کهنالگوی زن گیتی ازجمله قدیمترین تصاویری است که از ابتدای شعر فارسی در شعر شاعرانی چون رودکی، فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو و خاقانی وجود داشته و تا اواخر قرن هشتم ادامه داشته است. ناصرخسرو ازجمله شاعرانی است که بهوفور از این کهنالگو در شعر خود بهره میبرد و عمدتاً صفات More
کهنالگوی زن گیتی ازجمله قدیمترین تصاویری است که از ابتدای شعر فارسی در شعر شاعرانی چون رودکی، فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو و خاقانی وجود داشته و تا اواخر قرن هشتم ادامه داشته است. ناصرخسرو ازجمله شاعرانی است که بهوفور از این کهنالگو در شعر خود بهره میبرد و عمدتاً صفات منفی مشترکی را میان زن و گیتی به نمایش میگذارد و آنها را در ساختار تخیلات خود به کار میگیرد. عمدهترین این صفات عبارتاند از: غداری، گندهپیری، دیوکرداری، جادوگری، بیوفایی، نامهربانی، سفلگی، بدخویی، دورویی، گربهصفتی، زنگرنگی، زالشکلی، رعنایی، شویکشی، فاحشگی و گنگی. این مقاله به تحلیل ساختار کهنالگوی زن گیتی در شعر ناصرخسرو قبادیانی میپردازد و تغییر و تحولات و کیفیت و کمیتهای تصویرسازیهای این کهنالگو را در اشعار این شاعر مشهور سبک خراسانی بررسی میکند و تأثیر این نوع ساختار تخیلی را در روند شاعرانگی و اندیشۀ این فرزانۀ یمگانی نمایان میسازد. نوشتار حاضر نشان میدهد تصویر زن گیتی پیش از ناصرخسرو، در فرهنگها و آیینهای سرزمینهای دیگر هم بازتاب داشته است. سختیها و دشواریها زندگی فردی و اجتماعی ناصرخسرو، فرار از زمان و ترس از مرگ، منجر به پیدایش این کهنالگو شده است.
Manuscript profile
زبان، سامانه مرتب و منظمی است که در هر شرایطی میتوان از آن بهره برد و انسان را قادر میسازد تا علاقهها، عقاید و ادراکش را با نشانهها توجیه کند. زبان در جامعه دارای کارکردهای متفاوتی است که این کارکردها بستگی به نوع جامعه دارد. همه مسائل مربوط به زبان و فرهنگ در شاخه More
زبان، سامانه مرتب و منظمی است که در هر شرایطی میتوان از آن بهره برد و انسان را قادر میسازد تا علاقهها، عقاید و ادراکش را با نشانهها توجیه کند. زبان در جامعه دارای کارکردهای متفاوتی است که این کارکردها بستگی به نوع جامعه دارد. همه مسائل مربوط به زبان و فرهنگ در شاخه بزرگ و جدیدی به نام انسانشناسی زبان که از انسانشناسی، زبانشناسی توصیفی و زبانشناسی تاریخی سرچشمه گرفته، مورد بررسی قرار میگیرد. انسانشناسی زبان به رابطة زبان با جامعه، فرهنگ و رفتار انسان میپردازد و تطور زبان را مورد مطالعه و پژوهش قرار میدهد. در این مقاله تلاش شده است تا آن دسته از مقولاتی که در حوزه انسانشناسی زبان قرار میگیرد و مؤدبپور در نگارش داستان رکسانا از آنها بهره گرفته، مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر بیانگر آن است که: در نگارش این داستان به سبب لحن محاورهای نویسنده در دیالوگنویسی کلمات تابو و اصطلاحات خویشاوندی به صورت نابرابر مورد استفاده قرار گرفته و از لهجههای اجتماعی استفاده نشده که نمودار نیز مؤید همین مطلب است. کلمات تابو در این داستان در دو موقعیت عصبیت و پرخاشگری و طنزگونه به کار رفته است.
Manuscript profile
تخیل،نیمه پنهان واقعیت یعنی حقیقت را بازمینماید و بنمایهای است که خالق دنیای شگفت ادبیات است و به آن امکان میدهد تا با بازآفرینی واقعیات، درک بهتر آن را از خلال تصویرگری خلاق فراهم آورد. مناطق بدوی جنوب در داستانهای اقلیمی، جلوههایی از ترس و تنهایی وهمناک را متصور More
تخیل،نیمه پنهان واقعیت یعنی حقیقت را بازمینماید و بنمایهای است که خالق دنیای شگفت ادبیات است و به آن امکان میدهد تا با بازآفرینی واقعیات، درک بهتر آن را از خلال تصویرگری خلاق فراهم آورد. مناطق بدوی جنوب در داستانهای اقلیمی، جلوههایی از ترس و تنهایی وهمناک را متصور میسازند. باورهای عجیب و غریب، فقر اقتصادی و فرهنگی مردم در مناطق دورافتاده و طبیعی که خشن و ترسناک است، رئالیسم جادویی را در آثار برخی نویسندگان رقم زده است. در این شیوه الگوهای واقعگرایی با خیال، وهم و عناصر سحرآمیز درهم میآمیزد. در این آمیزش در داستانهای رضایی ترکیبی به وجود آمده است که خصوصیتی مستقل و جداگانه دارد و رویا و واقعیت چنان به هم جوش خوردهاند که خیالی بودن این وقایع جنبهای واقعی پیدا میکند.در چند اثر غلامرضا رضایی به داستانهایی برمیخوریم که وهم و حقیقت باهم درآمیخته به طوری که خواننده توالی زمان را جابه جا مییابد؛ اما همین خصوصیت، کیفیتی تازه و بدیع به وجود آورده است. در این مقاله، بازتاب رئالیسم جادویی در مجموعه داستانهای رضایی مورد بررسی قرار گرفته است. ازویژگیهای مهم داستانهای رضایی می-توان: وهم و خیالپردازی، اعتقاد به باورهای عجیب، واگویی افسانههای بازمانده پشینیان، باورناپذیری رویدادها، ترس ناگهانی و هیجان، را نام برد.
Manuscript profile
مضمونآفرینی فرایندی است که در آن نکتة باریک، خیال دقیق، نازکبینی و صورت تازه از معنی آفریده شده باشد که مهمترین ویژگی شعر فارسی از قرن نهم به بعد تا سبک معروف به هندی است. مضمون مقولهایست ساختاری و مربوط به فرم و ظرفیتهای زبانی و عامل شکلگیری مضمون، قدرت تداعی شاعر More
مضمونآفرینی فرایندی است که در آن نکتة باریک، خیال دقیق، نازکبینی و صورت تازه از معنی آفریده شده باشد که مهمترین ویژگی شعر فارسی از قرن نهم به بعد تا سبک معروف به هندی است. مضمون مقولهایست ساختاری و مربوط به فرم و ظرفیتهای زبانی و عامل شکلگیری مضمون، قدرت تداعی شاعراز رهگذر شباهتها، مجاورت و تضادهاست. کلیم کاشانی شاعر مضمونآفرین سبک هندی، با برخورداری از نگاهی ژرف و باریکبینانه به دنیای پیرامون خویش اشیا را با روشی متفاوت به کار میگیرد و با توجّه به عینیّتها، اصول کلی و تصاویر خیالی و نیز کاربرد یک یا چند شگرد مضمون ساز به آفرینش مضامین تازه دست میزند و به شکل غیر مستقیم به بیان حالات نفسانی ناب خود میپردازد. در این پژوهش برای دستیابی به شگردهای مضمون سازی با اشیا و بررسی زاویة دید شاعر، شمع به عنوان یکی از عناصر مضمونساز در غزلیات کلیم مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که در میان شگردهای مختلف مضمون آفرینی اسلوب معادله پربسامدترین روش به کار رفته است که شاید بتوان دلیل وجود این بسامد چشمگیر را به آمیختگی میان شاعران و عوام نسبت داد عاملی که انگیزة همه فهم بودن را در شاعران صفویّه تقویت کرده است.
Manuscript profile
قهرمان از قدیمیترین کهن الگوها است و سایر کهن الگوها در ارتباط با معنا مییابند. بنابراین شناخت این کهن الگو راهنمای مناسبی برای دریافت و تحلیل نظریۀ تک اسطوره کمپبل است. در این پژوهش نگارنده در صدد است تا به بررسی و تحلیل رمان امیرارسلان نامدار بر اساس نظریۀ جوزف کمپبل More
قهرمان از قدیمیترین کهن الگوها است و سایر کهن الگوها در ارتباط با معنا مییابند. بنابراین شناخت این کهن الگو راهنمای مناسبی برای دریافت و تحلیل نظریۀ تک اسطوره کمپبل است. در این پژوهش نگارنده در صدد است تا به بررسی و تحلیل رمان امیرارسلان نامدار بر اساس نظریۀ جوزف کمپبل بپردازد. کمپبل زندگی را به مثابۀ سفری میداند که قهرمان باید در این سفر، ضمن آگاهی به نقاط قوّت و ضعف خود و با شناسایی خواستهها و رازهای درونی خویش، به سلوک فردی بپردازد. سه بخش اصلی نظریۀ سفر قهرمان عبارتند از: عزیمت (جدایی)، رهیافت (تشرف) و بازگشت. عنصر سفر و طی مراحل آن توسط قهرمان از عناصر مرکزی پیرنگ داستانی در رمان امیرارسلان است. امیرارسلان با ندای درونی خود برای وصال به معشوق، نبرد با شیر گویا، الهاک دیو، ریحانه جادو، فولادزره دیو و مادرش و ... را به جان میخرد و در این راه تنها به وصال معشوق اکتفا نمیکند بلکه هدفی والاتر که نابودی شر است پیشرو میگیرد و پیروز و سرفراز بر تخت پادشاهی تکیه میزند.
Manuscript profile
مصطفی مستور نویسنده ای واقع گراست و آثارش از جنبههای گوناگون قابل توجه و بررسی است.کُنِشهای رفتاری زنان از مشخصههای بارزِ داستان های وی به شمار میرود. در این جستار به شیوۀ توصیفی، تحلیلی و کمی به انواع، شاخصها و ویژگیهای شخصیت زنان در داستانهای مستور پرداخته و با More
مصطفی مستور نویسنده ای واقع گراست و آثارش از جنبههای گوناگون قابل توجه و بررسی است.کُنِشهای رفتاری زنان از مشخصههای بارزِ داستان های وی به شمار میرود. در این جستار به شیوۀ توصیفی، تحلیلی و کمی به انواع، شاخصها و ویژگیهای شخصیت زنان در داستانهای مستور پرداخته و بازتاب کُنِشهای رفتاری زنان و کارکردهای عمدۀ آنان تحلیل و بررسی میشود. بدین منظور ابتدا داستانهای مستور بازخوانی و شخصیت های مختلف زن تجزیه و تحلیل و طبقه بندی و مؤلفه های اصلی آنها بررسی شده و سپس دادهها و نتیجههای تحقیق به صورت کمّی ارزیابی و در جدول ارائه شده است.اصلیترین مؤلفهها و شاخصههای شخصیت زنان در داستانهای مستور عبارتند از: جریان روسپیگری؛ زنان، زایمان و حسّ مادری؛ زنان بیهویت؛ زنان فعّال و مستقل؛ زنان ستم دیده ومظلوم؛ زنان شهدا و رزمندگان جنگ تحمیلی؛ زنان مقدس و معشوقههای خداگونه و پیرزن های مؤمن، ساده و چارهگشا.زنان، نقشِ اصلیِ را در شکلگیری بنمایۀ داستانهای مستور دارند و شخصیت آنها بیشتر پویاست و حتّی هنگامیکه ایستا هستند، نقشی کلیدی در شکلگیری و پیشبردِ روایت داستانهای وی دارند. از اینرو، کارکرد زنان در داستانهای مستور، برجستهتر از سایر شخصیت هاست و سرنوشت و روحیّات آنان در سنین مختلف از نوجوانی تا کهنسالی مورد توجه عمیق قرار گرفته و به وجودشان در کانون خانواده، اجتماع، پرورش فرزندان و دلبستگی و وابستگی مردان به آنان در موقعیتهای مختلف مانند: مادری، همسری و حتی معشوق بودن اهمیت داده شده است.
Manuscript profile
چکیده نشانهمعناشناسی عاطفی روشی نسبتاً نوین برای تحلیل متون ادبی و مطالعهی بازتاب تأثیر و تاثرات عواطف بر گفتهپرداز در آثار ادبی و به ویژه شعر است. این نوشتار به شیوهی توصیفی – تحلیلی سرودهی وداع مهدی اخوان ثالث را با رویکرد نشانهمعناشناسی عاطفی گرمس بررسی و More
چکیده نشانهمعناشناسی عاطفی روشی نسبتاً نوین برای تحلیل متون ادبی و مطالعهی بازتاب تأثیر و تاثرات عواطف بر گفتهپرداز در آثار ادبی و به ویژه شعر است. این نوشتار به شیوهی توصیفی – تحلیلی سرودهی وداع مهدی اخوان ثالث را با رویکرد نشانهمعناشناسی عاطفی گرمس بررسی و تحلیل کرده است. در اشعار اخوان، همواره تلخکامی و ناامیدی به عنوان عواطف غالب نمایان است. در این سروده که احساسات گوناگونی چون عشق، اندوه، ترس و خشم نمود دارد، با افعال موثر خواستن و نتوانستن مواجه میشویم. گفتهپرداز نخست کنشگر است؛ ولی تنش و اندوهِ ناخواسته و تجویزی، او را به ناکنشگر تبدیل میکند و جسم ادراکی در قالب گریستن در او نمود مییابد. طرحوارهی فرایند عاطفی گفتمان این سروده به صورت کاهش همزمان فشارهی عاطفی و گسترهی شناختی است. به دلیل اتصال گفتمانی، گسترهی شناختی تنگ و تاریک، راههای ورود گفتهخوان به متن محدود است و گفتهیاب با فضای تحمیلی از سوی گفتهپرداز رویارو میشود که نمیتواند با آن تعامل داشته باشد. از ابتدای این سروده، سوژه تحت تاثیر ابژه قرار میگیرد و سبک تنشی- شوشی حاکم بر گفتمان میشود. گفتهپرداز هرچند فضای تحمیلی را نامنصفانه میبیند ولی با آن همسو میشود که سبک تنشی ترکیبی/ گزینشی است؛ ولی در پایان، سوژه سکوت را برمیگزیند و گریستن او را به شوشگری بازمیگرداند و دو سبک پیشین در سبک تنشی- بوشی استحاله مییابد و گفتهپرداز به وضعیت مات شدگی میرسد.
Manuscript profile
چکیده سمکِعیّار یکی از آثار نثر فارسی و دربردارنده عناصر عامیانهای است که بیانگر روش زندگی مردم آن دوره بوده و هدف نگارندگان ارائهی تصویر روشنی از بازتاب این عناصر در داستان و نیز بسط و گسترش پژوهش در ادب عامّه است. در پژوهش حاضر که به صورت توصیفی- تحلیلی و گردآور More
چکیده سمکِعیّار یکی از آثار نثر فارسی و دربردارنده عناصر عامیانهای است که بیانگر روش زندگی مردم آن دوره بوده و هدف نگارندگان ارائهی تصویر روشنی از بازتاب این عناصر در داستان و نیز بسط و گسترش پژوهش در ادب عامّه است. در پژوهش حاضر که به صورت توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطّلاعات آن با استفاده از منابع کتابخانهای انجام شده پژوهشگر با بررسی و خوانش سطر به سطر کتاب سمکعیّار جلوه هایی از عناصر عامیانه را که شامل: آداب و رسوم، بازی ها، باورها، جشن ها، طب، قصّهها و افسانه ها، امثال و نجوم است، مشاهده و استخراج نموده است. بر اساس پژوهش حاضر این داستان دربردارنده جلوههای ادبیّات عامیانه است که علاوه بر جنبهی سرگرمی در حقیقت زیربنای فکری و اجتماعی مردم آن دوره و منبعی برای کسب اطّلاع از زندگی و آداب و رسوم سنن آنها محسوب میشود. در میان عناصر بررسی شده امثال از بسامد بالایی برخودار است و نویسنده با به کارگیری مثلها آنچه را به عنوان خصایل انسانی والا یا پست شمرده به خواننده منتقل میکند. کلیدواژهها: ادبیّات عامیانه، آداب و رسوم، امثال، سمکِعیّار.
Manuscript profile