فهرس المقالات محمدرضا بیگی


  • المقاله

    1 - بررسی هنجارگریزی نوشتاری درشعر یوسف الخال و احمد شاملو
    مطالعات ادبیات تطبیقی , العدد 4 , السنة 16 , پاییز 1401
    بررسی آثار شعرا و نویسندگان بر اساس نظریه‌های ادبی راه را برای بررسی جنبه‌های گوناگون ادبیات باز کرده است و اینگونه است که چگونگی به عمل آوردن نظریه‌ها در آثار به نمایش گذاشته می‌شود. مطالعاتی اینگونه و تطبیق آنها در زبان و ادبیات‌های مختلف عرصة مناسبی برای این است که ا أکثر
    بررسی آثار شعرا و نویسندگان بر اساس نظریه‌های ادبی راه را برای بررسی جنبه‌های گوناگون ادبیات باز کرده است و اینگونه است که چگونگی به عمل آوردن نظریه‌ها در آثار به نمایش گذاشته می‌شود. مطالعاتی اینگونه و تطبیق آنها در زبان و ادبیات‌های مختلف عرصة مناسبی برای این است که این نظریه‌ها ملموس‌تر و عینی‌تر شوند. فراهنجاری بر مبنای زبانشناسی از نظریه‌های نقد ادبی جدید است که در چهارچوب مکتب فرمالیسم روسی بیان شده است. یوسف الخال و احمد شاملو دو شاعر بزرگ و تقریبا معاصر هم دیگر در ادب عربی و فارسی هستند که در اشعارشان از هنجارگریزی و آشنایی زدایی بهره برده‌اند یکی از این روش-ها، هنجارگریزی نوشتاری است که شاعر در این روش بدون توجه به لفظ و معنی دست به تغییر ظاهر کلمات و مصراع‌ها می‌زند و شعر را از نظر ظاهری هنجارگریز می‌کند که در این جستار نگارندگان بر آنند که به بررسی و تحلیل این نوع از زیبایی‌های شعر این دو شاعر بر اساس الگوی لیچ بپردازند و ضمن نشان دادن هنجارگریزی‌های نوشتاری در پایان میزان استفاده هر شاعر از هنجارگریزی را به صورت نمودار به تصویر کشیده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - تحلیل و تطبیق صفاءالقلوب شیروانی و نان و حلوای شیخ بهایی بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت
    مطالعات ادبیات تطبیقی , العدد 5 , السنة 17 , پاییز 1402
    شاعر یا نویسنده برای خلق اثر خود با دنیایی از تاثرات از متون دیگر در ذهن خود در چالش است و با ارتباطی که با آثار پیش یا معاصر خود دارد، دست به آفرینش می‌زند و از این طریق بین متن‌ها به شیوه-های مختلف پیوند برقرار می‌کند که به عنوان ترامتنیت قابل مطالعه و بررسی است. نان أکثر
    شاعر یا نویسنده برای خلق اثر خود با دنیایی از تاثرات از متون دیگر در ذهن خود در چالش است و با ارتباطی که با آثار پیش یا معاصر خود دارد، دست به آفرینش می‌زند و از این طریق بین متن‌ها به شیوه-های مختلف پیوند برقرار می‌کند که به عنوان ترامتنیت قابل مطالعه و بررسی است. نان و حلوا به عنوان متنی است که شیروانی در نوشتن صفاءالقلوب از آن تاثیر پذیرفته است. هر دو اثر، اثری تعلیمی- عرفانی است. از آنجا که ترامتنیت ژنت به لحاظ تقسیم‌بندی و جزئی‌نگری خیلی گسترده‌تر از نظریات بینامتنی دیگر است، هدف اصلی این پژوهش، کشف انواع روابط ترامتنی بین صفاءالقلوب و نان و حلوا است. در این مقاله تلاش شده به روش تطبیقی-تحلیلی- اسنادی به این پرسش پاسخ داده شود که کدامیک از تقسیمات نظریه ترامتنیت ژنت در مقایسه تطبیقی بین صفاءالقلوب و نان و حلوا مصداق پیدا می‌کند؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که شیروانی، آگاهانه با نان و حلوا رابطه بینامتنی برقرار کرده و در این راستا از انواع روابط ترامتنی از جمله بینامتنیت(صریح، غیر‌صریح و ضمنی)، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش‌متنیت(همانگونگی و تراگونگی) بهره برده است. تفاصيل المقالة