دشت سرفیروزآباد واقع در شرق ماهیدشت در غرب مرکزی زاگرس دارای قابلیت های فراوانی در مطالعات باستان شناسی است، با این حال به علت عدم انجام پژوهش های باستان شناسی، منطقه ای ناشناخته و تاریک محسوب می گردد. موقعیت جغرافیایی و قابلیتهای زیستمحیطی اجرای برنامه های منظ أکثر
دشت سرفیروزآباد واقع در شرق ماهیدشت در غرب مرکزی زاگرس دارای قابلیت های فراوانی در مطالعات باستان شناسی است، با این حال به علت عدم انجام پژوهش های باستان شناسی، منطقه ای ناشناخته و تاریک محسوب می گردد. موقعیت جغرافیایی و قابلیتهای زیستمحیطی اجرای برنامه های منظم باستان شناختی را در سرفیروزآباد ضروری می نمود؛ به همین منظور طی یک فصل فعالیت میدانی در سال ۱۳۸۸ منطقه سرفیروزآباد توسط هیأتی از دانشگاه تهران مورد بررسی پیمایشی فشرده قرار گرفت. این بررسی نتایج پرباری را ارائه کرد و اطلاعات فراوانی به دانش اندک ما از وضعیت منطقه به ویژه در دوره پیش از تاریخ و تاریخی افزود. از میان یافته های بررسی، ۱۷ محوطه دارای بقایایی قابل انتصاب به دورۀ نوسنگی هستند. مطالعات انجام شده نشان می دهد که در سرفیروزآباد آغاز استقرار به دورۀ نوسنگی قدیم باز می گردد که از آن دوره ۳ محوطه در بخش های مختلف منطقه شناسایی شده است. از دوره نوسنگی میانی و جدید نیز ۱۵ مکان با بقایای استقرار و سفال های این دوره شناسایی گردید. مطالعه الگوهای زیستگاهی استقرارهای دورۀ نوسنگی نشاندهندۀ وابستگی فراوان به منابع طبیعی، به ویژه آب و منابع سنگ چخماق است. با آغاز سفالگری در منطقه تغییرات قابل توجهی در الگوی مکان گزینی استقرار روی داده است. مقاله حاضر به مطالعه این محوطه ها و تفسیر الگوهای استقرار دوره نوسنگی منطقه پرداخته است.
تفاصيل المقالة
نوشته حاضر به بحث در مورد الگوهای استقراری محوطههای مسوسنگ میانه حاشیه رودخانه تلوار از شاخابههای آن تا بستر نسبتاً پستتر آن در حاشیه شمال شرق منطقه میپردازد. بیشتر قسمتهای حوضه آبگیر تلوار با جغرافیای سیاسی شهرستانهای قروه و دهگلان کاملاً منطبق است. نتایج بدست آ أکثر
نوشته حاضر به بحث در مورد الگوهای استقراری محوطههای مسوسنگ میانه حاشیه رودخانه تلوار از شاخابههای آن تا بستر نسبتاً پستتر آن در حاشیه شمال شرق منطقه میپردازد. بیشتر قسمتهای حوضه آبگیر تلوار با جغرافیای سیاسی شهرستانهای قروه و دهگلان کاملاً منطبق است. نتایج بدست آمده از بررسیهای باستانشناختی حوضه آبخیز رودخانه تلوار، به افزایش و احتمالاً شروع استقرار در دوره مسوسنگ و نیز شیوههای گوناگون معیشتی آنها اشاره دارد. همچنین، محوطه های مسوسنگ میانه منطقه (۳۴ محوطه) را با توجه به عواملی چون وسعت، ارتفاع و دسترسی به منابع معیشتی میتوان در چند رتبهبندی مختلف تقسیمبندی کرد. احتمالاً رتبهبندی محوطههای مسوسنگ حاشیه رودخانههای تلوار به گونههای مختلف معیشتی در این دوره اشاره دارد. قدیمیترین دورۀ استقراری شناختهشده از پژوهشهای میدانی انجام شده متعلق به دوره مسوسنگ میانه است، اما نباید این نتایج را قطعی دانست چرا که عوامل طبیعی مانند فرسایش و رسوب گذاری و نیز عوامل انسانی و تخریبات احتمالی بر این امر تاثیرگذار بوده است. نوشتار حاضر بر اساس دادههای بدست آمده از بررسیهای باستانشناختی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کردستان و نیز بررسی منطقه در راستای رساله یکی از نگارندگان است.
تفاصيل المقالة
عصر مفرغ جدیددر تپه سگزآباد در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد به ناگاه و بدون داشتن ارتباط با فرهنگهای قبلی پیش از تاریخی منطقه بروز مییابد. سفالهای تکرنگ و چند رنگ (پلیکرم، نوع ارومیه) دستساز، شاخصههای فرهنگی این دوره هستند. کاوشهای آموزشی- پژوهشی گروه باستانشنا أکثر
عصر مفرغ جدیددر تپه سگزآباد در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد به ناگاه و بدون داشتن ارتباط با فرهنگهای قبلی پیش از تاریخی منطقه بروز مییابد. سفالهای تکرنگ و چند رنگ (پلیکرم، نوع ارومیه) دستساز، شاخصههای فرهنگی این دوره هستند. کاوشهای آموزشی- پژوهشی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران در پاییز ۱۳۸۸ در تپه سگزآباد با هدف مطالعه لایههای استقراری بخش جنوبی این محوطه به انجام رسید و سه ترانشه ۶، ۷ و ۸ مورد کاوش قرار گرفتند. در ترانشه ۶ آثار فرهنگی ادوار مختلفی از جمله عصرآهن I، دوره مفرغ جدیدو دوره مس سنگی جدید یافت شد. در بین این آثار حجم و تراکم سفالهای دو و چند رنگ دوره مفرغ جدید قابل توجه بود. این نوشتار بر گونهشناسی، طبقهبندی و معرفی انواع مختلف نقوش این سفالها تمرکز خواهد داشت.
تفاصيل المقالة
نیمه نخست هزارۀ سوم ق.م یکی از دوره های مهم باستانشناسی حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی است که علیرغم کمبود و پراکندگی مدارک باسـتانشـناختی (بهویژه در منطقه لرسـتان مرکزی)، تغییر و تحولات فرهـنگی عمیقی در این دوره به وقوع می پیوندد و به نظر میرسد که همین تغییر و تحولات أکثر
نیمه نخست هزارۀ سوم ق.م یکی از دوره های مهم باستانشناسی حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی است که علیرغم کمبود و پراکندگی مدارک باسـتانشـناختی (بهویژه در منطقه لرسـتان مرکزی)، تغییر و تحولات فرهـنگی عمیقی در این دوره به وقوع می پیوندد و به نظر میرسد که همین تغییر و تحولات، در نهایت زمینه ساز شکل گیری فرهنگ گودین III (گیان II- IV) می گردد. در این تحقیق گونهای نادر از سفال های متعلق به نیمه اول هزاره سوم ق.م را مورد مطالعه قرار داده ایم که از دره ها و مناطق جنوبی حوزه زاگرس مرکزی بهدست آمده است. این نوع سفال که به نظر می رسد، غالباً در بافت های تدفینی یافت می گردد؛ گونه ای از سفال های متعلق به نیمه دوم دوره آغاز عیلامی (شوش IIIB-c) است و پراکندگی آن در دامنه های جنوبی ارتفاعات زاگرس، حاکی از نفوذ فرهنگ آغاز عیلامی در ربع دوم نیمه اول هزاره سوم ق.م در این حوزه است. از سوی دیگر مطالعات سبک شناسی این نوع سفال، حاکی از تأثیرات عمیق سنت سفالگری فرهنگ آغاز عیلامی در شکل گیری سنت سفالگری فرهنگ گودین III است.
تفاصيل المقالة
در حدود پنچ هزار سال پیش از این، فرهنگی در غرب ایران گسترش یافت که از نظر زمانی، با شروع عصر مفرغ (۳۰۰۰- ۲۶۰۰ ق.م) در ایران همزمان است. این فرهنگ جدید با دو مشخصه اصلی آن یعنی ایجاد معماری مدور و ساخت سفالهای سیاه براق از دوره قبل از خود به سادگی قابل تمیز است. تا پیش أکثر
در حدود پنچ هزار سال پیش از این، فرهنگی در غرب ایران گسترش یافت که از نظر زمانی، با شروع عصر مفرغ (۳۰۰۰- ۲۶۰۰ ق.م) در ایران همزمان است. این فرهنگ جدید با دو مشخصه اصلی آن یعنی ایجاد معماری مدور و ساخت سفالهای سیاه براق از دوره قبل از خود به سادگی قابل تمیز است. تا پیش از این زمان سفالهای رایج در غرب ایران، سفالهای نخودی و قرمز منقوش بود، ولیکن با برآمدن این فرهنگ جدید ساخت سفالهای سیاه براق با نقوش کنده جای آنها را گرفت. نقوش کنده این سفالها تداعی کننده تکنیک خراطی روی چوب و اشیاء چوبی است. در سالهای اخیر مطالعات گستردهای در خصوص این فرهنگ در غرب ایران و کشورهای همسایه انجام شده است. این مقاله برآیند طبقهبندی و مطالعه سبکشناختی سفالهای مکشوفه از کاوش عمودی در تپه پیسا همدان است. در طبقهبندی نقوش سفالها میتوان اذعان کرد که این نقوش سمبل و نمادی خاص تلقی می گردیدند. بر این اساس، میتوان یک سابقه پنج هزار ساله را برای بهکارگیری این نقوش در فلات ایران با اتکای به مدارک مستقیم ارائه نمود. نقوشی که بعدها با ترکیبات بیشتر بنمایه و ریشه بسیاری از نقوش هندسی و انتزاعی در دورههای تاریخی و اسلامی بودند.
تفاصيل المقالة
سگزآباد یکی از شاخصترین تپههای پیش از تاریخی دشت قزوین است که بر اساس کاوشهای طولانی مدت دانشگاه تهران، آنرا یکی از بهترین نمونههای محوطههای اعصار آهن و مفرغ جدید میشناسند. به تازگی آثاری از اواخر هزاره چهارم ق.م که در فلات مرکزی ایران با نام دوره مسسنگی جدید (س أکثر
سگزآباد یکی از شاخصترین تپههای پیش از تاریخی دشت قزوین است که بر اساس کاوشهای طولانی مدت دانشگاه تهران، آنرا یکی از بهترین نمونههای محوطههای اعصار آهن و مفرغ جدید میشناسند. به تازگی آثاری از اواخر هزاره چهارم ق.م که در فلات مرکزی ایران با نام دوره مسسنگی جدید (سیلک III6-7) شناخته میشود، در این محوطه شناسایی شده است.کاوشهای آموزشی- پژوهشی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران، پاییز ۱۳۸۸ در تپه سگزآباد با هدف مطالعه دقیقتر و وسیعتر لایههای مسسنگی جدیدی که برای اولین بار در کاوشهای سال ۱۳۷۸ شناسایی شده بود، صورت پذیرفت. در این فصل سه ترانشه ۶، ۷ و ۸ مورد کاوش قرار گرفت. پس از اتمام کاوشها، تنها در ترانشه ۶ آثار دوره مسسنگی جدید یافت شد. متأسفانه به دلیل حفاری های غیرمجاز گسترده صورت گرفته در این محوطه، تیم کاوش موفق به شناسایی معماری کاملی از این دوره نگردید، ولی سفالهای شاخص و ظریف این دوره به تعداد قابل توجه بدست آمد. این نوشتار فقط بر گونهشناسی، طبقهبندی و معرفی انواع مختلف سفالهای دوره مسسنگیجدید تمرکز خواهد داشت.
تفاصيل المقالة
به دنبال ظهور کشاورزی متمرکز، با ظهور شهرهای بزرگ مرکزی مواجه هستیم که منجر به برقراری روابط اقتصادی و سیاسی نسبتاً پیچیدهای در سراسر خاور نزدیک شده است؛ در این بین مناطقی با زمینهای کشاورزی وسیعتر و حاصلخیزتر توانستند جمعیت بیشتری در خود جای دهند. دشت آبرفتی شوشان ک أکثر
به دنبال ظهور کشاورزی متمرکز، با ظهور شهرهای بزرگ مرکزی مواجه هستیم که منجر به برقراری روابط اقتصادی و سیاسی نسبتاً پیچیدهای در سراسر خاور نزدیک شده است؛ در این بین مناطقی با زمینهای کشاورزی وسیعتر و حاصلخیزتر توانستند جمعیت بیشتری در خود جای دهند. دشت آبرفتی شوشان کاملاً مناسب برای تولید محصولات کشاورزی بود. زمینهای کشاورزی یا تحت تملک طبقه حاکم و اشراف، معابد و یا در دست کشاورزان آزاد بود. حاکمان عیلامی وظایف پیچیده و گستردهای داشتند. آنها برای حفظ و رشد تولیدات کشاورزی، اموری مانند رسیدگی به سیستم های آبیاری و ساخت کانالهای آب و وضع قوانین در این رابطه را در دستور کار خود قرارمی دادند. اسناد به دست آمده از این دوره تا حدودی معرف مناسبات و روابط اقتصادی – اجتماعی پیچیده بین اقشار مختلف جامعه است و میتواند کمک موثری به شناخت و درک جامعه عیلامی باشد. آنچه ما از اقتصاد عیلام قدیم به عنوان یکی از مهمترین ارکان شکلگیری فرهنگ عیلامی میدانیم را مدیون اسناد نوشتاری و شواهد باستانشناسی محدود حاصل از کاوشهای منطقه شوشان و همچنین اسناد بینالنهرینی هستیم؛ که البته نمیتوانند مدارک کامل و گویایی برای بازسازی الگوی اقتصادی این دوره خاص باشند. در این مقاله، ابتدا به نقش کشاورزی در اقتصاد دشت شوشان پرداخته میشود و سپس به بررسی قراردادهای مربوط به معاملات زمینهای کشاورزی و وامهای معمول در دوره عیلام قدیم پرداخته میشود.
تفاصيل المقالة
به دنبال ظهور کشاورزی متمرکز، با ظهور شهرهای بزرگ مرکزی مواجه هستیم که منجر به برقراری روابط اقتصادی و سیاسی نسبتاً پیچیدهای در سراسر خاور نزدیک شده است؛ در این بین مناطقی با زمینهای کشاورزی وسیعتر و حاصلخیزتر توانستند جمعیت بیشتری در خود جای دهند. دشت آبرفتی شوشان ک أکثر
به دنبال ظهور کشاورزی متمرکز، با ظهور شهرهای بزرگ مرکزی مواجه هستیم که منجر به برقراری روابط اقتصادی و سیاسی نسبتاً پیچیدهای در سراسر خاور نزدیک شده است؛ در این بین مناطقی با زمینهای کشاورزی وسیعتر و حاصلخیزتر توانستند جمعیت بیشتری در خود جای دهند. دشت آبرفتی شوشان کاملاً مناسب برای تولید محصولات کشاورزی بود. زمینهای کشاورزی یا تحت تملک طبقه حاکم و اشراف، معابد و یا در دست کشاورزان آزاد بود. حاکمان عیلامی وظایف پیچیده و گستردهای داشتند. آنها برای حفظ و رشد تولیدات کشاورزی، اموری مانند رسیدگی به سیستم های آبیاری و ساخت کـانالهای آب و وضع قوانین در این رابطه را در دستور کار خود قرار می دادند. اسناد به دست آمده از این دوره تا حدودی معرف مناسبات و روابط اقتصادی – اجتماعی پیچیده بین اقشار مختلف جامعه است و میتواند کمک موثری به شناخت و درک جامعه عیلامی باشد. آنچه ما از اقتصاد عیلام قدیم به عنوان یکی از مهمترین ارکان شکلگیری فرهنگ عیلامی میدانیم را مدیون اسناد نوشتاری و شواهد باستانشناسی محدود حاصل از کاوشهای منطقه شوشان و همچنین اسناد بینالنهرینی هستیم؛ که البته نمیتوانند مدارک کامل و گویایی برای بازسازی الگوی اقتصادی این دوره خاص باشند. در این مقاله، ابتدا به نقش کشاورزی در اقتصاد دشت شوشان پرداخته میشود و سپس به بررسی قراردادهای مربوط به معاملات زمینهای کشاورزی و وامهای معمول در دوره عیلام قدیم پرداخته میشود.
تفاصيل المقالة
بررسیها نشان میدهد که آتشکدههای دوره ساسانی تمایل زیادی به قرارگیری در کنار منابع آب نظیر رودخانهها و چشمهها دارند. شاید در ظاهر نتوان به صراحت الزام وجود منابع آبی در کنار نیایشگاههای دوره ساسانی را تأیید کرد، ولی با بررسی مکان قرارگیری نیایشگاهها درمییابیم که أکثر
بررسیها نشان میدهد که آتشکدههای دوره ساسانی تمایل زیادی به قرارگیری در کنار منابع آب نظیر رودخانهها و چشمهها دارند. شاید در ظاهر نتوان به صراحت الزام وجود منابع آبی در کنار نیایشگاههای دوره ساسانی را تأیید کرد، ولی با بررسی مکان قرارگیری نیایشگاهها درمییابیم که بیشتر آنها در نزدیکی منابع آبی احداث گردیدهاند و یا با طی کردن مسافتی کوتاه به منابع آبی دست پیدا میکنند و یا در برخی موارد در کنار آتشکدهها بنایی برای گرامیداشت آب نیز ساخته میشده است. با وجود فقدانِ اطلاعات در توصیف معماری نیایشگاهها در متون دینی نظیر اوستا، ممکن است بتوان از طریق تطبیق نوشتههای این کتاب در رابطه با جایگاه ایزدانی چون آناهیتا با بناهای به جا مانده از دوره ساسانی مانند آتشکدهها، به شناختی در رابطه با بناهای مرتبط با نیایش آب و آتش در این دوره دست یافت. این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش که آیا ساخت نیایشگاههای مرتبط با آتش در دوره ساسانی در کنار منابع آبی دلایل دینی داشته است یا خیر؟، با شیوه اسنادی و با استناد به شواهد باستانشناختی، تلاش دارد تا دلایل ساخت نیایشگاههای مرتبط با آتش در کنار منابع آب را مورد بررسی قرار دهد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در بیشتر موارد بنایی مختص به نیایش آب ساخته نمیشد و نیایش آب در کنار منابع آب انجام میگرفت که از این نظر نزدیکی بناهای مرتبط با آتش به منابع آب نشانی از دلایل مذهبی انتخاب مکانی آتشکدهها و نزدیکی به منابع آب است.
تفاصيل المقالة
باستانشناسی ایران
,
العدد1,السنة
12
,
پاییز-زمستان
1401
سفال به عنوان مهمترین و فراوانترین داده فرهنگی در بسیاری از محوطه های باستانی از اهمیت بالایی در مطالعات باستان شناسی برخوردار است، به گونه ای که بسیاری از دوره بندی های زمانی بر مبنای مطالعات مقایسه ای سفالی انجام شده است؛ در واقع، شناخت سفال هر دوره یکی از بنیادی ترین أکثر
سفال به عنوان مهمترین و فراوانترین داده فرهنگی در بسیاری از محوطه های باستانی از اهمیت بالایی در مطالعات باستان شناسی برخوردار است، به گونه ای که بسیاری از دوره بندی های زمانی بر مبنای مطالعات مقایسه ای سفالی انجام شده است؛ در واقع، شناخت سفال هر دوره یکی از بنیادی ترین مراحل مطالعات باستان شناسی است. گونه شناسی، طبقه بندی و سرانجام گاهنگاری سفال ، ابزار مناسبی برای شناخت بیشتر سنت سفالگری در هر منطقه است. محوطه کنی جونی جنوبی در شهرستان کوهدشت، یکی از محوطه های منسوب به دوره ایلام قدیم است. براین اساس، با این پرسش بنیادی که تعیین قدمت محوطه از طریق طبقه بندی، گونه شناسی و مطالعات مقایسه ای سفال مربوط به چه دوره یا دورانی است؟ در این تحقیق با تکیه بر طبقه بندی، گونه شناسی و مطالعات تطبیقی سفال، گاه نگاری پیشنهادی آن ارائه شده است. براین اساس از مجموع کل سفال های جمع آوری شده توسط نگارندگان، تعداد 316 قطعه سفال گونه شناسی، طبقه بندی و در چارچوب روشهای رایج باستان شناختی، تجزیه و تحلیل و درنهایت منجر به ارائه گاهنگاری شده است. شیوه پژوهش از نوع توصیفی- تطبیقی است و نتایج براساس مطالعات مقایسه ای مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد از نظر توالی فرهنگی استقرار اصلی در کنی جونی جنوبی متعلق به دوره ایلام قدیم هست احتمالا کنی جونی جنوبی مربوط به اوخر دوره ایلام قدیم هست و پراکنش یافته های فرهنگی نشان دهنده تمرکز سکونت در مرکز تپه هست.
تفاصيل المقالة
باستانشناسی ایران
,
العدد1,السنة
12
,
بهار-تابستان
1401
دوره قاجار سرآغاز فعالیت های راه سازی اعم ازساخت راه های شوسه و دستیابی به تجارب ارزنده ای در زمینه ی بنیان تأسیسات بینِ راهیِ نوین در ایران قلمداد می شود. شکل گیری روابط سیاسی و بازرگانی میان ایران و جهان غرب، تردد دولتمردان، بازرگانان و سیاستمداران داخلی وخارجی از سوی أکثر
دوره قاجار سرآغاز فعالیت های راه سازی اعم ازساخت راه های شوسه و دستیابی به تجارب ارزنده ای در زمینه ی بنیان تأسیسات بینِ راهیِ نوین در ایران قلمداد می شود. شکل گیری روابط سیاسی و بازرگانی میان ایران و جهان غرب، تردد دولتمردان، بازرگانان و سیاستمداران داخلی وخارجی از سوی تهران و بندرانزلی به روسیه و اروپا، پادشاهان آن دوره را برآن داشت که جهت تسریع در برقراری روابط بین المللی اقداماتی انجام دهند. از این رو مناسب ترین مسیر مواصلاتی از پایتخت تا مرز شمالی کشور طی چند سال، در قالب راه شوسه ساخته شد. اماکن بین راهی جدید در فواصلِ منظمِ این راه احداث کردند. هدف این پژوهش شناسایی و آگاهی از موقعیت مکانی و کارکرد این بناها بوده و در پی پاسخ به این سؤال است: کاربردی ترین تأسیسات در امتداد راه شوسه تهران- انزلیِ دوره قاجار کدام بناها بوده اند؟ روش این پژوهش تاریخی-تحلیلی است. شیوههای گردآوری اطلاعات منابع کتابخانهای دست اول(سفرنامهها، اسناد وزارت امور خارجه، مجلس شورای اسلامی و کاخ گلستان، نقشههای جغرافیایی، ورقه های پُستی و عکسهای تاریخی) و بررسی میدانی (عکسبرداری و مستند نگاری) است. یافته های پژوهش حاکی از آن است، باتوجه به برقرای روابط دیپلماتیک میان دولت قاجار و کشورهای غربی، چاپارخانه ها بیشترین و مهمترین تأسیسات خدماتی و رفاهی در امتداد این راه بودند که به صورت زنجیره ی ارتباطیِ وسیع، سبب گسترش مناسبات فرهنگی و سیاسی کشور در دوره معاصر ایران گردیدند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications