح خود بهدفعات متعدد، ضمن مدح، سخا و بخشندگی، دلاوری و کاردانی ممدوح، به ستایش خود نیز پرداخته است؛ اما چکیده کامل
متنبی و ابوفراس از جمله شاعران دربار سیفالدولهاند که در اغراض مختلف شعری بهویژه مرثیه، به خاطر عواملی چند، شعرشان متفاوت شده است؛ متنبی در اغراض مختلف شعری در مدایح خود بهدفعات متعدد، ضمن مدح، سخا و بخشندگی، دلاوری و کاردانی ممدوح، به ستایش خود نیز پرداخته است؛ اما در رثائیات، بهخصوص رثای خوله، خواهر بزرگ سیفالدوله، شاعر، سیفالدوله را در غم از دست دادن خواهرش، شریک شده و از این مصیبت، غمگین گردیده و اشک ریخته است. همچنین تمام صفات و اخلاق نیک او را که دلالت بر منزلت والا و ارزش و علم و ادب او دارد، ذکر نموده است. سپس پادشاه را به بلندهمتی توصیف کرده و از کلیۀ اعمال بیهودهای که دیگران به آن مشغول میشوند، مبّرا نموده است. متنبی در این قصیده، بیشتر به احساس و عاطفه پناه برده تا هنر و عقلش. ابوفراس هم در رومیات خود به اشعاری وجدانی پناه برده و عاطفهای سوزناک را در شعرش نمایان ساخته، بهطوری که شنونده در حین شنیدن آن احساس رخوت و بی میلی نمی کند. نویسنده در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر مطالعۀ کتابخانه ای انجام گرفته، درصدد است تا ضمن بررسی عنصر عاطفه در اشعار متنبی و ابوفراس به این پرسش پاسخ دهد که کدامیک از اغراض شعری این دو شاعر، حاوی عاطفه است؟ و وجه تمایز و تشابه این دو شاعر در بیان عنصر عاطفه در چیست؟
پرونده مقاله
نظریة انواع سرمایة پییر بوردیو به شیوههای گوناگون، سرمایهها و تأثیر انواع آن بر یکدیگر را بازنمایی میکند. در تعریف بوردیو انواع سرمایه عبارت است از: سرمایة اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین. این مقاله با نگاهی مقایسهای به عادتوارههای متأثر از سرمایههای شخصیت زن چکیده کامل
نظریة انواع سرمایة پییر بوردیو به شیوههای گوناگون، سرمایهها و تأثیر انواع آن بر یکدیگر را بازنمایی میکند. در تعریف بوردیو انواع سرمایه عبارت است از: سرمایة اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین. این مقاله با نگاهی مقایسهای به عادتوارههای متأثر از سرمایههای شخصیت زنان راوی در رمانهای پرندة من و دفترچة ممنوع میزان اثرگذاری سرمایهها بر یکدیگر و تغییر عادتواره زنان راوی را بررسی میکند و با روش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد عادتوارهها چه تأثیری بر ایجاد سرمایههای مثبت/ ایجابی و منفی/ سلبی دارند. بارزترین عادتوارههای منفی عاملان زن در رمانها؛ سکوت، انفعال، انزوا، تسلیم و تأمین رضایت مردان خانواده بدون کمترین کنش و اعتراض در راستای دیگربودگی زنان راوی است و مشخصترین عادتوارههای مثبت؛ وفاداری، مادرانگی، احساس مسئولیت، ایثار و مهربانی است. در نتیجه، ماهیت عادتوارههای زنان یا تغییر نکرده، یا در جهت تولید و بازتولید منفی و سلبی پیش رفته است و یا اگر تغییر اندکی در تولید و بازتولید سرمایههای مثبت مشاهده میشود، در سایة انفعال راویان کم رنگ است. نتیجة مقایسهای پژوهش، موقعیت ساختاری مشترک دو زن در دو جامعه متفاوت را نشان میدهد که تجربههای مشابه و تکرارشوندة آنها خصلت و عادتوارههای مشترکی ایجاد میکند. این منشها و عادتوارههای شبیه به هم به نوبة خود، به کنشهای اجتماعی مثبت یا منفی آنان ساختار میبخشد؛ یعنی دستورالعملهایی را تنظیم و کنشگری آنها را محدود میکند. یا در فضاهای اجتماعی بسیار اندکی، از انفعال و محدودیت خارج میسازد. ولی در نهایت آشکارشدن انفعال زنان داستان در میدانهای اقتصادی، ناکارآمدی فضاهای اجتماعیِ (قبل و بعد از ازدواج)، در به کارگیری سرمایههای اجتماعی و فقر سرمایة اقتصادی، فرهنگی و نمادین را در زنان راوی برملا میسازد
پرونده مقاله
اعیان ثابته در عرفان نظری، صور علمیه الهی هستند که در فیض مقدس، به کالبد عالم وارد شده اند، اعیان در علم الهی ثابت اند که تنها یک بار در ازل تحدید یافته اند و در کسوت اسماء و صفات، مظهر ذات حق تعالی گشته اند. این پژوهش مطالعه ای نظری است که به شیوه پژوهش کتابخانه ای و چکیده کامل
اعیان ثابته در عرفان نظری، صور علمیه الهی هستند که در فیض مقدس، به کالبد عالم وارد شده اند، اعیان در علم الهی ثابت اند که تنها یک بار در ازل تحدید یافته اند و در کسوت اسماء و صفات، مظهر ذات حق تعالی گشته اند. این پژوهش مطالعه ای نظری است که به شیوه پژوهش کتابخانه ای و توصیف و تطبیق دادهها، تفسیر مترادف اعیان ثابته را به شیوۀ توصیفی - تطبیقی در آیین کهن زرتشتی مورد بررسی قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی شباهت های بنیادی این دو نگرش آیینی و عرفانی است. در اشاره به یافتههای تحقیق میتوان گفت که صور معنوی عالم در آئین زرتشتی، امشاسپندان فرَوَشی نام دارند که همانند اعیان، پیش از آفرینش هستی، خلق گردیده اند و در کالبد گیتایی قرار گرفته اند، آن ها در تجلی اسماء و صفات، مظاهر اهورامزدا در عالم گیتایی هستند. در هر دو نگرش به عهد الست و اقرار به رسالت بندگی اشاره شده است. علم الهی در آن ها ثابت است و در حقایق علمی موجودات، تعاریفی یکسان با یکدیگر دارند.
پرونده مقاله
زبان شناسی نقش گرا بر این نکته تأکید دارد که زبان ابزاری اجتماعی است و به آن دسته از کنش های انسانی میپردازد که بر انتقال معنا با کمک زبان اشاره دارد. هلیدی، زبان را نظامی از گزینش های واژگانی می داند که گویشور در سطوح سه گانه با توجه به بافت موقعیت از آن استفاده می کن چکیده کامل
زبان شناسی نقش گرا بر این نکته تأکید دارد که زبان ابزاری اجتماعی است و به آن دسته از کنش های انسانی میپردازد که بر انتقال معنا با کمک زبان اشاره دارد. هلیدی، زبان را نظامی از گزینش های واژگانی می داند که گویشور در سطوح سه گانه با توجه به بافت موقعیت از آن استفاده می کند. زبان با توجه به ضرورت های اجتماعی و محیط پیرامون تشکیل می شود و به سامان دهی معنی می پردازد. این کارکرد زبان در زبان شناسی نقش گرا فرانقش نامیده می شود. فرانقش های زبان عبارت اند از: فرانقش اندیشگانی که از این فرانقش برای واکاوی و تحلیل متن استفاده می شود؛ فرانقش بینافردی که هدف آن شروع یا ارتقای روابط برای تأثیرگذاری بر رفتار دیگران، بیان نظرات، اصلاح یا تغییر آن هاست؛ فرانقش متنی که وظیفة متناسب سازی پیام با توجه به دیگر عوامل متنی و برون متنی را داراست. پژوهش حاضر تلاش می کند به شیوة توصیفی – تحلیلی به این پرسش ها پاسخ دهد که با توجه به جامعة آماری پژوهش، در ساختار متنی داستان های کوتاه دهة 20، هر کدام از فرآیندهای زبانی چه کارکردی دارند؟ و با توجه به مبانی مطرح در فرانقش اندیشگانی و دیدگاه رئالیستی حاکم بر داستان های کوتاه در دهة بیست، نویسندگان مرد چه تصویری از زن و جایگاه اجتماعی وی در این مقطع تاریخی ترسیم کرده اند؟ ادبیات داستان کوتاه با تأکید بر منش رئالیستی و واقع گرایانة خود همواره به دنبال تعریف جایگاهی برای حضور زنان و همچنین رهایی خود از محدودیت های جنسیتی و خوانش های مردسالارانه بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و جلال آل احمد هر کدام در ساختار متنی داستان های کوتاه خود از انواع مختلف فرآیندهای زبانی برای ترسیم جایگاه اجتماعی مثبت زنان بهره گرفته اند.
پرونده مقاله