ممناطق ویژه علم و فناوری مجموعه ای متمرکز از دانشگاه ها، پارک های علم و فناوری، مراکز تحقیقی، شرکت های با فناوری برتر و... است که در یک فضای جغرافیایی و در یک منطقه اقتصادی با مدیریت متمرکز و ساختار حقوق خاص تشکیل و به تولید محصولات و خدمات دانش محور می پردازند. پژوهش ح أکثر
ممناطق ویژه علم و فناوری مجموعه ای متمرکز از دانشگاه ها، پارک های علم و فناوری، مراکز تحقیقی، شرکت های با فناوری برتر و... است که در یک فضای جغرافیایی و در یک منطقه اقتصادی با مدیریت متمرکز و ساختار حقوق خاص تشکیل و به تولید محصولات و خدمات دانش محور می پردازند. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی بومی برای مدیریت علم با رویکرد پدافند غیرعامل به منظور توسعه مناطق ویژه علم و فناوری در کشور انجام شده است. در این پژوهش ادبیات مورد نیاز از طریق مطالعه کتابخانه ای، مصاحبه عمیق و خبرگی تهیه و سپس تنظیم و توزیع پرسشنامه در جامعه آماری صورت پذیرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها توسط نرم افزار Spss26 و نرم افزارSmart PLS (مدلسازی معادلات ساختاری) انجام شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که ابعاد اصلی تشکیل دهنده الگوی بومی مدیریت علم با رویکرد پدافند غیرعامل شامل شناخت آسیب ها؛ شناخت تهدیدها؛ افزایش بازدارندگی؛ تداوم خدمت رسانی و ارتقای پایداری ملی می باشند. همچنین براساس رتبه بندی بعمل آمده، آمایش علم و فناوری و مسئولیت اجتماعی از مهمترین مولفه های الگوی مذکور می باشند.
تفاصيل المقالة
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد4,السنة
15
,
پاییز
1397
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی پایه سوم و چهارم دوره ابتدایی بر اساس مؤلفههای رویکرد زمینه محور است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیل محتوا است. جامعة آماری این پژوهش کتابهای علوم اجتماعی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 است. حجم نمونه این پژوهش شامل أکثر
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی پایه سوم و چهارم دوره ابتدایی بر اساس مؤلفههای رویکرد زمینه محور است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیل محتوا است. جامعة آماری این پژوهش کتابهای علوم اجتماعی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 است. حجم نمونه این پژوهش شامل کتابهای علوم اجتماعی پایه سوم و چهارم دوره ابتدایی است. ابزار جمعآوری دادهها در این تحقیق فرم تحلیل محتوا است که این فرم با توجه به مؤلفههای رویکرد زمینه محور تهیه شده است. بهمنظور تعیین روایی ابزار تحقیق از دیدگاه صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت استفاده گردید. پایایی ابزار تحقیق با استفاده از فرمول هولستی 90/0 محاسبه گردید. برای تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی پایههای سوم و چهارم ابتدایی از یک فرم کدگذاری شده استفاده گردید، در مرحله اول واحدهای فعال و غیرفعال کتابهای علوم اجتماعی دو پایه مشخص گردید، در مرحله دوم واحدهای غیرفعال حذف گردید و در مرحله بعد واحدهای فعال بر مبنای مؤلفههای رویکرد زمینه محور کدگذاری شدند و در مرحله بعد دادههای حاصل از یافتههای تحقیق با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که در هر دو کتاب به رویکرد زمینه محور بهطور متوسط توجه شده است. در هر دو کتاب مورد تحلیل به مؤلفههای رویکرد زمینه محور بهطور نامتعادل توجه شده است. در هر دو کتاب به مؤلفههای یادگیری معنادار، کسب شایستگی علمی، ایجاد موقعیتهای حل مسئله بیشتر از سایر مؤلفهها توجه شده است و به مؤلفههای درگیر شدن دانشآموزان در کارهای گروهی و فراهم ساختن زمینه پرورش استدلال علمی بسیار کم توجه شده است.
تفاصيل المقالة
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد1,السنة
19
,
بهار
1401
هدف پژوهش حاضر شناسایی اصول حاکم بر برنامۀ درسی علوم تجربی مبتنی بر نظریۀ کنشگر – شبکه براساس رویکرد فراترکیب می باشد. داده ها براساس یک طرح پژوهشی کیفی فراترکیب و با استفاده از گام های هفتگانۀ سندلوسکی و باروس جمع آوری شده اند. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ مقالات أکثر
هدف پژوهش حاضر شناسایی اصول حاکم بر برنامۀ درسی علوم تجربی مبتنی بر نظریۀ کنشگر – شبکه براساس رویکرد فراترکیب می باشد. داده ها براساس یک طرح پژوهشی کیفی فراترکیب و با استفاده از گام های هفتگانۀ سندلوسکی و باروس جمع آوری شده اند. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ مقالات و مجلات مرتبط با موضوع در پایگاههای اطلاعاتی معتبر در بازۀ زمانی 2005 تا 2020 است. نتیجۀ جستجو 99مقاله بوده که برای ارزیابی کیفیت مقالات انتخاب شده از برنامۀ مهارت ارزیابی حیاتی استفاده شده است .بر اساس این ارزیابی11مقاله برای تجزیه و تحلیل اطلاعات انتخاب و برای سنجش پایایی و کنترل کیفیت مطالعۀ حاضر از روش کاپا استفاده شد. ضریب کاپای محاسبه شده با نرم افزار SPSS برابر با 94/0بوده که در سطح توافق عالی قرار گرفته است. در نهایت اصول حاکم بر برنامۀ درسی کنشگر – شبکه شاملِ تقارن تعمیم یافته، اصل ناهمگونی و چندگانگی، اصل تحلیل آزاد، اصل همبستگی، اصل شبکهای بودن محیط یادگیری و اصل فرایند محوری است.
تفاصيل المقالة
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد5,السنة
18
,
زمستان
1400
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی زمینه- محور با تاکید بر ارتباط گرایی برای آموزش علوم تجربی متوسطه اول انجام شد. روش پژوهش از نوع آمیخته و طرح اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای طراحی الگو و در بخش کمی از روش پیمایشی برا أکثر
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی زمینه- محور با تاکید بر ارتباط گرایی برای آموزش علوم تجربی متوسطه اول انجام شد. روش پژوهش از نوع آمیخته و طرح اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای طراحی الگو و در بخش کمی از روش پیمایشی برای اعتبارسنجی الگو استفاده شد. داده ها از طریق اسناد بالادستی و متون علمی در بازه زمانی 2020- 2000 و مصاحبه نیمه ساختار یافته به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی با 10 نفر از صاحب نظران گردآوری گردید. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، کدگذاری استقرایی و در بخش کمی، تحلیل عاملی تأییدی، شاخص های توصیفی میانگین، انحراف معیار و آزمون استنباطی کندال (w) بود. پس از دستیابی به الگوی پیشنهادی از طریق پرسشنامه محقق ساخته با 30 نفر از صاحبنظران به روش نمونه گیری هدفمند جهت اعتبارسنجی الگو نظرخواهی شد. از جمله نتایج به دست آمده در این پژوهش، 72 کد محوری مربوط به ویژگی های عناصر منطق، هدف، محتوا، نقش معلم، فعالیت های یادگیری، گروه بندی، منابع، زمان، مکان و ارزشیابی بود. در مرحله کمی، پس از تحلیل عاملی تأییدی پرسش نامه محقق ساخته توسط نرم افزار PLS، 2 متغیر به دلیل داشتن بار عاملی کمتر از 5/0 از الگوی اولیه حذف شده و الگوی اصلاح شده، با 70 متغیر، پس از تحلیل عاملی تأییدی و برازش مناسب و همچنین بررسی توافق صاحب نظران، اعتبارسنجی و ارائه شد.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی وضعیت موجود برنامهدرسی علومتجربی پایههای چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بر اساس اسناد بالادستی صورت پذیرفته است. روش تحقیق، ترکیبی و اکتشافی متوالی است. نمونه کیفی پژوهش در بخش اسناد شامل کلیه اسناد بالادستیِ آموزش و پرورش دربارۀ درس علومتجربی أکثر
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی وضعیت موجود برنامهدرسی علومتجربی پایههای چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بر اساس اسناد بالادستی صورت پذیرفته است. روش تحقیق، ترکیبی و اکتشافی متوالی است. نمونه کیفی پژوهش در بخش اسناد شامل کلیه اسناد بالادستیِ آموزش و پرورش دربارۀ درس علومتجربی ابتدایی بود و در بخش افراد شامل کلیه متخصصان حوزه محتوا و آموزش علومتجربی و کارشناسان خبره مطلع از اسناد بالادستی؛ نمونه کمی نیز شامل کلیه اعضای گروههای آموزشی معلمان علومتجربی دوره ابتدایی در سطح مناطق شهر تهران بود. در بخش تحلیل اسناد، ملاکها و مؤلفههایی که برنامه و کتابهای درسی علوم تجربی ابتدایی بر اساس آنها طراحی و تدوین شده است شناسایی و دستهبندی گردید و پنج مقوله توجه به الگوی هدفگذاری مبتنی بر شایستگیهای پایه، توجه به سوادعلمی فناورانه، توجه به رویکرد زمینه محور، توجه به اصل نقش فعال یادگیرنده، توجه به اصل اعتبار و نقش مرجعیت معلم در برنامهدرسی علومتجربی بهصورت هدفمند انتخاب شد و به منظور شناسایی زیر مقولههای مربوط به هریک از مقولههای به دست آمده از اسناد بالادستی، با گروهها و کارشناسان عضو شورای برنامهریزی درسی مربوط، متخصصان حوزه محتوایی در آموزش علومتجربی دوره دوم، متخصصان و دستاندرکاران مرتبط با طراحی و تدوین سند برنامهدرسی ملی مصاحبههای نیمهساختاریافته به عمل آمد و فرمهای تحلیل محتوا و پرسشنامه تدوین گردید. جهت تعیین روایی از روشهای تعیین قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال و قابلیت تأیید، و پایایی فرمهای تحلیل محتوا به روش ویلیام اسکات[1] مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که کمترین توجه برنامهدرسی علومتجربی به سواد فناورانه و بیشترین توجه به اصل شایستگیهای پایه میباشد و محتوای این برنامه درسی در برخی از زیرمقولهها از جمله، توجه به تفکرانتقادی، کارآفرینی، نقش تولید دانش، خودارزشیابی و نقادی و تفکر منطقی نیاز به بازنگری و توجه بیشتری دارند.6. William Scott
تفاصيل المقالة
مطالعات رفتاری در مدیریت
,
العدد1,السنة
12
,
بهار
1400
این تحقیق از نظر هدف کاربردی؛ از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- پیمایشی و از نظر ماهیت دادهها آمیخته از نوع اکتشافی انجام شده است. رویکرد پژوهش در بعد کیفی با بهره گیری از راهبرد پدیدارنگاری تنظیم شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی پژوش 17 نفر از اساتید و اعضای هی أکثر
این تحقیق از نظر هدف کاربردی؛ از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- پیمایشی و از نظر ماهیت دادهها آمیخته از نوع اکتشافی انجام شده است. رویکرد پژوهش در بعد کیفی با بهره گیری از راهبرد پدیدارنگاری تنظیم شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی پژوش 17 نفر از اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بودند. در بخش کیفی تحقیق، داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته جمع آوری شده و برای بررسی صحت یافته ها از روش بررسی توسط اعضاء استفاده شد. داده های حاصل از بخش کیفی با کاربست کدگذاری تحلیل محتوا در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. همچنین در مرحله کمّی پژوهش، براساس معیارهای استخراج شده از مرحله کیفی به طراحی پرسشنامه پرداخته شده و با استفاده از فرمول کوکران از تعداد 514 نفر از اساتید و اعضاء هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با روش نمونه گیری خوشهای مطالعه به عمل آمده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS و در قالب روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که مأموریت گرایی پژوهش، حاکمیت نورآوری علمی، مسئولیت اجتماعی، تقویت توان تاب آوری و اثر بخشی پژوهش ها، جزء ابعاد و مولفه های تبیین کننده ارتقای پایداری ملی موثر بر مدیریت علم دانشگاه می باشند و مدل اندازهگیری ارائه شده برای شناسایی مولفه های مذکور از کیفیت لازم برخوردار است.
تفاصيل المقالة
مطالعات رفتاری در مدیریت
,
العدد5,السنة
12
,
زمستان
1400
سکوت سازمانی از جمله مؤلفههایی است که سازمانها را از دستیابی به خرد جمعی و پویایی دور نگه میدارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل به وجود آورنده سکوت سازمانی و پیامدهای احتمالی آن، و همچنین ارایه الگوی پیشنهادی در جهت کاهش آن به روش کیفی و مبتنی بر تحلیل تم به انجام أکثر
سکوت سازمانی از جمله مؤلفههایی است که سازمانها را از دستیابی به خرد جمعی و پویایی دور نگه میدارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل به وجود آورنده سکوت سازمانی و پیامدهای احتمالی آن، و همچنین ارایه الگوی پیشنهادی در جهت کاهش آن به روش کیفی و مبتنی بر تحلیل تم به انجام رسیده است. جامعه مورد مطالعه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان شمالی با 240 کارمند است که 144نفربه شیوه نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. همچنین برای مصاحبه بر اساس نمونه گیری هدفمند 19 نفر از مدیران و سرپرستان و خبرگان تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از مصاحبه و برای تجزیه و تحلیل آنها از نرم افزارهای 8 Lisrel و MAXQDA10 استفاده شد. یافتهها حاکی است که عواملی مانند عدم رعایت شایسته سالاری، ترس، نبود مدیران انگیزاننده، نگرشهای ذهنی مدیران، منفعت طلبی کارکنان و یادگیری اجتماعی، ایجاد کننده سکوت سازمانی هستند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications