زمینه: یکی از ویژگیهای اساسی و سازنده انسان، خلاقیت است که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری نقش مؤثری دارد. پژوهشگران معتقدند آموزش خلاقیت بر افزایش آن مؤثر است. هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مؤلفههای فراشناختی خلاقیت بر افزایش سطح سیالی، انعطاف پذیری، ابتک چکیده کامل
زمینه: یکی از ویژگیهای اساسی و سازنده انسان، خلاقیت است که در رشد و تکامل فرد و تمدن بشری نقش مؤثری دارد. پژوهشگران معتقدند آموزش خلاقیت بر افزایش آن مؤثر است. هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مؤلفههای فراشناختی خلاقیت بر افزایش سطح سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار و بسط در بین دانش آموزان بود. روش: تعداد 100 دانشآموز به تصادف انتخاب و باز به صورت تصادفی، به دو گروه 50 نفری (50 نفر گروه آزمایش و 50 نفر گروه کنترل) تقسیم شدند. در این پژوهش از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. از گروههای آزمایش و کنترل خواسته شد تا به آزمون خلاقیت تصویری تورنس (فرم ب) پیش از اجرای متغیر مستقل (آموزش خلاقیت) پاسخ دهند. بعد از 10 جلسه یک ساعته آموزش مؤلفههای فراشناختی خلاقیت با استفاده از چهار دسته فعالیتهای پیشبینی شده بر مبنای مفاهیم تصویرسازی، داستان پردازی، ایده پردازی و بازی که برای گروه آزمایش اجرا شده بود از گروههای آزمایش و کنترل خواسته شد بار دیگر به آزمون خلاقیت تصویری تورنس (فرم ب) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکووا) استفاده شد. یافتهها: بین گروههای آزمایش و کنترل پس از کنترل اثر متغیرهای پیش آزمون، تفاوت معنی داری وجود دارد نتیجهگیری: نتایج آزمون آنکووا نشان داد بین نمره پس آزمون مؤلفههای سیالی، ابتکار و بسط تفاوت معنی داری وجود دارد اما بین نمره پس آزمون مؤلفه انعطاف پذیری تفاوت معنی داری نیست.
پرونده مقاله
زمینه: امروزه شیوههای جدید و فعال در یادگیری مورد توجه بسیار قرار گرفته است، تأکید این شیوهها بر درگیر کردن دانش آموزان با مسائلی است که با زندگی واقعی آنان مرتبط است. روش مبتنی بر الگوی بایبی یکی از الگوهای فعال میباشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر روش آموزش مب چکیده کامل
زمینه: امروزه شیوههای جدید و فعال در یادگیری مورد توجه بسیار قرار گرفته است، تأکید این شیوهها بر درگیر کردن دانش آموزان با مسائلی است که با زندگی واقعی آنان مرتبط است. روش مبتنی بر الگوی بایبی یکی از الگوهای فعال میباشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر روش آموزش مبتنی بر الگوی پنج مرحلهای بایبی و سنتی بر خلاقیت و یادگیری دانش آموزان سال سوم راهنمایی در درس علوم بوده است. روش: تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم شهر قزوین که در سال تحصیلی 90-1391 مشغول به تحصیل بودهاند تشکیل میدهد. نمونه این پژوهش 61 نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی بودند. نمونه گیری به دلیل محدودیت اجرا به صورت نمونه گیری در دسترس انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده از آزمون آماری کوواریانس وT اختلافی استفاده شد. یافتهها: طبق نتایج میتوان گفت که بین میزان خلاقیت و یادگیری دانش آموزانی که با روش بایبی آموزش دیدهاند، نسبت به دانش آموزانی که با روش سنتی آموزش دیدهاند تفاوت معنی داری وجود دارد و این تفاوت به نفع گروهی است که با روش بایبی آموزش دیدهاند. نتیجه گیری: به کار گیری شیوههای جدید آموزشی سبب میشود دانش آموزان به تفکر عمیق بپردازند، چگونه یاد گرفتن را بیاموزند و به یادگیرندگانی همیشگی تبدیل شوند. پیشنهاد میشود که از الگوی طراحی بایبی به عنوان الگویی مناسب برای دستیابی یادگیرندگان به فهم عمیق از موضوع و افزایش تفکر واگرا بهره گرفته شود. 1. instructional design models [2]. Bybee (5E) instructional design model [3]. learning [4]. creative
پرونده مقاله
زمینه: خلاقیت یکی از عرصههای اصلی دانش بشری است و بخشی از فعالیتهای دانشجویان در دانشگاه باید در این راستا باشد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه خلاقیت و مدیریت زمان بر اساس متغیر تعدیل کننده جنس و رشته تحصیلی انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر، از نوع همبستگی می ب چکیده کامل
زمینه: خلاقیت یکی از عرصههای اصلی دانش بشری است و بخشی از فعالیتهای دانشجویان در دانشگاه باید در این راستا باشد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه خلاقیت و مدیریت زمان بر اساس متغیر تعدیل کننده جنس و رشته تحصیلی انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر، از نوع همبستگی می باشد که در آن به دنبال پیش بینی تغییرات متغیر ملاک خلاقیت بر اساس متغیرهای پیش بین هستیم. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال 1391 بوده است که از میان آنها 375 نفر به عنوان گروه نمونه به شیوه طبقه ای نسبی انتخاب شده و به وسیله دو پرسشنامه مدیریت زمان بریتون و تیسر و بخش کلامی آزمون خلاقیت تورنس، آزموده شدهاند. یافتهها: بیانگر این است که بین خلاقیت و مدیریت زمان در دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ به گونه ای که هرچه برنامه ریزی کوتاه مدت در دانشجویان بیشتر باشد خلاقیت فردی آنها نیز بیشتر است. همچنین، میتوان بیان کرد برنامه ریزی کوتاه مدت در دانشجویان پسر نسبت به دانشجویان دختر رابطه قوی تری با خلاقیت فردی دارد. افزون بر این، بین نگرش به زمان و خلاقیت هم رابطه مثبت معنی دار وجود دارد و نمره خلاقیت کلامی دختران بالاتر از پسران است. نتیجه گیری: بر اساس یافتههای تحقیق، متغیرهای ساختاری چون جنسیت، رشته تحصیلی و مدیریت زمان دارای سهم مثبت و معنی دار در پیش بینی خلاقیت کلامی دانشجویان میباشند.
پرونده مقاله
زمینه: پژوهشهای زیادی به بررسی خلاقیت در بسترهای گوناگون پرداختهاند. هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکر واگرا بر خلاقیت کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش: در این مطالعه شبه آزمایشی، تعداد 80 نفر از کودکان مقطع پیش دبستانی، با رعایت همتاسازی بر مبنای آزمون چکیده کامل
زمینه: پژوهشهای زیادی به بررسی خلاقیت در بسترهای گوناگون پرداختهاند. هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکر واگرا بر خلاقیت کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش: در این مطالعه شبه آزمایشی، تعداد 80 نفر از کودکان مقطع پیش دبستانی، با رعایت همتاسازی بر مبنای آزمون هوش(آزمون هوش گودیناف- هریس)، به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (40 نفر) و کنترل (40 نفر) قرار گرفتند.گروه آزمایشی تعداد 19 جلسه برنامه آموزشی تفکر واگرا به روش پویا دریافت نمودند. در هر دو گروه، آزمون خلاقیت (ژان لویی سلیه، 1988) قبل و بعد از آموزش اجرا گردید. یافته ها: نتایج پژوهش حاصل از آزمون آماری "تی" و تحلیل کوواریانس نشان داد، برنامه آموزش تفکر واگرا به روش پویا به طور معنا داری، خلاقیت کودکان و شاخص های سهگانه سیالی، انعطاف پذیری و ابتکار را افزایش داده است. نتیجه گیری: بنابراین به نظر میرسد اجرای برنامه آموزش تفکر واگرا به روش پویا، برای شکوفایی هر چه بیشتر خلاقیت کودکان به ویژه در سنین پیش از دبستان مؤثر است.
پرونده مقاله
زمینه: پژوهشها نشان میدهد که سازمانهایی که تأکید بیشتری بر نوآوری سازمانی دارند نسبت به دیگر سازمانها موفقترند. به همین دلیل در چند دهه اخیر، توجه نوآوری سازمانی به یک ضرورت غیرقابل اجتناب تبدیل شده است چرا که سازمانها از طریق نوآوری سازمانی میتوانند شاخصهای مزی چکیده کامل
زمینه: پژوهشها نشان میدهد که سازمانهایی که تأکید بیشتری بر نوآوری سازمانی دارند نسبت به دیگر سازمانها موفقترند. به همین دلیل در چند دهه اخیر، توجه نوآوری سازمانی به یک ضرورت غیرقابل اجتناب تبدیل شده است چرا که سازمانها از طریق نوآوری سازمانی میتوانند شاخصهای مزیت رقابتی خود را بهبود و توسعه دهند هدف: هدف از این پژوهش بررسی شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بر تحقق نوآوری سازمانی و ارائه راهکارهایی برای توسعه آن در سازمانهای ایرانی است. روش: روش انجام پژوهش تحلیل اسنادی و مبتنی بر ادبیات نظری بوده و به منظور گرد آوری دادهها برای پاسخگویی به پرسشهای پژوهش، اسناد و مدارک موجود و مرتبط گردآوری شده و به شیوه کیفی تحلیل گردیدهاند. یافتهها: مهمترین دلایل توجه به نوآوری سازمانی عبارتند از افزایش بهره وری سازمانی، توسعه و بهبود عملکرد سازمانی، رشد اقتصادی، عامل رشد و توسعه، مزیت رقابتی. نتایج دیگر این پژوهش نشان داد که مهمترین ویژگی سازمان نوآور انعطافپذیری در رویارویی با بحرانها، پذیرش ایدههای نوین توسط مدیران و مسئولان سازمان، ساختار سازمانی انعطاف پذیر، سازمان ریسک پذیر و بی باک است. همچنین نتایج نشان داد که مهمترین عوامل مؤثر بر نوآوری سازمانی عبارت از ریسک پذیری، انعطاف داشتن، خلاقیت، اعتماد به نفس، تحمل ابهام، داشتن کارکنان خلاق و جوان، حمایت سازمانها از کارکنان خلاق، مسائل انگیزشی کارکنان، تفویض اختیار به کارکنان سازمان، ارزشمند شمردن کارکنان، ایجاد انعطاف پذیری و اصلاح نظام ارزیابی عملکرد، شیوههای مناسب پاداش دهی، فرهنگ سازمانی حمایتی، به وجود آوردن ساختار حمایت کننده نوآوری، حمایت سازمانی، سبک رهبری تحول آفرین، اعتماد سازمانی، سرمایه اجتماعی، ارتباطات سازمانی، سبک مدیریت، یادگیری سازمانی و سرمایه فکری میباشد. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان گفت که به منظور توسعه نوآوری در سازمانهای ایرانی باید بسترهای فرهنگی، زیرساختهای کلان، بسترهای اجتماعی، حمایت سازمانی ، قوانین و مقررات حمایت کننده نوآوری در سازمان، هستههای پژوهشی و نوآوری در سازمان و ... مهیا باشد تا سازمانهای ما به سمت نوآوری حرکت کنند.
پرونده مقاله
زمینه: امروزه به خاطر تغییرات روز افزون و پرشتاب جوامع بشری و نقش کلیدی تعلیم و تربیت در تربیت نسل خلاق، اهمیت و ضرورت خلاقیت و عوامل مؤثر بر آن بیش از هر زمان دیگر مشهود است. هدف:بررسی رابطه بین سبکهای مدیریت تعارض و میزان خلاقیت مدیران، در مدارس متوسطه شهر تهران. روش چکیده کامل
زمینه: امروزه به خاطر تغییرات روز افزون و پرشتاب جوامع بشری و نقش کلیدی تعلیم و تربیت در تربیت نسل خلاق، اهمیت و ضرورت خلاقیت و عوامل مؤثر بر آن بیش از هر زمان دیگر مشهود است. هدف:بررسی رابطه بین سبکهای مدیریت تعارض و میزان خلاقیت مدیران، در مدارس متوسطه شهر تهران. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری، همه مدیران مدارس متوسطه شهر تهران در سال1389 (تعداد 1363 نفر) است. نمونه آماری با روش تصادفی سیستماتیک (تعداد 300 نفر) و با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها دو پرسشنامه است: سبکهای مدیریت تعارض و پرسشنامهی سنجش خلاقیت (رندسیپ). یافتهها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین سبک تشریک مساعی، سبک مــــدارا (انعطـــــافپذیــــری) و سبک مصالحــــه (تــــوافق) و خلاقیت مدیران آموزشی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین سبک تحکــــم (رقابتجــــویی) و سبکاجتنـــــــابو خلاقیت مدیران آموزشی رابطه معکوس برقرار است. نتیجه گیری: هرچه مدیران آموزش و پرورش در فرایند مدیریت تعارض با مدیران مدارس، مدارا و تشریک مساعی نمایند، میزان خلاقیتمدیران در مدارس بیشتر میشود و هرچه در این تعامل با تحکم و فشار رفتار کنند میزان خلاقیت مدیران در مدارس کاهش مییابد.
پرونده مقاله
زمینه: مهمترینمسألهدرآموزشکودکانخلاق، استفادهازمحتوایآموزشیمناسبوروشهایگوناگون، مسألهیابی، خلاقیتوتفکراست و کتابهای درسی از جمله علوم تجربی در زمینه ایجاد مهارتهای خلاق نقش بسزایی دارند وبا تدوین محتوایی مناسب جهت پرورش خلاقیت و موقعیتهای مبهم و مسأله انگیز میتوان چکیده کامل
زمینه: مهمترینمسألهدرآموزشکودکانخلاق، استفادهازمحتوایآموزشیمناسبوروشهایگوناگون، مسألهیابی، خلاقیتوتفکراست و کتابهای درسی از جمله علوم تجربی در زمینه ایجاد مهارتهای خلاق نقش بسزایی دارند وبا تدوین محتوایی مناسب جهت پرورش خلاقیت و موقعیتهای مبهم و مسأله انگیز میتوانند در رشد و شکوفایی خلاقیت فراگیران تأثیر بسیار مثبتی داشته باشند. هدف: این پژوهش با هدف تحلیل محتوای کتابهای علوم تجربی دوره راهنمایی از دیدگاه الگوی آموزشی خلاقیت پلسک است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 3 جلد کتابهای علوم تجربی دوره راهنمایی در سال تحصیلی 90- 1389 میباشد.حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش فرم تحلیل محتوای با توجه به الگوی آموزش خلاقیت پلسک میباشد. یافتهها: در بررسی کتابهای علوم تجربی دوره راهنمایی، ملاحظه میشود که از مجموع 1389 واحد در کل کتابهای علوم دوره راهنمایی 932 واحد غیر فعال و 457 واحد فعال وجود دارد که از 457 واحد فعال، 143 واحد با اصل اول (اصل توجه) و 314 واحد با اصل دوم (اصل گریز) در الگوی آموزش خلاقیت منطبق هستند و به اصل سوم به طور کلی توجه نشده است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافتههای به دست آمده میتوان بیان کرد که میزان درگیری با شاخصهای الگوی خلاقیت پلسک در کتابهای علوم تجربی پایههای اول تا سوم دوره راهنمایی بسیار کم است و بر اصول خلاقیت پلسک منطبق نیستند و کمتر میتوانند در ایجاد و پرورش خلاقیت در یاد گیرندگان مؤثر باشند.
پرونده مقاله
زمینه: جهانی شدن تجارت و اقتصاد، و تحولات اجتماعی- اقتصادی ناشی از آن موجب ورود رسمی زنان به دنیای کار و کارآفرینی در خارج از محیط خانواده شده است. هدف: هدف پژوهش حاضرتعیین رابطه بین پنج صفت اصلی شخصیت، حمایت اجتماعی و باورهای کلیشهای جنسیتی با تعارض کار خانواده بود. ر چکیده کامل
زمینه: جهانی شدن تجارت و اقتصاد، و تحولات اجتماعی- اقتصادی ناشی از آن موجب ورود رسمی زنان به دنیای کار و کارآفرینی در خارج از محیط خانواده شده است. هدف: هدف پژوهش حاضرتعیین رابطه بین پنج صفت اصلی شخصیت، حمایت اجتماعی و باورهای کلیشهای جنسیتی با تعارض کار خانواده بود. روش پژوهش: از زنان کار آفرین شهرستان اراک 60 نفر پرسشنامه تعارض کار- خانواده نت مایر و همکاران (1996)، فرم کوتاه تجدیدنظر شده فهرست پنج صفت شخصیت (NEO-PI.R )، و مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی (MMPSS) زیمت و همکاران (1985) و پرسشنامه کلیشه های جنسیتی و مقیاس باورهای مربوط به زنان بلک و اسنل (1989)را تکمیل کردند. یافتهها: تحلیل دادهها با استفاده ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که تعارض کار-خانواده و خانواده-کار با روان رنجورخویی دارای رابطه مثبت معنادار بود.برونگرایی دارای رابطه منفی معنا داربا تعارض خانواده-کار بود و وظیفه شناسی نیز با هر دو شکل تعارض کار-خانواده دارای رابطه منفی معنا دار بود. حمایت اجتماعی از جانب اعضای خانواده با تعارض خانواده-کار و از جانب دوستان با تعارض کار-خانواده دارای رابطه منفی بود. نتایج: تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که وظیفه شناسی و حمایت دوستان 6/21 درصد از واریانس تعارض کار- خانواده و همچنینحمایت از جانب خانواده و افراد مهم و برونگرایی 4/46 درصد از واریانس تعارض خانواده-کار را پیش بینی میکنند. نتیجه گیری: حمایت اجتماعی از جانب خانواده و افراد مهم، صفات شخصیتی وظیفه شناسی و برونگرایی در تعارض کار- خانواده نقش اساسی دارند.
پرونده مقاله
زمینه: موانع خلاقیت به طور کلی به چهار دسته موانع تاریخی-فرهنگی، موانع اجتماعی- محیطی، موانع سازمانی و موانع شخصی تقسیم میشوند. در بررسی موانع شخصی خلاقیت، موانع شناختی از مهمترین موانع به حساب میآید که در این میان مدلهای ذهنی نقش بارزی را در ایجاد مانع شناختی برای چکیده کامل
زمینه: موانع خلاقیت به طور کلی به چهار دسته موانع تاریخی-فرهنگی، موانع اجتماعی- محیطی، موانع سازمانی و موانع شخصی تقسیم میشوند. در بررسی موانع شخصی خلاقیت، موانع شناختی از مهمترین موانع به حساب میآید که در این میان مدلهای ذهنی نقش بارزی را در ایجاد مانع شناختی برای خلاقیت ایفا میکنند. هدف: پژوهش حاضر به بررسی رابطه تفکر قطعی نگر با خلاقیت و خلاقیت هیجانی در میان دانشجویان پرداخته است. جامعه آماری شامل همه دانشجویانی است که در سال تحصیلی 1390- 1389 در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاههای دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بوده اند. از میان آنها، 200 نفر به روش خوشهای – تصادفی انتخاب شدند. روش: روش پژوهش، پیمایشی است و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت عابدی، پرسشنامه تفکر قطعی نگر و فهرست خلاقیت هیجانی بود. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون ساده انجام گرفت. یافتهها: بین خلاقیت و تفکر قطعی نگر رابطه معکوس و معنادار وجود دارد (40/0-). همچنین، از میان مؤلفههای تفکر قطعی نگر، رابطه مطلق نگری و قطعی نگری در حوادث منفی با خلاقیت معنادار و در جهت عکس میباشد. ضمن اینکه رابطه دو مؤلفه پیش بینی آینده و قطعی نگری در تعامل با دیگران با متغیر خلاقیت، معنادار گزارش نشده است. به علاوه، رابطه تفکر قطعی نگر با خلاقیت هیجانی (47/0- ) معنادار و معکوس است. همچنین، از میان مؤلفههای قطعی نگری، مؤلفههای قطعی نگری در تعامل با دیگران، قطعی نگری در حوادث منفی و مطلق نگری با متغیر خلاقیت هیجانی، رابطه عکس و معنادار نشان داده اند و مؤلفه پیش بینی آینده،رابطه معناداری با خلاقیت هیجانی نداشته است. بحث و نتیجه گیری: پیشنهاد میشود در مورد انحراف شناختی تفکر قطعینگر در سطح جامعه بیشتر آموزش داده شود و توصیههایی از سوی محققین و کارشناسان برای برطرف ساختن این موانع ارائه شود.
پرونده مقاله