بررسی کهن الگوها در داستان «هزارویک شب» نجیب محفوظ
محورهای موضوعی : زبان و ادب فارسیکامران قدوسی 1 , گیتی کاوه باغ بهادرانی 2
1 - استادیار گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه آزاد واحد شهرکرد
2 - کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد واحد شهرکرد
کلید واژه: کارکرد, نماد, کهن الگو, Archetype, symbol, Function, هزارو یک شب, باورهای رایج, One Thousand and One Nights, Common Myths,
چکیده مقاله :
مفاهیم مشترکی که از اجداد بشر نسل به نسل منتقل شده اند و در ژرفای ضمیر نا خودآگاه قرار گرفته اند، کهن الگو ها هستند ،مفاهیمی که جهانی هستند و ریشه ای چند میلیون ساله دارند. گرایش های ارثی مشترکی که انسان در موقعیت های گوناگون از خود نشان می دهد. نقد کهن الگویی یکی از رهیافت های اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی کهن الگو ها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد . هزار و یک شب هم چون بسیاری از آثارادبی جهان جلوه گاهی است که کهن نمونه ها را به شیوه های نمادین منعکس می کند. دراین مقاله حکایت ها و روایت های این مجموعه از دیدگاه نقد کهن الگویی، بررسی و بر اساس کهن الگو های شاخص این اثر (آنیما، آنیموس، سایه، نقاب، عشق، جن و دیو، شیطان، قهرمان، جدال خیر و شر، خود و خویشتن، خداانگاری) تحلیل شده است. بررسی موردی حاضر درباره ی داستان های این مجموعه نشان دهنده ی قابلیت های بالای این اثر در حیطه ی ناخود آگاه روان آدمی است. بر اساس یافته های پژوهش نجیب محفوظ به دور از محدودیت های زمانی و مکانی، میراث مشترک ادبی وفرهنگی را مورد تأیید قرار داده و ثابت کرده است که به یاری این کهن الگو ها در صحنه های هزار و یک شب به صورت جزئی و بازتاب آن در رفتار مخاطب به طور کلی می توان پرواز روح آدمی از آوردگاه جدال خیر و شر تا آسمان نیکی ها و رستگاری ها را نظاره گر بود، زیرا که در نهایت با برتری نیروهای خیر گره داستان گشوده می شود وشر راهی جز به نیستی ندارد.
Common concepts of human ancestors have been transferred from generation to generation, and in the depths of the unconscious mind, these Archetypes are universal and has their roots for million years. one Thousand and One Nights, including many of the world Saradby effects that sometimes old samples to reflect the symbolic practices. In this article, the story and the story of the from the perspective of archetypal criticism, is reviewed and, based on this archetype (anima, Animos, Twins shadow, mask, love, fairies and demons, evil, hero, battle of good and evil, self and self-Khdaangary) is analyzed.
_||_