فهرس المقالات مریم برزگر


  • المقاله

    1 - مقایسۀ تحلیلی عناصر سوررئالیسم در داستان «تاریکی در پوتین» بیژن نجدی و «سیلاب» ابوذر قاسمیان
    جستارهای زبان شناختی تطبیقی در فارسی و عربی , العدد 1 , السنة 1 , تابستان 1402
    سوررئالیسم یا فرا واقع‌گرایی یکی از مکتبهای ادبی و هنری قرن بیستم است که واقعیت را پشت پا نهاده و به دنبال امور ذهنی رویا، خواب و خیال، ضمیر ناخودآگاه، پیچیدگیهای ذهن و ضمیر آدمی و در کل نگارش به صورت خود به خود است. نظریه‌های روانشناختی فروید در ترویج این مکتب تأثیر فر أکثر
    سوررئالیسم یا فرا واقع‌گرایی یکی از مکتبهای ادبی و هنری قرن بیستم است که واقعیت را پشت پا نهاده و به دنبال امور ذهنی رویا، خواب و خیال، ضمیر ناخودآگاه، پیچیدگیهای ذهن و ضمیر آدمی و در کل نگارش به صورت خود به خود است. نظریه‌های روانشناختی فروید در ترویج این مکتب تأثیر فراوان داشت. حوزه این مکتب بیشتر در رمان و داستان است و بر آثار ادب فارسی نیز تأثیرگذار بوده است. برخی نویسندگان معاصر ادبیات فارسی از شاخصه‌های سوررئالیستی بهره فراوان برده‌اند. بیژن نجدی و ابوذر قاسمیان از نویسندگان معاصر ایرانی هستند که در برخی از داستانهایشان اصول سوررئالیستی را استفاده کرده‌اند. هدف پژوهش حاضر تحلیل عناصر سورئالیستی در دو داستان تاریکی در پوتین از بیژن نجدی و سیلاب از ابوذر قاسمیان است که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است. پناه بردن به عالم رؤیا و خواب در دو داستان وجود دارد. در داستان تاریکی در پوتین، پدر طاهر در جستجوی راز مرگ و زندگی به رودخانه می‌رود و سفالی از جنازه پسرش را در دست دارد و با طاهری دیگر گفتگو می‌کند. گودال، گور، سنگ قبر، تاریکی، مارمولکها، جنازه جزغاله و... همه فضایی خواب‌گونه و وهم‌آلود را به مخاطب القا می‌کنند. نگارش خودکار عملاً در دو داستان رخ نمی‌دهد ولی دو نویسنده به نوعی ملایم‌تر نگارش خودکار و پریشان‌گویی را ایجاد کرده‌اند. جذبه و جنون و عصیان و عشق در هر دو داستان وجود دارد. هر دو نویسنده توانسته‌اند سرگردانی، سرخوردگی، جنون و ناکامی جامعه را به مخاطب باز نمایند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - حماسه درون، مولوی، فردوسی و انسان معاصر
    پژوهشنامه ادب حماسی (فرهنگ و ادب سابق) , العدد 1 , السنة 19 , بهار 1402
    مدرنیته، در پی رنسانس و روشنگری در قرون هفدهم و هجدهم پدید آمد و بر زندگی انسان معاصر تأثیر فراوان گذاشت. انسان امروز سعادت خود را بیرون از خویش جستوجو میکند و به دنیای درون بیتوجه است. حماسة درون یا نفس با نگرش دینی و ساحت فلسفه مفاهیم خاص مییابد. از نظر فلسفی، نفس به أکثر
    مدرنیته، در پی رنسانس و روشنگری در قرون هفدهم و هجدهم پدید آمد و بر زندگی انسان معاصر تأثیر فراوان گذاشت. انسان امروز سعادت خود را بیرون از خویش جستوجو میکند و به دنیای درون بیتوجه است. حماسة درون یا نفس با نگرش دینی و ساحت فلسفه مفاهیم خاص مییابد. از نظر فلسفی، نفس به جسم و از منظر جوهری مستقل و قائم‌به‌ذات است. نفس و درون یک چیز است، گاهی تعلق به بدن و گاهی جنبة جوهری آن منظور است. از منظر دین، نوری از انوار الهی که تابشگاه آن خداوند و فرودگاه آن کالبد انسانی است. نفس را میتوان به روان و درون تعبیر کرد که با تمام پیچیدگیهایش انسان مدرن را بر سر دو راهی سنت و مدرنیته قرار داده و این دوگانگی، سبب تشتت او گشته، صنعت هم به جای دستگیری، دست‌اندازش شده است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی سعی در یافتن وجوه مشترک مربوط به درون و روان آدمی در منظومة حماسی شاه‌نامه فردوسی و منظومة عرفانی مثنوی مولانا دارد تا چگونگی تقابل انسان معاصر با سنت و پیشینة دور و دراز خود با دنیای مدرن را بیان کند. درون در متون حماسی عرفانی به دل، قلب، روح، روان و جان تعبیر می‌گردد. فردوسی از روان به جای درون نام می‌برد. به زعم مولوی انسان معاصر از طریق نبرد با نفس یا درون خود می‌تواند حماسه‌ای بیافریند و با سفر از جهان ماده به عالم معنا راهی به روی خود بگشاید. حال آنکه فردوسی روان آدمی را وسیله خرد و خوش‌حالی او می‌داند. تفاصيل المقالة