تجلی طبیعت در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی (م.سرشک)
الموضوعات :محمدتقی یونسی رستمی 1 , حوریا هادی پور 2 , علی خوشه‏ چین 3
1 - دکترای زبان و ادبیات فارسی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد رشت
2 - کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد واحد رشت
3 - کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد واحد رشت
الکلمات المفتاحية: شفیعی کدکنی, شعر نو, modern poetry, Manifestation of nature, Shafiei Kadkani, تجلی طبیعت, نماد (سمبولیسم), symbol (symbolism),
ملخص المقالة :
علاقه به طبیعت و استفاده از عناصر طبیعی در شعر به دوره ی خاصی از زندگی و انسان حوزه های شعری – کلاسیک و نو- محدود نمی شود. شاعران با بهره گیری از تخیل، عناصر بلاغی و صناعات ادبی کوشیده اند تا با وام گیری از طبیعت، عناصر آن و ترکیبات جدیدی که خلق می کنند، به مفاهیم مورد نظرشان بپردازند. طبیعت گرایی شاعران به سه دسته: تقلیدی، توصیفی و تأویلی و تألیفی تقسیم می شود. رویکرد طبیعت گرایی در شعر کلاسیک با شعر نو تا حد زیادی متفاوت است. در شعر نیما و شعر نیمایی، تجلی طبیعت با خصوصیات متعددی از جمله : سنت شکنی، زبان جدید، جهان بینی ویژه، دوری از منظم الوحدگی شاعر، حضور عناصر بومی و محلی همراه بوده است. یکی از شاعرانی که در دوره معاصر با نگرش نیمایی و با زبان نو قدمایی به طبیعت و عناصر طبیعی به شکل نمادین (سمبولیسم) پرداخته است، شفیعی کدکنی (م.سرشک) است. در تحلیل اشعار شاعر هرچه از دفاتر اول شاعر سوی آثار جدیدتر وی گام برمی داریم، با توسعه زبانی و محتوایی غنی تر روبرو می شویم. بررسی ها نشان داده است که شاعر از هجده عنصر طبیعت بیشتر از سایر عناصر استفاده کرده است. او برای بیان اندیشه های فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و انسانی محیط و روزگارش از واژه ها و ترکیبات : باران، گل، بهار، باغ، ابر و باد با بیش ترین بسامد عناصر بهره برده است.
_||_