فهرس المقالات رویا دارابی


  • المقاله

    1 - تحلیل مقایسه ای در بررسی اثر معیار های عملکرد و نظارتی بر مدل های هموارسازی سود تاکر،زاورین و جونز ( رویکرد متغیر گزینی هوش مصنوعی ریلف و لارس)
    دانش سرمایه‌گذاری , العدد 4 , السنة 10 , پاییز 1400
    پدیده هموارسازی سود مقوله‌ای مشترک در مرز دانش حسابداری و امور مالی است. یکی از انگیزه‌های شرکت‌ها برای هموار کردن سود حداقل نمودن تأثیر مالیات در طول زمان می‌باشد. یکی از مسائلی که در تحلیل عوامل مؤثر بر هموارسازی سود نقش دارد، معیار مناسب جهت تشخیص هموارسازی سود است. أکثر
    پدیده هموارسازی سود مقوله‌ای مشترک در مرز دانش حسابداری و امور مالی است. یکی از انگیزه‌های شرکت‌ها برای هموار کردن سود حداقل نمودن تأثیر مالیات در طول زمان می‌باشد. یکی از مسائلی که در تحلیل عوامل مؤثر بر هموارسازی سود نقش دارد، معیار مناسب جهت تشخیص هموارسازی سود است. در این پژوهش به تحلیل مقایسه‌ای مدل هموارسازی سود TZ, JONES پرداخته شد. هدف این پژوهش این است که آیا از دیدگاه نظارتی و عملکرد با کاربرد روش‌های متغیر گزینی ریلف و لارس تفاوتی بین شاخص‌های هموارسازی سود وجود دارد یا خیر؟ این پژوهش با استفاده از اطلاعات 150شرکت طی 7 سال مالی ( دوره 1390 الی 1396) در بورس اوراق بهادار تهران به مقایسه تأثیر معیارهای نظارتی و عملکردی بر دو شاخص هموارسازی سود پرداخته است. از جنبه نوآوری این پژوهش می‌توان به استفاده از معیارهای نظارتی (حاکمیت شرکتی، حسابرسی داخلی و کمیته حسابرسی) و معیارهای عملکرد (بازده دارایی، بازده سهام، بازده حقوق صاحبان سهام، وجه نقد عملیاتی، نسبت قیمت به سود هر سهم، بازده فروش) به‌طور هم‌زمان اشاره کرد؛ و همچنین برای اولین بار با روش‌های هوش مصنوعی اقدام به تحلیل مقایسه‌ای شاخص‌های هموارسازی سود شده است. نتایج نشان می‌‌دهد که عوامل عملکردی با روش ریلف و لارس نسبت به معیارهای نظارتی بر دو شاخص tz و Jones تأثیربالاتری دارد. به‌طورکلی می‌توان نتیجه گرفت که با تغییر شاخص هموارسازی سود و روش متغیر گزینی تفاوت چندانی در میزان تأثیر شاخص‌های تأثیرگذار ایجاد نشده است، هرچند که با تغییر روش میزان تأثیر ریز شاخص‌های تأثیرگذار تغییر ناچیزی دارند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - پرتفوی بهینه در فضای حباب سوداگری بر اساس حسابداری ذهنی
    دانش سرمایه‌گذاری , العدد 2 , السنة 8 , تابستان 1398
    هدف از پژوهش حاضر ارائه "پرتفوی بهینه در فضای حباب سوداگری بر اساس حسابداری ذهنی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"می باشد. طبق این پژوهش بازه 10 ساله شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای 1394-1385 مورد بررسی قرار گرفت. داده های110 ش أکثر
    هدف از پژوهش حاضر ارائه "پرتفوی بهینه در فضای حباب سوداگری بر اساس حسابداری ذهنی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"می باشد. طبق این پژوهش بازه 10 ساله شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای 1394-1385 مورد بررسی قرار گرفت. داده های110 شرکت در بین سالهای مورد بررسی با بهره گیری از آزمون مقایسه میانگین ها به وسیله نرم افزارهای آماری matlab،20 spss،7 Eviewsو lingo ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش حسابداری ذهنی بر اساس مدل رفتاری فرناندز به عنوان متغیر تعدیلگر و معیار شارپ، ترینر و جنسن به عنوان شاخص سنجش ریسک و حباب سوداگرانه مبتنی بر الگوی گیلیوم در نظر گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که میانگین بازدهی پرتفوی در فضای حباب سوداگری در سطح معینی از ریسک بزرگتر از بازدهی پرتفوی بدون حباب بر اساس حسابداری ذهنی است، همچنین ادعای فرضیه اصلی دوم مبنی بر بزرگتر بودن میانگین ریسک پرتفوی در فضای حباب سوداگری در سطح معینی از بازده از ریسک پرتفوی بدون حباب بر اساس حسابداری ذهنی مورد پذیرش واقع گردید. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - بررسی تطبیقی اثر ساختار سرمایه بر سودآوری شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران با کشورهای آسیای جنوب شرقی براساس رویکرد رگرسیون پنل آستانه‌ای
    پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی , العدد 2 , السنة 11 , تابستان 1398
    این مطالعه و پژوهش درگام اول مدلی را ارائه داده است که به تعیین ساختار بهینه سرمایه و مشخص کردن تعیین ساختارمطلوب سرمایه براساس نسبت بدهی و عملکرد موسسات می باشند که برای رسیدن به این مهم رابطه بین متغیرهای مستقل با ساختار سرمایه از طریق مدل GMM پویا ارزیابی می کند.درگا أکثر
    این مطالعه و پژوهش درگام اول مدلی را ارائه داده است که به تعیین ساختار بهینه سرمایه و مشخص کردن تعیین ساختارمطلوب سرمایه براساس نسبت بدهی و عملکرد موسسات می باشند که برای رسیدن به این مهم رابطه بین متغیرهای مستقل با ساختار سرمایه از طریق مدل GMM پویا ارزیابی می کند.درگام بعدی اثرات ساختار سرمایه بربازده داراییها وسودآوری در آستانه های مختلف مورد بررسی قرار داده است که هم درایران وهم در کشورهای جنوب شرق آسیا دوآستانه را تایید می کند.برای انجام موارد فوق از مدل رگرسیون آستانه‌ای هانسن استفاده‌شده و اثرات نسبت بدهی در آستانه‌های مختلف مالی موردبررسی قرارگرفته است. در این مطالعه از داده‌ها و اطلاعات مالی 231شرکت پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران و 1474 شرکت در کشورهای جنوب شرقی آسیا استفاده‌شده است. نتایج بدست آمده دوآستانه ودر سه رژیم در ایران وکشورهای جنوب شرق آسیا را نشان می دهد. درایران بیشترین اثر نسبت بدهی بر سودآوری در رژیم یک قرار داردودر رژیم دو اثر کاهشی ودر رژیم سه اثر منفی بسار زیاد دارد. در کشورهای جنوب شرق آسیا بیشترین اثر نسبت بدهی بر سودآوری در رژیم دو قرار داردودر رژیم یک اثر کاهشی ودر رژیم سه اثر منفی دارد.در نتیجه در ایران شرکتها بایستی نسبت بدهی خود را به سطح رژیم یک برسانند تا اززیان وحتی ورشکستگی جلوگیری کنند در صورتیکه در کشورهای جنوب شرق آسیا می توانند تا سطح رژیم دو نسبت بدهی خودرا برسانند. This study, in the first step, presents a model that determines the optimal capital structure and specifies the definition of the capital structure based on the debt and performance ratios of the institutions. To achieve this, the relationship between independent variables and capital structure is assessed through a dynamic GMM model. In the next step, we examine the effects of the capital structure on the profitability of investment in different thresholds, which confirms the two thresholds both in Iran and in the countries of South-East Asia. In this study, data and financial information of 231 companies accepted in Tehran Stock Exchange and 1474 companies in Southeast Asian countries were used. The results show two thresholds of the three regimes in Iran and the countries of Southeast Asia. In Iran, the greatest effect of the debt ratio on profitability is observed in the first regime, while in the second regime decreasing effects and in the third regime a tremendous negative effect is seen. However, in South-East Asia, the greatest effect of the debt ratio on profitability is in the second regime, while the first regime it has a downward effect, and in the third regime it has negative effects. As a result, in Iran, companies should leverage their debt ratios to the level of the first regime to prevent losses and even bankruptcy, whereas in South-East Asia, the debt ratio can reach to the level of the second regime. Keywords: Debt Ratio; Capital Structure; Return on Asset; Threshold; Balanced Panel Data تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - تأثیر گرایش‌های احساسی سرمایه‌گذاران بر افشای اختیاری در بازار سرمایه ایران
    پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی , العدد 1 , السنة 10 , بهار 1397
    دیدگاه مالی رفتاری نشان می‌دهد که برخی از تغییرات در قیمت اوراق بهادار، هیچ دلیل بنیادی نداشته و گرایش احساسی سرمایه‌گذار، نقش مهمی در تعیین قیمت‌ها ایفا می‌کند. در حال حاضر توسط بسیاری از شرکت‌ها، افشای اختیاری به دلیل مزایایی چون هزینه سرمایه کمتر، افزایش اعتبار، نقد أکثر
    دیدگاه مالی رفتاری نشان می‌دهد که برخی از تغییرات در قیمت اوراق بهادار، هیچ دلیل بنیادی نداشته و گرایش احساسی سرمایه‌گذار، نقش مهمی در تعیین قیمت‌ها ایفا می‌کند. در حال حاضر توسط بسیاری از شرکت‌ها، افشای اختیاری به دلیل مزایایی چون هزینه سرمایه کمتر، افزایش اعتبار، نقد شوندگی بیشتر، بهبود در تصمیمات سرمایه‌گذاری و کاهش ریسک قانونی ناشی از افشای ناکافی، صورت می‌گیرد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر گرایش‌های احساسی سرمایه‌گذاران بر افشای اختیاری در شرکت‌های پذیرفته‌شده در بازار سرمایه ایران می‌باشد. این پژوهش از نوع علّی، پس رویدادی و کاربردی است. نتایج آزمون فرضیه‌ها در 72 شرکت نشان داد که بین گرایش‌های احساسی سرمایه‌گذاران و افشای اختیاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ اما با دسته‌بندی گرایش‌های احساسی به گرایش‌های احساسی بالا و پایین، رابطه معناداری بین آن‌ها و افشای اختیاری یافت نشده است. همچنین از میان متغیرهای کنترلی، بین رشد اقتصادی، اندازه شرکت، بازده دارایی‌ها و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار با افشاء اختیاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ همچنین بین زیانده بودن شرکت‌ها و افشاء اختیاری رابطه منفی و معناداری یافت شده است. Abstract Behavioral finance perspective suggests that some of the changes in stock prices, have not fundamental reason and investor sentiment trends, plays an important role in determining the price. Voluntary disclosure because of advantages such as lower cost of capital, credit, liquidity further improvement in investment decisions and reduce legal risks arising from inadequate disclosure, already done by many companies. Aim of this study examined the effects of investor’s sentimenton voluntary disclosure of listed companies in the capital market of Iran. This research was contrastive, after events associated and practical. The results of hypothesis testing in 72 companies showed that between the investors sentimentand voluntary disclosure is positive and significant correlation, but the categorization sentiment to highs and lows, the relationship between them and voluntary disclosure is not found. Also among the control variables of economic growth, firm size, return on assets and the ratio of book value to market value with voluntary disclosure of a significant positive relationship exists between loss-making and voluntary disclosure of significant negative relationship was found. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - تحلیل ارتباط معیار‌های ریسک و عملکرد با محافظه‌کاری با تأکید بر نقش سرمایه فکری: رویکرد معادلات ساختاری
    مهندسی مالی و مدیریت اوراق بهادار , العدد 4 , السنة 12 , پاییز 1400
    تحلیل ارتباط معیار‌های ریسک و عملکرد با محافظه‌کاری با تأکید بر نقش سرمایه فکری: رویکرد معادلات ساختاری چکیدهمحافظه‌کاری یکی از ویژگی‌های گزارشگری مالی است که در قالب یک اصل محدودکننده در چارچوب اصول و مفاهیم حسابداری، ایفاگر نقش مهمی در محدود کردن رفتارهای خوش بینانه م أکثر
    تحلیل ارتباط معیار‌های ریسک و عملکرد با محافظه‌کاری با تأکید بر نقش سرمایه فکری: رویکرد معادلات ساختاری چکیدهمحافظه‌کاری یکی از ویژگی‌های گزارشگری مالی است که در قالب یک اصل محدودکننده در چارچوب اصول و مفاهیم حسابداری، ایفاگر نقش مهمی در محدود کردن رفتارهای خوش بینانه مدیران در جایگاه تهیه‌کنندگان اطلاعات از یک‌سو و برآوردی از حداقل عایدات سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان در جایگاه مهم‌ترین استفاده‌کنندگان، از سویی دیگر است. هدف اصلی این پژوهش رویکرد معادلات ساختاری در تحلیل ارتباط معیار‌های ریسک و عملکرد با محافظه‌کاری با تأکید بر نقش سرمایه فکری است با توجه به هدف پژوهش از اطلاعات مالی 138 شرکت طی سال‌های 1390 الی 1397 با استفاده از روش تحلیل ساختار و نرم‌افزار pls اقدام به آزمون فرضیه‌های پژوهش شده است نتایج تحقیق نشان داد که بین معیار‌های ریسک و محافظه‌کاری و عملکرد رابطه معناداری وجود دارد اما سرمایه فکری شرکت نمی‌تواند نقش تعدیل گری در رابطه با تاثیر محافظه‌کاری و عملکرد ایفا نماید.کلمات کلیدی: محافظه‌کاری، معیار‌های عملکرد، معیار‌های ریسک، سرمایه فکری تفاصيل المقالة