فهرس المقالات علیرضا قدیری


  • المقاله

    1 - ارزیابی شاخص قلبی به عنوان معیاری جهت خاتمه احیاء با مایع‌درمانی در سگ‌های دچار شوک هیپوولمیک
    آسیب‌شناسی درمانگاهی دامپزشکی , العدد 4 , السنة 14 , پاییز 1399
    شاخص قلبی، که با تقسیم‌نمودن برون‌ده قلب بر سطح بدن به‌دست می‌آید، به عنوان پارامتری استاندارد جهت بررسی پرفیوژن بافتی شناخته می‌شود. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی تغییرات شاخص فوق، به عنوان معیاری جدید جهت تخمین زمان خاتمه مایع‌درمانی در سگ‌های دچار شوک هیپوولمیک بود. به ای أکثر
    شاخص قلبی، که با تقسیم‌نمودن برون‌ده قلب بر سطح بدن به‌دست می‌آید، به عنوان پارامتری استاندارد جهت بررسی پرفیوژن بافتی شناخته می‌شود. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی تغییرات شاخص فوق، به عنوان معیاری جدید جهت تخمین زمان خاتمه مایع‌درمانی در سگ‌های دچار شوک هیپوولمیک بود. به این منظور 10 قلاده سگ نژاد مخلوط انتخاب و پس از تعیین سطح بدن، برون‌ده قلب بهوسیله اکوکاردیوگرافی داپلر طی هشت مرحله اندازه‌گیری شد. پس از القاء بیهوشی و ثبت علایم حیاتی، ارزیابی شاخص قلبی در مرحله کنترل انجام گردید. شوک هیپوولمیک با خون‌گیری تا رسیدن به فشار‌خون میانگینسرخرگی بین 40 تا 50 میلی‌متر جیوه در عرض 30 دقیقه ایجاد و سپس به مدت 30 دقیقه در شرایط هیپوولمی حفظ شد. سپس سگ‌ها به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند و هر گروه با محلول رینگر لاکتات (20 میلی‌لیتر بر کیلوگرم) یا هیدروکسی اتیل استارچ 6 درصد (5 میلی‌لیتر بر کیلوگرم) در چهار بازه زمانی 15 دقیقه‌ای احیاء شدند. تا یک ساعت پس از آخرین مرحله احیاء، سگ‌ها مورد پایش قرار گرفته و در پایان هر مرحله ارزیابی شاخص قلبی صورت پذیرفت. مشخص شد که شوک هیپوولمیک موجب کاهش معنی‌دار شاخص قلبی (1/0±3/2) نسبت به مرحله کنترل (6/0±8/4) گردیده است (05/0>p < /em>). همچنین متعاقب احیاء، شاخص قلبی افزایش یافت و در هر دو گروه به مقادیر پیش از شوک بازگشت. بر اساس نتایج مطالعه حاضر، می‌توان اعلام کرد که ارزیابی اکوکاردیوگرافیک شاخص قلبی، معیاری ایده‌آل جهت تخمین زمان خاتمه احیاء در سگ‌های دچار شوک هیپوولمیک می‌باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - ارزیابی رادیوگرافی اثر دیفنوکسیلات و لوپرامید بر زمان عبور ماده حاجب از دستگاه گوارش گربه
    آسیب‌شناسی درمانگاهی دامپزشکی , العدد 5 , السنة 14 , زمستان 1399
    رادیوگرافی با ماده حاجب، یک روش تصویربرداری تشخیصی با وضوح ‌بالا است که نقش برجسته‌ای را در نشان دادن زمان عبور مواد از دستگاه گوارش ایفا می نماید. هدف از انجام مطالعه حاضر، ارزیابی رادیوگرافی اثر داروهای دیفنوکسیلات و لوپرامید بر زمان عبور ماده حاجب از دستگاه گوارش گرب أکثر
    رادیوگرافی با ماده حاجب، یک روش تصویربرداری تشخیصی با وضوح ‌بالا است که نقش برجسته‌ای را در نشان دادن زمان عبور مواد از دستگاه گوارش ایفا می نماید. هدف از انجام مطالعه حاضر، ارزیابی رادیوگرافی اثر داروهای دیفنوکسیلات و لوپرامید بر زمان عبور ماده حاجب از دستگاه گوارش گربه بود. مطالعه روی 20 قلاده گربه ماده سالم انجام گرفت. بدین منظور گربه‌ها به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. گربه های گروه اول (کنترل)، 40 دقیقه قبل از تجویز ماده حاجب، داروی کتامین (mg/kg15 داخل عضلانی)،را همراه با دیازپام (mg/kg15/0 داخل عضلانی)، دریافت کردند. به حیوانات گروه دوم هم، داروی دیفنوکسیلات با دوز mg/kg 1/0 و به گربه های گروه های سوم و چهارم، داروی لوپرامید به ترتیب با دوز های mg/kg 1/0 و mg/kg 2/0 ، 30 دقیقه قبل از دادن ماده حاجب، خورانده شد. همچنین داروهای آرامبخش به گربه های تمام گروه ها تجویز شده بود. در ادامه، کار با تهیه رادیوگراف های متعدد در زمان‌های صفر، 20، 40 و 60 دقیقه و سپس هر یک ساعت تا رسیدن ماده حاجب به کولون دنبال شد. یافته ها نشان داد که تمام گروه های دریافت کننده دارو با گروه شاهد، اختلاف معنی داری در شروع تخلیه از معده داشتند (05/0p <). میانگین زمان تخلیه کامل ماده حاجب از معده برای گروه کنترل، 52 ، گروه دوم، 120، گروه سوم، 156 و گروه چهارم، 204 دقیقه بود. بین گروه کنترل و گروه های دریافت کننده دارو و همچنین بین دو گروه دریافت کننده دیفنوکسیلات و لوپرامید با دوز mg/kg 2/0، در طول زمان تخلیه کامل معده، تفاوت معنی‌داری وجود داشت (05/0p <). مشخص گردید که داروی لوپرامید، با دوز mg/kg 2/0، بیشترین اثر تاخیری در تخلیه دستگاه گوارش گربه را داراست. تفاصيل المقالة