تحلیل مضامین اجتماعی در آثار «زویا پیرزاد» با تاکید بر زنان اقلیت های مذهبی
محورهای موضوعی : زبان و ادب فارسیمحمد آقاسی زاده 1 , اکبر شعبانی 2
1 - گروه آموزشی زبان و ادب فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی نیشابور
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور
کلید واژه: مضامین اجتماعی, رمان, زویا پیرزاد, اقلیت مذهبی,
چکیده مقاله :
چالش اصلی ادبیات، متوجه کردن انسان به موضوعات و مطالبی است که از آن غفلت دارد. در میان صدها حوزه مطالعاتی مربوط به ادبیات ، داستان یا رمان این فضا را فراهم میکند که وارد فضاهای مسکوت بشویم. یکی از موضوعهایی که کمتر به آن توجه شده ،نقش و جایگاه ادبیات _خصوصاً رمان_ با اندیشههای اقلیتهای مذهبی در ایران است. زویا پیرزاد نویسنده رمانهای چراغ ها را من خاموش می کنم و عادت می کنیم از جمله نویسندگان موفق ایران است که توانسته جایگاه مناسبی در میان خوانندگان و منتقدان به دست آورد. این رمانها علاوه بر ارزشهای ادبی و هنری خود، از این نظر نیز شایسته بررسیاند که نخستین رمانهای فارسیاند که به دست نویسندهای ارمنی نوشته شده؛ ماجراهایشان در محیطی ارمنی زبان میگذرند و یکی از تمهایشان مناسبات یک جامعه قومی بسته با جامعه بزرگ محاط بر آن است. در این جستار سعی میشود که نقش رمانهای پیرزاد در آشنایی مردم با زندگی اقلیتها خصوصاً جامعه زنان آنها، بیشتر و بهتر نمایان گردد. در این راستا پایه کار بر اساس بررسی دو رمان ذکر شده گذاشته شده و در لابلای آن از دیگر آثار این نویسنده هم بیبهره نخواهیم بود.
The main challenge of literature is to understand human beings with topics that are neglected. Among the hundreds of literary literacy fields, the story or novel provides space for entering into desolate spaces. One of the less important topics is the role of literature, especially novel, with the thoughts of religious minorities in Iran. Zoya Pirzad, the author of the novel "I Lighten off the Lights" and "Get used to", is one of the successful Iranian writers who has achieved a good position among readers and critics. In addition to their literary and artistic values, these novels also deserve to be considered the first Persian novels written by the Armenian writer whose adventures are in an Armenian language and one of their themes is the relationship between a closed ethnic community and a large community. In this essay, the role of Pirzad's novels in introducing people to the lives of minorities, especially their women's society, is to be shown more and better. In this regard, the basis of the work is based on a review of the two novels mentioned above and, in other words, we will not miss the other works of this author.
_||_