فهرس المقالات رضا معصومی نژاد


  • المقاله

    1 - شناسایی و تبیین مولفه‌های رفتار اخلاقی معلمان در فرایند آموزش با تاکید بر ابعاد دانش معلمی
    رهبری و مدیریت آموزشی , العدد 4 , السنة 16 , پاییز 1401
    هدف از مطالعه حاضر شناسایی شاخصه‌های رفتار اخلاقی معلمان و تبیین آن مطابق با ابعاد چندگانه دانش معلمی در فرایند آموزش دانش‌آموزان بود. رویکرد تحقیق کیفی از نوع روش تحلیل محتوای متعارف با ماهیت خود مفهومی بود. مشارکت‌کنندگان پژوهش معلمان شهرستان‌های خوی و چایپاره در سال أکثر
    هدف از مطالعه حاضر شناسایی شاخصه‌های رفتار اخلاقی معلمان و تبیین آن مطابق با ابعاد چندگانه دانش معلمی در فرایند آموزش دانش‌آموزان بود. رویکرد تحقیق کیفی از نوع روش تحلیل محتوای متعارف با ماهیت خود مفهومی بود. مشارکت‌کنندگان پژوهش معلمان شهرستان‌های خوی و چایپاره در سال تحصیلی 1400-1399 بود که 23 نفر از آنان از طریق نمونه‌گیری هدف‌مند از نوع شاخص انتخاب شدند. در این راستا مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته ای از آنها صورت گرفت و فرایند نمونه‌گیری تا اشباع کامل داده‌ها ادامه یافت. برای روایی یافته‌ها از روش خود بازبینی محقق و مرور مشارکت‌کنندگان و برای تعیین پایایی داده‌ها از بررسی موازی کدگذاران استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که 7 مضمون اصلی رفتار اخلاقی معلمان در فرایند آموزش شامل خود هویت‌شناسی، هدف‌مندی آموزشی، همزیست‌پذیری نوعی، واقع‌گرایی اخلاقی، تعلق‌پذیری شناختی، کنشگری اقتضایی و بهزیستی آموزشی است که با 24 مضمون فرعی و 171 کد اولیه، در راستای پیاده‌سازی انواع دانش معلمی در کلاس درس هستند. نتایج نشان داد که مولفه‌های هفت‌گانه، به عنوان جنبه‌هایی از دانش معلمان در فرایند آموزش و تدریس، منعکس‌کننده‌ی ماهیت اخلاق‌مدارانه رفتار آنها در موقعیت‌های آموزشی هستند که می‌توانند انتظارات جامعه ذینفعان را در رابطه با ویژگی‌های یک معلم اثربخش محقق کرده و در عمل به کار گرفته شوند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - تبیین بسترهای آزادسازی برنامه درسی در دورۀ ابتدایی
    پژوهش در برنامه ریزی درسی , العدد 4 , السنة 17 , پاییز 1399
    هدف این پژوهش، شناسایی بسترهای کاهش تمرکز و فراهم کردن شرایط اجرای آزادسازی برنامه درسی در دورۀ ابتدایی است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوای عرفی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ کارشناسان آموزش ابتدایی و کارشناسان گروه‌های آموزشی مناطق 24 گانه ادارات آموز أکثر
    هدف این پژوهش، شناسایی بسترهای کاهش تمرکز و فراهم کردن شرایط اجرای آزادسازی برنامه درسی در دورۀ ابتدایی است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل محتوای عرفی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ کارشناسان آموزش ابتدایی و کارشناسان گروه‌های آموزشی مناطق 24 گانه ادارات آموزش پرورش استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 95-96 بوده است که به‌صورت روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه‌ها تا نقطۀ اشباع‌شدگی داده‌ها ادامه یافت. در این راستا مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته‌ای با 13 نفر از کارشناسان صورت گرفت. به‌منظور اطمینان و اعتباربخشی به دقت و صحت داده‌ها از تکنیک کنترل اعضا و تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی استفاده شد. یافته‌های این تحقیق، 7 مضمون اصلی: گفتمان تغییر، تفکر سیستمی، دیسیپلین یا حوزه‌های موضوعی نرم، رویکرد تلفیقی، توانمندسازی ارگانیکی، دانش معلمی و گروه‌های مهارت کانونی را در برمی‌گیرد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - تجارب معلمان دورة ابتدایی از آزادسازی برنامه درسی: یک رویکرد پدیدارشناختی
    پژوهش در برنامه ریزی درسی , العدد 1 , السنة 17 , بهار 1399
    پژوهش حاضر در جستجوی کشف تجارب آموزشی مشترک معلمان دورة ابتدایی از وضعیت موجود آزادسازی برنامه درسی بوده است. هدف پژوهش نشان دادن تمهیدات و اقداماتی بود که در راستای آزادسازی برنامه درسی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و به شیوة پدیدارشناسی تفسیری بوده و ج أکثر
    پژوهش حاضر در جستجوی کشف تجارب آموزشی مشترک معلمان دورة ابتدایی از وضعیت موجود آزادسازی برنامه درسی بوده است. هدف پژوهش نشان دادن تمهیدات و اقداماتی بود که در راستای آزادسازی برنامه درسی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع تحقیقات کیفی و به شیوة پدیدارشناسی تفسیری بوده و جامعة آماری پژوهش، همة آموزگاران مدارس دورة ابتدایی شهرستان‌های خوی و چایپاره را در سال تحصیلی 96-95 شامل شده است که به‌صورت نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. در این راستا مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته‌ای با 23 نفر از آموزگاران صورت گرفت. داده‌های به‌دست‌آمده با استفاده از روش پدیدارشناسی اسمیت (1995) مورد تجزیه‌وتحلیل قرارگرفت. یافته‌های این تحقیق دارای 4 مضمون اصلی شامل موانع و محدودیت‌ها، نقش معلمی، نوآوری‌ها و مشارکت ذینفعان بود که هرکدام دارای چندین مضمون فرعی بودند که جمعاً در 20 مؤلفه فرعی قرار گرفتند و عبارت‌اند از: تمرکززدایی متمرکز، دیدگاه حاکم بر برنامه درسی ملی، آموزش ضمن خدمت، ماهیت دورة ابتدایی، پذیرش اجتماعی، هویت حرفه‌ای، فرهنگ معلمی، معلم به‌عنوان محقق، گروه‌های معلمان، جایگاه معلمی، تولید محتوای الکترونیکی، برنامه درسی تلفیقی، طرح‌های آموزشی، نظریه سازنده‌گرایی، دبیرخانه‌های استانی، همایش‌ها، راهبران برنامه درسی، سرگروه‌های معلمان، شورای معلمان، انجمن اولیا و مربیان. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - بررسی مولفه‌های هوش هیجانی در برنامه‌درسی مطالعات اجتماعی با تاکید بر رویکرد مساله‌محوری
    پژوهش های یاددهی و یادگیری (پژوهشنامه تربیتی سابق) , العدد 2 , السنة 18 , تابستان 1402
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخصه های هوش هیجانی در برنامه‌درسی مطالعات اجتماعی با تاکید بر رویکرد مساله محوری انجام شد. رویکرد پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش اجرا،کیفی از نوع تحلیل محتوای استقرایی بود. جامعه پژوهش شامل کتب مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی(پایه سوم تا أکثر
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخصه های هوش هیجانی در برنامه‌درسی مطالعات اجتماعی با تاکید بر رویکرد مساله محوری انجام شد. رویکرد پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش اجرا،کیفی از نوع تحلیل محتوای استقرایی بود. جامعه پژوهش شامل کتب مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی(پایه سوم تا ششم) در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با توجه به ماهیت موضوع کتب همه پایه‌ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت اعتباربخشی به دقت و صحت داده‌ها از روش خودبازبینی محقق و توصیف غنی داده ها و برای پایایی داده‌ها از بررسی همزمان استفاده شد. هم‌چنین برای جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها از فهرست وارسی تحلیل محتوا به شیوه کدگذاری استفاده شد. یافته‌های این تحقیق 5 مقوله اصلی، 20 مقوله فرعی و 209 کد اولیه را در‌‌‌بر‌گرفت که مقوله‌های اصلی مهارت‌های اجتماعی(نوع دوستی، مشارکت‌پذیری، حقوق شهروندی، دوست شناسی، کنش‌گرایی)، خودآگاهی(معنویت گرایی، ماهیت شناسی، خلاقیت پروری)، خودتنظیمی(تصمیم‌گیری، مدیریت‌گری، مهارت‌پروری، تفکرگرایی، رهبری)، همدلی(ارزش‌مداری، ادراک‌پذیری، اصیل‌سازی رفتاری، الگوپذیری) و انگیزه بخشی(هدفمندی، معناگرایی، دانش افزایی)در آن شناسایی گردید. نتایج نشان داد که کاربرد مفاهیم و فعالیت های مربوط به هوش هیجانی در راستای نهادینه‌سازی عملکردهای مطلوب در زندگی شخصی دانش‌آموزان و گسترش آن به فعالیت هایی باشد که افراد جامعه از پیامدهای آن ذینفع هستند. تفاصيل المقالة