فهرس المقالات حسین آذرپیوند


  • المقاله

    1 - بررسی اثرپذیری سبک فتوت‌نامه‌ی سلطانی از سبک گلستان و رسالات منثور سعدی با رویکرد آیات قرآنی بر پایه نظریه بینامتنیت
    مطالعات قرآنی , العدد 1 , السنة 14 , زمستان 1402
    فتوّت یا جوانمردی، یک حرکت اجتماعی و تکانه‌ی روحی در فرهنگ ایران باستان بوده که از زمان ورود دین مبین اسلام به جغرافیای گسترده ی ایران، با فرهنگ قرآنی و مبانی شریعت محمدی (ص) درآمیخته و درمیان توده‌ی مردم آن روزگار رواج یافته است. این پژوهش به روش تحلیل کیفی محتوا و با أکثر
    فتوّت یا جوانمردی، یک حرکت اجتماعی و تکانه‌ی روحی در فرهنگ ایران باستان بوده که از زمان ورود دین مبین اسلام به جغرافیای گسترده ی ایران، با فرهنگ قرآنی و مبانی شریعت محمدی (ص) درآمیخته و درمیان توده‌ی مردم آن روزگار رواج یافته است. این پژوهش به روش تحلیل کیفی محتوا و با مراجعه به اسناد و مدارک معتبر کتابخانه‌ای، اثرپذیری سبک فتوت نامه‌ی سلطانی را از سبک گلستان و رسالات سعدی، بر اساس نظریه بینامتنیت مورد بررسی قرار داده و به این نتایج دست یافته است که: فتوت نامه سلطانی بیشترین اثرپذیری را از آیات نورانی و سوره های مبارک قرآن مجید و آثار سعدی شیرازی داشته است. واعظ کاشفی معارف قرآنی و مبانی عرفان اسلامی را به شیوه ی نثر آمیخته با نظم و تقلیدی استادانه از مقامات حریری، بدیع‌الزمان و سعدی شیرازی آراسته است. چون احوال نفسانی، شخصیت افراد را می سازد و شاعر نیز مانند دیگر افراد اجتماع، تحت تأثیر احوال نفسانی و احساسات و عواطف قرار می گیرد و شخصیت هنری او که در واقع سبک او به شمار می رود از این طریق تکوین می یابد. پس اگر دو یا چند شاعر همزمان در جغرافیایی خاص می زیسته و شعر می سروده اند لزوما نمی توان گفت دارای سبکی یکسان می باشند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - «براعت استهلال» یا «خوش‌آغازی»، در رمان‌های «ارمیا»، «بی‌وتن»، «ره‌‌ش»، «قیدار» و «من او» رضا امیرخانی
    تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا) , العدد 2 , السنة 14 , تابستان 1401
    یکی از اصول مهم و سرنوشت‌ساز در داستان‌نویسی؛ نحوۀ ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع می‌شود و منحنی‌های ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاه‌ترین زمان برهم منطبق می‌گردند. انتخاب نقطۀ آغاز مناسب یا خوش‌آغازی داستان سابقه‌ای طولانی در ادبیات دا أکثر
    یکی از اصول مهم و سرنوشت‌ساز در داستان‌نویسی؛ نحوۀ ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع می‌شود و منحنی‌های ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاه‌ترین زمان برهم منطبق می‌گردند. انتخاب نقطۀ آغاز مناسب یا خوش‌آغازی داستان سابقه‌ای طولانی در ادبیات داستانی دارد لیکن با وجود تأثیر شگرف آن بر داستان، عناصر سازندۀ آن و نگاه و توجه خواننده؛ چندان مورد اقبال نبوده و در اکثر موارد حتی جزو عناصر اصلی و مهم داستان محاسبه نمی‌شود. حساسیت موضوع آنجاست که خواننده، باید در جملات ابتدایی تحت تأثیر داستان و فضای کلی آن قرار بگیرد، با داستان ارتباط برقرار کند و هیجانی در وجود خویش احساس نماید وگرنه ادامۀ مطلب را نخواهد خواند. امیرخانی یکی از نویسندگان موفق سال‌های اخیر است که با استفاده از شگردهای خاص و شیوه‌های نو؛ توجه مخاطبان بی‌شماری را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر؛ آغاز داستان، جملات آغازین آن و ساختار کلی آغاز در پنج اثر رضا امیرخانی را با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار خواهد داد. نتیجۀ این پژوهش نشان می دهد که شروع داستان در رمان‌های امیرخانی، به عنوان ضرورتی قطعی، توانسته است با القای باورپذیری منطقی، مانند یک قلاب عمل کرده و خواننده را تا پایان داستان بـه دام بیندازد. ضمن اینکه ارتباط منظم و منطقی شروع داستان با سایر عناصر و روند کلی روایت، کششی زیبا برای خواندن ایجاد کرده، از شکست داستان جلوگیری نموده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - «براعت استهلال» یا «خوش‌آغازی» داستان، انتخابی ممتنع یا ضرورتی محتوم
    زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد , العدد 1 , السنة 17 , بهار 1400
    یکی از اصول مهم و سرنوشت‌ساز در داستان‌نویسی؛ نحوۀ ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع شده و منحنی‌های ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاه‌ترین زمان برهم منطبق می‌گردند. انتخاب نقطۀ آغاز مناسب یا خوش‌آغازی داستان سابقه‌ای طولانی در ادبیات داستا أکثر
    یکی از اصول مهم و سرنوشت‌ساز در داستان‌نویسی؛ نحوۀ ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع شده و منحنی‌های ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاه‌ترین زمان برهم منطبق می‌گردند. انتخاب نقطۀ آغاز مناسب یا خوش‌آغازی داستان سابقه‌ای طولانی در ادبیات داستانی دارد لیکن با وجود تأثیر شگرف آن بر داستان؛ چندان مورد اقبال نبوده و در اکثر موارد حتی جزو عناصر اصلی و مهم داستان محاسبه نمی‌شود. حساسیت موضوع آنجاست که خواننده، باید در جملات ابتدایی تحت تأثیر داستان و فضای کلی آن قرار بگیرد وگرنه ادامۀ مطلب را نخواهد خواند. شروع داستان می‌تواند با القای باورپذیری منطقی، مانند یک قلاب عمل کرده و خواننده را تا پایان داستان بـه دام بیندازد. پژوهش حاضر؛ آغاز داستان، جملات آغازین آن، ساختار کلی و عمومی آغاز و تلقی خواننده را مورد بررسی قرار داده است. نتیجۀ این پژوهش نشان می دهد که واکنش اولیه، ضرورتی قطعی است که نقش مهمی را در برخورد با مخاطب ایفا می‌کند. ضمن اینکه پردازش نامناسب این بخش، می‌تواند کل داستان را با شکست مواجه کند و آغاز داستان، ضمن استحکام بخشیدن به روند کلی داستان، تأثیری اساسی در میان عناصر ایجادکنندۀ داستان و پیکربندی روایت نیز می‌گذارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - بررسی تطبیقی اسطوره‌های ضحاک و مردوک در خویشکاری دو نیم‌کردن هماوردان اساطیری خود
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 4 , السنة 18 , زمستان 1401
    در اکثر قریب به اتفاق منابع پس از اسلام، روایت غلبه ضحاک بر جمشید این‌گونه آمده است که پس از افول اقتدار سلطنت جمشید و گریختن فرّه از او و پیشروی و کشورگشایی ضحاک، در نهایت جمشید حکومت و تخت پادشاهی را رها می‌کند و می‌گریزد. مدت زمانی او در نقاط مختلف جهان سرگردان و فرا أکثر
    در اکثر قریب به اتفاق منابع پس از اسلام، روایت غلبه ضحاک بر جمشید این‌گونه آمده است که پس از افول اقتدار سلطنت جمشید و گریختن فرّه از او و پیشروی و کشورگشایی ضحاک، در نهایت جمشید حکومت و تخت پادشاهی را رها می‌کند و می‌گریزد. مدت زمانی او در نقاط مختلف جهان سرگردان و فراری بود و ضحاک همه ‌جا در پی او. در پایان ضحاک، جمشید را می‌یابد، و وی را با ارّه به دو نیم می‌کند. حال سوال اینجاست: چرا ضحاک جمشید را با این شیوه منحصر به فرد می‌کشد؟ آیا ضحاک نمی‌توانست مانند بسیاری از شاهان یا پهلوانان تاریخ اساطیری ایران، دشمن خود را سر ببرد؟ چرا ضحاک او را به دار نیاویخت؟ یا حتی می‌شد بدون بیان نحوه کشته شدن، تنها به ذکر این مطلب بسنده کرد که ضحاک پس از یافتن جمشید، او را کشت. پس بی‌گمان رازی و نمادی در پس این نحوة خاص کشتن جمشید؛ یعنی ارّه کردن او بوده است. این تحقیق بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و با توجه به تأثیر اسطوره‌های اقوام بومی ایران که قطعا تحت تأثیر اسطوره‌های دولت‌شهرهای میان‌رودان بوده است، مطابقت اسطوره‌های ضحاک و مردوک را بیان کند؛ با توجه به شباهت این دو روایت، این نظریه را مطرح می‌سازد که ارّه کردن جمشید توسط ضحاک، متأثر از دوپاره کردن تیامت توسط مردوک است. تفاصيل المقالة