فهرس المقالات سجاد علی بیگی


  • المقاله

    1 - مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر، کرمانشاه
    پیام باستان‌شناس , العدد 1 , السنة 14 , زمستان 1401
    مهرها و اثر مهرها مدارک مهمی از روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع گذشته هستند که می‌توان با مطالعۀ آنها اطلاعات خاصی از سطح و میزان روابط ساکنان باستانی محوطه و منطقه را با دنیای پیرامون آن به دست آورد. کشفیات پیشین در منطقۀ زاگرس مرکزی و به ویژه استان کرمانشاه حاکی أکثر
    مهرها و اثر مهرها مدارک مهمی از روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع گذشته هستند که می‌توان با مطالعۀ آنها اطلاعات خاصی از سطح و میزان روابط ساکنان باستانی محوطه و منطقه را با دنیای پیرامون آن به دست آورد. کشفیات پیشین در منطقۀ زاگرس مرکزی و به ویژه استان کرمانشاه حاکی از این است که مهرها پیشینۀ طولانی و ریشه‌داری دارند که در تپه گیان حداقل به دورۀ مس‌وسنگ قدیم باز می‌گردد. به رغم اهمیت یافته‌های چغا ماران، دهسوار و تپه تیلینه، شمار محوطه‌های شناخته شده دارای مجموعۀ مهرها و اثر مهرها در غرب زاگرس مرکزی بسیار اندک است و همچنان تصویر روشنی از سطح پیچیدگی‌های محوطه‌های باستانی منطقه به ویژه به استناد مهرها و اثر مهرها و همچنین فناوری و سبک تراش مهرها در این منطقه در دست نیست. نگارندگان در این مقاله کوشیده‌اند تا در این پژوهش بنیادی، با روش توصیفی و رویکرد مقایسه‌ای به معرفی مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر بپردازند، تا ضمن نشان دادن اهمیت این محوطه در میان محوطه‌های منطقه، شواهدی از چند هزار سال استفاده از ابزارهای مالکیت در این مکان را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. یکی از پرسش‌های اساسی در رابطه با این یافته‌ها این است که این یافته‌ها مربوط به کدام بازۀ زمانی هستند و تاثیر کدام یک از سبک‌های مهر تراشی را نشان می‌دهند؟ مجموعۀ کنونی تپه خیبر شامل ۶ مهر استامپی، ۴ مهر استوانه‌ای و یک اثر مهر است که به دورۀ مس‌وسنگ تا دورۀ اشکانی تاریخگذاری می‌شوند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - غار قلعه کرد آوج؛ شواهدی از استقرار دوره پارینه‌سنگی میانی در کوهستان‌های جنوب غربی استان قزوین
    پیام باستان‌شناس , العدد 1 , السنة 9 , زمستان 1391
    برخلاف کوهستان ‌های زاگرس و البرز اطلاعات باستان‌ شناختی و دانش کنونی از دورۀ پارینه ‌سنگی در فلات مرکزی ایران به جز موارد اندکی، محدود به کشفِ اتفاقی شماری محوطۀ باز و یکی دو پناهگاه صخره ای است. نگاهی به محوطه ‌های شناخته شده در فلات مرکزی نشان می‌ دهد که اغلب این مدا أکثر
    برخلاف کوهستان ‌های زاگرس و البرز اطلاعات باستان‌ شناختی و دانش کنونی از دورۀ پارینه ‌سنگی در فلات مرکزی ایران به جز موارد اندکی، محدود به کشفِ اتفاقی شماری محوطۀ باز و یکی دو پناهگاه صخره ای است. نگاهی به محوطه ‌های شناخته شده در فلات مرکزی نشان می‌ دهد که اغلب این مدارک، مجموعه‌ های سطحی از یافته‌ های پراکنده‌ اند و همچون اغلب محوطه ‌های باز ایران احتمالاً فاقد نهشته‌های باستان ‌شناختی هستند؛ این وضعیت باعث شده تا اطلاعات ما تنها محدود به گونه ‌شناسی و فن آوری ساخت مصنوعات پارینه‌سنگی این محوطه‌ ها شود و از سایر جنبه‌ های فرهنگی، معیشتی و زیست‌محیطی استقرارهای دوره پارینه ‌سنگی در منطقه بی ‌اطلاع بمانیم. از این رو شناسایی و کشف غار قلعه کُرد با بقایای دورۀ پارینه ‌سنگی میانی در منطقه کوهستانی جنوب غربی استان قزوین بسیار مهم و شایان توجه است. مطالعۀ مقدماتی دست افزارهای سنگی به دست آمده از بررسی این مکان نشان دهندۀ حضور فن آوری لوالوا و تولیدات موستری است. چاله‌ های حفریات غیر مجاز درون غار نشان می ‌دهد که بیش از دو و نیم متر رسوبات و بقایای عصر سنگ در دهانه ورودی غار نهشته شده که نشان از قابلیت بالای این مکان برای کاوش دارد. نوشتار حاضر گزارشی از بررسی و مطالعۀ یافته‌ های سطحی این مکان است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - برسی مسأله پیدایش ساغرهای سفالی اوایل عصر آهن در تپه گوران، دره هلیلان
    پیام باستان‌شناس , العدد 1 , السنة 11 , زمستان 1393
    با شروع عصر آهن در دره هلیلان، شاهد پدیدار شدن یک سنت سفالگری جدید در تپه گوران هستیم. در میان سفال‌های این مرحله تپه گوران چند گونه سفال شاخص دیده می‌شود که شاخص‌ترین آن‌ها ساغرهای پایه‌دار هستند. از گونه ساغرهای پایه‌دار تپه گوران به ندرت در مناطق پیرامون دره هلیلان گ أکثر
    با شروع عصر آهن در دره هلیلان، شاهد پدیدار شدن یک سنت سفالگری جدید در تپه گوران هستیم. در میان سفال‌های این مرحله تپه گوران چند گونه سفال شاخص دیده می‌شود که شاخص‌ترین آن‌ها ساغرهای پایه‌دار هستند. از گونه ساغرهای پایه‌دار تپه گوران به ندرت در مناطق پیرامون دره هلیلان گزارش شده است. با این حال، ساغرهای تپه گوران تشابهات بسیار نزدیکی با ساغرهای کاسی میان‌رودان و ساغرهای عیلامی دشت شوشان دارند. در مورد چگونگی ظهور این نوع ساغرها در دره هلیلان و منشاء آن مطالعات مهمی انجام شده است، اما هنوز چگونگی ظهور آن مبهم است. در این مقاله سعی می‌شود تا با بررسی نتایج مطالعات باستان‌شناسی انجام شده در مناطق پیرامون دره هلیلان و با ردیابی وضعیت پراکنش این نوع ساغر، ارتباط ساغرهای تپه گوران با حوزه‌های اصلی پراکنش آن در میان‌رودان یا شوشان مشخص شود. بررسی یافته‌های باستان‌شناسی حاکی از این است که تاکنون در مناطق مابین دره هلیلان در شمال و دشت شوشان در جنوب شامل مناطق دهلران و آبدانان و دره های سیمره و رومشگان این نوع سفالینه دیده نشده است. ظاهراً محوطه‌های مناطق دهلران و آبدانان در این زمان متروکه شده‌اند با این حال نتایج مطالعات انجام شده در ماهیدشت حاکی از حضور این گونه ساغر در شمال دره هلیلان است، در واقع، حضور این گونه ساغر در ماهیدشت، دره هلیلان را از طریق جاده خراسان، به میان‌رودان وصل نموده و به نظر می‌رسد که ساغرهای تپه گوران منشاء کاسی دارند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - الگوهای استقراری دوران پیش از تاریخ در حوضه آبریز ابهررود
    پیام باستان‌شناس , العدد 1 , السنة 7 , تابستان 1389
    استان زنجان و بویژه حوضۀ جغرافیایی ابهررود، به دلیل قرارگیری در میان سه حوضۀ فرهنگی – جغرافیایی فلات مرکزی، شمال غرب و غرب ایران یکی از مناطق مهم، اما ناشناخته در پژوهش‌های باستان‌شناسی به شمار می‌رود. ویژگی‌های اقلیمی، جایگاه خاص جغرافیایی و موقعیت خاص منطقه در ک أکثر
    استان زنجان و بویژه حوضۀ جغرافیایی ابهررود، به دلیل قرارگیری در میان سه حوضۀ فرهنگی – جغرافیایی فلات مرکزی، شمال غرب و غرب ایران یکی از مناطق مهم، اما ناشناخته در پژوهش‌های باستان‌شناسی به شمار می‌رود. ویژگی‌های اقلیمی، جایگاه خاص جغرافیایی و موقعیت خاص منطقه در کریدور طبیعی فلات مرکزی به شمال غرب ایران سبب شده که این منطقه از دیرباز مورد توجه گروه‌های انسانی واقع گردد. این موقعیت و وضعیت جغرافیایی به روشنی نشان‌دهندۀ اهمیت حوضۀ آبریز ابهررود در مطالعات باستان‌شناسی ایران است. با این وجود اطلاعات ما دربارۀ تحولات منطقه در دوران مختلف پیش از تاریخ و کیفیت ارتباط این منطقه با سایر حوضه‌های فرهنگی بسیار محدود است. از این رو انجام پژوهش‌های باستان‌شناختی و بویژه بررسی‌های منطقه‌ای بسیار ضروری می‌نمود. اطلاع و آگاهی از الگوهای استقراری این منطقه می‌تواند درک و آگاهی ما را از چگونگی تقابل مناطق فرهنگی-جغرافیایی پیرامون فزونی دهد. بر این اساس بررسی‌های باستان‌شناسی حوضه آبریز ابهررود طی دو فصل در سال‌های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۴ به انجام رسید و در پی آن آگاهی‌های ارزشمندی در مورد پیشینه استقرار در منطقه پیش روی ما قرار گرفت. در این نوشتار به نتایج حاصل از بررسی‌های باستان‌شناختی حوضه آبریز ابهررود و تحلیل آن‌ها پرداخته شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - حوضه آبریز ابهررود در دوره مس و سنگ: مروری بر استقرارهای دالمایی حاشیه شمال غربی مرکز فلات ایران
    پیام باستان‌شناس , العدد 1 , السنة 6 , زمستان 1388
    فرهنگ و سنت سفالگری دالما طی نیمۀ دوم هزارۀ پنجم ق.م در بخش‌های زیادی از شمال غرب و غرب ایران گسترش یافت. با این حال، شواهد اندکی از گسترش و نفوذ این سنت به بخش‌های شرقی‌تر شمال غرب کشور و مرکز فلات ایران به دست آمده است. حوضۀ آبریز ابهررود در میان سه حوزۀ مهم فرهنگی جغ أکثر
    فرهنگ و سنت سفالگری دالما طی نیمۀ دوم هزارۀ پنجم ق.م در بخش‌های زیادی از شمال غرب و غرب ایران گسترش یافت. با این حال، شواهد اندکی از گسترش و نفوذ این سنت به بخش‌های شرقی‌تر شمال غرب کشور و مرکز فلات ایران به دست آمده است. حوضۀ آبریز ابهررود در میان سه حوزۀ مهم فرهنگی جغرافیایی شمال غرب، غرب و مرکز فلات ایران واقع گردیده است. طی بررسی این منطقه ۱۲ محوطه با بقایای دورۀ فرهنگ دالما شناسایی و مطالعه شد. محوطه‌های شناسایی شده به احتمال همگی روستاهای کوچکی هستند که تماماً در کنار یک منبع آب و اغلب در میان ارتفاعات و یا حاشیۀ دشت میانکوهی ابهر واقع شده‌اند. بر اساس مکان‌گزینی استقرارها محوطه‌های این دوره به احتمال روستاهای کوچکی متعلق به اجتماعات کوچرو و نیمه یکجانشین بوده‌اند که درفاصلۀ حوزۀ شمال غرب و غرب ایران در تردد بوده‌اند. اهمیت این پژوهش از این رو است که می‌‌تواند آگاهی‌های ارزشمندی از فرهنگ‌ها و سنت‌های شرقیِ شمال غرب، شمال شرقی غرب ایران و فرهنگ‌های غربی مرکز فلات ایران و ویژگی‌ها و شاخصه‌های فرهنگی این حوزه‌ها را (تفاوتها وتشابهات) در منطقه‌ای کوچک اما مهم در اختیار قرار دهد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - نقش‌برجسته نو یافته دوره آشور نو در میشخاص ایلام
    پیام باستان‌شناس , العدد 1 , السنة 7 , زمستان 1389
    تاکنون مدارک مستقیم اندکی از لشگرکشی‌ها و درگیری‌های آشوریان با ساکنان منطقۀ زاگرس در خود منطقه به دست آمده است. این در حالی است که بایگانی‌های آشوری و نقوش برجسته کاخ‌های دورۀ آشورنو در شمال بین‌النهرین اطلاعات ارزشمندی را در خصوص لشگرکشی‌ها، درگیری‌ها و پیروزی‌های آشو أکثر
    تاکنون مدارک مستقیم اندکی از لشگرکشی‌ها و درگیری‌های آشوریان با ساکنان منطقۀ زاگرس در خود منطقه به دست آمده است. این در حالی است که بایگانی‌های آشوری و نقوش برجسته کاخ‌های دورۀ آشورنو در شمال بین‌النهرین اطلاعات ارزشمندی را در خصوص لشگرکشی‌ها، درگیری‌ها و پیروزی‌های آشوریان در اختیار قرار می‌دهند. به طور کلی، مدارک این‌چنینی در خاکِ خودِ ماد و عیلام نسبتاً ناچیز و پراکنده‌اند. از این رو، مدارک و کشفیات جدید می‌توانند اطلاعات سودمندی را به دانش ما در این باره بیفزایند. طی بازدیدهای اخیر دو کوهنورد در سال ۱۳۸۷ در جنوب شرقی ایلام نقش برجسته‌ای صخره‌ای کشف گردید که شخصی را با لباس، کلاه و گارد کاملاً آشوری نشان می‌دهد. هر چند به علت فقدان کتیبه بحث در مورد سازندۀ این نقش دشوار به نظر می‌رسد، اما بر اساس مشابهت‌های نزدیک با نقش‌برجسته اشکفت گل گل به نظر می‌رسد که این شخص همان کسی است که در اشکفت گل گل نقش شده و احتمالاً یکی از سه پادشاه نیرومند متاخر دورۀ آشور نو یعنی سناخریب، آشوربانی پال و یا اَسرحَدون را نشان می‌دهد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - گزارش پژوهش‌های باستان‌شناختی به منظور مکان‌یابی معبد لائودیسه در نهاوند
    پیام باستان‌شناس , العدد 1 , السنة 8 , تابستان 1390
    آگاهی‌های تاریخی و باستان ‌شناسی کنونی ما از دوران حکومت حاکمان یونانی و مقدونی در ایران بسیار اندک و ناچیز است. با این حال، نوشته‌های مورخین و جغرافی‌نویسانی همچون استرابو، بطلمیوس، آپیان و پلینی درباره ایران دوره سلوکی اطلاعاتی هرچند مختصر و مبهم در اختیار قرار می‌دهن أکثر
    آگاهی‌های تاریخی و باستان ‌شناسی کنونی ما از دوران حکومت حاکمان یونانی و مقدونی در ایران بسیار اندک و ناچیز است. با این حال، نوشته‌های مورخین و جغرافی‌نویسانی همچون استرابو، بطلمیوس، آپیان و پلینی درباره ایران دوره سلوکی اطلاعاتی هرچند مختصر و مبهم در اختیار قرار می‌دهند. با وجود آن‌که سلطه سلوکیان به‌خصوص در غرب ایران به درازا انجامید و شهرهایی نیز در این دوره ساخته شد، اما تاکنون شواهد باستان‌ شناختی اندکی از این دوره بدست آمده است. کشف اتفاقی کتیبه‌ ای یونانی در نهاوند که اشاره به وجود معبدی به نام لائودیسه در زمان سلطنت آنتیوخوس سوم دارد، نقطه عطفی در مطالعات باستان‌شناختی و تاریخی این دوره در ایران به شمار می‌رود. علاوه بر کتیبه یونانی، کشف یافته‌های ارزشمند دیگری مانند پیکرک‌های برنزی خدایان یونانی، قربانگاه سنگی، سرستون، ساقه ستون، پایه‌ستون و قطعه سفال‌های این دوره‌ طی پژوهش‌های پیشین و کنونی در محله دوخواهران نهاوند، به وجود بنایی از دوره سلوکی در این محل صحه می‌گذارد. به طور کلی، مدارک تاریخی و شواهد باستان ‌شناختی، نهاوند را به‌عنوان شهری مهم از دوره سلوکی تا پایان کار ساسانیان معرفی می‌نماید. نوشتار حاضر نتایج بررسی و گمانه‌زنی به منظور مکان‌یابی معبد لائودیسه در نهاوند است که طی دو فصل در سال ۱۳۸۴ و ۱۳۹۰ به انجام رسیده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    8 - هم‌نشینی آب و آتش در بناهای مذهبی دوره ساسانی
    تاریخ , العدد 66 , السنة 17 , پاییز 1401
    بررسی‌ها نشان می‌دهد که آتشکده‌های دوره ساسانی تمایل زیادی به قرارگیری در کنار منابع آب نظیر رودخانه‌ها و چشمه‌ها دارند. شاید در ظاهر نتوان به صراحت الزام وجود منابع آبی در کنار نیایشگاه‌های دوره ساسانی را تأیید کرد، ولی با بررسی مکان قرارگیری نیایشگاه‌ها درمی‌یابیم که أکثر
    بررسی‌ها نشان می‌دهد که آتشکده‌های دوره ساسانی تمایل زیادی به قرارگیری در کنار منابع آب نظیر رودخانه‌ها و چشمه‌ها دارند. شاید در ظاهر نتوان به صراحت الزام وجود منابع آبی در کنار نیایشگاه‌های دوره ساسانی را تأیید کرد، ولی با بررسی مکان قرارگیری نیایشگاه‌ها درمی‌یابیم که بیشتر آنها در نزدیکی منابع آبی احداث گردیده‌اند و یا با طی کردن مسافتی کوتاه به منابع آبی دست پیدا می‌کنند و یا در برخی موارد در کنار آتشکده‌ها بنایی برای گرامی‌داشت آ‌ب نیز ساخته می‌شده است. با وجود فقدانِ اطلاعات در توصیف معماری نیایشگاه‌ها در متون دینی نظیر اوستا، ممکن است بتوان از طریق تطبیق نوشته‌های این کتاب در رابطه با جایگاه ایزدانی چون آناهیتا با بناهای به جا مانده از دوره ساسانی مانند آتشکده‌ها، به شناختی در رابطه با بناهای مرتبط با نیایش آب و آتش در این دوره دست یافت. این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش که آیا ساخت نیایشگاه‌های مرتبط با آتش در دوره ساسانی در کنار منابع آبی دلایل دینی داشته است یا خیر؟، با شیوه اسنادی و با استناد به شواهد باستان‌شناختی، تلاش دارد تا دلایل ساخت نیایشگاه‌های مرتبط با آتش در کنار منابع آب را مورد بررسی قرار دهد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که در بیشتر موارد بنایی مختص به نیایش آب ساخته نمی‌شد و نیایش آب در کنار منابع آب انجام می‌گرفت که از این نظر نزدیکی بناهای مرتبط با آتش به منابع آب نشانی از دلایل مذهبی انتخاب مکانی آتشکده‌ها و نزدیکی به منابع آب است. تفاصيل المقالة