رویکرد نقش گرا، ابزاری برای انتقال معنی و برقراری ارتباط میان افراد جامعه است. از نظریه پردازان آن، می توان به مایکل هلیدی اشاره کرد که آرای او، متّکی بر عناصر زبانی است تا صورت آن ها. ساختار متن قرآن کریم، به گونهای است که می توان آن را، از زوایای مختلف از جمله رویکرد أکثر
رویکرد نقش گرا، ابزاری برای انتقال معنی و برقراری ارتباط میان افراد جامعه است. از نظریه پردازان آن، می توان به مایکل هلیدی اشاره کرد که آرای او، متّکی بر عناصر زبانی است تا صورت آن ها. ساختار متن قرآن کریم، به گونهای است که می توان آن را، از زوایای مختلف از جمله رویکرد نقش گرا مورد تحلیل قرار داد. بنابراین، جستار حاضر سوره مبارکه ملک را، بر اساس نظریه هلیدی مورد بررسی قرار داده است. این تحقیق، با روش توصیفی- تحلیلی، ﻣﺴﺄله انواع فرآیندها، آغازگرها و انسجام متنی را در سوره ملک مورد تحلیل قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در فرانقش اندیشگانی، فرآیند مادی، بیشترین فرآیند بکار رفته در متن است که خداوند با توصیف نظام شگفت انگیز خلقت در صدد بوده است تا انسان، به قدرت و علم او پی ببرد. آغازگر ساده، آغازگر غالب بکار رفته در این سوره است و اغلب بندها نیز، دارای آغازگر بی نشان هستند. از میان آغازگرهای مرکب نیز، آغازگر بینامتنی، بیشترین بسامد را در این سوره داراست.
تفاصيل المقالة
تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)
,
العدد5,السنة
13
,
زمستان
1400
یکی از دیدگاه های شاخص در علم زبان شناسی، نگرش سیستمی- نقش گرا است که در آن زبان، ابزاری اجتماعی برای انتقال معناست. هلیدی، برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گراست. او، در مورد نقش، دو مفهوم نقش های دستوری و زبانی را برای تحلیل یک بند درنظر می گیرد که دارای سه لا أکثر
یکی از دیدگاه های شاخص در علم زبان شناسی، نگرش سیستمی- نقش گرا است که در آن زبان، ابزاری اجتماعی برای انتقال معناست. هلیدی، برجسته ترین نظریه پرداز رویکرد نقش گراست. او، در مورد نقش، دو مفهوم نقش های دستوری و زبانی را برای تحلیل یک بند درنظر می گیرد که دارای سه لایۀ معنایی مجزّا (اندیشگانی، متنی و بینافردی)، اما مرتبط است که آن ها را فرانقش نامیده است که با استفاده از آن می توان، متون ادبی مختلف از جمله؛ منطق الطیر را مورد تحلیل قرار داد. از میان داستان های مختلف منطق الطیر، داستان شیخ صنعان، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، انسجام ساختاری، غیر ساختاری و کارکرد بینافردی را در داستان شیخ صنعان مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در فرانقش اندیشگانی، فرایند مادی، بیش از دیگر فرایندها در داستان به کار رفته است که مبیّن کنش های عینی و محسوس به کار رفته در داستان است. در فرانقش متنی-ساختاری، آغازگر ساده، بسامد بیشتری نسبت به آغازگرهای مرکب دارد و نیز، اغلب بندها، دارای آغازگر بی نشان هستند. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژگانی-بازآیی، مولّفۀ تکرار و در انسجام واژگانی- باهم آیی، با هم آیی متداعی بیشترین بسامد را در این داستان دارا هستند. در فرانقش بینافردی، وجه خبری، بسامد بیشتری نسبت به دیگر انواع وجه دارد و نیز اغلب بندها، دارای قطبیّت مثبت هستند.
تفاصيل المقالة
إضاءات نقدية في الأبين العربي والفارسي
,
العدد1,السنة
10
,
بهار
2021
النسوية الإيکولوجية أو البيئية هي إحدى الحرکات التي ترفض أي نوع من الهيمنة وازدواجية التسلسل الهرمي للرجال/النساء والتناقضات والصراعات بين الاثنين. ترى هذه الحرکة أن الهيمنة والعنف ضدّ الطبيعة والمرأة وسيطرة الثقافة الذکورية والعديد من المتغيرات الأنثوية، قد فُرضت على ا أکثر
النسوية الإيکولوجية أو البيئية هي إحدى الحرکات التي ترفض أي نوع من الهيمنة وازدواجية التسلسل الهرمي للرجال/النساء والتناقضات والصراعات بين الاثنين. ترى هذه الحرکة أن الهيمنة والعنف ضدّ الطبيعة والمرأة وسيطرة الثقافة الذکورية والعديد من المتغيرات الأنثوية، قد فُرضت على النساء فرضا ذکورياً. إن إنکار القيم الأنثوية، وهيمنة الرجال وسيطرتهم، سواء على الطبيعة الأم أو على النساء، هي من أهمّ الترابطات بين الهيمنات غير المبرَّرة على النساء والطبيعة التي تصوّرها رواية شجرة تين الأصنام. ومن ثم، فإن البحث الحالي قد تطرق وصفياً- تحليلياً إلى الترابط بين النساء والطبيعة، والعنف ضدّ الطبيعة والمرأة، وأيديولوجية التفوقية (المرتبة العليا) للرجال والإخضاع (المرتبة الأدنى) للمرأة في رواية شجرة تين الأصنام، وذلک باستخدام آراء النظرية النسوية الإيکولوجية. وتُظهر نتائج البحث أن المرأة وثيقة الصلة بالطبيعة وقد أظهرت ردّ فعل قوياً ضدّ تدميرها وتدمير الطبيعة على حدّ سواء. وأن العنف ضد الطبيعة والمرأة، وتسليع المرأة، والنظرة الأداتية للمرأة، واستغلال کل من النساء والطبيعة، إنما هو تعبير عن هيمنة السلطة الذکورية وکذلک تهميش المرأة، وقد انعکس هذا بشکل جليّ في الرواية المذکورة.
تفاصيل المقالة
إضاءات نقدية في الأبين العربي والفارسي
,
العدد4,السنة
4
,
پاییز
1435
تکشف الأساطیر عن الحلقات الخفیة للاوعی الجماعی عند البشر، وهی تحمل فیطیاتها الکثیر من المفاهیم الرمزیة والمفعمة بالأسرار عند کل أمة. إنّ منظومة بانوگشسب نامه منظومة أسطوریة یشاهد القارئ فیها ألواناً من التوظیف الأسطوری للنماذج العلیامن المرأة البطلة والمقاتلة. ویشیر تقر أکثر
تکشف الأساطیر عن الحلقات الخفیة للاوعی الجماعی عند البشر، وهی تحمل فیطیاتها الکثیر من المفاهیم الرمزیة والمفعمة بالأسرار عند کل أمة. إنّ منظومة بانوگشسب نامه منظومة أسطوریة یشاهد القارئ فیها ألواناً من التوظیف الأسطوری للنماذج العلیامن المرأة البطلة والمقاتلة. ویشیر تقریر اعتماد المرأة علی ذاتها فی المنظومة إلی فترة ازدهار دور المرأة فی عصر الزراعة، العصر الذی یدعی عصر زعامة المرأة. تحاول المرأة فی هذه المنظومة البدیعة أن تعبر عن قدراتها وماهیتها. وبناء علی ما تقدم، تسعی هذه المقالة إلی إظهار شخصیة بانوگشسب فی هذه المنظومة وتسلیط الضوء علی توظیفات أسطوریة أخری، مثل: التحول الجسدی الذی یعدّ من القضایا المهمة فی هذه المنظومة، کما تدرس موضوع رمزیة الماء من خلال إطار نظری یحاول تحلیل التوظیفات الأسطوریة المذکورة أعلاه.
تفاصيل المقالة
زبان و ادب فارسی واحد سنندج
,
العدد4,السنة
11
,
پاییز
1398
جوزف کمبل تحت ﺗﺄثیر آرای یونگ، الگوی سفر قهرمان را در نقد ادبی مطرح ساخت. او معتقد است که اسطورهها و قصّههای کهن دارای ساختاری واحد هستند که این ساختار، کم و بیش در داستانها قابل سنجش است. او، در این ساختار سه مرحله جدایی، تشرّف و بازگشت را برای سفر نمادین قهرمان قای أکثر
جوزف کمبل تحت ﺗﺄثیر آرای یونگ، الگوی سفر قهرمان را در نقد ادبی مطرح ساخت. او معتقد است که اسطورهها و قصّههای کهن دارای ساختاری واحد هستند که این ساختار، کم و بیش در داستانها قابل سنجش است. او، در این ساختار سه مرحله جدایی، تشرّف و بازگشت را برای سفر نمادین قهرمان قایل گشته است که آن را میتوان، در منظومه فرامرزنامه مورد بررسی قرار داد. جستار حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب نقد ادبی ضمن تحلیل ﻣﺴﺄله سفر قهرمان، به بررسی و تبیین نمادهای اسطورهیی و روانشناسی اجزای سازنده منظومه فرامرزنامه پرداخته است. این پژوهش، به لحاظ پرداخت به ضمیر انسانهای دوران باستان و با بهرهگیری کامل از نمادها، نمونهیی از الگوی سفر قهرمان کمبل را، با اندک تفاوتی در ساختار مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که فرامرز، کهن الگوی قهرمان است و با شنیدن ندای دعوت، داوطلبانه عازم هندوستان شد تا به خویشتن که غایت نهایی سلوک است، دست یابد. او در بخش عزیمت با نمایندگان نمادین یاریگری چون؛ رستم و بیژن مواجه گشت. سپس فرامرز در مرحله تشرّف با غلبه بر دو شیر، دو مار اژدهاسان و دیو دو سر به عنوان نگهبانان آستانه و دیدار با خدابانوان، گام در جاده آزمون-ها گذاشت. سپس، فرامرز با عبور از مناسک گذار و رهایی از سلطه مادر به خدایگانی دست یافت، و درنهایت توانست، برکت نهایی را برای مردم جادوستان به ارمغان آورد.
تفاصيل المقالة
شاهنامه و حدیقۀ بهعنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاریاند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث میشود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورا أکثر
شاهنامه و حدیقۀ بهعنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاریاند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث میشود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورایی و اندیشههای فراواقعی ریشههای آن را میتوان در باورهای اساطیری، اعتقادات دینی و سنتهای فکری زمانه و حتی اندیشههای عرفانی جستجو کرد. نمودهای عینی دیو بر پایۀ باورهای اساطیری است که گاه در خدمت نمادپردازی فردوسی قرار گرفته است. واژة دیو پیش از اسلام در فرهنگ ایرانی رایج بود و پس از ورود اسلام تغییر کرد و جای خود را به جن داد. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و با روش کتابخانهای است؛ مفهوم فرا طبیعی دیو در شاهنامۀ بهعنوان مهمترین اثر حماسی و حدیقهالحقیقه بهعنوان مقدّمترین اثر رسمی عرفانی با ذکر شواهد و قرائن و مقایسه بسامد آنها، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این جستار نشان میدهد که در شاهنامه، دیو جایگاه پیشین خود را از دست داده است و از اقتدار دیوان و تأثیری که در هستی داشته اند به شدت کاسته شده است و به جایگاه فروتری نزدیک شدهاند. در حالی که سنایی به صبغههای عرفانی آن تأکید مینماید؛ گاه آن را در معنای جن و گاه در معنای اهریمنِ درون به کار میگیرد؛ در مواردی نیز با معنای ابلیس، یکسان میپندارد و گاه با بهرهبرداری استعاری از آن پای تأویل و تفسیر را به این مفهوم باز میکند.
تفاصيل المقالة
نقد اسطورهای ابزاری کارآمد برای بررسی اندیشههای نخستین، رویدادهای تاریخی و آرمانهای بشر در تاریخ است و به وسیلة آن میتوان، به علل خویشکاریهای انسانهای باستان دست یافت. رمان طوبی و معنای شب، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزههای مختلف از جمله نقد اسطورهای را دارد. أکثر
نقد اسطورهای ابزاری کارآمد برای بررسی اندیشههای نخستین، رویدادهای تاریخی و آرمانهای بشر در تاریخ است و به وسیلة آن میتوان، به علل خویشکاریهای انسانهای باستان دست یافت. رمان طوبی و معنای شب، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزههای مختلف از جمله نقد اسطورهای را دارد. هدف پژوهش بررسی و تبیین مولّفههای نقد اسطورهای در رمان طوبی و معنای شب با روش توصیفی ـ تحلیلی میباشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رابطة معنادار و مستقیمی میان ارتباط زنان با عناصر طبیعت در این رمان وجود دارد که به خویشکاریهای اسطورهای زنان جهت و معنا بخشیده است؛ به گونهای که با استفاده از مفاهیم سمبلیک و کهنالگویی آب، میتوان قرارگرفتن مونس در کنار سرچشمه و لیلا در کنار حوض آب را که به ترتیب خواهان دستیابی به باروری و فرایند تفرّد هستند، تبیین کرد. همچنین میتوان به تأثیرپذیری رمان طوبی و معنای شب از حماسة گیلگمش اشاره کرد؛ زیرا هر دو با زدودن سایههای ضمیر خود و با استفاده از کهنالگوی سفر، در پی دستیابی به خویشتن و کمال هستند که یونگ بر آن تأکید دارد.
تفاصيل المقالة
طرحوارة نیرو، یکی از مؤلفههای مهم در زبانشناسی شناختی است که اساس استعارة مفهومی را تشکیل میدهد. مارک جانسون، طرحوارة نیرو را به هفت بخش تقسیم میکند که با استفاده از آن، میتوان مراحل گذار عارف را در متون عرفانی بررسی کرد. جستار حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی درصدد ا أکثر
طرحوارة نیرو، یکی از مؤلفههای مهم در زبانشناسی شناختی است که اساس استعارة مفهومی را تشکیل میدهد. مارک جانسون، طرحوارة نیرو را به هفت بخش تقسیم میکند که با استفاده از آن، میتوان مراحل گذار عارف را در متون عرفانی بررسی کرد. جستار حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی درصدد است مسئلة انواع طرحوارههای نیرو و چگونگی تأثیرشان را بر سیر و سلوک عارف، در مثنوی معنوی مولانا و قصیدة تائیة کبرای ابنفارض بررسی کند. نتایج تحقیق بیانگر آن است که طرحوارة اجبار، در دو مقولة واژگانی و دستوری قابل بررسی است. سراسر مثنوی معنوی و قصیدة تائیة کبرا، دربرگیرندة طرحوارة حرکتی است که در آن عارف، با مانعهایی مواجه میشود که این مانعها، بسان سدّی قدرتمند عمل میکنند و عارف را از درنوردیدن مراحل سلوک باز میدارند. در طرحوارة نیروی مقابل، دو نیرو به شدّت به یکدیگر برخورد میکنند که برآیند این دو نیرو، منجر به ایجاد وحدت میشود. در طرحوارة رفع مانع، مولانا و ابنفارض عناصری چون ریاضت، تجرید و دوری از تناسخ را در زدودن مانعها موثّر میدانند. در طرحوارة انحراف از جهت، هر دو شاعر علوم ظاهری را، عامل مهمی در توقف و ایستایی عارف به شمار آوردهاند.
تفاصيل المقالة
یکی از رویکردهای مهم نقد آثار ادبی، نقد کهنالگویی است که ریشه در نقد روانشناسی ژرفانگر دارد. این رویکرد که بر پایه اندیشههای کارل گوستاو یونگ شکل گرفته است، به بررسی انواع کهنالگوها در ضمیر ناخودآگاه بشر اختصاص دارد. به اعتقاد یونگ، علت تکرار مضمونهای اسطورهای را أکثر
یکی از رویکردهای مهم نقد آثار ادبی، نقد کهنالگویی است که ریشه در نقد روانشناسی ژرفانگر دارد. این رویکرد که بر پایه اندیشههای کارل گوستاو یونگ شکل گرفته است، به بررسی انواع کهنالگوها در ضمیر ناخودآگاه بشر اختصاص دارد. به اعتقاد یونگ، علت تکرار مضمونهای اسطورهای را باید در نوعی تجربه همگانی جستوجو کرد که در همه نسلها تکرار شده است. منظومه بانوگشسبنامه سرشار از کهنالگوهای مختلف است. بانوگشسب الگوی صورت مادر مثالی است که برای رسیدن به فردیّت، مراحل و موانع بسیاری را پشت سر میگذارد. وی به نبرد با سایههای درون خود در قالب نخچیر کردن و مبارزه با خواستگاران انیرانی میپردازد تا به خودیابی و یکپارچگی شخصیّت دست یابد. هدف نگارندگان این پژوهش تحلیل شخصیّت بانوگشسب براساس آرای یونگ و بررسی کهنالگوهایی چون فرآیند فردیّت یافتن، سایه و ماندالا در آن است.
تفاصيل المقالة
منظومۀ بانوگشسب نامه، ریشه در ناخودآگاه جمعی ملّت ایران دارد. این اثر را می توان از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از این دیدگاه ها، دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ است که از موضوعات عمده در نقد ادبی بشمار می رود. این پژوهش درصدد است تا دو عنصر آنیما و آنی أکثر
منظومۀ بانوگشسب نامه، ریشه در ناخودآگاه جمعی ملّت ایران دارد. این اثر را می توان از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از این دیدگاه ها، دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ است که از موضوعات عمده در نقد ادبی بشمار می رود. این پژوهش درصدد است تا دو عنصر آنیما و آنیموس را در روان شخصیّت های منظومه مورد تحلیل قرار دهد. این دو عامل، ﺗﺄثیری شگرف در ایجاد حوادث و رویدادهای داستان دارد و زمینه های کشمکش در میان شخصیّت های داستان را ایجاد کرده است. کهن الگوی آنیما در وجود فرامرز، شیده، تمرتاش، خواستگاران هندی و یلان ایرانی و کهن الگوی آنیموس در وجود بانوگشسب تبلور یافته است و این دو آرکی تایپ، شخصیّت های داستان را به کنش های مختلف برانگیخته است. این پژوهش درصدد است تا عوامل ایجاد کننده آنیما و آنیموس را بر اساس نظریات یونگ مورد بررسی قرار دهد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications