هدف از این پژوهش ارزیابی روش های سرمایه گذاری و مقایسه ای بین مدل رفتاری و مدل های متداول منطقی در انتخاب پرتفوی بهینه با استفاده تئوری چشم انداز تجمعی می باشد چون رفتار بازار سهام از یک الگوی خطی پیروی نمی کند، به همین دلیل، روش های خطی رایج نیز نمی تواند در توصیف این أکثر
هدف از این پژوهش ارزیابی روش های سرمایه گذاری و مقایسه ای بین مدل رفتاری و مدل های متداول منطقی در انتخاب پرتفوی بهینه با استفاده تئوری چشم انداز تجمعی می باشد چون رفتار بازار سهام از یک الگوی خطی پیروی نمی کند، به همین دلیل، روش های خطی رایج نیز نمی تواند در توصیف این رفتار مورد استفاده قرار گیرد و مفید واقع شود. نظر به این که انتخاب پرتفوی با توجه به معیارها و اهداف مختلف کار مشکلی است، در این پژوهش، تلاش شده تا با استفاده تئوری چشم انداز تجمعی، راه حلی برای این مشکل ارائه شده و سودمندی تکنیک مذکور در انتخاب بهترین پرتفوی با توجه به چندین معیار مختلف مورد آزمون قرار گیرد. نمونه آماری مورد بررسی برای 31 شرکت فعال در قلمروی زمانی از ابتدای فروردین ماه سال 1395 تا اسفند ماه 1400 در نظر گرفته شده است. نتایج استفاده از تئوری چشم انداز تجمعی مبتنی بر توزیع دو نقطهای بیضوی نشان می دهد استفاده از این روش در طول زمان و استفاده از داده های آموزشی بیشتر، منجر به ایجاد پرتفوی با عملکرد بهتر و معیار بالا میشود. همچنین پرتفوی کل نیز که با استفاده از میانگین ماهانه کل سهام در نظر گرفته شده، حاصل شده است دارای معیار ترینر مطلوبی میباشد که این نشان دهنده عملکرد پرتفوی بهتر و ایجاد پرتفوی بهینه میباشد.
تفاصيل المقالة
پژوهش های مالی و رفتاری در حسابداری
,
العدد9,السنة
3
,
تابستان
1402
مقررات حسابداری مبتنی بر این فرض استوار است که صاحبکاران به درخواست حسابرسان برای جمعآوری شواهد حسابرسی پاسخ داده و همکاری میکنند. معمولاً کارکنان حسابرسی نسبت به صاحبکار و کارکنان آن که در طول فرآیند جمعآوری شواهد حسابرسی با آنها در تعامل هستند، ساعتهای طولانی تح أکثر
مقررات حسابداری مبتنی بر این فرض استوار است که صاحبکاران به درخواست حسابرسان برای جمعآوری شواهد حسابرسی پاسخ داده و همکاری میکنند. معمولاً کارکنان حسابرسی نسبت به صاحبکار و کارکنان آن که در طول فرآیند جمعآوری شواهد حسابرسی با آنها در تعامل هستند، ساعتهای طولانی تحت محدودیتهای زمانی و بودجهای کار میکنند و معمولاً برای تمرکز بر منافع تجاری شرکت بهجای تعهدات حرفهای، فرهنگسازی شدهاند. بنابراین، کارکنان حسابرسی مستعد بهخطر افتادن استقلال عملیاتی هستند و گروه مهمی برای مطالعه در بررسی رابطه حسابرس و صاحبکار بهشمار میروند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی بهینه تعاملات کارکنان حسابرس با صاحبکار در جمع‎آوری شواهد است. در این پژوهش برای شناسایی عوامل از مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان و در نهایت از ابزار پرسشنامه برای اعتبارسنجی و رتبهبندی این عوامل استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که 1. آشنایی حسابرسان با نرمافزارهای مورد استفاده در تهیه گزارشهای مالی؛ 2. کاهش اضطراب کارکنان حسابرس؛ 3. سوابق کارکنان حسابرس؛ 4. توضیح واضح مسائل برای پرسنل صاحبکار از طرف کارکنان تیم حسابرسی؛ 5. ارائه مدارک و مستندات به موقع از طرف صاحبکار به حسابرس به ترتیب از اولویت بیشتری به عنوان عوامل موثر بر بهبود تعامل کارکنان حسابرسی با صاحبکاران برخوردارند. رابطه کارکنان حسابرس و صاحبکار به دلیل تعداد ذینفعان و افراد درگیر بسیار پیچیده است. با این حال، از آنجاکه این پیچیدگی در هسته فرآیند حسابرسی نهفته است، بررسیهای بیشتری در مورد تعامل حسابرس و صاحبکار مورد نیاز است. یافتههای این پژوهش میتواند به رفع پیچیدگیهای تعامل بین کارکنان حسابرس و صاحبکار کمک کند.
تفاصيل المقالة
چکیدهتعیین ساختار بهینه سرمایه، یکی از مسائل اساسی تأمین مالی شرکت ها به شمار می رود. این مهم، کاربرد با اهمیتی در زمینه تصمیم گیری راجع به تأمین مالی عملیات جاری و طرح های سرمایه گذاری شرکت ها دارد. به دلیل کمتر بودن ریسک اوراق بدهی، بازده مورد انتظار اعتباردهندگان نیز أکثر
چکیدهتعیین ساختار بهینه سرمایه، یکی از مسائل اساسی تأمین مالی شرکت ها به شمار می رود. این مهم، کاربرد با اهمیتی در زمینه تصمیم گیری راجع به تأمین مالی عملیات جاری و طرح های سرمایه گذاری شرکت ها دارد. به دلیل کمتر بودن ریسک اوراق بدهی، بازده مورد انتظار اعتباردهندگان نیز کمتر از بازده مورد انتظار سهامداران است. بر اساس نظریه توازن پویا، بدلیل وجود هزینه های انحراف از ساختار سرمایه و هدف و هزینه های تعدیل به سمت این ساختار، ساختار سرمایه شرکت ها لزوما همواره منطبق با هدف نیست. شرکت ها با در نظر گرفتن این هزینه ها، زمانی به تعدیل ساختار سرمایه اقدام می کنند که مزایای ین اقدام از هزینه های مربوط بیشتر باشد. هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی اثر نامتقارن انحراف از بدهی هدف و گردش مالی بر سرعت تعدیل ساختار بهینه سرمایه در 119 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1399-1388 با استفاده از روش پانل گشتاورهای تعمیم یافته می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد در شرکت های که اهرم واقعی بالاتر از اهرم هدف بوده سرعت تعدیل اهرم بیشتر خواهد بود. همچنین شرکت های که گردش مالی مثبت دارند، سرعت تعدیل اهرم بیشتر خواهد بود؛ در نتیجه عدم تقارن گردش مالی از عوامل موثر بر سرعت تعدیل اهرم است. بنابراین بر اساس نتایج شرکت های که اهرم بالاتر یا پایین تر از هدف است، مازاد وجوه نقد نسبت به کسری وجوه نقد منجر به تقویت سرعت تعدیل شده است. بطور کلی یافته های این پژوهش شواهدی در حمایت از تئوری توازن پویا فراهم می کند.
تفاصيل المقالة
وضعیت ساختار سرمایه و تصمیمات تأمین مالی یکی از مهمترین تصمیمات مدیران است که بر عملکرد شرکت تأثیرگذار است. هدف این مقاله بررسی تأثیر غیر بهینگی ساختار سرمایه بر عملکرد واقعی شرکت است. از سویی جهت بررسی تأثیر تصمیمات تأمینمالی بر عملکرد واقعی شرکت، اعمال مدیریت سود از أکثر
وضعیت ساختار سرمایه و تصمیمات تأمین مالی یکی از مهمترین تصمیمات مدیران است که بر عملکرد شرکت تأثیرگذار است. هدف این مقاله بررسی تأثیر غیر بهینگی ساختار سرمایه بر عملکرد واقعی شرکت است. از سویی جهت بررسی تأثیر تصمیمات تأمینمالی بر عملکرد واقعی شرکت، اعمال مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری از بازدهی شرکت جدا گردیده تا اثر مستقیم ساختار سرمایه بر عملکرد واقعی شرکت سنجش شود. به همین منظور، دادههای مربوط به 143 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استخراج و از مدل رگرسیونی دادههای ترکیبی در نرمافزار ایویوز نسخه 9.5 برای آزمون فرضیهها استفاده شده است. نتایج حاکی از آن بود که انحراف از ساختار سرمایه بهینه تأثیر منفی و معناداری بر بازده واقعی دارد. همچنین، نتایج نشان داد که انحراف از ساختار سرمایه هدف در هر دو حالت بیشاهرمی و کماهرمی اثر منفی و معناداری بر عملکرد واقعی شرکت داشته و با افزایش غیر بهینگی ساختار سرمایه بازده واقعی داراییها و حقوق صاحبان سهام کاهش مییابد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications