در نگرش انسانشناسانة مولوی، یکی از امیال اولیه و حیاتی انسان، میل خوردن است. مولوی با توجه به ساحت بیرونی انسان و با نگاه روانکاوانه، از یک طرف میل خوردن را نیاز اصلی و اساسی فیزیولوژیک انسان، زمینه سازِ ظهور امیال دیگر، و موجب رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه آدمی می أکثر
در نگرش انسانشناسانة مولوی، یکی از امیال اولیه و حیاتی انسان، میل خوردن است. مولوی با توجه به ساحت بیرونی انسان و با نگاه روانکاوانه، از یک طرف میل خوردن را نیاز اصلی و اساسی فیزیولوژیک انسان، زمینه سازِ ظهور امیال دیگر، و موجب رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه آدمی میداند که با چرخة حیات و سیر انسان به سوی کمال مطلوب خویش ارتباط دارد. از طرف دیگر با تّوجه به ساحت درونی انسان و با نگرش عارفانه خود، تمرکز و فرورفتگی در میل خوردن را حجاب راه حق و حقیقت، منشأ امراض جسمانی و روحانی و باعث تیرگی دل و درون انسان میشمارد. این مقاله، به روش تحلیلی به واکاوی و تبیین نگرشهای معرفتی و روان شناختی مولوی دربارة میل خوردن میپردازد ؛ با این برآیند که انسانها، ضمن بهره مندی از انواع خوردنیها در حدّ اعتدال، نیازهای تنانی و جسمانی خود را فراهم آورند؛ و برای پرورش جنبة روحانی خویش، میل خوردن را تصعید ببخشند و در مجاری و کانالهای روحانی به کار گیرند تا به عقل، اندیشه و ایمان تبدیل شود و موجبات صعود آسمانی انسان را فراهم آورد.
تفاصيل المقالة
یکی از مقولههای برجسته در دیوان فیض کاشانی، مفهوم درد و لذت است. فیض، دردهای متعالی و برین را مایة تبدیل و تصعید اوصاف جسمانی به اوصاف روحانی، باعث شکوفایی درونی و به کمال رسیدن انسان می داند. در نقطة مقابل، بی دردی و لذات مجازی را باعث به هم خوردن تعادل روحی و روانی، أکثر
یکی از مقولههای برجسته در دیوان فیض کاشانی، مفهوم درد و لذت است. فیض، دردهای متعالی و برین را مایة تبدیل و تصعید اوصاف جسمانی به اوصاف روحانی، باعث شکوفایی درونی و به کمال رسیدن انسان می داند. در نقطة مقابل، بی دردی و لذات مجازی را باعث به هم خوردن تعادل روحی و روانی، راهزن لذات باقی و در نهایت موجب تباهی و ضایع شدن عمر می داند. این مقاله به روش تحلیلی به واکاوی و تبیین مفهوم درد و لذت در دیوان فیض کاشانی می پردازد؛ و نیز سیری است در رمز گشاییهای معرفتی این عارف دردمند، دربارة اهمّیت درد در سیر و سلوک، منشأ درد و لذت، انواع درد و لذت و ... با این نتیجه که انسانها باید با روگردانی از دردهای نازل و فرودین و لذتهای مجازی و دنیوی، درد و سوزی حقیقی در درون حاصل کنند تا به لذت حقیقی و پایدار که همانا لذت وصال و دیدار خداوند است نایل گردند.
تفاصيل المقالة
چکیده:موسیقی یکی از ویژگی ها و شاخصه های برجسته زبان و موسیقی کلام یکی از برجسته ترین تجلیات شعر، است. شعر، بدون داشتن جنبه های موسیقایی جلوه و زیبایی چندانی ندارد. یکی از مشخصه های اصلی شعر نیمایی، در مقایسـه بـا شـعر کلاسـیک، تحـول در انـواع موسیقی کلام و کاربرد انواع أکثر
چکیده:موسیقی یکی از ویژگی ها و شاخصه های برجسته زبان و موسیقی کلام یکی از برجسته ترین تجلیات شعر، است. شعر، بدون داشتن جنبه های موسیقایی جلوه و زیبایی چندانی ندارد. یکی از مشخصه های اصلی شعر نیمایی، در مقایسـه بـا شـعر کلاسـیک، تحـول در انـواع موسیقی کلام و کاربرد انواع آن اسـت. در این مقاله که به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام شده است، به بررسی انواع موسیقی(بیرونی، کناری، درونی و معنوی) در مجموعه کوچ و کویر نصرت رحمانی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که رحمانی در این مجموعه از موسیقی درونی(انواع تکرار و جناس) برای ایجاد نوعی وحدت در محور همنشینی و تاثیر کلام خود، استفاده کرده است. برای ایجاد تناسب، زیبایی و موزون بودن اشعار خود از موسیقی بیرونی و کناری استفاده کرده است. در این بخش رحمانی از حدود دوازده وزن عروضی استفاده کرده است. بیشتر چهارپاره های او در این مجموعه بدون ردیف هستند و تنها قافیه، موسیقی کناری را شکل داده است. همچنین برای افزودن غنای معنایی و تقویت موسیقی معنوی کلام خود از عناصر زیبایی سخن همچون(تشبیه، استعاره، تناسب، پارادوکس،حس آمیزی، نماد، مجاز و تضاد )استفاده کرده است. و بالاخره اینکه به کار گیری ترکیبات ناب و زیبا با رعایت تناسب و پیوند با موسیقی و تخیل، باعث شده است که هرچه بیشتر به هدف غایی شعر نزدیک تر شود.
تفاصيل المقالة
چکیده:زیباییشناسی ادبی یکی از مهمترین و شاخصترین شیوههای بررسی مفاهیم و مضامین نکات ادبی و تجلی زیبایی های موجود در زبان شعر است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. سطوح آوایی و واژگانی از جمله حوزه هایی است که با توجه به نظریۀ هنجار گریزی میتوان آنها را در حیطۀ زب أکثر
چکیده:زیباییشناسی ادبی یکی از مهمترین و شاخصترین شیوههای بررسی مفاهیم و مضامین نکات ادبی و تجلی زیبایی های موجود در زبان شعر است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است. سطوح آوایی و واژگانی از جمله حوزه هایی است که با توجه به نظریۀ هنجار گریزی میتوان آنها را در حیطۀ زبان مورد بررسی قرارداد. بدین معنا که تحولاتی که در سطح آوایی زبان رخ می دهد در نهایت باعث تشخص سبکی آن درحوزۀ موسیقایی میشود. بررسی زیبایی شناسی واژگانی نیز در تمایز سبکی شعر شاعران دارای نقشی تعیین کننده است. این مقاله که به شیوه ی توصیفی –تحلیلی انجام شده است به بررسی زیبایی شناسی آوایی و واژگانی در دو اثر برجسته ی اخوان ثالث،( از این اوستا - آخر شاهنامه )پرداخته است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که مهدی اخوان ثالث، عدول از قواعد زبان معیار را، به عنوان روشی برای آفرینش مضامین ناب شعری، و ایجاد تمایز سبکی در حوزه های موسیقایی و زبانی برگزیده است. اخوان در زیبایی شناسی آوایی از فرایند هایی همچون: ابدال، اشباح، تسکین، تشدید، حذف و اضافه به زیباترین شکل استفاده کرده است. زیبایی شناختی واژگانی اخوان نیز بیشتر در حیطه های ترکیب سازی و باستانگرایی در حوزه های (اسم – فعل –صفت و حرف ) انجام شده است.
تفاصيل المقالة
زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد
,
العدد4,السنة
16
,
پاییز
1399
یکی از مباحث بنیادین در غزلیات فیض کاشانی، مقولۀ زیبایی است. فیض، با نگرش هستی شناسانه، زیبایی را امری بیرونی و عینی و با نگرش معرفت شناسانه، زیبایی را امری درونی و ذهنی می داند که منبع و منشأ آن ها زیبایی خداوند می باشد که موجبات انگیزش درونی سالکِ طالب را برای رسیدن ب أکثر
یکی از مباحث بنیادین در غزلیات فیض کاشانی، مقولۀ زیبایی است. فیض، با نگرش هستی شناسانه، زیبایی را امری بیرونی و عینی و با نگرش معرفت شناسانه، زیبایی را امری درونی و ذهنی می داند که منبع و منشأ آن ها زیبایی خداوند می باشد که موجبات انگیزش درونی سالکِ طالب را برای رسیدن به جمال الهی فراهم می سازد. این مقاله به روش تحلیلی به واکاوی و تبیین مقولۀ زیبایی در غزلیات ناب فیض کاشانی می پردازد و نیز سیری است در کند و کاوهای کشف و شهودی این عارفِ واصلِ جمالِ الهی دربارۀ تعریف زیبایی، منشأ زیبایی، انواع زیبایی و ... با این برآیند که سالکِ طالب باید از مظاهر جمال و زیبایی های ظاهری و مجازی عبور کند و از آن برای رسیدن به زیبایی حقیقی و شهودِ جمالِ شاهد مقصود پلی بسازد تا آن گاه با زیبایی شگفت آوری روبرو شود که پاینده و جاودانه است، نه به وجود می آید و نه از میان می رود، و آن زیبایی مطلق خداوندی است که آیینۀ دل به تمام و کمال آن را نشان می دهد.
تفاصيل المقالة
زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد
,
العدد2,السنة
14
,
تابستان
1397
یکی از مبانی اساسی دستگاه فکری عطّار و مولوی در حوزة عرفان، مفهوم حجاب عرفانی است. نگرشمعرفتی عطّار و مولوی به این مقوله به گونه ای است که حُجُب راه حق هم چون؛ حجاب انانیّت و رؤیت نفس،حجاب جسم و ... را مانع سیر و سلوک الی اللّه و باعث عذاب همیشگی روح وجان انسان می دانند أکثر
یکی از مبانی اساسی دستگاه فکری عطّار و مولوی در حوزة عرفان، مفهوم حجاب عرفانی است. نگرشمعرفتی عطّار و مولوی به این مقوله به گونه ای است که حُجُب راه حق هم چون؛ حجاب انانیّت و رؤیت نفس،حجاب جسم و ... را مانع سیر و سلوک الی اللّه و باعث عذاب همیشگی روح وجان انسان می دانند. در نقطةمقابل، رفع حجاب را موجب قدرت معنوی و باطنی و رسیدن به مقام قرب الهی می شمارند. از آن جایی کهمقولة حجاب، یکی از مباحث عمده در عرفان اسلامی است؛ این مقاله به شیوهء تحلیلی- مقایسه ای به واکاویو تبیین وجوه اشتراک و افتراق آن در اندیشه های عرفانی عطّار و مولوی می پردازد، و نیز سیری است درعبارات و اشارات تأمّل برانگیز این دو عارف پرده دَر، دربارة فلسفة حجاب، منشأ حجاب و ... و این که انسان هاباید با خَرق حجاب های ظلمانی و حتّی نورانی، باعث کسب بصیرت و بینش باطنی شوند تا به شهود حقیقتدست یابند. برآیند مقایسه حاکی از این است که با وجود گستردگی و عمق بیشترمفهوم حجاب و مشتقّات ومترادفاتش در آثار مولوی نسبت به عطّار، هر دو دربارهء جلوه های گونه گون و فریبنده اش اتّفاق نظر دارند وسالکان طریق را از انواع حجاب های ظلمانی و نورانی؛ خصوصاَ حجاب رؤیت نفس و انانیّت برحذر می دارند
تفاصيل المقالة
زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد
,
العدد4,السنة
13
,
پاییز
1396
یکی از موضوعات مهمّی که در آثار عطّار و مولوی به چشم می آید ، موضوع درد است. عطّار و مولوی درد را رهبر آدمی ، بیدار کننده ی روح و زایش گر معرّفی می کنند . و در نقطه ی مقابل آن ، بی دردی را باعث خود بینی ، غفلت و بی خبری می دانند . این مقاله نگاهی است به طرح موضوع درد در أکثر
یکی از موضوعات مهمّی که در آثار عطّار و مولوی به چشم می آید ، موضوع درد است. عطّار و مولوی درد را رهبر آدمی ، بیدار کننده ی روح و زایش گر معرّفی می کنند . و در نقطه ی مقابل آن ، بی دردی را باعث خود بینی ، غفلت و بی خبری می دانند . این مقاله نگاهی است به طرح موضوع درد در آثار عطّار و مولوی ، و سیری است در اشارات ﺗﺄمّل برانگیز این دو عارف بزرگ در خصوص درد و اهمیّت آن ، انواع درد ، عوامل درمان کننده ی درد ، فواید و اثرات درد ، عوارض بی دردی ، و این که انسان ها باید درد و سوزی در درون داشته باشند تا به سر منزل مقصود رهنمون گردند . امید است که پیروی از اندیشه های بلند معنوی عطّار و مولوی ، روزنه ای از نجات و رستگاری را به روی بشر بگشاید.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد2,السنة
8
,
تابستان
1397
یکی از مبانی دستگاه فکری محتشم کاشانی، مقولة درد است. محتشم، درد درونی و حقیقی را مبنای حرکت در این عالم، عامل رافع حجاب دل، باعث رسیدن به لذّت پایدار و موجب خلوص عیار عشق می داند. در نقطة مقابل، بی دردی را مایة هلاکت و نابودی، موجب ملال و افسردگی و حجاب راه انسان معرفی أکثر
یکی از مبانی دستگاه فکری محتشم کاشانی، مقولة درد است. محتشم، درد درونی و حقیقی را مبنای حرکت در این عالم، عامل رافع حجاب دل، باعث رسیدن به لذّت پایدار و موجب خلوص عیار عشق می داند. در نقطة مقابل، بی دردی را مایة هلاکت و نابودی، موجب ملال و افسردگی و حجاب راه انسان معرفی می کند. این مقاله،به روش تحلیلی به واکاوی و تبیین موضوع درد در شعر محتشم می پردازد؛و نیز سیری است در اشارات تأمّل برانگیز این شاعر بزرگ، دربارة اهمّیت درد، نشانه هاو لوازم راه درد، لذّتِ درد، انواع درد، فواید و اثرات درد، عوارض بی دردی، عوامل درمان کنندة درد؛ و این که درد، باعث حرکت و شوقِ حیات است، و آن چه را که اوصاف غیر انسانی است از وجود انسان می زداید و تا حدّ ممکن، اوصاف روحانی را برای او محقق می سازد تا انسان با التزام به اخلاق و اطوار اهلِ درد، به انسان واقعی که شایستة مقام خلافت الهی است برسد.
تفاصيل المقالة
در میان تعالیم و آموزههای روان شناسانه مولوی، نگرش او به شخصیّت مستقل و هویّت جداگانه کودک به طرز قابل توجّهی، جلب نظر مینماید. مولوی با توجّه به ساحت بیرونی و درونی انسان و با نگرش روان شناسانه، دورۀ کودکی را برای رشد و بلوغ جسمی، رشد فکری و عقلی هر فردی، ضروری و قهر أکثر
در میان تعالیم و آموزههای روان شناسانه مولوی، نگرش او به شخصیّت مستقل و هویّت جداگانه کودک به طرز قابل توجّهی، جلب نظر مینماید. مولوی با توجّه به ساحت بیرونی و درونی انسان و با نگرش روان شناسانه، دورۀ کودکی را برای رشد و بلوغ جسمی، رشد فکری و عقلی هر فردی، ضروری و قهری میداند که توقفِ غیرطبیعی در این مرحله، نشان خامی و نقصان شخصیّت در دورة جوانی و میان سالی خواهد شد. بنابر این مقاله فوق به روش تحلیلی بوده و به بررسی نگرش روان شناسانه مولوی به شخصیّت کودک میپردازد که یافتههای پژوهش حاکی از آن است که مولوی در قرن سیزده میلادی بسیاری از مباحث روان شناسی کودک هم چون: کودک و رشد، کودک و تربیت، کودک و گریه، کودک و شادی، کودک و تغذیه، کودک و بازی را در زوایای پیدا و پنهان شخصیّت کودک واکاوی میکند که امروزه در قالب نظریّه، توسّط روان شناسان رشد و تکامل حسی و ادراکی ارائه شده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications