فهرس المقالات بهارک معتمدوزیری


  • المقاله

    1 - ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر میزان تغذیه آب های زیرزمینی در حوزه آبخیز کرج
    تحقیقات منابع طبیعی تجدید شونده , العدد 35 , السنة 12 , بهار-تابستان 1400
    تغییر اقلیم، یکی از مهمترین چالش هایی است که اکوسیستم های طبیعی را تحت تأثیر قرار داده و دارای اثرات متفاوتی بر روی میزان دما، بارش، شدت و فراوانی خشکسالی و سیلاب و پارامترهای هیدرولوژیکی حوزه های آبخیز می باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر روند تغی أکثر
    تغییر اقلیم، یکی از مهمترین چالش هایی است که اکوسیستم های طبیعی را تحت تأثیر قرار داده و دارای اثرات متفاوتی بر روی میزان دما، بارش، شدت و فراوانی خشکسالی و سیلاب و پارامترهای هیدرولوژیکی حوزه های آبخیز می باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر روند تغییرات دما، بارش و تشعشات خورشیدی و همچنین تعیین اثر تغییرات این متغیرها در میزان تغذیه حوزه آبخیز رودخانه کرج است. در این تحقیق، ابتدا با استفاده از داده های دو مدل جهانی HadCM3 و CGCM1 و با کاربرد مدل ریزمقیاس نمایی SDSM، شبیه سازی متغیرهای اقلیمی برای سه دوره (2039-2010، 2069-2040 و 2098-2070) صورت گرفت. سپس با استفاده از مدل HELP، میزان تغذیه حوزه آبخیز کرج برآورد گردیده و اثر تغییرات متغیرهای هواشناسی بر روی میزان تغذیه آب های زیرزمینی، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از شبیه سازی متغیرهای اقلیمی تحت سناریو منتخب A2 تغییر اقلیم، نشان داد که در سه دوره آتی نسبت به دوره پایه، مقدار دما، بارش و تشعشعات خورشیدی به ترتیب افزایش (1/5، 2/8 و 4/55 درصد)، کاهش (8/1، 15/1 و 18 درصد) و افزایش (0/5، 1/4 و 2/4 درصد) خواهند یافت. نتایج حاصل از شبیه سازی میزان تغذیه آب های زیرزمینی با استفاده از مدل HELP تحت سناریو منتخب A2 تغییر اقلیم، حاکی از این بود که میزان تغذیه در سه دوره آتی نسبت به دوره پایه، به ترتیب 9/6، 15/1 و 15/6 درصد کاهش پیدا می کند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که مدل HELP به عمق تبخیر و تعرق، حساسیت بالایی دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - پیش‌بینی تغییرات رواناب حوزه آبخیز زرینه‌رود تحت شرایط تغییر اقلیم از طریق شبیه‌سازی هیدرولوژیک
    تحقیقات منابع طبیعی تجدید شونده , العدد 34 , السنة 11 , پاییز-زمستان 1399
    بررسی رفتار رودخانه تحت تاثیر تغییر اقلیم، به ‌ویژه میزان رواناب در دوره‌های آینده ضروری است. این پژوهش با در نظر گرفتن مدل‌ گردش عمومی جو (GCM) تحت سناریوهای انتشار RCP 2.6 و RCP 8.5، تاثیر تغییر اقلیم بر رواناب حوضه‌ زرینه‌رود (بزرگ‌ترین زیرحوضه‌ دریاچه ارومیه) را ارز أکثر
    بررسی رفتار رودخانه تحت تاثیر تغییر اقلیم، به ‌ویژه میزان رواناب در دوره‌های آینده ضروری است. این پژوهش با در نظر گرفتن مدل‌ گردش عمومی جو (GCM) تحت سناریوهای انتشار RCP 2.6 و RCP 8.5، تاثیر تغییر اقلیم بر رواناب حوضه‌ زرینه‌رود (بزرگ‌ترین زیرحوضه‌ دریاچه ارومیه) را ارزیابی کرده است. برای این منظور با استفاده از داده‌های تغییر اقلیم مدل HadGEM2-ES طی دوره‌ 2025-2050، تغییرات دما و بارش در دوره‌های آتی در حوضه‌ زرینه‌رود بررسی گردید. جهت ریزمقیاس نمودن این داده‌ها، جعبه ابزار CCT به کار برده شد. از مدل SWAT جهت ارزیابی تاثیر تغییر اقلیم بر رواناب حوضه استفاده گردید. مدل SWAT با استفاده از آمار ماهانه رواناب، اعتبارسنجی و صحت ‌سنجی شد. در ادامه با معرفی نتایج ریزمقیاس‌شده‌ مدل گردش عمومی جو، به مدل SWAT، تغییرات رواناب خروجی حوضه در طی دوره‌ 2025-2050 شبیه‌سازی گردید. نتایج نشان داد که مدل SWAT عملکردهای خوبی در شبیه‌ سازی رواناب ارایه می‌ دهد. میانگین نتایج جعبه ابزار CCT نشان داد که حداکثر و حداقل دما در دوره‌ مذکور افزایش می‌یابد. بارش سالانه 3/6 درصد افزایش تحت RCP 2.6 و 2/9 درصد کاهش تحت RCP 8.5 را نشان داد. نتیجه بررسی رواناب نشان داد که میانگین رواناب دوره‌ آتی در زمستان، بهار و تابستان کاهش می‌یابد درحالی‌ که روند افزایشی رواناب در پاییز مشهود می‌باشد. رواناب سالانه تحت RCP 2.6 و RCP 8.5 به‌ ترتیب حدود 6/5 و 30 درصد کاهش یافته است که متعاقبا باعث کاهش تخلیه این رودخانه به دریاچه ارومیه می‌شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - پیش‌بینی مکانی حساسیت زمین‌لغزش با استفاده از الگوریتم‌های پیشرفته یادگیری ماشین (مطالعه موردی: شهرستان سروآباد، استان کردستان)
    تحقیقات منابع طبیعی تجدید شونده , العدد 40 , السنة 14 , پاییز-زمستان 1402
    وقوع رخداد زمین‌لغزش در مناطق کوهستانی ممکن است به زیرساخت‌ها از جمله جاده‌ها آسیب جدی وارد کند، همچنین ممکن است به مرگ‌ومیر انسان‌ها منجر شود. هدف از انجام این مطالعه، پیش‌بینی مکانی خطر زمین‌لغزش با استفاده از الگوریتم‌های پیشرفته داده‌کاوی در شهرستان سروآباد (استان . أکثر
    وقوع رخداد زمین‌لغزش در مناطق کوهستانی ممکن است به زیرساخت‌ها از جمله جاده‌ها آسیب جدی وارد کند، همچنین ممکن است به مرگ‌ومیر انسان‌ها منجر شود. هدف از انجام این مطالعه، پیش‌بینی مکانی خطر زمین‌لغزش با استفاده از الگوریتم‌های پیشرفته داده‌کاوی در شهرستان سروآباد (استان ...) است. در این مطالعه، پتانسیل‌یابی خطر زمین‌لغزش با استفاده از دو الگوریتم پیشرفته داده‌کاوی شامل جنگل تصادفی (RF) و درخت تصمیم (DT) انجام شد. ابتدا، فایل نقطه‌ای 166 زمین‌لغزش رخ داده در شهرستان سروآباد به‌عنوان نقشه موجودی زمین‌لغزش در نظر گرفته شد. به منظور تهیه مدل و اعتبار سنجی آن، نقاط زمین‌لغزش به دو بخش داده‌های آموزشی (70 درصد) و داده‌های اعتبارسنجی (30 درصد) تقسیم می‌شوند. در مجموع 16 پارامتر شامل شیب، جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، تراکم رودخانه، فاصله از گسل، تراکم گسل، تراکم جاده، بارندگی، کاربری و پوشش اراضی، شاخص NDVI، لیتولوژی، زمین‌لرزه، شاخص توان آبراهه (SPI) و شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) به‌منظور پهنه‌بندی خطر زمین‌لغزش استفاده شدند. در نهایت، عملکرد مدل‌ها با استفاده از منحنی مشخصه عملکرد سیستم (ROC) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل منحنی ویژگی عملگر نسبی نشان داد که مدل‌های درخت تصمیم و جنگل تصادفی به ترتیب دارای مقدار AUC برابر 942/0 و 951/0 می‌باشند؛ بنابراین مدل جنگل تصادفی نسبت به درخت تصمیم دارای بالاترین مقدار AUC بوده و بهترین مدل برای پیش‌بینی خطر زمین‌لغزش در آینده در منطقه مورد مطالعه می‌باشد. نقشه‌های پتانسیل وقوع زمین‌لغزش، ابزارهای کارآمدی بوده؛ به‌طوری‌که می‌توان آن‌ها را برای مدیریت زیست‌محیطی، برنامه‌ریزی کاربری زمین و توسعه زیرساخت‌ها مورد استفاده قرار داد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - ارزیابی تغییر کاربری اراضی و تاثیر آن بر هیدروگراف سیل حوزه آبخیز امامه، استان تهران
    تحقیقات منابع طبیعی تجدید شونده , العدد 28 , السنة 8 , پاییز-زمستان 1396
    تغییر در الگوی کاربری اراضی، فرآیندهای هیدرولوژیکی در حوضه ها را متاثر ساخته و تعادل طبیعی جریان آب را مختل می کند. در پژوهش حاضر، تغییر مولفه های هیدرولوژیکی حوزه آبخیز امامه در نتیجه تغییرات کاربری اراضی در طی سال های 1367 الی 1392، مورد بررسی قرار گرفته است. به علت ن أکثر
    تغییر در الگوی کاربری اراضی، فرآیندهای هیدرولوژیکی در حوضه ها را متاثر ساخته و تعادل طبیعی جریان آب را مختل می کند. در پژوهش حاضر، تغییر مولفه های هیدرولوژیکی حوزه آبخیز امامه در نتیجه تغییرات کاربری اراضی در طی سال های 1367 الی 1392، مورد بررسی قرار گرفته است. به علت نبود نقشه کاربری اراضی در سال های گذشته، جهت تهیه نقشه کاربری اراضی مربوط به سال 1367 حوضه، از تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست استفاده شد که این تصاویر در محیط نرم افزار ERDAS Imagine پردازش شدند. جهت تهیه نقشه کاربری اراضی مربوط به سال 1392 حوضه از اطلاعات کاربری موجود استفاده گردید. در ادامه، نقشه های کاربری اراضی مربوط به سال های 1367 و 1392 در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه شدند. در نقشه های حاصل، شش طبقه کاربری اراضی مراتع درجه 1، 2، 3، کشاورزی و باغ، بایر، و بستر رودخانه به دست آمد. با توجه به نتایج حاصله، حوزه آبخیز امامه در بازه زمانی مورد مطالعه، دستخوش تغییر کاربری اراضی زیادی شده است، به طوری که مراتع از درجه 1 به درجه 2 و از درجه 2 به درجه 3 و حتی بایر تبدیل شده و سطح مناطق مسکونی (ویلا) از مقدار 5/2 درصد در سال1367 به 4/8 در سال 1392 افزایش یافته است. جهت بررسی تاثیر تغییرات کاربری اراضی بر هیدروگراف سیل حوزه آبخیز امامه از مدل HEC-HMS استفاده گردید. نتایج بررسی هیدروگراف دو سال مذکور حاکی از افزایش حجم رواناب و دبی اوج سیلاب در طی دوره زمانی 25 سال می باشد. ضریب رواناب حوضه نیز از 82/0 به 89/0 افزایش پیدا کرده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - تهیه نقشه حساسیت به زمین لغزش به منظور کنترل تخریب اراضی زراعی (مطالعه موردی: حوزه آبخیز طالقان)
    حفاظت منابع آب و خاک (علمی - پژوهشی) , العدد 2 , السنة 5 , تابستان 1395
    یکی از مهمترین عوامل تخریب اراضی زراعی حوزه آبخیز طالقان، زمین لغزش می باشد. زمین لغزش، یکی از انواع حرکتهای توده ای زمین است که هر ساله، موجب تخریب اراضی، تسریع فرسایش خاک و انتقال گسترده رسوبات به پشت سد طالقان میگردد. اولین گام در ارزیابی خطر و کنترل زمین لغزش، تهیه أکثر
    یکی از مهمترین عوامل تخریب اراضی زراعی حوزه آبخیز طالقان، زمین لغزش می باشد. زمین لغزش، یکی از انواع حرکتهای توده ای زمین است که هر ساله، موجب تخریب اراضی، تسریع فرسایش خاک و انتقال گسترده رسوبات به پشت سد طالقان میگردد. اولین گام در ارزیابی خطر و کنترل زمین لغزش، تهیه نقشه حساسیت به وقوع آن میباشد. هدف اصلی این تحقیق، تهیه نقشه حساسیت به وقوع زمین لغزش به منظور شناسایی مناطق مستعد به این پدیده و کنترل تخریب اراضی در حوزه آبخیز طالقان بوده است. بدین منظور، لایه های اطلاعاتی مربوط به عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش منطقه شامل ارتفاع از سطح دریا، زاویه شیب، جهت شیب، شکل شیب، بارندگی متوسط سالیانه، درجه حرارت متوسط سالیانه، سنگ شناسی، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از گسلها، فاصله از آبراهه ها و فاصله از جاده ها با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، نقشه های توپوگرافی، تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای صحرایی، تهیه گردیده است. سپس با استفاده از روش آماری رگرسیون چندمتغیره، وزن عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش، تعیین شد و از طریق تلفیق لایه های اطلاعاتی مربوط به این عوامل، نقشه حساسیت به وقوع زمین لغزش، تهیه شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن بوده است که حدود 26 درصد از اراضی حوضه، دارای حساسیت زیاد و خیلی زیاد به وقوع زمین لغزش میباشند که بخش عمده ای از این اراضی، دارای واحدهای سنگ شناسی gy2 و کاربری اراضی دیم بوده و در فاصله کمتر از 500 متری از گسل ها، واقع شده اند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - ارزیابی قابلیت گیاهان مؤثر در مهار فرسایش آبکندی (مطالعه موردی: منطقه کنارتخته استان فارس)
    حفاظت منابع آب و خاک (علمی - پژوهشی) , العدد 47 , السنة 12 , بهار 1402
    زمینه و هدف: فرسایش آبکندی ازجمله انواع فرسایش آبی و تشدید شونده است که وقوع آن موجب تغییرات بارز در منظر زمین و محیط‌زیست می شـود. گرچه روش های مهندسی برای مهار فرسایش مهم است، اما روش های زیستی از روش های بسیار کارآمد و کم هزینه برای مهار فرسایش خاک است. بنابراین، توج أکثر
    زمینه و هدف: فرسایش آبکندی ازجمله انواع فرسایش آبی و تشدید شونده است که وقوع آن موجب تغییرات بارز در منظر زمین و محیط‌زیست می شـود. گرچه روش های مهندسی برای مهار فرسایش مهم است، اما روش های زیستی از روش های بسیار کارآمد و کم هزینه برای مهار فرسایش خاک است. بنابراین، توجه به ویژگی اندام های گیاه برای مهار فرسایش بسیار مهم است که کمتر موردمطالعه قرارگرفته است. ازاین رو، هدف از مطالعه حاضر ارزیابی قابلیت گیاهان بومی به منظور مهار فرسایش آبکندی در منطقه نیمه‌خشک کنار تخته در استان فارس است.روش پژوهش: بر اساس چهار معیار مقاومت در برابر جریان فرسایشی متمرکز، قابلیت پایدارسازی دیواره ها، آستانه خمیدگی بر اثر جریان آب و توان جذب بار معلق و با کاربست پنج شاخص کمی توان گیاهان به منظور مهار فرسایش آبکندی ارزیابی شد. مقایسه و امتیازدهی گیاهان بر مبنای معیارهای فوق و بر اساس تجزیه‌وتحلیل چند معیاره انجام شد. پس‌ از اندازه گیری شاخص های تراکم ساقه (SD)، پتانسیل جذب رسوب و مواد آلی (SOP)، شاخص سختی ساقه (MEI)، میزان نسبی جدا شدن خاک (RSD) و انسجام ریشه (Cr) هر شاخص با توجه به مقیاس به پنج امتیاز (صفر کم ترین و چهار بالاترین) تقسیم بندی شد. در ادامه، نمره هر شاخص در نمودار ستاره ای نشان داده شد. درنهایت، برای ارزیابی بهتر گونه های مختلف برای مهار فرسایش آبکندی، سطح اشغال شده در نمودار ستاره ای موردبررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج اندازه گیری شاخص های SD، SOP، MEI، RSD و Cr برای گونه Ziziphus spina-christi به ترتیب برابر با 0027/0، 097/0، 108، 398/0 و 34/8 کیلو پاسکال بود که بهترین عملکرد را در مقایسه با سایر گونه ها نشان می دهد. درمجموع با 18 امتیاز، این مناسب ترین گونه برای مهار فرسایش آبکندی است. گونه Atriplex canescens با 13 امتیاز در جایگاه دوم و سایر گونه ها با عملکردی پایین تر در جایگاه های بعدی قرار گرفتند.نتایج: گونه هایی مانند Ziziphus spina-christi و Atriplex canescens به دلیل سازگاری با اقلیم، شرایط خشک منطقه، مقاومت در برابر جریان های متمرکز و نیز تثبیت دیواره آبکندها ممکن است در احیاء و توسعه پوشش گیاهی منطقه سودمند باشند. استفاده از ترکیبی از گونه های گیاهی به دلیل قابلیت متفاوت در مهار فرسایش کمک کننده می باشد. لذا، استفاده از گونه های بومی مقاوم علفی و چندساله برای مبارزه زیستی با فرسایش های تشدید شونده به‌ویژه فرسایش آبکندی در مناطق نیمه خشک توصیه می شود. استفاده از یافته های پژوهش حاضر در سایر مناطق نیمه خشک کشور پیشنهاد می شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - روشی برای تعیین مناطق مولد سیل بر اساس رابطه بین شاخص سیل‌خیزی و پارامترهای مورفومتری
    حفاظت منابع آب و خاک (علمی - پژوهشی) , العدد 2 , السنة 7 , تابستان 1397
    برنامه‌ریزی حوزه‌های آبخیز، از لحاظ توسعه پایدار و مدیریت سرزمین، بسیار ضروری است. بنابراین، اولویت‌بندی زیرحوضه‌ها و شناسایی خصوصیات مورفومتریک به‌منظور شناسایی رفتار هیدرولوژیکی حوزه‌های آبخیز و طراحی راهبردهای مدیریتی، اهمیت زیادی دارند. هدف این پژوهش، اولویت‌بندی سی أکثر
    برنامه‌ریزی حوزه‌های آبخیز، از لحاظ توسعه پایدار و مدیریت سرزمین، بسیار ضروری است. بنابراین، اولویت‌بندی زیرحوضه‌ها و شناسایی خصوصیات مورفومتریک به‌منظور شناسایی رفتار هیدرولوژیکی حوزه‌های آبخیز و طراحی راهبردهای مدیریتی، اهمیت زیادی دارند. هدف این پژوهش، اولویت‌بندی سیل‌خیزی حوزه آبخیز تنگراه به روش توزیعی و ارائه روشی برای تعیین مناطق مولد سیل است. بدین‌منظور، ابتدا ورودی‌های مدل بارش-رواناب استخراج و سپس مدل ModClark واسنجی و اعتبارسنجی شد. در مرحله بعد، برای تعیین سیلخیزی واحدهای همگن و زیرحوضه‌ها، با اجرای روش عکس‌العمل سیل واحد در قالب حذف متوالی واحدهای همگن و شبیه‌سازی آبنمود سیل، ابتدا بارش طراحی در محل ایستگاه بارانسنج ثبات پارک ملی گلستان استخراج شد، سپس میزان تأثیر هر یک از واحدها و زیرحوضه‌ها بر آبنمود خروجی کل حوزه آبخیز به دست آمد و در نهایت برای سیل با دوره بازگشت 50 و 100 سال برای حوزه‌های فاقد آمار، رابطه رگرسیونی چند‌متغیره مناسب بین پارامترهای مورفومتری و شاخص سیلخیزی ارائه شد. نتایج حاصل از نقشه پتانسیل تولید رواناب با دوره بازگشت 50 و 100 ساله، نشان داد که پتانسیل تولید رواناب از بالا‌دست به سمت پایین‌دست حوضه افزایشی بوده و واحد همگن 116 به‌عنوان مؤثرترین واحد در پتانسیل تولید رواناب بالا شناخته شد که به دلیل بارش بیشتر و همچنین شیب تند و بالا بودن (CN) در این واحد همگن، پتانسیل تولید رواناب در نزدیک خروجی حوضه نسبت به مناطق بالادست بیشتر است. نتایج این پژوهش نشان داد که با تلفیق سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل‌های هیدرولوژیکی، می‌توان اثر متقابل عوامل فیزیوگرافیک و اقلیمی را بر پتانسیل سیل‌خیزی حوزه‌های آبخیز موردبررسی قرار داد و با در نظر گرفتن همزمانی دبی اوج و نقش روندیابی سیل در رودخانه‌ها، اولویت‌بندی زیرحوضه‌ها را به نحو مطلوب انجام داد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    8 - بررسی اثر تغییر اقلیم بر مقادیر جریان حدی حوزه آبخیز کن
    حفاظت منابع آب و خاک (علمی - پژوهشی) , العدد 5 , السنة 9 , زمستان 1398
    تغییر اقلیم یکی از مهمترین چالش‌هایی است که بر اکوسیستم‌های طبیعی و جنبه‌های مختلف زندگی انسان تاثیر دارد. تاثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات بصورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد می‌کند. در تحقیق حا أکثر
    تغییر اقلیم یکی از مهمترین چالش‌هایی است که بر اکوسیستم‌های طبیعی و جنبه‌های مختلف زندگی انسان تاثیر دارد. تاثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات بصورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد می‌کند. در تحقیق حاضر براساس مدل SDSM و ASD به پیش‌بینی دوره 2100-2010 پرداخته شد و در نهایت اثرات تغییر اقلیم بر شرایط هیدرولوژیک حوزه آبخیز کن با استفاده از مدل ANN وIHACRES شبیه‌سازی شد. نتایج مطالعه ضمن تایید کارایی مدل SDSM وASD در شبیه‌سازی‌های اقلیمی و ANN و IHACRES در شبیه‌سازی هیدرولوژیکی نشان داد که در شرایط اقلیمی آینده برای دوره زمانی (2100-2010) افزایش بارندگی (2-27 درصد)، افزایش دما (3/0- 4/4 درجه سانتی‌گراد) محتمل است. تغییرات رواناب در دوره آتی (2039- 2010) یک افزایش (5- 36 درصدی) در سناریو‌های RCP، و یک کاهش (32- 41 درصدی) در سناریو A2 را نشان می‌دهد. میزان مقادیر حداکثر در دوره آتی افزایش، و جریان حداقل کاهش می‌یابد. بیشترین تغییرات در فصل بهار مشاهده شد. نتایج تحقیق ضمن بیان اهمیت تاثیرات تغییر اقلیم، کاربرد آن ها را در بکارگیری مدیریت درست برای سازگاری با تغییرات اقلیمی در سیاست‌های آتی مدیریت حوزه آبخیز کن لازم و ضروری می‌داند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    9 - ارزیابی عملکرد تغییر اقلیم به کمک دو مدل هیدرولوژیکی با ساختار متفاوت
    حفاظت منابع آب و خاک (علمی - پژوهشی) , العدد 4 , السنة 11 , پاییز 1400
    یکی از مهم ترین چالش هایی که بر اکوسیستم های طبیعی و جنبه های مختلف زندگی انسان تأثیر دارد تغییر اقلیم است. تأثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات به صورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد می‌کند. در تحقیق أکثر
    یکی از مهم ترین چالش هایی که بر اکوسیستم های طبیعی و جنبه های مختلف زندگی انسان تأثیر دارد تغییر اقلیم است. تأثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات به صورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد می‌کند. در تحقیق حاضر عملکرد دو مدل با ساختارهای متفاوت که یکی از آنها مدل جعبه سیاه (شبکه عصبی مصنوعی) و مدل نیمه توزیعی (SWAT) انتخاب شد و از لحاظ خطا و عدم قطعیت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای بررسی اثر تغییر اقلیم از مدل بزرگ مقیاس ( CanESM2 ) تحت سناریو RCP2.6 و RCP8.5 استفاده شد. نتایج در این پژوهش نشان داد که مدل های جعبه سیاه عملکرد بهتری نسبت به مدل های فیزیکی دارد. نتایج تغییر اقلیم در این پژوهش نشان می‌دهد که بارش (3 الی 59درصد) و دما (53/1 الی 93/6 درجه سانتیگراد)روند افزایشی دارد بخصوص این روند افزایشی در مقادیر حدی و سیلاب های تند بیشتر خود رانشان می‌دهد. همچنین میزان رواناب در دوره آتی 7 الی 11 درصدی افزایش می‌یابد به همین دلیل در مطالعات شهری حتماً باید به افزایش پدیده های سیلاب در دوره آتی توجه نمود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    10 - کنترل سیل و تامین آب مورد نیاز جهت آبیاری فضای سبز با استفاده از طرح مدیریت استحصال رواناب‌های شهری(مطالعه موردی: منطقه 22 تهران)
    علوم و تکنولوژی محیط زیست , العدد 10 , السنة 20 , زمستان 1397
    چکیده زمینه و هدف: توسعه شهرنشینی و افزایش سطوح نفوذناپذیر در بسیاری از موارد، منجر به افزایش حجم رواناب و ایجاد سیل در نواحی پایین دست شده است. یکی از روش های مفید در کاهش خطرات سیل در مناطق شهری، استحصال رواناب های شهری و استفاده از آن در مصارف غیر شرب می باشد. با توج أکثر
    چکیده زمینه و هدف: توسعه شهرنشینی و افزایش سطوح نفوذناپذیر در بسیاری از موارد، منجر به افزایش حجم رواناب و ایجاد سیل در نواحی پایین دست شده است. یکی از روش های مفید در کاهش خطرات سیل در مناطق شهری، استحصال رواناب های شهری و استفاده از آن در مصارف غیر شرب می باشد. با توجه به توسعه شهرسازی در منطقه 22 تهران و افزایش خطر سیل، و همچنین ضرورت توسعه فضای سبز در این منطقه سعی گردیده، تا استحصال رواناب شهری به منظور تامین بخشی از آب مورد نیاز فضای سبز این منطقه صورت گیرد. این مطالعه با هدف برآورد نیاز آبی فضای سبز منطقه 22 در طول یکسال و برآورد حجم رواناب سالیانه منطقه و سپس استفاده بهینه از رواناب قابل استحصال جهت آبیاری فضای سبز می باشد. روش بررسی: به همین منظور ضمن شناسایی فضای سبز منطقه پرسشنامه هایی تهیه و با کمک متخصصین، نیاز آبی گونه های موجود در منطقه طی یکسال تخمین زده شد و سپس حجم رواناب یکساله حاصل از بارش ها محاسبه گردید. یافته‌ها: با توجه به محاسبات انجام شده نیاز آبی فضای سبز منطقه حدود 534/969/14 متر مکعب می باشد در حالیکه متوسط سالانه حجم رواناب حاصل از بارش ها حدود 441/285/33 متر مکعب تخمین زده شد. با توجه به نتایج بدست آمده چنانچه بتوان با مدیریت اصولی یک چهارم از این رواناب که حدود 360/321/8 متر مکعب است را کنترل و به مصرف آبیاری فضای سبز منطقه رسانید، می توان حدود 5/55 درصد از آب مورد نیاز این بخش، که در حال حاضر با صرف هزینه و از طریق تانکر تامین می گردد را جبران نمود. بحث و نتیجه‌گیری: با توجه به یافته های تحقیق و شرایط موجود، روش هایی از جمله سد خاکی، پشته های هلالی و لوزی شکل در جاهایی مثل پارک های جنگلی چیتگر، وردآورد، لتمال و خرگوش دره می تواند به عنوان الگوی مناسب استحصال آب در منطقه پیشنهاد گردد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    11 - بررسی رابطه بین دمای سطح زمین با تغییرات پوشش گیاهی و گستره آبی در شهرستان ارسنجان، ایران
    سنجش‌ازدور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی , العدد 5 , السنة 11 , زمستان 1399
    پیشینه و هدف تغییرات پوشش زمین و رطوبت خاک تأثیر زیادی بر دمای سطح زمین دارد؛ بنابراین، دمای سطح را می‌توان برای مطالعه تغییرات پوشش زمین و بیابان‌زایی استفاده کرد. شهرستان ارسنجان که در شمال شرق استان فارس واقع گردیده است، دارای پوشش جنگلی و مرتعی نسبتاً خوبی است. بردا أکثر
    پیشینه و هدف تغییرات پوشش زمین و رطوبت خاک تأثیر زیادی بر دمای سطح زمین دارد؛ بنابراین، دمای سطح را می‌توان برای مطالعه تغییرات پوشش زمین و بیابان‌زایی استفاده کرد. شهرستان ارسنجان که در شمال شرق استان فارس واقع گردیده است، دارای پوشش جنگلی و مرتعی نسبتاً خوبی است. برداشت بیش‌ازحد منابع آب زیرزمینی و نیز کاهش مقدار بارش، باعث کاهش سطح آب در این منطقه و خشکیدگی بسیاری از چاه‌ها طی سال‌های اخیر شده است. این مسائل باعث شده تا سطح زیر کشت محصولات کشاورزی و نیز مساحت پوشیده از آب دریاچه بختگان در این پهنه طی سری زمانی کاهش یابد. با این حال، تاکنون بررسی دمای سطح زمین و ارتباط آن با تغییرات کاربری زمین در شهرستان ارسنجان موردمطالعه قرار نگرفته است. لذا در این پژوهش، تغییرات فضایی - زمانی دمای سطح زمین و ارتباط آن با پوشش گیاهی و سطح دریاچه بختگان موردبررسی قرارگرفته است.مواد و روش هاتعداد 11 تصویر مربوط به داده‌های Level-1 ماهواره لندست از منطقه موردمطالعه از سال 2003 تا 2018 میلادی تهیه گردید. ازآنجاکه وضعیت پوشش گیاهی در این منطقه در ماه‌های آوریل و می به علت بارش‌های زمستانه، در بهترین وضعیت خود است، لذا تصاویر مربوط به این دوره زمانی به‌منظور بررسی نوسان پوشش گیاهی و سطح آب دریاچه بختگان مورد پایش قرار گرفت. از شاخص پوشش گیاهی نرمال شده برای برآورد مقدار پوشش گیاهی استفاده شد. به‌منظور محاسبه دمای سطح زمین از روش الگوریتم پلانک استفاده گردید. آشکارسازی تغییرات با استفاده از فن تفاضل شاخص‌های گیاهی انجام شد. به ‌منظور طبقه ‌بندی دمای سطح زمین و تغییرات زمانی-مکانی دمای سطح زمین، در ابتدا تصویر اختلاف دمای سطح زمین در سال 2018 نسبت به سال 2003 محاسبه‌شده نرمال گردید. سپس تصویر نرمال شده با استفاده از پارامتر انحراف معیار در 5 طبقه دمایی پهنه‌بندی شد.نتایج و بحثمتوسط مقدار شاخص پوشش گیاهی نرمال شده از سال 2003 با مقدار 0.25 روندی نزولی را به خود گرفت که تا سال 2018 ادامه داشت، به طوری که مقدار پوشش در این سال به 0.18 کاهش یافت؛ اما در سوی دیگر، متوسط دمای سطح زمین کاملاً سیر صعودی داشت به طوری که از مقدار29Coدر سال 2003 به 41.7Coدر سال 2018 افزایش یافت. نتایج نشان می‌دهد که متوسط مقدار شاخص پوشش گیاهی نرمال شده در پوشش زراعی در سال 2003 به مقدار 0.66 بود اما بااین‌وجود مقدار این شاخص در سال 2018 به 0.33 کاهش یافت. در مقابل، دمای سطح زمین در عرصه‌های کشاورزی در بازه 2003 تا 2018 سیری صعودی را داشت و از مقدار20.9Coسال 2003 به39.5Co در سال 2018 افزایش یافت. نتایج نشان داد که متوسط دمای سطح زمین در پهنه دریاچه در بازه 2003 تا 2018 سیری صعودی را داشت و از مقدار 20.1Coدر سال 2003 به 36.5Coدر سال 2018 افزایش یافت. با توجه به این نتایج، مقدار متوسط شاخص پوشش گیاهی نرمال شده در سال 2018 در محدوده پوشش طبیعی و زراعی به ترتیب به مقدار 0.07 و 0.33 کاهش داشته است؛ اما با توجه به رابطه مثبت بین شاخص پوشش گیاهی نرمال شده و دمای سطح زمین در پهنه ‌های پوشیده از آب، مقدار شاخص پوشش گیاهی نرمال شده در سال 2018 به مقدار 0.39 در محدوده دریاچه بختگان افزایش یافت. در مقابل دمای سطح زمین در کاربری‌های پوشش طبیعی، زراعی و دریاچه به ترتیب به مقدار 12.7Co، 18.6Coو 16.4Coدر سال 2018 نسبت به سال 2003 افزایش یافت. نتایج نشان داد رابطه منفی بین شاخص پوشش گیاهی نرمال شده و دمای سطح زمین است (0.862= R2). به طوری که با افزایش تراکم پوشش گیاهی دمای سطح زمین کاهش می‌یابد. در مقابل، در شوره‌زارها و اراضی بایر، مقدار شاخص پوشش گیاهی نرمال و دمای سطح زمین بالا می‌باشند. با توجه به نتایج، بیشترین همبستگی منفی بین پوشش زراعی و دمای سطح زمین به دست آمد که برابر با 0.94- بود. علت این همبستگی بالا را می‌توان به انبوهی و تراکم پوشش گیاهی در مناطق زراعی ربط داد. همبستگی منفی پایین بین پوشش طبیعی و دمای سطح زمین نیز حاکی از تراکم پایین پوشش گیاهی در عرصه‌های مرتعی و جنگلی است. به‌منظور بررسی سطح کاهش یا افزایش دمای سطح زمین در کاربری‌های مختلف پوشش زراعی، پوشش طبیعی و کلاس آب، نقشه اختلاف دمای سطح زمین در سال 2018 نسبت به سال 2003 به پنج کلاس دمای خیلی پایین، دمای پایین، دمای متوسط، دمای بالا و دمای بسیار بالا طبقه‌بندی گردید. با توجه به نتایج حاصل از طبقه‌بندی دمای سطح زمین، بیشترین مساحت مربوط به طبقه دمایی متوسط در تمام کاربری‌ها بوده است، به طوری که بیشترین مساحت این طبقه دمایی مربوط به پوشش طبیعی به مقدار 86733 هکتار است. ازآنجاکه تراکم و مقدار پوشش گیاهی به‌ویژه در اراضی کشاورزی در سال 2018 کاهش چشمگیری نسبت به سال 2003 داشت، لذا مساحت طبقات دمایی بالا و بسیار بالا افزایش زیادی داشتند. مساحت طبقات دمایی بالا و بسیار بالا در زمین‌های زراعی به ترتیب به مقدار 4625 هکتار و 7192 هکتار رسید. همچنین، ازآنجاکه سطح آب دریاچه در سال 2018 نسبت به سال 2003 کاهش یافت، لذا مساحت طبقات دمایی بالا و بسیار بالا در این کلاس به ترتیب به مقدار 1824 و 3919 هکتار رسید.نتیجه گیری متوسط شاخص پوشش گیاهی نرمال شده در سال 2018 در محدوده پوشش طبیعی و زراعی کاهش و در محدوده دریاچه بختگان افزایش یافت و در مقابل، دمای سطح زمین در کاربری‌های ذکرشده افزایش یافت. ازآنجاکه تراکم و مقدار پوشش گیاهی به‌ویژه در اراضی کشاورزی در سال 2018 کاهش چشمگیری نسبت به سال 2003 داشت، لذا نتایج نشان داد که مساحت طبقات دمایی بالا و بسیار بالا افزایش بیشتری نسبت به طبقات دمایی پایین و بسیار پایین داشتند. همچنین، ازآنجاکه سطح آب دریاچه در سال 2018 نسبت به سال 2003 کاهش یافت، لذا مساحت طبقات دمایی بالا و بسیار بالا در این کلاس افزایش یافت. یافته ‌ها نشان داد که بین پوشش گیاهی و دمای سطح زمین همبستگی منفی وجود دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    12 - ارزیابی کارایی مدل‌های تغییر اقلیم در شبیه سازی مولفه‌های دما و بارش (مطالعه موردی حوزه آبخیز کرگانرود)
    جغرافیا و مطالعات محیطی , العدد 1 , السنة 11 , بهار 1401
    با توجه به زمان بر بودن و عدم صرفه اقتصای استفاده از مدل‌های دینامیکی، استفاده از روش‌های ریزمقیاس نمایی اقلیمی آماری افزایش یافته است. در این پژوهش نتایج مدل‌های اقلیمیHadGEM2-ES ،MIROC و NoerESM1-M که توسط جعبه ابزار CCT پس از شبیه‌سازی پارامترهای اقلیمی روزانه بارش، أکثر
    با توجه به زمان بر بودن و عدم صرفه اقتصای استفاده از مدل‌های دینامیکی، استفاده از روش‌های ریزمقیاس نمایی اقلیمی آماری افزایش یافته است. در این پژوهش نتایج مدل‌های اقلیمیHadGEM2-ES ،MIROC و NoerESM1-M که توسط جعبه ابزار CCT پس از شبیه‌سازی پارامترهای اقلیمی روزانه بارش، دمای حداکثر و حداقل ریز مقیاس سازی شدند در حوزه آبخیز کرگانرود در استان گیلان ارزیابی و مقایسه شده است. از اطلاعات هواشناسی ایستگاه سینوپتیک بندرانزلی در دوره 2018-1975 به عنوان دوره مشاهداتی استفاده شده است. پارامترهای روزانه بارش، دمای حداکثر و حداقل حوزه آبخیز کرگانرود تحت سناریوهای RCP4.5 وRCP8.5 و به ترتیب در سه دوره آتی 2050-2025، 2051-2075 و 2100-2076 شبیه‌سازی انجام و با دوره مشاهداتی مورد مقایسه قرار گرفت. به منظور بررسی ارزیابی مدل‌های اقلیمیHadGEM2-ES ،MIROC و NoerESM1-M از شاخص‌های ارزیابی NS، R² و RMSE بهره گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که مقایسه تغییرات داده‌های دمای آتی منطقه با استفاده از مدل‌های اقلیمی بکار گرفته شده با دوره مشاهداتی با توجه به آزمون من ـ کندال، تصادفی نبوده و تحت تاثیر عواملی، علاوه بر همبستگی، روند معنی‌دار از خود نشان دادند که بیشترین سطح معنی‌داری به ترتیب مربوط به دمای حداکثر (4.04=Z) و دمای حداقل(4.6=Z) در سطح اطمینان بالای 95 درصد در مدل اقلیمی NoerESM1-M و در دوره آتی 2075-2051 تحت سناریوی RCP8.5 و میزان آن افزایشی می‌باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    13 - ارزیابی اثربخشی سازه‌های کنترل سیلاب در حوزه آبخیز گلاب‌دره- دربند تهران
    اکوسیستم های طبیعی ایران , العدد 2 , السنة 13 , تابستان 1401
    حوزه آبخیز گلاب دره-دربند، از حوضه های شمال شهر تهران می باشد که توجه به مدیریت این حوضه ها، به علت اشراف این حوضه‌ها به شهر تهران و احتمال خطر جانی و مالی سیلاب های حاصل از آن‌ها، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق، جهت تعیین پاسخ حوزه آبخیز مربوطه در برابر رگبار أکثر
    حوزه آبخیز گلاب دره-دربند، از حوضه های شمال شهر تهران می باشد که توجه به مدیریت این حوضه ها، به علت اشراف این حوضه‌ها به شهر تهران و احتمال خطر جانی و مالی سیلاب های حاصل از آن‌ها، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق، جهت تعیین پاسخ حوزه آبخیز مربوطه در برابر رگبارهای سیل آسا در قبل و بعد از عملیات آبخیزداری، از نرم افزار HEC–HMS استفاده گردیده است. با مد نظر قرار دادن عدم توانمندی در تعیین رگبارهای منطبق با بازه زمانی قبل و پس از اقدامات آبخیزداری انجام شده در حوزه آبخیز به منظور بررسی مطالعات سیلاب ناشی از رگبارهای واحد، اقدام به بررسی و آنالیز آماری داده های بارش و سیلاب مربوط به ایستگاه های باران سنجی و هیدرومتری واقع در حوضه گلاب دره- دربند گردید و شبیه سازی حوضه در محیط نرم افزار HEC–HMS صورت گرفت تا بتوان پس از شبیه سازی حوضه، سیلاب ناشی از حوضه را در مقابل بارش حداکثر 24ساعته برای دوره برگشت‌های 10، 25 و100، سنجیده و مقایسه نمود. نتایج ارزیابی همزمان بارش و سیلاب در حوزه آبخیز مورد مطالعه، در قبل و بعد از اجرای طرح های آبخیزداری، نشان داد که عملیات آبخیزداری، تأثیری مستقیم در کاهش سیلاب، افزایش نفوذ سیلاب و کنترل آن داشته است و این تأثیر، در سیلاب های با دوره بازگشت بالا، بیشتر بوده است بطوری که. دبی پیک سیلاب و حجم سیلاب در دوره برگشت های 10، 25 و100 ساله، بعد از اجرای طرح‌های آبخیزداری، به ترتیب10، 4/27 و 40 درصد کاهش را نشان می دهد. تفاصيل المقالة