فهرس المقالات شراره الهامی


  • المقاله

    1 - بررسی عنصر روایت در منظومه «ناظر و منظور» وحشی بافقی براساس نظریه تزوتان تودوروف
    زبان و ادب فارسی واحد سنندج , العدد 4 , السنة 15 , پاییز 1402
    پژوهش حاضر به بررسی عنصر روایت در منظومه ی عاشقانه ناظر ومنظور اثر وحشی بافقی بر اساس نظریة تزوتان تودوروف می پردازد. ساختار روایت به شیوه سازمان دهی و مجموعه روابط و عناصر و اجزای سازنده اثر اطلاق می گردد و تحلیل ساختاری چگونگی ارتباط مابین این عناصر را بررسی می کند. أکثر
    پژوهش حاضر به بررسی عنصر روایت در منظومه ی عاشقانه ناظر ومنظور اثر وحشی بافقی بر اساس نظریة تزوتان تودوروف می پردازد. ساختار روایت به شیوه سازمان دهی و مجموعه روابط و عناصر و اجزای سازنده اثر اطلاق می گردد و تحلیل ساختاری چگونگی ارتباط مابین این عناصر را بررسی می کند. از جمله دریافتن گزاره و پی رفت و هم چنین بررسی پیرنگ، راوی و زوایای سیر خطی داستان. البته غیر از موارد ذکر شده فکر و اندیشه محتوای اثر نیز بررسی می شود. بنابراین با توجه به پیدایش مکاتب نقد ادبی که باب تازه ای در پژوهشهای زبان فارسی گشوده است و هم چنین جایگاه منظومه های عاشقانه فارسی به عنوان آثار برجسته از آغاز پیدایش تاکنون، حامل بسیاری از ویژگیهای این زبان و ادبیات بوده اند و بررسی آنها از جنبه روایی قابل تأمّل است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به استخراج جنبه های روایی در این اثر پرداخته است. وجود هشت پی رفت وگزاره که گاه در بین آنها تعادل و عدم تعادل دیده می شود و اینکه پی رفت ها به تعادل نهایی نمی رسند، جنبه های علیت و علیت سازی برای ادامه روایت، شیوه پردازش شخصیت ها با توجه به دو عنصر عاشق و معشوق و موانع موجود برای رسیدن آنها به هم و موادگزاره ساز در روایت و... از یافته های این پژوهش است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی و تبیین مصداق های حسن وقبح درمثنوی معنوی
    زبان و ادب فارسی واحد سنندج , العدد 59 , السنة 16 , تابستان 1403

    خوبی یا بدی کارها از مهم ترین مباحث کلامی و مذهبی و نحله های کلامی است و با توجّه به ماهیّت آن ، اختلاف نظربین عالمان و متکلّمین پدیدآمده است.نخست آنچه ذهن آدمی را درگیر می نماید این است که خوب بودن و شایستة بودن کارها بدان جهت است که این افعال در ذات خود خوب یا بد ه أکثر

    خوبی یا بدی کارها از مهم ترین مباحث کلامی و مذهبی و نحله های کلامی است و با توجّه به ماهیّت آن ، اختلاف نظربین عالمان و متکلّمین پدیدآمده است.نخست آنچه ذهن آدمی را درگیر می نماید این است که خوب بودن و شایستة بودن کارها بدان جهت است که این افعال در ذات خود خوب یا بد هستند. برخی بر عقلی بودن آن اصرار داشته و گروهی نیز آن هارا شرعی می خوانند. اشعري و به تبع او، اشاعره قائل به شرعي بودن حسن و قبح بودند و معتزله نيز بر عکس اشاعره قائل به ذاتي بودن، يا عقلي بودن حسن و قبح بودند. در کنار آنها ماتريديه نظر ميانهاي ابداع کرده و برخي از امور را شرعي و برخي را نيز عقلي ميداند. مولانا حسن و قبح را به زیبایی و زشتی تأویل در مورد ماهیّت کرده وبه ضرورت و نتیجه آن بیشتر اندیشیده است . در این مقاله، به بررسی وتبیین نمودها ومصداق های حسن و قبح، با ذکر شواهدی از مثنوی معنوی که با باریک اندیشی های ذهن پرتکاپوی مولوی در هم آمیخته، می پردازیم.

    تفاصيل المقالة