فهرس المقالات علی سلیمی


  • المقاله

    1 - سایه‌روشن جدال زن سنتی و مدرن در ایران و سوریه (مورد پژوهانه: رمان «الدوامة» و «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم»)
    مطالعات ادبیات تطبیقی , العدد 4 , السنة 16 , پاییز 1401
    یکی از مهم‌ترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. در دهۀ اخیر، به دلیل تحوّل در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و بالا رفتن سطح آگاهی زنان، نویسندگان زن با دیدگاه انتقادی به بیان جایگاه و نقش اجتماعی زنان پرداختند و خواستار تغییر بنیادین در نگرش أکثر
    یکی از مهم‌ترین ابزارهای درک جایگاه زنان در جامعه، آثار ادبی هستند. در دهۀ اخیر، به دلیل تحوّل در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و بالا رفتن سطح آگاهی زنان، نویسندگان زن با دیدگاه انتقادی به بیان جایگاه و نقش اجتماعی زنان پرداختند و خواستار تغییر بنیادین در نگرش مردم و بازنگری در تفاسیر مردسالارنه از متون ادبی شده‌اند. زویا پیرزاد و قمر کیلانی از نویسندگانی هستند که با شناختی که از وضعیت زنان جامعه عصر خود دارند به نوشتن داستان‌هایی با محوریت زنان اقدام کرده‌اند. مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به تحلیل و مقایسۀ شخصیت زنان سنتی و مدرن در رمان‌های الدوامة اثر قمر کیلانی نویسندۀ معاصر سوری و چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم اثر زویا پیرزاد می‌پردازد. آثار این دو نویسنده معاصر، تجلیگر رئالیسم و واقعگرایی آنان می‌باشد که بیانگر بسیاری از حوادث اجتماعی در دو جامعۀ سوری و ایرانی است. این دو نویسنده، شخصیت زنان سنتی را با ویژگی‌هایی چون خانه‌داری، انجام نقش‌های جنسیتی، انفعال در برابر نظام مردسالار و تابعیت از سنن مرسوم، ترسیم می‌کنند و در مقابل چهرۀ زنان مدرن آثارشان با اموری چون اشتغال، اثبات هویت زنانه و مبارزه با مردسالاری و زیر پا نهادن سنن و عرف مرسوم توصیف شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی و بازتاب تطبیقی مؤلفه‌های سنت و مدرنیته در اشعار سیمین بهبهانی و بشری بستانی
    مطالعات ادبیات تطبیقی , العدد 2 , السنة 16 , تابستان 1401
    مدرنیته در معنای ابداع و ابتکار، نقطه‎ مقابل سنت گرایی است، سیمین بهبهانی و بشری بستانی از جمله شاعران سرآمدند که در سروده‌های خود منعکس کننده جامعه سنتی و نوگرای ایران و عراق هستند. این دو علاوه بر گرایش به مدرنیته از سنت نیز رویگردان نبوده و توجه خاصی بدان دارند و أکثر
    مدرنیته در معنای ابداع و ابتکار، نقطه‎ مقابل سنت گرایی است، سیمین بهبهانی و بشری بستانی از جمله شاعران سرآمدند که در سروده‌های خود منعکس کننده جامعه سنتی و نوگرای ایران و عراق هستند. این دو علاوه بر گرایش به مدرنیته از سنت نیز رویگردان نبوده و توجه خاصی بدان دارند و می‌توان گرایش آنها را معتدل ارزیابی کرد؛ زیرا آنها از کنار سنت‌های ناپسند جامعه خویش عبور کرده و به نقد آن پرداخته‌اند. آنها علاوه بر رویارویی خلاقانه خود در گرایش به سنت و مدرنیته، توجه خاصی به اوضاع نابسامان زنان و گرایش‌های فمنیستی میانه‌رو دارند به طوری که در برابر جنس مرد، نه تنها موضع تندی نمی‌گیرند؛ بلکه هر دو را مایه کمال یکدیگر می‌دانند.این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه مکتب آمریکایی، بن مایه‌های سنت و مدرنیته را در آثار دو شاعر بررسی و تحلیل می‌کند. نتیجه این پژوهش، پرداختن به اوزان شعر سنتی، با گریز از وزن و قافیه است و از آنجا که ذهن هر دو شاعر به درگیر مضامین انسانی و اجتماعی است گاهی وزن شعر قربانی محتوا و مضمون شده است. ویژگی بارز دو شاعر، گرایش به مدرنیته و عدم رویگردانی از سنت بوده و در مجموع می‌توان رویکرد آنها در بهره‌گیری از معیارها و بن مایه‌های سنت و مدرنیته را یک موضع بی‌بدیل پنداشت. از آنجا که هر دوی آنها به نوعی شکست عاطفی در زندگی خود تجربه کرده‌اند بخش زیادی از شعر را به بیان مشکلات و مسائل زنان جامعه اختصاص داده‌اند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - تحلیل مقایسه‌ای «غزل‌سروده‌های» فدوی طوقان و فاطمه راکعی (تلطیف مضمون‌های شعر پایداری با زبان نرم غزل‌)
    مطالعات ادبیات تطبیقی , العدد 5 , السنة 16 , زمستان 1401
    پیوند شعر، و به ویژه غزل، با همة زوایای زندگی، از پدیده‌های ادبیات دو قرن اخیر است. در ادبیات فارسی از دوران مشروطه‌خواهی به بعد و در ادبیات عربی نیز هم‌زمان با آن، غزل از دایره‌ی محدود عشق به محبوب و وصف حال وی، فراتر رفت و به موضوعات زمخت سیاسی و اجتماعی، لطافتی غزلی أکثر
    پیوند شعر، و به ویژه غزل، با همة زوایای زندگی، از پدیده‌های ادبیات دو قرن اخیر است. در ادبیات فارسی از دوران مشروطه‌خواهی به بعد و در ادبیات عربی نیز هم‌زمان با آن، غزل از دایره‌ی محدود عشق به محبوب و وصف حال وی، فراتر رفت و به موضوعات زمخت سیاسی و اجتماعی، لطافتی غزلی بخشید. این رویکرد جدید، مرز غزل و غیر غزل را در هم آمیخت. ظهور غزل سیاسی نمونه‌ای آشکار از این دگرگونی است. این پژوهش ‌غزل‌سروده‌های دو شاعر زن فدوی طوقان و فاطمه راکعی را با روشی تحلیلی- مقایسه‌ای بررسی نموده است؛ برمبنای یافته‌های این بررسی می‌توان گفت که عشق توأم با پایداری درون مایة اصلی غزل‌گونه‌های سیاسی و اجتماعی دو شاعر است. این دو در غزل‌سروده‌های خود دایرة عشق را به گستره‌ی زندگی وسعت بخشیده‌اند. سادگی، روانی، صمیمیت و احساس لطیف زنانه‌سرایی از ویژگی‌های مشترک زبان شعری دو شاعر است. این دو شاعر در دو قالب سنتی و نو شعر سروده‌اند. دو شاعر که از نزدیک شاهد حوادث مربوط به جنگ و روند دگرگونی‌های جامعة خویش بوده‌اند، سختی‌های زندگی را با نرمی غزل تلطیف نموده‌اند. تصاویری از وصف پایداری‌های مردمی در برابر بیگانگان، ستایش رهبران و شخصیت‌های مبارز، دعوت به بیداری و پایداری، ستایش شهادت و شهیدان و وطن دوستی در جای‌جای غزل‌گونه‌های این دو شاعر با زبان غزل و توأم با احساسی زنانه متجلی است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - تعلیم اللّغة العربیّة فی إیران (دراسة نقدیة فی أهدافها ومناهجها)
    إضاءات نقدية في الأبين العربي والفارسي , العدد 2 , السنة 2 , تابستان 1433
    إنّ مناهج تعلیم اللغة لاتکون من العلوم والفنون المتوطّنة ضرورة. ولهذا فمن الضروری الاستفادة من المناهج العالمیة الجدیدة لتعلیمها، وإنّ الأسالیب القدیمة تحتاج إلی التصلیح، والتحسین، والتحدیث علی مرّ الزمن. علی سبیل المثال إنّ تعلیم اللّغة الثانیة علی أساس المناهج المنسوخ أکثر
    إنّ مناهج تعلیم اللغة لاتکون من العلوم والفنون المتوطّنة ضرورة. ولهذا فمن الضروری الاستفادة من المناهج العالمیة الجدیدة لتعلیمها، وإنّ الأسالیب القدیمة تحتاج إلی التصلیح، والتحسین، والتحدیث علی مرّ الزمن. علی سبیل المثال إنّ تعلیم اللّغة الثانیة علی أساس المناهج المنسوخة مثل: "الترجمة والنحو" أقصیت منذ سنوات فی العالم؛ لکنّها کانت ولاتزال تسود علی نظامنا التعلیمی فی إیران. ورغم أنّنا أدرکنا بأنّ هذه الأسالیب لاتلبّی حاجاتنا فی التعلیم لکنّنا نستخدمها ولانغیّرها. فمن الضروری أن یبنی تعلیم اللّغة علی أساس توفّر شروط، منها أنّ أسلوب التعلیم لایکون ثابتاً ومن الممکن أن نغیّره بالتدرّج مع تطوّر التقنیّات التعلیمیّة ووسائطها وفق مناهجها الجدیدة فی العالم. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - التناص القرآنی فی الشعر العراقی المعاصر؛ دراسة ونقد
    إضاءات نقدية في الأبين العربي والفارسي , العدد 4 , السنة 2 , پاییز 1433
    لقد تطور الشعر العربی الحدیث وتزین بأنواع التّناصّ، منها الأسطوری والتاریخی والدّینیّ. إنّ کثرة استخدام هذه الظاهرة، وخاصّة ما یسمّی منه بالتناص القرآنی تقتضی دراسته دراسة نقدیة لإیضاح مواطن الجمال والقبح فیها ولتحدید إطار لها. للتناص القرآنی، نظراً لتعامل الشاعر مع الق أکثر
    لقد تطور الشعر العربی الحدیث وتزین بأنواع التّناصّ، منها الأسطوری والتاریخی والدّینیّ. إنّ کثرة استخدام هذه الظاهرة، وخاصّة ما یسمّی منه بالتناص القرآنی تقتضی دراسته دراسة نقدیة لإیضاح مواطن الجمال والقبح فیها ولتحدید إطار لها. للتناص القرآنی، نظراً لتعامل الشاعر مع القرآن والأخذ منه، أشکال مختلفة، منها: التناص الشکلی (الکامل، أوالجزئی)، الإشاری والامتصاصی، ولکل منها جوانب سلبیة وإیجابیة، فبعضه رائع وجمیل، لأنّه یزداد الشعر به روعة ورونقاً؛ وقسم منه ضعیف ورکیک، لأنّه لایتناسب وشأن القرآن السامی. والملاحظ أنّ التناص الشّکلیّ بنوعیه الکلی والجزئی أکثر تعریضا للنص القرآنی للتحریف والزلل وهو أشد حاجة إلی النّقاش والبحث، بینما أنّ الامتصاصیّ والإشاریّ منه أقل تعرضا للمزالق والأخطاء، وهو الذی یمنح الشعر فنیة وجمالا.هذه الدراسة تتناول نماذج من التناص القرآنی فی الشعر العراقی المعاصر برؤیة نقدیة. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - عناصر الإیقاع ودلالاتها فی "قصیدة الانتفاضة" لسمیح القاسم
    إضاءات نقدية في الأبين العربي والفارسي , العدد 5 , السنة 6 , زمستان 1437
    تعتبر الموسیقی من أهم أداة بنائیة یقوم علیها البناء الشعری وهی عنصر من أبرز العناصر التی تمیّز الشعر من سائر الفنون الأدبیة. والعنصر الإیقاعی تکمن فیه الطاقة التعبیریة والدلالیة وله أهمیة بارزة فی خلق الجو العام للقصیدة وتماسک بنیتها. ستحاول هذه الدراسة أن تتلمس البنیة أکثر
    تعتبر الموسیقی من أهم أداة بنائیة یقوم علیها البناء الشعری وهی عنصر من أبرز العناصر التی تمیّز الشعر من سائر الفنون الأدبیة. والعنصر الإیقاعی تکمن فیه الطاقة التعبیریة والدلالیة وله أهمیة بارزة فی خلق الجو العام للقصیدة وتماسک بنیتها. ستحاول هذه الدراسة أن تتلمس البنیة الإیقاعیة وعناصرها وآثارها فی "قصیدة الانتفاضة" للشاعر سمیح القاسم وهی قصیدة تتمیز بإیقاعات موسیقیة متنوعة تجعل المتلقی یستعذبها وتنقله إلی حالة الشاعر الشعوریة. وفی هذه الدراسة ندرس تشکیل البنیة الإیقاعیة فی القصیدة من خلال رصد بعض الظواهر الإیقاعیة مثل الوزن العروضی والزحافات والعلل، القافیة وما یتعلق بها، والظواهر الإیقاعیة الأخری؛ مثل التدویر، والسطر الشعری، والتضاد، والتوازی، والتکرار، وقد اتبع البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً إحصائیاً وذلک باستقراء القصیدة وتفکیک عناصرها الإیقاعیة لاستخراج قیمها الدلالیة والجمالیة. وقد تبین من خلال هذه الدراسة؛ أنّ الشاعر یحاول فی تشکیل البنیة الإیقاعیة لقصیدته، الإفادة من أصغر الجزئیات وأدقها من أجل توظیفها واستثمار مکوناتها بغیة إثراء النغمة المؤثرة المنبعثة من الإیقاعات الخارجیة والداخلیة وإثراء دلالات النص. وأن العنصر الإیقاعی بکافة أشکاله له دور واضح فی إثراء البنیة الإیقاعیة والبنیة الدلالیة للقصیدة وتماسک بنیتها وکسر رتابتها واکتساب القصیدة درجة موسیقیة ملموسة، وأنه یؤدی دوراً دلالیاً وجمالیاً لإثارة المتلقی وإثراء القصیدة. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - تأملی در نقش تعلیمی داستان‌های شاه‌نامه*
    تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی , العدد 4 , السنة 4 , پاییز 1391
    با وجود این که شاه‌نامه فردوسی سراسر رزم و بزم و جوشش است، اما اشارات تعلیمی فراوانی، پیرامون عبرت گرفتن از دنیا در آن وجود دارد. این شاه کار سترگ، در قالب توصیف زندگانی شهریاران و پهلوانان، زیباترین و آموزنده ترین وصف‌ها را دربارۀ مرگ و زندگانی بیان نموده است. این کتاب أکثر
    با وجود این که شاه‌نامه فردوسی سراسر رزم و بزم و جوشش است، اما اشارات تعلیمی فراوانی، پیرامون عبرت گرفتن از دنیا در آن وجود دارد. این شاه کار سترگ، در قالب توصیف زندگانی شهریاران و پهلوانان، زیباترین و آموزنده ترین وصف‌ها را دربارۀ مرگ و زندگانی بیان نموده است. این کتاب، از سر تا به بُن، نفس گرم حکیمی را با خود دارد که با هنرمندی تمام، خردورزی ایرانیان را با باورهای اسلامی پیوند زده، ترکیبی متوازن از اندیشه‌های انسانی در امر تعلیم و تربیت خلق نموده است. در جای جای این اثر جاودان، شکوفایی و سپس پرپر شدن زندگی پادشاهان با دیده عبرت نگریسته شده است. حکیم توس، در لابلای شرح حال آنها، خوشی ها را با نا کامی ها در هم آمیخته است و از آنجا که نگرش او ملهم از بینش دینی است، مرگ برای او به منزله نردبان انتقال از جهان فانی به سرای باقی است. علاوه بر این، نگاه او به دنیا، به منزله دار مکافات، از ویژگی‌های بارز اندیشه حاکم بر شاه‌نامه است و غالب قهرمانان او، در همین دنیا به سزای کردار خویش می‌رسند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    8 - ناکامى‏ هاى سیاسى، اجتماعى انسان معاصر در شعر مهدى اخوان‏ ثالث و عبدالوهاب البیاتى
    پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی , العدد 2 , السنة 5 , تابستان 1393
    این بررسى کوششى است براى پاسخ به این پرسش ها که؛ اندوه فکرى و فلسفى حاکم بر فضاى شعرى اخوان و البیاتى، تا چه اندازه متأثّر از شکست در عرصه هاى سیاسى - اجتماعى، بوده است؟ همچنین، همانندى ها و تفاوت هاى آن ها در مضمون و تکنیکِ بازگفتِ تجربه هاى ناخوشایند تازه انسان معاصر، أکثر
    این بررسى کوششى است براى پاسخ به این پرسش ها که؛ اندوه فکرى و فلسفى حاکم بر فضاى شعرى اخوان و البیاتى، تا چه اندازه متأثّر از شکست در عرصه هاى سیاسى - اجتماعى، بوده است؟ همچنین، همانندى ها و تفاوت هاى آن ها در مضمون و تکنیکِ بازگفتِ تجربه هاى ناخوشایند تازه انسان معاصر، چگونه در سروده هایشان تجلّى یافته است؟ در همین راستا پژوهش به شیوه اى توصیفى - تحلیلى، به بررسى پاره اى از اشعار دو شاعر و پیشینه شکل گیرى یأس حاکم بر نگاه آن ها پرداخته است. نتایج بررسى بیانگر این مطلب است که؛ اندیشه حزن و شکست فلسفى حاضر در اشعار اخوان ثالث و البیاتى، بیشتر از هر چیز، مولود هزیمت در عرصه مبارزه براى بنیان نهادن دنیایى بهتر در میهن است. همچنین، هر دو شاعر با تألیف عناصر فرهنگ عوام و اسطوره اى به نیکى توانسته اند، مفاهیم پرتضادّ نوین انسان امروزى را تصویر نمایند. البیاتى با کاربرد تکنیک نقاب و اسطوره هایى فرازمانى و اخوان ثالث با برگزیدن زبانى حماسى در شعر اعتراضى خود، خشم و ناخشنودى انسان از واقعیت هاى حال و نومیدى نسبت به فردا را انعکاس داده اند. تفاصيل المقالة