«براعت استهلال» یا «خوشآغازی» داستان، انتخابی ممتنع یا ضرورتی محتوم
الموضوعات : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسیسعید فرمانی 1 , حسین آذرپیوند 2 , سعید خیرخواه 3
1 - دانشجوی دکترای گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسالمی، کاشان، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات و فارسی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسالمی، کاشان، ایران.
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات و فارسی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسالمی، کاشان، ایران.
الکلمات المفتاحية: داستان, انتخاب, براعت استهلال, ضرورت, خوشآغازی,
ملخص المقالة :
یکی از اصول مهم و سرنوشتساز در داستاننویسی؛ نحوۀ ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع شده و منحنیهای ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاهترین زمان برهم منطبق میگردند. انتخاب نقطۀ آغاز مناسب یا خوشآغازی داستان سابقهای طولانی در ادبیات داستانی دارد لیکن با وجود تأثیر شگرف آن بر داستان؛ چندان مورد اقبال نبوده و در اکثر موارد حتی جزو عناصر اصلی و مهم داستان محاسبه نمیشود. حساسیت موضوع آنجاست که خواننده، باید در جملات ابتدایی تحت تأثیر داستان و فضای کلی آن قرار بگیرد وگرنه ادامۀ مطلب را نخواهد خواند. شروع داستان میتواند با القای باورپذیری منطقی، مانند یک قلاب عمل کرده و خواننده را تا پایان داستان بـه دام بیندازد. پژوهش حاضر؛ آغاز داستان، جملات آغازین آن، ساختار کلی و عمومی آغاز و تلقی خواننده را مورد بررسی قرار داده است. نتیجۀ این پژوهش نشان می دهد که واکنش اولیه، ضرورتی قطعی است که نقش مهمی را در برخورد با مخاطب ایفا میکند. ضمن اینکه پردازش نامناسب این بخش، میتواند کل داستان را با شکست مواجه کند و آغاز داستان، ضمن استحکام بخشیدن به روند کلی داستان، تأثیری اساسی در میان عناصر ایجادکنندۀ داستان و پیکربندی روایت نیز میگذارد.