زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد
,
العدد2,السنة
12
,
تابستان
1395
استعارههای مفهومی یا ادراکی، مبتنی هستند بر درک امور انتزاعی بر پایۀ امور عینی و مفهومی یا تصویری کردن مفاهیم ذهنی. زبان عرفانی همواره از مفاهیم انتزاعی سخن میگوید و بدین جهت برای قابل درک شدن، پیوسته از استعارههای مفهومی که خود زنجیروار به هم پیوستهاند، بهره میگی أکثر
استعارههای مفهومی یا ادراکی، مبتنی هستند بر درک امور انتزاعی بر پایۀ امور عینی و مفهومی یا تصویری کردن مفاهیم ذهنی. زبان عرفانی همواره از مفاهیم انتزاعی سخن میگوید و بدین جهت برای قابل درک شدن، پیوسته از استعارههای مفهومی که خود زنجیروار به هم پیوستهاند، بهره میگیرد. استعارۀ مفهومی آینه، یکی از دیرپاترین استعارات مفهومی در حوزۀ شناختی و معرفتی است که خود از انگارههای عرفانی کلانتر منبعث گشته و زنجیرهای از دلالتهای ضمنی را در ادبیّات عرفانی، وارد ساخته است.این مقاله جستوجویی است در معرفی استعارۀ مفهومی آینه، خاستگاه تاریخی، نگاشتهای کلیتر از آن در حوزۀ استعارههای عرفانی و دلالتهای ضمنی که از این استعاره نشأت گرفتهاند.
تفاصيل المقالة
زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد
,
العدد2,السنة
15
,
تابستان
1398
روایتشناسی رویکردی نوین در مطالعه ادبیات داستانی است و در پی یافتن دستور زبان داستان، کشف زبان روایت و نظام حاکم بر روایتها است. روایتشناسانی چون ژرار ژنت، پراپ، گریماس، برمون، تودورف و ...با ارائه نظریههایی در این عرصه تلاش کردهاند تا به الگویی منسجم و مؤثر برسند أکثر
روایتشناسی رویکردی نوین در مطالعه ادبیات داستانی است و در پی یافتن دستور زبان داستان، کشف زبان روایت و نظام حاکم بر روایتها است. روایتشناسانی چون ژرار ژنت، پراپ، گریماس، برمون، تودورف و ...با ارائه نظریههایی در این عرصه تلاش کردهاند تا به الگویی منسجم و مؤثر برسند که به کمک آن بتوان ساختار روایتها را شناسایی کرد. امیرحسن چهلتن از نویسندگان معاصر ماست که در دهۀ اخیر آثار او موردتوجه مخاطبین بسیاری قرارگرفته است، مسأله اصلی این پژوهش، آن بوده است تا با رویکرد به مقوله تکنیکهای روایتشناسی بر اساس نظریات نظریهپردازان روایتشناسی ژنت و بارت و به یاری مفاهیم و اصطلاحات این نگرهها، رمانهای مهرگیاه از این نویسنده معاصر را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد و ساختار روایی آن را با تکیه بر این نظریه دریابد. در این تحقیق که بر اساس شیوۀ تحلیل قیاسی انجام یافت، روشن شد که زمان در مقام جزئی از روایت و بهعنوان یک ابزار ادبی مؤثر، موردتوجه نویسنده قرار دارد؛ بهطوریکه به کمک آن و بر اساس تغییراتی که در نظم خطی آن ایجاد میکند پیرنگ دلخواه خود را میسازد. نویسنده با در نظر داشتن قوانینی مانند اصل معناداری و علیت کنشها، در ترتیب نقل وقایع و کنشهای داستان دست به گزینش و انتخاب میزند و به این صورت زمانمندی خاص داستانش را ایجاد میکند
تفاصيل المقالة
زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد
,
العدد1,السنة
19
,
بهار
1402
سؤالات بلاغی با معانی ثانویه، نقش مهمی در تشخّص سبکی، افزایش بار معنایی و عاطفی کلام، القای لحنهای مختلف، تنوع در ابهامهای هنری و نیززیباسازی متن ایفا میکند؛ از این رو، جستجو در انواع سؤالهای بلاغی و طبقهبندی و نقد آنها، در پژوهشهای سبکشناختی، نقد بلاغی و تحلیلگفتمانی ا أکثر
سؤالات بلاغی با معانی ثانویه، نقش مهمی در تشخّص سبکی، افزایش بار معنایی و عاطفی کلام، القای لحنهای مختلف، تنوع در ابهامهای هنری و نیززیباسازی متن ایفا میکند؛ از این رو، جستجو در انواع سؤالهای بلاغی و طبقهبندی و نقد آنها، در پژوهشهای سبکشناختی، نقد بلاغی و تحلیلگفتمانی از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. مسئلۀ اصلی تحقیق حاضر، مطالعه در انواع سؤالات موجود در اشعار نیما یوشیج و تحلیل و طبقهبندی اینسؤالات به جهت القای معانی ثانوی و گفتمانی بوده است. در این تحقیق که به روش تحقیق ترکیبی (توصیفی- آماری و استدلالی) انجام شد، به این نتایجدست یافتیم: از مجموع 919سؤال بلاغی احصا شده، درونمایههای تأکید، انتقاد و اعتراض، انکار، حسرت، گلایه، توبیخ و نهی بیشترین بسامد را داشتهاند.معانی تجاهل، طنز و تمسخر، تعجب، تمنّا و آرزو نیز از موارد پر کاربرد در بین سؤالات بلاغی موجود در شعر نیما بوده است. این سؤالات در گفتگوهایدرونی و فلسفی نیما با خود و طبیعت، انتقادات اجتماعی، ایراد نگرشهای تعلیمی-حکمی، پدیدار شناختی و ایدئولوژیک و شکوائیههای عاطفی و نقادانۀوی، جایگاه بسیار مهمی را داراست و به اشعار نیما، رنگی از سبک شخصی، آمیخته به جهانبینی خاص وی را بخشیده است
تفاصيل المقالة
روانشناسی فرهنگی زن
,
العدد57,السنة
15
,
پاییز
1402
هدف پژوهش حاضر، بررسی روانشناسی زبان و نقش جنسیتی زنانه در حسبحالهای شاعران زن میباشد. جامعه پژوهش، حسبحالهای منظوم شاعران زن بود. نمونه پژوهش، اشعار مرتبط با حسبحال اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد، سپیده کاشانی و طاهره صفارزاده بود. روش پژوهش ترکیبی (توصیفی، تح أکثر
هدف پژوهش حاضر، بررسی روانشناسی زبان و نقش جنسیتی زنانه در حسبحالهای شاعران زن میباشد. جامعه پژوهش، حسبحالهای منظوم شاعران زن بود. نمونه پژوهش، اشعار مرتبط با حسبحال اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد، سپیده کاشانی و طاهره صفارزاده بود. روش پژوهش ترکیبی (توصیفی، تحلیل قیاسی،آماری) بود. برای گردآوری دادهها از روش کتابخانهای استفاده شد. داده های به دست آمده نشان داد، تحلیل و تفسیر نقشهای جنسیتی انعکاس یافته در متن حسبحالهای شاعران زن، بر اساس نظریۀ عینک جنسیتی ساندرا بم بوده است وی با شرح اوصاف 20 گانۀ قوی برای زنان در نقشهای جنسیتی، الگویی را برای تعیین میزان باورداشت زنان به هویت وبرچسبهای جنسیتی که فرهنگ و قدرت برای آنان پسندیده و طراحی نموده است در اختیار قرار میدهد. نشانههای معنیداری از تصویر ذهنی راوی از "من" او، در بافت زبانی حسبحال تجلی مییابد که میتواند طرحوارۀ هویتی-جنسیتی مؤلف را برای تحقیقات روانشناختی ترسیم و تکمیل نماید. همچنین نتایج نشان داد که واژگان در حسبحالهای زنان، نشانههای حسی-عاطفی عمیق زنان و تعهد آنان در مقابل جهان (دیگری،طبیعت، جامعه) را نشان میدهد. زنان در برابر نیازهای "دیگری" خونگرم و حساس هستند. غم و اندوه، پذیرش سرنوشت، فرودستی، توسل به باورهای مذهبی و بعضا اعتقادات خرافی برای نجات از گرفتاریهای شخصی و جمعی، تعهد در انجام رسومات اجتماعی-فرهنگی و مطیع بودن، بهعنوان ویژگیهای اصلی هویتی-جنسیتی زنان نمود دارد. جملات ساده و کوتاه در شعر زنان، بیانگر ویژگیهایی چون عدم صراحت، کوتاه آمدن، پذیرش و عدم انتقاد یا مطالبۀ حق از سوی زنان است.
تفاصيل المقالة
روانشناسی فرهنگی زن
,
العدد20,السنة
5
,
تابستان
1393
تجزیۀ هویت یک اختلال کمیاب شخصیتی است و اغلب نتیجۀ صدمات روحیناشی از تعرض جنسی در کودکی م یباشد. رمان سرخی تو از من، با تکیه بر اینبیماری، ساخته و پرداخته شده است و م یکوشد تا با یاری گرفتن از تکنی کهایداستا نپردازی )تداعی، تعلیق، توصیف، نمادپردازی و...( و متدهای روا نک أکثر
تجزیۀ هویت یک اختلال کمیاب شخصیتی است و اغلب نتیجۀ صدمات روحیناشی از تعرض جنسی در کودکی م یباشد. رمان سرخی تو از من، با تکیه بر اینبیماری، ساخته و پرداخته شده است و م یکوشد تا با یاری گرفتن از تکنی کهایداستا نپردازی )تداعی، تعلیق، توصیف، نمادپردازی و...( و متدهای روا نکاوی)هیپنوتیزم، مشاوره، پالایش ذهن و...(، از طریق حرکت در زمان برای رجعتبه گذشته، و سیر در ناخودآگاه بیمار، عل تالعلل ناهنجار یهای شخصیتی او راواکاوی نماید و به بیان هنری یکی از مشکلات شایع و در عین حال مسکوتاجتماعی بپردازد. نویسنده در کنار این مشکل، با نگاهی زنانه و منتقدانه، بسیاریدیگر از معضلات خانوادگی و اجتماعی زنان را در روزگار ما مطرح م یسازد.مقالۀ حاضر، علاوه بر معرفی مختصر این بیماری، به روش نقد روا نشناختی،به ارزیابی چگونگی توصیف این بیماری در رمان، نحوۀ شخصی تپردازی وروای تگری و ه مچنین کنکاش در شیو ههای داستا نپردازی و روا نکاوی که درلای ههای مختلف داستان از آن استفاده شده، پرداخته است.
تفاصيل المقالة
زبان و ادب فارسی واحد سنندج
,
العدد2,السنة
11
,
تابستان
1398
ادبیات مهاجرت داستانی در ایران، به سبب مسائل معتنیبه اجتماعی، پیوسته و با سرعت در حال گسترش است. این امر لزوم تحقیقات دامنهدار و چندبُعدی در حوزۀ ادبیات مهاجرت را مؤکدتر میسازد. تحقیق حاضر با رویکرد مطالعۀ تطبیقی، دو رمان مهم معاصر را از ادبیات مهاجرت، برای جستجوی مؤ أکثر
ادبیات مهاجرت داستانی در ایران، به سبب مسائل معتنیبه اجتماعی، پیوسته و با سرعت در حال گسترش است. این امر لزوم تحقیقات دامنهدار و چندبُعدی در حوزۀ ادبیات مهاجرت را مؤکدتر میسازد. تحقیق حاضر با رویکرد مطالعۀ تطبیقی، دو رمان مهم معاصر را از ادبیات مهاجرت، برای جستجوی مؤلفههای مشترک موجود در این آثار پی جسته است. هر دو رمان، بیان خاطرهگونه از زندگی دو نویسندۀ مهاجر، معروفی و قاسمی، است. نتایج تحقیق گویای آن است که نوستالژی وطن پشت سر گذاشته شده و متعلقاتش و موضوعات متعددی از جهان فعلی پیرامون نویسنده (نظیر هویت، فرهنگ، ارتباطات، عواطف و...)، در کنار عواملی چون پریشانی ذهن و ترس دائمی (ناشی از جریانات متمرکز بر محور مهاجرت)، بهشدت موجب پریشانی روحیِ راوی-نویسنده در هر دو رمان بوده است و این امر تاثیرگذار، سایر عوامل روایتساز دو رمان، نظیر انتخاب زاویۀ دید، شخصیتپردازی، گسیختگی زمانی و مکانی روایت، طرح و پیرنگ و زبان روایت را در دو رمان، بسیار بههم نزدیک ساخته است. بهرهمندی از تکنیک روایتگری جریان سیال ذهن، واگویههای ذهنی، وقفههای زمانی، زبان نمادین، تداعیهای پیوسته، آشفتگی زمانی و مکانی با تکیه بر راوی غیرقابل اعتمادی که مخاطب باید وقایع داستان را از میان گفتار نامتعادل او -که آمیزهای از واقعیت و رؤیا است- دریابد، و مهمتر از همه طرح اصلی دو داستان که بازگوکنندۀ حقایقی از وضعیت زندگی انسان مهاجر گریخته از وطن است، مؤلفههای مشترک مربوط به ادبیات مهاجرت و تبعید را در این دو رمان بسیار افزایش داده است.
تفاصيل المقالة
آغازگر به عنوان نقطۀ عزیمت پیام، امکان پردازش پیام متنی را برای گوینده و نیز تعیین جهتگیری کنشی و فکری پیام را برای مخاطب فراهم میآورد. در این پژوهش، به منظور تحلیل ساختاری و گفتمانی متن فتوتنامۀ نجمالدین زرکوب و کشف ساز و کارهای میان ذهن و زبان نویسنده و بافت فرهنگ أکثر
آغازگر به عنوان نقطۀ عزیمت پیام، امکان پردازش پیام متنی را برای گوینده و نیز تعیین جهتگیری کنشی و فکری پیام را برای مخاطب فراهم میآورد. در این پژوهش، به منظور تحلیل ساختاری و گفتمانی متن فتوتنامۀ نجمالدین زرکوب و کشف ساز و کارهای میان ذهن و زبان نویسنده و بافت فرهنگی-اجتماعی متن از تحلیل آغازگرها استفاده شده است. از تحلیل انواع آغازگرها در این متن که به روش ترکیبی (توصیفی، تحلیلی و آماری) انجام گرفت، این نتایج به دست آمد: فراوانی معنادار آغازگرهای تجربی در این متن، نشانگر غلبۀ کنش ایضاحی و تبیینی در گفتمان مؤلف است. کاهش معنادار آغازگرهای میانفردی، نشانگر پایین بودن کنشهای ارتباطی و تعاملی در متن و مؤید تقویت منظورهای گفتمانی تکصدایی و اقتداری موجود در سازههای تجربی است. از میان آغازگرهای متنی، عناصر ساختاری به جهت نقشی که در پیوستگی و توسعۀ متن ایفا میکنند، پررنگتر از دو نوع دیگر (تداومی و افزودۀ پیوندی) است. در این متن، فراوانی آغازگرهای ساده و بینشان، بیشتر از آغازگرهای مرکب و نشاندار است که تاثیر آن در متن، به شکل سهولت و قاعدهمندی زبانی و دستوری در عین انسجام متنی در بافت گفتمان ایدئولوژیک متن مشاهده میشود.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد4,السنة
13
,
پاییز
1402
هویت جنسیتی، نشانگر تصویر ذهنی راوی از «من» اوست که متضمن اوصاف زنانگی یا مردانگی است. مسألۀ اصلی این تحقیق، مقایسۀ هویت جنسیتی، در حسبحالهای منظوم شاعران زن و مرد پارسیگو بوده است، تا موضع¬گیری هویتی- جنسیتی راوی را استخراج کند. برای انجام این پژوهشِ بینارشتهای و م أکثر
هویت جنسیتی، نشانگر تصویر ذهنی راوی از «من» اوست که متضمن اوصاف زنانگی یا مردانگی است. مسألۀ اصلی این تحقیق، مقایسۀ هویت جنسیتی، در حسبحالهای منظوم شاعران زن و مرد پارسیگو بوده است، تا موضع¬گیری هویتی- جنسیتی راوی را استخراج کند. برای انجام این پژوهشِ بینارشتهای و مؤلفمحور، از روش تحقیق ترکیبی (توصیفی-تحلیل قیاسی-آماری) براساس آرای ساندرا بم استفاده شد. جامعۀ آماری تحقیق، حسبحال چهار شاعر مرد (سهراب، اخوان، شهریار، عماد خراسانی) و چهار شاعر زن (سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده و سپیده کاشانی) است. از انجام این تحقیق، نتایج زیر حاصل شد: در حوزۀ واژگان، صفتهایی؛ مانند: دفاع از باورهای خود و پرخاشگری بهعنوان ویژگیهای مردانه و صفاتی همچون: خون¬گرمی و حساسیت در برابر نیازهای دیگران، اعتقاد به باورهای خرافی، تعهد در انجام رسومات فرهنگی و مطیع بودن بهعنوان ویژگیهای قوی زنانه نمود دارد. در حوزۀ ساخت دستوری صفاتی؛ مانند: قاطعیت در کلام، خوداتکایی، قدرت تحلیلگری و عقلگرایی به عنوان ویژگیهای غالب مردانه و در حسبحال زنان، خصوصیاتی؛ همچون: عدم صراحت، مؤدب بودن، سادهگویی و علاقه به مشارکت انعکاس بیشتری دارد. در انواع کنشهای گفتاری، ویژگیهایی؛ همچون: ثبات فکری، قدرت بیان و تقیّد در دفاع از باورها برای مردان و صفاتی مانند: پوشیده سخن گفتن و لحن صمیمانه و عاطفی برای زنان غلبه دارد.
تفاصيل المقالة
پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
,
العدد5,السنة
7
,
زمستان
1395
تجدّد و تمدّن مفهوم عام و گستردهای است که ایران عصر قاجاریه را به خود پیچیدهاست و حیات ایرانیان در سایة آن، دستخوش تغییر و تحوّلات همه جانبهای گشته، به شکلی که اثرات آن حتی تا روزگار ما محسوس است؛ بدیهی است که این گونه تحولات، واژگان جدیدی را در سطوح مختلف زندگی ایرا أکثر
تجدّد و تمدّن مفهوم عام و گستردهای است که ایران عصر قاجاریه را به خود پیچیدهاست و حیات ایرانیان در سایة آن، دستخوش تغییر و تحوّلات همه جانبهای گشته، به شکلی که اثرات آن حتی تا روزگار ما محسوس است؛ بدیهی است که این گونه تحولات، واژگان جدیدی را در سطوح مختلف زندگی ایرانیان مطالبه نماید. از آنجا که شعر این دوره، آمیختگی کاملی با وجوه و ابعاد مختلف و واقعیِ تاریخ این عصر دارد، بررسی واژگان موجود در شعر و ادبیات خاص این برهة زمانی، اطلاعات دقیقی از تغییرات زبانی در سطح واژگانی در اختیار ما قرار خواهد داد. این مقاله به بررسی کاربرد واژگان عربی در شعر شعرای طراز اول عرصة تجددطلبی (بهار، عارف، ایرج میرزا، میرزاده عشقی، نسیم شمال، فرخی یزدی) پرداخته است و نشان میدهد که در هنگامة هجوم واژگان غربی مدرن، چگونه واژگان عربی با تغییر کاربریِ واژگان قدیمیتر و نیز ورود واژگان جدید از زبان عربی، یا شکلهای جدیدی از باهمآییوازگان در محورهمنشینی و در گروههای اسمی جدیدتر، در عرصههای مختلف حیات و ادبیات ایران عصر قاجاریه ایفای نقش نموده است.
تفاصيل المقالة
پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
,
العدد4,السنة
8
,
پاییز
1396
رمان "انگار گفته بودی لیلی"، رمانی روانشناختی با دیدگاهی انتقادی- اجتماعی است. این رمان دارای ذهنیت زنانه و نظام تکآوایی است و حضور مردان در آن، فقط از پسِ نگاه زنانه قابل رؤیت است. در میان عناصر روایتساز این رمان، شخصیتپردازی نقش مهمی بهعهده دارد و اغلب شخصیتها، أکثر
رمان "انگار گفته بودی لیلی"، رمانی روانشناختی با دیدگاهی انتقادی- اجتماعی است. این رمان دارای ذهنیت زنانه و نظام تکآوایی است و حضور مردان در آن، فقط از پسِ نگاه زنانه قابل رؤیت است. در میان عناصر روایتساز این رمان، شخصیتپردازی نقش مهمی بهعهده دارد و اغلب شخصیتها، نقشهای جنسیتی شاخصی در ابعاد اجتماعی و فردی ایفا میکنند. یکی از جذابترین شخصیتهای موجود در رمان، شخصیت محمود است؛ این شخصیت پیچیده و عصبی، در داستان حاضر بسیار هنرمندانه و قوی طراحی و پردازش شده است. تحقیق حاضر به قصد تحلیل روانشناختی محمود و بر مبنای نظریات هورنای در موضوع شخصیت عصبی انجام گرفت. نتایج تحقیق، ناظر بر آن است که محمود، رهبر فرقۀ عرفانی خاص، که با فراگیری دانش روانشناختی و با غلبه بر نیروی ذهن و فکر دیگران، افراد را تحت نفوذ ارادۀ خود درمیآورد و سوءاستفاده میکند، دارای شخصیت عصبی از نوع کمالگرا و خودبزرگساز است. رشد در شرایط سخت کودکی (خانوادۀ تکوالد، فقر، احساس حقارت ناشی از شغل مادر) ریشۀ اصلی ایجاد اضطراب اساسی، اختلال شخصیتی و تمایلات او به خودِ ایدهآلی کمالگرا و قدرتطلب بوده است. او که نقش جنسیتی مرد ـ مجنون را هم در این داستان ایفا میکند، تضاد اساسی مابین مهرطلبی و قدرتطلبی را در طرحوارۀ شخصیتی خود به نمایش میگذارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications