طراحی مدل ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی (B2B) با تأکید بر الگوی رفتار خرید سازمانی
الموضوعات : مدیریت بازاریابی
1 - استادیار، گروه مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 - دانشجوی دکتری مدیریت بازاریابی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
الکلمات المفتاحية: بازاریابی صنعتی, رفتار خرید سازمانی, خرید صنعتی, بازاریابی,
ملخص المقالة :
بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تعریف شدهاست، که فرآیندهای مبادله را بین تولیدکنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل میکند. ماهیت بازاریابی صنعتی را میتوان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آنها را تحقق میبخشد. مقاله حاضر، نظری اجمالی بر تحقیقات در مورد شناسایی عوامل مؤثر در ارزیابی بازاریابی صنعتی (B2B) میاندازد. در پژوهش حاضر دادهها کاملاً طبیعی و بدون دستکاری گردآوری شدهاند، در زمره تحقیقات توصیفی (غیر آزمایشی) شمرده میشود. پس از تعیین سؤالهای پژوهش، به منظور انجام جستوجوی نظاممند، پیش از هر اقدام، باید محدوده جستجو بر اساس روش فراترکیب مشخص شد. برای این منظور تلاش شده است مجموعه مقالات منتشر شده در پایگاههای داده، مجلهها، کنفرانسها و موتورهای جستجوی مختلف در سالهای 2000 تا 2015 بررسی شده است. یافتههای تحقیق صورت گرفته به کمک روش فراترکیب روی 20 مقاله نهایی انتخاب شده بیانگر این است کهتوسعه امکانات بالقوه بازار، تجزیه و تحلیل سهم بازار، تجزیه و تحلیل فروش، پیشبینی، تجزیه و تحلیل رقیب، محک زدن رقبا، چگونگی پذیرش کالای جدید و امکان بالقوه آن، مطالعات مربوط به روند کسبوکارها، مشخص کردن سهمیه فروش جزء مؤلفههای مؤثر در ارزیابی بازاریابی صنعتی میباشد. در این پژوهش، در نهایت مدلی مناسب برای ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی (B2B) با تأکید بر الگوی رفتار خرید سازمانی ارائه شد.
اسگندری، ک.، سلیمانپور، س. و عرفای جمشیدی، ش. (1400). "نقش ویترینگردی در بهبود بازاریابی دهان به دهان در فروشگاههای زنجیرهای"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 16، شماره 50، صص. 97-120.
اسفیدانی، م.ر.، رمضانی، س. و شاهحسینی، م.ع. (1395). "مدلسازی ساختاری تفسیری هویت برند سازمانی در بازار B2B صنعت IT با نگاهی به عملکرد بازاریابی"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دوره 8، شماره 2، صص. 259-280.
اسماعیلپور، م. و رنجبر، م. (1393). "بررسی ارزیابی تأثیر افزایش کیفیت خدمات بازاریابی صنعتی بر رضایت مشتریان و وفاداری آنها"، کنفرانس ملی تحقیقات بازاریابی، تهران، مرکز همایشهای شهید بهشتی.
آیتینیا، م. (1392). "بازاریابی پارتیزانی؛ روشی نوین در بازاریابی صنعتی"، مجله فنی مهندسی ساخت و تولید، شماره 44، صص. 338-341.
بابایی زکلیکی، م.ع. و راکعی اصفهانی، پ. (1390). "بررسی عوامل مؤثر بر تعهد و رفتار خریداران در بازاریابی صنعتی"، فصلنامه پژوهشهای مدیریت در ایران (مدرس علوم انسانی)، دوره 15، شماره 2(71)، صص. 21-46.
پورمهرداد، ع.، بدیعی، ح. و منیری، م. (1390). "بررسی چگونگی تلفیق بازاریابی سبز و خوشه صنعتی با ارائه خوشه صنعتی سبز در راستای خروج از بحرانهای زیست محیطی کشور"، مجله مدیریت صنعتی، دوره 6، شماره 18، صص. 35-49.
حسینی، م.ح. و حسینی امیری، م. (1389). "بررسی تأثیر تصمیمگیری خریداران در قلمرو بازاریابی صنعتی: رفتارهایی که اندازه بازارهای صادراتی را تعیین میکند"، ماهنامهی توسعهی مدیریت، شماره 81، صص. 49-57.
خیری، ب. و فتحعلی، م. (1394). "بررسی عوامل مؤثر بر قصد خرید محصولات لوکس"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 10، شماره 26، صص. 1-24.
دلوی اصفهانی، م.ر.، قربانی، ح. و باقری قلعه سلیمی، م. (1393). "بررسی تأثیر همسویی استراتژیهای بازاریابی بر زنجیره تأمین و عملکرد سازمان (مطالعه موردی: گروه صنعتی انتخاب)"، فصلنامه مدیریت بازاریابی، دوره 9، شماره 23، صص. 95-109.
شافعی، ر. (1391). "مطالعه تأثیرپذیری استراتژیهای حضور در بازار از نگرشهای مدیریتی و رابطه آنها با انتخاب الگوی سنجههای بازاریابی در شرکتهای تولیدی صنعتی"، فصلنامه تحقیقات بازاریابی نوین، دوره 2، شماره 4(7)، صص. 81-101.
صادقی، ت. و عادلپور، ا. (1388). "بررسی فاکتورهای رضایت مشتریان در بازاریابی صنعتی"، قابل دسترس در وبسایت:
http://www.jobportal.ir/s2/Default.aspx?ID=9_3_624_1_2477
عباسپور، ف.، مالک، م.ع. و رستمیان راشد، س. (1395). "پیشرفتهای نظری در مدیریت بازاریابی صنعتی"، کنفرانس بینالمللی مدیریت و اقتصاد پویا، تهران، مرکز توسعه آموزشهای نوین ایران (متانا).
عباسی، ح.، مرقدی کشکی، ر. و فرخنژاد کشکی، د. (1397). "بررسی تأثیر ارتباطات بازاریابی بر دانش مشتریان و رفتارهای خرید سازمانی با روش مدلسازی معادلات ساختاری"، کنفرانس ملی اندیشههای نوین و خلاق در مدیریت، حسابداری، مطالعات حقوقی و اجتماعی.
محمودزاده؛ م. و ذوالفقار دهنوی، ح. (1399). "بررسی عوامل مؤثر بر مصرفکنندگان خرید اینترنتی با روش گرند تئوری"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 15، شماره 46، صص. 107-124.
معصومزاده زواره، ا. و ناصحیفر، و. (1389). "ممیزی بازاریابی صنعتی مطالعهی موردی مجموعه شرکتهای قطعهساز گروه بهمن"، نشریه مدیریت بازرگانی، دوره 2، شماره 4، صص. 145-164.
نسیمی، م.ع. و پالی، س. (1400). "تأثیر ادراکات اخلاقی بر قصد خرید با نقش هویتپذیری مصرفکننده از سازمان و اعتماد به برند (مورد مطالعه: مشتریان تلفن همراه سامسونگ)"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 16، شماره 52، صص. 41-65.
هاوالدار، ک. (1395). "بازاریابی صنعتی"، مترجم: محمدعلی عبدالوند و هاشم نیکومرام، تهران، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
Bendixen, M., Bukasa, K.A. & Abratt, R. (2004). “Brand Equity In The Business-To Business Market”, Industrial Marketing Management, Vol. 33(5), PP. 371-380.
Bendixen, M., Bukasa, K.A. & Abratt, R. (2004). “Brand Equity In The Business-To-Business Market”, Industrial Marketing Management, Vol. 33(5), PP. 371-380.
Boyd, H.W. (1990). “Marketing Management: A Strategic Approach”, Richard D, Irwin, Inc.
Dwyer, R.F. & Tanner, J.F. (2003). “Business Marketing: Connecting Strategy, Relationships, and Learning (2nd ed)”, McGraw-Hill, inc.
Eggert A. & Ulaga W. (2006). “Relationship Value and Relationship Quality: Broadening The Nomological Network of Business-To-Business Relationships”, European Journal of Marketing, Vol. 40(3/4), PP. 311-327.
Ford, D., Berthon, P., Brown, S., Gadde, L. E., Håkansson, H., Naudé, P. & et al. (2002). “The business marketing course”, Chichester: Wiley.
Frankwich G. & Claycomb C. (2005). “The Dynamic of Buyer’s Perceived Costs During A Relationship Development Process: An Empirical Assessment”, The Journal of Business Research, Vol. 58(12), PP. 1662-1671.
Geuens, M., Weijters, B. & Wulf, K. (2009). “A New Measure of Brand Personality”, International Journal of Research In Marketing, Vol. 26(2), PP. 97-107.
Hooley, G.J. & Saunders, J. (1993). “Competitive Positioning (1st ed)”, Prentice-Hall, Inc.
Camarero Izquierdo, C. & Gutiérrez Cillán, J. (2004). “The Interaction of Dependence and Trust In Long Term Industrial Relationships”, European Journal of Marketing, Vol. 38(8), PP. 974-994.
Jobber, D. (2002). “Principle & Practica of Marketing (3rd ed)”, McGrowHill.
Kotler, P. & Armstrong, G. (2006). “Principle of Marketing (11th ed)”, Prentice-Hall, Inc.
Kuhn, K.A., Alpert, F. & Pope, N.K.L. (2008). “An Application of Keller's Brand Equity Model In A B2B Context”, Qualitative Research: An International Journal, Vol. 11(1), PP. 41-58.
Leek, S. & Christodoulides, G. (2011). “Brands: Just For Consumers? Introduction To The Special Issue on B2B Branding”, Industrial Marketing Management, Vol. 40(7), PP. 1060-1062.
Leonidas L. (2004). “Industrial Manufacturer–Customer Relationships: The Discriminating Role of The Buying Situation”, Industrial Marketing Management, Vol. 33(8), PP. 731-742.
Leonidou, L.C., Palihawadana D. & Theodosiou M. (2007) “An Integrated Model of The Behavioral Dimensions of Industrial Buyer-Seller Relationships”, European Journal of Marketing, Vol. 40(1/2), PP. 145-173.
McDaniel, C., Lamb, C. & Hair, J. (2007). “Marketing Essentials (5th ed)”, Thomson South-Western.
Morris, M.H. (1992). “Industrial and Organizational Marketing (2nd ed)”, Macmillan Publishing Company.
Mullins, J.W., Walker, O.C., Boyd, H.W. & Larreche, J.C. (2005). “Marketing Management: A Strategic Decision Making Approach (5th ed)”, McGraw-Hill.
Reeder, R.R., Reeder, B.H. & Brierty, E.G. (1991). “Industrial Marketing: Analysis, Planning and Control (2nd ed)”, Prentice-Hall, Inc.
Seyedghorban, Z., Jekanyika Matanda, M. & LaPlaca, P. (2015). “Advancing Theory and Knowledge In The Business-To-Business Branding Literature”, Journal of Business Research, Vol. 69(8), PP. 2664-2677.
Stanko, M. & Bonner, J. & Calantone, R. (2007). “Building Commitment In Buyer-Seller Relationships: A Tie Strength Perspective”, Industrial Marketing Management, Vol. 36(8). PP. 1094-1103.
Wyer, R.F. & Tanner, J.F. (2003). “Business Marketing: Connecting Strategy, Relationships, and Learning (2nd ed)”, McGraw-Hill, Inc.
_||_اسگندری، ک.، سلیمانپور، س. و عرفای جمشیدی، ش. (1400). "نقش ویترینگردی در بهبود بازاریابی دهان به دهان در فروشگاههای زنجیرهای"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 16، شماره 50، صص. 97-120.
اسفیدانی، م.ر.، رمضانی، س. و شاهحسینی، م.ع. (1395). "مدلسازی ساختاری تفسیری هویت برند سازمانی در بازار B2B صنعت IT با نگاهی به عملکرد بازاریابی"، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دوره 8، شماره 2، صص. 259-280.
اسماعیلپور، م. و رنجبر، م. (1393). "بررسی ارزیابی تأثیر افزایش کیفیت خدمات بازاریابی صنعتی بر رضایت مشتریان و وفاداری آنها"، کنفرانس ملی تحقیقات بازاریابی، تهران، مرکز همایشهای شهید بهشتی.
آیتینیا، م. (1392). "بازاریابی پارتیزانی؛ روشی نوین در بازاریابی صنعتی"، مجله فنی مهندسی ساخت و تولید، شماره 44، صص. 338-341.
بابایی زکلیکی، م.ع. و راکعی اصفهانی، پ. (1390). "بررسی عوامل مؤثر بر تعهد و رفتار خریداران در بازاریابی صنعتی"، فصلنامه پژوهشهای مدیریت در ایران (مدرس علوم انسانی)، دوره 15، شماره 2(71)، صص. 21-46.
پورمهرداد، ع.، بدیعی، ح. و منیری، م. (1390). "بررسی چگونگی تلفیق بازاریابی سبز و خوشه صنعتی با ارائه خوشه صنعتی سبز در راستای خروج از بحرانهای زیست محیطی کشور"، مجله مدیریت صنعتی، دوره 6، شماره 18، صص. 35-49.
حسینی، م.ح. و حسینی امیری، م. (1389). "بررسی تأثیر تصمیمگیری خریداران در قلمرو بازاریابی صنعتی: رفتارهایی که اندازه بازارهای صادراتی را تعیین میکند"، ماهنامهی توسعهی مدیریت، شماره 81، صص. 49-57.
خیری، ب. و فتحعلی، م. (1394). "بررسی عوامل مؤثر بر قصد خرید محصولات لوکس"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 10، شماره 26، صص. 1-24.
دلوی اصفهانی، م.ر.، قربانی، ح. و باقری قلعه سلیمی، م. (1393). "بررسی تأثیر همسویی استراتژیهای بازاریابی بر زنجیره تأمین و عملکرد سازمان (مطالعه موردی: گروه صنعتی انتخاب)"، فصلنامه مدیریت بازاریابی، دوره 9، شماره 23، صص. 95-109.
شافعی، ر. (1391). "مطالعه تأثیرپذیری استراتژیهای حضور در بازار از نگرشهای مدیریتی و رابطه آنها با انتخاب الگوی سنجههای بازاریابی در شرکتهای تولیدی صنعتی"، فصلنامه تحقیقات بازاریابی نوین، دوره 2، شماره 4(7)، صص. 81-101.
صادقی، ت. و عادلپور، ا. (1388). "بررسی فاکتورهای رضایت مشتریان در بازاریابی صنعتی"، قابل دسترس در وبسایت:
http://www.jobportal.ir/s2/Default.aspx?ID=9_3_624_1_2477
عباسپور، ف.، مالک، م.ع. و رستمیان راشد، س. (1395). "پیشرفتهای نظری در مدیریت بازاریابی صنعتی"، کنفرانس بینالمللی مدیریت و اقتصاد پویا، تهران، مرکز توسعه آموزشهای نوین ایران (متانا).
عباسی، ح.، مرقدی کشکی، ر. و فرخنژاد کشکی، د. (1397). "بررسی تأثیر ارتباطات بازاریابی بر دانش مشتریان و رفتارهای خرید سازمانی با روش مدلسازی معادلات ساختاری"، کنفرانس ملی اندیشههای نوین و خلاق در مدیریت، حسابداری، مطالعات حقوقی و اجتماعی.
محمودزاده؛ م. و ذوالفقار دهنوی، ح. (1399). "بررسی عوامل مؤثر بر مصرفکنندگان خرید اینترنتی با روش گرند تئوری"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 15، شماره 46، صص. 107-124.
معصومزاده زواره، ا. و ناصحیفر، و. (1389). "ممیزی بازاریابی صنعتی مطالعهی موردی مجموعه شرکتهای قطعهساز گروه بهمن"، نشریه مدیریت بازرگانی، دوره 2، شماره 4، صص. 145-164.
نسیمی، م.ع. و پالی، س. (1400). "تأثیر ادراکات اخلاقی بر قصد خرید با نقش هویتپذیری مصرفکننده از سازمان و اعتماد به برند (مورد مطالعه: مشتریان تلفن همراه سامسونگ)"، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 16، شماره 52، صص. 41-65.
هاوالدار، ک. (1395). "بازاریابی صنعتی"، مترجم: محمدعلی عبدالوند و هاشم نیکومرام، تهران، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
Bendixen, M., Bukasa, K.A. & Abratt, R. (2004). “Brand Equity In The Business-To Business Market”, Industrial Marketing Management, Vol. 33(5), PP. 371-380.
Bendixen, M., Bukasa, K.A. & Abratt, R. (2004). “Brand Equity In The Business-To-Business Market”, Industrial Marketing Management, Vol. 33(5), PP. 371-380.
Boyd, H.W. (1990). “Marketing Management: A Strategic Approach”, Richard D, Irwin, Inc.
Dwyer, R.F. & Tanner, J.F. (2003). “Business Marketing: Connecting Strategy, Relationships, and Learning (2nd ed)”, McGraw-Hill, inc.
Eggert A. & Ulaga W. (2006). “Relationship Value and Relationship Quality: Broadening The Nomological Network of Business-To-Business Relationships”, European Journal of Marketing, Vol. 40(3/4), PP. 311-327.
Ford, D., Berthon, P., Brown, S., Gadde, L. E., Håkansson, H., Naudé, P. & et al. (2002). “The business marketing course”, Chichester: Wiley.
Frankwich G. & Claycomb C. (2005). “The Dynamic of Buyer’s Perceived Costs During A Relationship Development Process: An Empirical Assessment”, The Journal of Business Research, Vol. 58(12), PP. 1662-1671.
Geuens, M., Weijters, B. & Wulf, K. (2009). “A New Measure of Brand Personality”, International Journal of Research In Marketing, Vol. 26(2), PP. 97-107.
Hooley, G.J. & Saunders, J. (1993). “Competitive Positioning (1st ed)”, Prentice-Hall, Inc.
Camarero Izquierdo, C. & Gutiérrez Cillán, J. (2004). “The Interaction of Dependence and Trust In Long Term Industrial Relationships”, European Journal of Marketing, Vol. 38(8), PP. 974-994.
Jobber, D. (2002). “Principle & Practica of Marketing (3rd ed)”, McGrowHill.
Kotler, P. & Armstrong, G. (2006). “Principle of Marketing (11th ed)”, Prentice-Hall, Inc.
Kuhn, K.A., Alpert, F. & Pope, N.K.L. (2008). “An Application of Keller's Brand Equity Model In A B2B Context”, Qualitative Research: An International Journal, Vol. 11(1), PP. 41-58.
Leek, S. & Christodoulides, G. (2011). “Brands: Just For Consumers? Introduction To The Special Issue on B2B Branding”, Industrial Marketing Management, Vol. 40(7), PP. 1060-1062.
Leonidas L. (2004). “Industrial Manufacturer–Customer Relationships: The Discriminating Role of The Buying Situation”, Industrial Marketing Management, Vol. 33(8), PP. 731-742.
Leonidou, L.C., Palihawadana D. & Theodosiou M. (2007) “An Integrated Model of The Behavioral Dimensions of Industrial Buyer-Seller Relationships”, European Journal of Marketing, Vol. 40(1/2), PP. 145-173.
McDaniel, C., Lamb, C. & Hair, J. (2007). “Marketing Essentials (5th ed)”, Thomson South-Western.
Morris, M.H. (1992). “Industrial and Organizational Marketing (2nd ed)”, Macmillan Publishing Company.
Mullins, J.W., Walker, O.C., Boyd, H.W. & Larreche, J.C. (2005). “Marketing Management: A Strategic Decision Making Approach (5th ed)”, McGraw-Hill.
Reeder, R.R., Reeder, B.H. & Brierty, E.G. (1991). “Industrial Marketing: Analysis, Planning and Control (2nd ed)”, Prentice-Hall, Inc.
Seyedghorban, Z., Jekanyika Matanda, M. & LaPlaca, P. (2015). “Advancing Theory and Knowledge In The Business-To-Business Branding Literature”, Journal of Business Research, Vol. 69(8), PP. 2664-2677.
Stanko, M. & Bonner, J. & Calantone, R. (2007). “Building Commitment In Buyer-Seller Relationships: A Tie Strength Perspective”, Industrial Marketing Management, Vol. 36(8). PP. 1094-1103.
Wyer, R.F. & Tanner, J.F. (2003). “Business Marketing: Connecting Strategy, Relationships, and Learning (2nd ed)”, McGraw-Hill, Inc.
طراحی مدل ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی (B2B) با تأکید بر الگوی رفتار خریدسازمانی
چکیده
بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تعریف شدهاست، که فرآیندهای مبادله را بین تولید کنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل میکند. ماهیت بازاریابی صنعتی را میتوان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آنها را تحقق میبخشد.
مقاله حاضر، نظری اجمالی بر تحقیقات در مورد شناسایی عوامل مؤثر در ارزیابی بازاریابی صنعتی (B2B) میاندازد. در پژوهش حاضر دادهها كاملاً طبيعي و بدون دستكاري گردآوري شدهاند، در زمرة تحقيقات توصيفي (غير آزمايشي) شمرده ميشود. پس از تعيين سؤالهاي پژوهش، به منظور انجام جست و جوي نظاممند، پيش از هر اقدام، بايد محدودة جستجو بر اساس روش فراتركيب مشخص شد. براي اين منظور تلاش شده است مجموعه مقالات منتشر شده در پايگاههاي داده، مجلهها، كنفرانسها و موتورهاي جستجوي مختلف در سالهاي 2000 تا 2015 بررسي شده است. یافتههای تحقیق صورت گرفته به كمك روش فراترکیب روي 20 مقالة نهايي انتخاب شده بیانگر این است که«توسعه امکانات بالقوه بازار»، «تجزیه و تحلیل سهم بازار»، «تجزیه و تحلیل فروش»، «پیشبینی»، «تجزیه و تحلیل رقیب»، «محک زدن رقبا»، «چگونگی پذیرش کالای جدید و امکان بالقوه آن»، «مطالعات مربوط به روند کسب و کارها»، «مشخص کردن سهمیه فروش» جزء مؤلفههای مؤثر در ارزیابی بازاریابی صنعتی میباشد. در این پژوهش، در نهایت مدلی مناسب برای ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی (B2B) با تأکید بر الگوی رفتار خریدسازمانی ارایه شد.
کلیدواژهها: بازاریابی، بازاریابی صنعتی، خرید صنعتی، رفتار خرید سازمانی
1. مقدمه
بازاريابي به عنوان يک رشته بالاخص بازاريابي صنعتي به برخي چشم اندازهاي نظري مختلف از حوزه هايي مانند نظريه سازماني، تحليل سيستم ها، علوم اقتصادي، روانشناسي، جامعه شناسي و انسان شناسي دست يافته است. بعنوان محققان بازاريابي ما نه تنها به اين چشم اندازهاي متنوع دست مييابيم بلکه بطور مرتب و مکرر چشم اندازهاي مختلف نظري را از داخل و خارج رشته هاي مديريت و بازاريابي براي شناخت بيشترمان ترکيب ميکنيم. هرچندکه، براي دستيابي به چنين شناخت نظري جديد و افزايش وابستگي تحقيقات بازاريابي، ما بايد از تصورات و گرايش هاي موجوديت شناسي مطلع باشيم که چنين چشماندازهاي نظري از آن بهره ميبرند. آگاهي از اينکه رويکردهاي نظري به لحاظ مفهومي چقدر براي پديدههاي بازاريابي مورد نظر نزديک و چقدر دور هستند و اينکه آنها از حيث خصايص مبنايي خود و ويژگيها در ارایه توصيفات چقدر تطبيق پذير هستند. از تاثير بسزايي بر کمکي که محققان در استفاده از چنين نظريههايي ميکنند، برخوردار است. اگر نگاهي به روشهاي سنتي بازاريابي مانند پيمايشها، گروه هاي تمرکز و ساير روشهاي اندازهگيري نظرات مشتري داشته باشيم، خواهيم دانست که اهداف اين روشهاي سنتي همانند روشهاي بازاريابي نوين نفوذ در ذهن مصرف کننده ميباشد (عباسپور و همکاران، 1395). از طرفی شرایط پیچیده و پر رقابت محیطهای کسب و کار امروز، شرکتهای تولیدکننده در عرصه صادرات را ملزم کرده تا در جهت حفظ سودآوری و سهم بازار خود و عقب نماندن از مسابقه رقابت، دایماً شرایط در حال تغییر و تحول را به دقت زیر نظر بگیرند (حسینی و حسینیامیری، 1389، 50). از طرفی یکی از مهمترين عوامل مؤثر بر تصمیم خريد مصرفکنندگان سازمانی، مؤلفههای مربوط به بازاريابی صنعتی است. عوامل و مؤلفههای بازاريابی صنعتی، خريداران سازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد و تصمیمگیري آنها وابسته به نوع محصول و ويژگیهاي آن، شیوههاي قیمتگذاري و روشهاي پرداخت، امکانات و تسهیلات توزيع و روشهاي ترغیبی و ترويجی شرکتها میباشد. نوع محصول و ويژگیهاي آن مانند طرح ظاهري، بستهبندي، کیفیت و ... از مهمترين عوامل تأثیرگذار در بین عناصر بازاريابی صنعتی میباشند(عباسپور و همکاران، 1395). محققانی که در حال جستجوی ابعاد رفتار خرید سازمانی هستند اغلب نتایج گاهاً متضادی را گزارش کردهاند. امروزه تولیدکنندگان فعال در امر صادرات بر این نکته اذعان دارند فرآیند تصمیمگیری خریداران از مباحث بسیار مهم در قلمرو بازاریابی صنعتی به ویژه در بخش خریدهای سازمانی قلمداد میگردد(حسینی و حسینیامیری، 1389، 50). بنابراین بازاریابان نیازمند شناخت در خصوص مواردي از قبیل، چه محصوالت و نامهاي تجارياي براي خريد سازمانی معنی دارند، خريد سازمانی به چه طريقی خريد میکند و چه عواملی بر خريد و مصرف تأثیر میگذارد، میباشند. همچنین رفتار خريد سازمانی شامل مبادلات بین انسانها میباشد. به اين معنی که افراد چیزي را که داراي ارزش هست به ديگري میدهند و در مقابل چیزي دريافت میکنند (عباسی و همکاران، 1397).
افراد جوامع از گذشته سرگرمی گردش در محل بازار و پرسوجو در مورد محصوالت بدون قصد خرید را داشتهاند. اکثر مواقع، فروشندگان هیچ مشکلی با این موضوع ندارند چرا که آنها معتقد هستند که جلب رضایت مشتری بالقوه بخشی از استراتژی بازاریابی است (اسگندری و همکاران، 1400). در اوایل سال 1960 مطالعات در زمینه رابطه بین خریدار و فروشنده صنعتی آغاز شد. روابطی که بین خریدار و فروشنده در بازارهای مصرفی و در بازرهای صنعتی شکل میگیرد، ماهیت متفاوتی دارند. در بازرهای صنعتی بین طرفین معامله تعاملات کنش و واکنش قویتری نسبت به بازارهای مصرفی نیاز است. در این بازارها فرآیند خرید پیچیدهتر است. زیرا علاوه بر ابعاد اقتصادی معامله، جنبههای رفتاری و تعاملات اجتماعی نیز از اهمیت بالاتری برخوردار هستند (باباییزکلیکی و راکعیاصفهانی، 1390، 22). نگرش گذشته بازاریابی، بازاریابی بر مبنای معاملات1 بود، در حالی که امروزه، گرایش به بازاریابی رابطهمند2 است. بازاریابی رابطهمند به ایجاد مدیریت و ارتقای رابطه طولانی مدت، اعتمادسازی و روابط برنده-برنده بین طرفین تجاری و تبدیل این روابط به مزیتهای رقابتی میپردازد (فرانکوویچ و کلایکُمب، 2005). با وجود این که مفاهیم اصلی بازاریابی مصرفی در بازاریابی صنعتی نیز قابل اجرا است، اما ترکیب بازار صنعتی کاملاً متفاوت است و نیروهایی وجود دارند که بر روی تقاضای صنعتی تأثیر دارند (معصومزادهزواره و ناصحیفر، 1389، 146).
نگاهی گذرا به ادبیات مدیریت بازاریابی صنعتی نشان از این است که توسعهی روابط بین خریدار و فروشنده، توأم با تعهد طرفین برای هر دو آنها مفید است. فروشنده صنعتی میتواند از مشتریان به عنوان منبع ایدهزایی و خلاقیت استفاده کرده و اطلاعات بازار را به دست آورد و محصولات و خدمات خود را با نیازهای مشتری تطبیق دهد. خریدار نیز میتواند از تأمین طولانی مدت وسایل ضروری خود مطمئن باشد، به لحاظ اقتصادی خرید بهتر داشته و ساختار هزینههای خود را مدیریت کند، کارایی و سودآوری خود را افزایش دهد (لِونیدو و همکاران ، 2007). فروشندگان در بازار صنعتی زمانی میتواند به موفقیت دست پیدا کنند که بتوانند رفتار خرید مشتریان را به خوبی درک کند. نگرش رابطهای در بازارهای صنعتی هم برای خریدار و هم برای فروشنده ارزش بیشتر و منافع دو جانبه خواهد داشت (لِونیداس، 2004). بسیاری از بازاریابان صنعتی به دنبال بهبود روابط خود با مشتریان هستند تا بتوانند ارزش را در روابط تجاری برای فروش محصولات خود به وجود آورند (اِگِرت و یولاگا، 2006). بنابراین مدیران بازاریابی صنعتی باید بطور متفاوت به بازارهای در حال تغییر واکنش نشاندهند و محصولات را برای برآورده ساختن آن تغییرات توسعهدهند و آنها را برای مشتریان خبره و ماهر بطور کاملاً متفاوتی عرضه کنند (رِدِر و همکاران، 1991). بدون شک هرچقدر وضعیت بازرگانی کشورهای مختلف در عصر حاضر بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، مشخص میشود که کشورهای زیادی به جرگه تولیدکنندگان و فروشندگان جهانی پیوستهاند و به زورآزمایی با دیگران میپردازند. ضمن اینکه برای آگاهی از رفتار خریداران سازمانی، بازاریابان باید به پرسشهای نسبتاً دشواری پاسخ گویند. بعضی از این پرسشها عبارتند از این این که: خریدران درباره خرید چه نوع تصمیماتی میگیرند؟ ملاک و معیار سنجش آنها برای انتخاب فروشندگان چیست؟ تصمیمگیرندگان اصلی چه کسانی هستند؟ فرآیند تصمیمگیری به چه صورت است؟ عواملی که بر تصمیمات خرید سازمانی تأثیر میگذارند، کدامند؟ با توجه به موارد ذکر شده، الگوی رفتار خرید سازمانی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد. هدف اين پژوهش طراحی مدل ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی (B2B) با تأکید بر الگوی رفتار خریدسازمانی میباشد.
2. مبانی نظری پژوهش
مبانی نظری پژوهش در سه بخش بازاریابی صنعتی، الگوی رفتار خرید سازمانی و پیشینه تحقیقات تنظیم شده است:
2-1. بازاریابی صنعتی: بازاریابی صنعتی که به آن (Business to Business Marketing) یا (Business Marketing) و یا (Organizational Marketing) نیز گفته میشود، عبارت است از بازاریابی کالاها و خدمات در ارتباط با سازمانهای صنعتی. سازمانهای صنعتی شامل شرکتهای تولیدکننده، سازمانهای زیرمجموعه دولت، سازمانهای بخش خصوصی، مؤسسات آموزشی، بیمارستانها، توزیعکنندگان، یا واسطهها میباشند. سازمانهای صنعتی کالاها و خدمات را به منظور تأمین اهدافی چون تولید کالاها و خدمات، کسب سود، کاهش هزینهها و غیره خریداری میکنند. برعکس بازاریابی کالاها و خدمات مصرفی عبارت است از بازاریابی کالاها و خدمات در رابطه با افراد، خانوارها و خانهدارها (هاوالدار، 1395، 2). بازاریابی صنعتی میتواند به عنوان عملکرد فعالیتهای تجاری تعریف شود که فرآیند مبادله بین تولیدکنندگان و مشتریان سازمانی را تسهیل مینماید. ماهیت بازاریابی صنعتی ایجاد ارزش برای مشتریان با کالاها و خدماتی است که اهداف و نیازهای سازمانی را بیان میکند. مبحث بازاریابی صنعتی در مواردی که دو طرف فرآیند مبادله سازمانها هستند به میان میآید که به آن بازاریابی تجاری3 یا بازاریابی سازمانی4 نیز میگویند. به عبارت دیگر بازاریابی صنعتی شامل تمام فعالیتهای مورد بحث بازاریابی محصولات و خدمات برای سازمانهایی است که از کالاها و خدمات در تولید محصولات یا خدمات مصرفی یا صنعتی و همچنین برای تسهیل عملیات مؤسسات خود استفاده میکنند (معصومزادهزواره و ناصحیفر، 1389، 147).
2-1-1. تفاوت بازاریابی صنعتی با بازاریابی مصرفی:
بازاریابی صنعتی در مقایسه با بازاریابی مصرفی، تفاوتهایی دارد که در زیر به چند مورد آنها اشاره میگردد:
1. گرچه در بازاریابی صنعتی همانند بازاریابی کالاهای مصرفی، نیاز به شناخت بازارهای هدف و تشخیص نیاز این بازارها و طراحی محصولات و خدمات مناسب برای تأمین خواستههای بازار وجود دارد، اما باید توجه داشت که در مقایسه با بازاریابی مصرفی، بازاریابی صنعتی در حوزه مدیریت عالی قرار دارد.
2. در بازاریابی صنعتی، نقش خصوصیات و ویژگیهای محصول بسیار مهم و حیاتی میباشد و عرضه کنندگانی که خصوصیات مورد نیاز مشتریان را تأمین ننمایند، مورد انتخاب واقع نمیشود.
3. در مقایسه با بازاریابی مصرفی، قیمت در بازاریابی صنعتی نقش جداگانهای دارد. در بعضی موارد مشتریان صنعتی حاضرهستند قیمت بیشتری پرداخت نمایند. اما در عوض از تحویل به موقع و کیفیت محصولات خدمات اطمینان حاصل نمایند و حتی در موارد دیگری مانند مناقصههای خرید، قیمت نقش پر اهمیتتری دارد.
4. در بازاریابی صنعتی، بازاریاب باید بر این نکته واقف باشد که تقاضای کالاهای صنعتی از تقاضای مصرفکننده نهایی ناشی میشود. به عبارت دیگر تقاضا برای یک محصول بستگی به نحو استفاده از آن در ارتباط با محصولات دیگر است. لذا گاهی بازاریاب صنعتی سعی میکند با تبلیغات، تقاضای مشتری نهایی را تحریک کند تا بدین طریق تقاضا برای کالاهای صنعتی خود را افزایش دهد (آیتینیا، 1392).
2-1-2. برند در بازاریابی صنعتی:
به طور سنتی، تعاریف و مفاهیم برندسازی به طور محدودی در بازارهای صنعتی (B2B) میتوان مشاهده کرد. با این وجود، تحقیقات تجربی انجام شده در این اواخر، نه تنها اهمیت آن را تأیید میکنند بلکه تأثیر آن بر فرآیند تصمیمگیری در بازارهای صنعتی خیلی رسمی (زمانی که متخصصان آموزش دیده مسئول تصمیمگیری هستند) را آشکار میسازد. علاوه بر این دنیای کسب و کار شاهد رشد چشمگیر و روزافزون از برندهای صنعتی از قبیل؛ اوراکل، آی.بی.ام. گوگل و سیسکو است (سیدقربان و همکاران، 2015). به زعم اکثر محققان، نتایج بدست آمده از بخش صنعت موجب افزایش اعتماد در این زمینه شده و در نهایت استدلال محققان این هست که برندسازی صنعتی موفق، میتواند عملکرد مالی و مزیت رقابتی سازمانی را افزایش دهد. بنابراین سازمانها در بازارهای صنعتی به طور فزآیندهای، استراتژیها و سیاستهایی با هدف ایجاد و حفظ برند قوی را اجرا میکنند. در واقع «برندهای صنعتی قوی» امکان جای گیری محصولات در لیست پیشنهادی خریداران در طول فرآیند تصمیمگیری خرید صنعتی خود را افزایش میدهد. همچنین میتواند سازمان را به حقالعمل با قیمت بالا و دریافت مراجعات مطلوب، قادر سازد (بندیکس و همکاران، 2004). مطالعه در زمینه برندسازی صنعتی به اهمیت برندهای قوی در ارایه ارزش به خریداران صنعتی با افزایش اعتماد به نفس آنها در طول فرآیند تصمیمگیری و در نتیجه کاهش ریسک اشاره دارد. همچنین برندهای صنعتی میتواند عدم اطمینان خریداران را کاهش دهد و به تصمیمگیری واحد برای رسیدن به اجماع کمک کند. از این رو ایجاد و حفظ برندهای قوی به عنوان یکی از اهداف اصلی و بخش جدایی ناپذیر از استراتژیهای بازاریابی یک سازمان در بازارهای صنعتی می باشد (لیک و کریستودولیدز، 2011). پس از چهار دهه از سپری شدن تحقیقات انجام یافته در خصوص برندسازی صنعتی، این رشته خاص به درجه بلوغ رسیده است و به عنوان یک زمینه منحصر به فرد از مطالعات بازاریابی تلقی میشود. بنابراین توجیهی برای نیاز به یک مطالعه فراتحلیلی در ادبیات برندسازی صنعتی فراهم میشود. بطوری که برای ارزیابی ساختار اساسی توسعه و تکامل در این زمینه از مطالعه دلایل زیر آورده میشود (سیدقربان و همکاران، 2015):
1. نقد و بررسی ادبیات برندسازی صنعتی، نه تنها یک دیدگاه جامع در این حوزه را ارایه میدهد بلکه یک نقطه شروع برای ساخت پایه نظری (تئوری مادر) مناسب برای محققان آتی در زمینه برندسازی صنعتی فراهم میسازد.
2. با توجه به بررسیهای موجود از ادبیات برندسازی صنعتی که اغلب از روشهای مبتنی بر روایت کیفی سنتی که بشر بر پایه قضاوتهای شخصی خود استفاده میکرد، بکار میگیرند. در واقع استفاده از روشهای کتاب سنجی، مکمل و تکمیلکننده مطالعات قبلی است.
3. توجه اندکی به نگارش کمّی از تکامل برندسازی صنعتی به عنوان رشته تحصیلی صورت گرفته است.
مهمترین قسمت از روابط خارجی، روابط شرکت با عرضهکنندگان است که در ادبیات بازاریابی، زنجیره روابط B2B نامیده میشود. تغییر در رفتار خرید برخی شرکتها، بسیاری دیگر را وادار کرد مبادله با شرکتهای گوناگون را کاهش دهند و به همکاری با چند عرضهکننده محدود روی آورند. امروزه شرکتها باید تشخیص دهند که عرضهکنندگان و بازار B2B از مهمترین قسمتهای تولید هستند و به کسب منافع توسط کار و فعالیت مشارکتی روی آورند (جنیس همکاران، 2009). این امر موجب انعطافپذیری سیستمهای تولیدی شرکتها، افزایش کیفیت محصولات، کاهش هزینهها و کاهش زمان تحویل میشود که نتیجه آن، بهبود موقعیت رقابتی شرکت از طریق ایجاد و ارایه ارزش برتر به مشتریان نهایی است. به عقیده کوهن، آلپرت و پاپ (2008) ارزش مشتق شده از برند B2B، عدمتاً از طریق عملکرد محصول، یعنی ویژگیهای عملکردی محصول است. این موضوع در ارتباط با این ایده است که فرآیند خرید در B2B نسبت به احساسات منطقیتر است. در خرید هر محصول، خریداران نیاز به ویژگیهای ملموس دارند تا بتوانند از آن برای توجیه تصمیم خود استفاده کند (بندیکسونو و همکاران، 2004). علاوه بر این در بازار B2B خریدار ارتباط با عرضهکننده را پیش نمیبرد، با این حال این موضوع در بازار B2B این گونه نیست، تحقیقات نشان میدهد 70 تا 88 درصد روابط B2B بیشتر از 5 سال طول میکشد (فورد و همکاران، 2002).
2-1-3. حوزههای ممیزی بازاریابی صنعتی:
ممیزی بازاریابی صنعتی را در شش حوزه مورد بررسی میتوان قرار داد(معصومزادهزواره و ناصحیفر، 1389، 147):
1. محیط بازاریابی: محیط بازاریابی شرکت شامل عوامل و نیروهایی خارج از بازاریابی است که توانایی مدیریت بازاریابی را برای ایجاد و حفظ روابط موفق با مشتریان هدف تأثیر قرار میدهد (کاتلر و آرمسترانگ، 2006). به عبارت دیگر محیط بازاریابی شامل متغیرهای قابل کنترل و غیرقابل کنترلی است که بر روی بازار هدف تأثیر دارد که شامل مصرفکنندگان یا خریداران تجاری است (مکدنیل و همکاران، 2007). در ممیزی محیط بازاریابی، مشتریان و رقبا، مقررات دولتی و دیگر عوامل در سطح کلان مورد بررسی قرار میگیرند (دُیر و تانِر، 2003). ممیزی محیط بازاریابی، مستلزم تجزیه و تحلیل محیط حال و آینده شرکت با توجه به اجزای کلان آن است. هدف این ممیزی شناسایی روندهای با اهمیتتر به منظور تعیین چگونگی تأثیر آنها بر روی مشتریان، رقبا، واسطههای کانال توزیع و تأمینکنندگان است (مؤلینس و همکاران، 2005).
2. استراتژی و اهداف: درباره چگونگی ارزیابی عوامل درونی، روندهای محیطی عمده کنونی و تغییرات در منابع شرکت سخن میگوید و به مواردی از قبیل؛ منطق اهداف شرکت، موقعیت رقابتی آن، روندهای عمده ومهم، منابع موجود، اعتبار و درستی استراتژی شرکت در سایه محیط پیشبینی شده و اعمال احتمالی رقبای اصلی، هدفگیری بخشهای بازار و تخصیص منابع در بین آنها، جایگاه محصولات در مقابل محصولات رقبا و مزایای خواستهشده توسط مشتریان هدف میپردازد (بوید، 1990).
3. سازمان بازاریابی: ممیزی سازمان بازاریابی، ساختار کلی شرکت، چگونگی سازماندهی بخش بازاریابی و میزان همافزایی بین واحدهای مختلف بازاریابی را میسنجد (مؤلینس و همکاران، 2005). در سطوح بالاتر ممیزی سازمان بازاریابی در ارتباط با روابط بین نواحی عملیاتی از قبیل بازاریابی و تولید و یا بازاریابی و تحقیق و توسعه است. این بخش از ممیزی تأکید زیادی بر چگونگی عملکرد شخصی مدیران بازاریابی دارد (بوید، 1990).
4. سیستمهای بازاریابی: سیستم بازاریابی برای اثربخشی مورد ممیزی قرار میگیرد. این ممیزی شامل اطلاعات بازاریابی و سیستمهای برنامهریزی و کنترل است که فعالیتهای بازاریابی را حمایت میکنند. کاهش اندک در تأمین اطلاعات، مورد بررسی قرار میگیرد؛ سیستم برنامهریزی بازاریابی از نظر صحت، به موقع بودن (آیا آن ارزیابیها را زمانی که مدیران به آن نیاز دارند فراهم میکند؟) و پوشش (آیا سیستم متغیرهای کلیدی تأثیرگذار بر روی عملکرد شرکت را ارزیابی میکند؟) مورد ارزیابی قرار میگیرد (جابر، 2002).
5. بهرهوری بازاریابی: ممیزی بهرهوری بازاریابی شامل؛ تجزیه و تحلیل سودآوری و سهمخ دستورهای مختلف سازمان با تجزیه و تحلیل اثربخشی هزینه به منظور شناسایی نواحیای که هزینههای آنها بیشتر از عایدی آنها است (هوولی ساندرز، 1993). ممیزی بهرهوری بازاریابی در جستجوی پاسخ به سؤالاتی از قبیل این که چگونه هر یک از حوزههای عملکردی از منابعی مانند منابع انسانی، پول و تسهیلات استفاده میکنند، است (ویِر و تانِر، 2003).
6. وظایف بازاریابی: در ممیزی وظایف بازاریابی اعمال بازاریابی از قبیل توسعه محصول، مدیریت نیروی فروش، مزایدهها، حمل و نقل، ترفیع و دیگر موارد بر مبنای عملکرد مالی مورد بررسی قرار میگیرند. ممیزی وظایف بازاریابی عناصر آمیخته بازاریابی را به طور دقیق بررسی میکند: محصولات و خدمات ارایه شده، قیمت، سیستم توزیع بکار گرفتهشده، تلاشهای نیروی فروش، تبلیغات، ترفیع و روابط عمومی (هوولِی و ساندرس، 1993).
شکل 1. مدل ارزیابی بازاریابی صنعتی
2-2. رفتار خرید در بازارهای صنعتی:
مبادلات اقتصادی در بازارهای صنعتی در چارچوب و مناسبات اجتماعی صورت میگیرد، نگرش مبادلهای در مبادلات اجتماعی روی اعتمادسازی رفتارها تأکید کرده و جوکاری ایجاد میکند که سبب بهبود عملکرد طرفین معامله، حل مشکلات به صورت مشترک و کاهش عدم اطمینان محیطی، کاهش هزینهها و کاهش رفتارهای ناپسند میشود. پیمانهای اجتماعی باعث میشوند خریدار و فروشنده در یک شرایط غیررسمی شامل تعاملات و کنش و واکنش شخصی به کار خود ادامه دهند. در بازارهای صنعتی از واژه مبادلات بر مبنای رابطه از هنجارها و اصول اخلاقی به عنوان وسیلهای برای کنترل و همکاری استفاده میشود. تفاوت اصلی آن با انواع دیگر رابطهها (مانند ادغام عمودی، برتری قدرت یا رابطه یک طرفه در بازار) به همکاری موجود و تاکتیکهای توافقی مستمر مربوط است (هزکویردو، 2004، 974). رفتار مطلوب خریدار درجهای است که خریدار تمایل به خرید در حجم زیاد به دفعات و به صورت مستمر دارد و فرآیند خرید را برای فروشنده توسعه میدهد. موارد مهم به شرح زیر میباشد:
1. خریداران متعهد احتمالاً محصولات و خدمات بیشتر در حجم بالاتر از فروشنده میخرند و عملیات خود را بهبود میبخشند.
2. خریداران و فروشندگان از فرآیند خریدی که به خوبی در آن همکاری میکنند بعضی منافع را به دست میآورند. خریداران متعهد نسبت به آنها که کمتر متعهد هستند، نگرش بلندمدت به رابطه داشته و برای ایجاد فرآیند کارای سفارشدهی، تحویل و خدمترسانی انگیزه دارند که سبب کاهش هزینه فروشنده و پرهیز از اختلالات عملیات در طول زمان میشوند. یک خریدار متعهد احتمالاً رویههای خرید همیشگی خود را توسعه داده و توجه ویژهای به زمانبندی خرید، حجم و نیازمندیهای تحویل دارد. این فعالیتها به فروشنده اجازه میدهد عملیات تولید، انبارداری، مدیریت سفارش و حمل را به صورت کارآ ایجاد کند (اِستنکو و بانِر، 2007).
فرآیند رفتار خرید در بازارهای صنعتی بسیار پیچیدهتر از بازارهای مصرفی است. تصمیمات خرید در بازاریابی صنعتی به عوامل متعددی بستگی دارد. از قبیل؛ پذیرش و ویژگیهای کالا، کیفیت کالا، در دسترس بودن یا عرضه به موقع، شرایط پرداخت قابل قبول یا دیگر شرایط تجاری، اثربخش بودن هزینهها5، خدمات پس از فروش (هاوالدار، 1395، 2). تصمیمات خرید بسیار طولانیتر است و بسیاری از افراد در بخشهای فنی، تجاری/مواد اولیه و مالی در آن دخالت دارند. پس از قیمت پیشنهادی اولیه6 ارایه شده توسط فروشنده (در پاسخ به درخواست کتبی یا شفاهی خریدار)، بین متخصصان و نمایندگان هریک از بخشهای وظیفهای سازمانهای خریدار و فروشنده، مذاکرات و مبادله اطلاعات صورت خواهد گرفت. در نتیجه تماسهای درون سازمانی به وجود خواهد آمد و بین افراد سازمان، رابطه ایجاد خواهد شد. روابط بین فروشندگان و خریداران بسیار باارزش خواهد بود و به مرور زمان بخاطر وابستگی و تعامل بیش از حد آنها با یکدیگر، ثبات خواهد یافت. برعکس، در بازاریابی کالاها و خدمات مصرفی، روابط بین خریدار و فروشنده جنبه غیرشخصی خواهد داشت. مشتریان عادات خرید خود را مرتب عوض میکنند و تصمیمات خرید آنها معمولاً بر اساس نیازهای فیزیولوژیکی/اجتماعی یا روانی اعضای خانواده قرار خواهد داشت (هاوالدار، 1395، 5). در نموادار شمار 1. انواع مشتریان صنعتی به تصویر کشیده شده است:
شکل 2. انواع مشتریان صنعتی (هاوالدار، 1395، 14).
خرید روی دیگر سکه بازاریابی را تشکیل میدهد. درست همانگونه که بازاریابهای صنعتی به دنبال مشتریان میگردند، خریداران صنعتی نیز به دنبال عرضهکنندگان و فروشندگان میگردند. به طور کلی هدف مدیریت خرید/موارد به عنوان «خرید اقلام درست به مقدار درست، در قیمت درست، برای حمل در زمان و مکان درست» تعریف میکنند. اهداف وظایف خرید به طور مختصر به صورت زیر میباشد (هاوالدار، 1395، 41-43):
1. حمل و در دسترس بودن7: یکی از اهداف اولیه، اطمینان یافتن از این مسئله است که کالاها و خدمات خریداری شده، در زمان و مکان مورد نظر در دسترس باشند و یا حمل شوند. در غیر این صورت کار به آرامی متوقف خواهد شد. این کار تأثیر بدی بر عمکلرد بخش خرید خواهد داشت. نتیجه طبیعی این کار آن است که در اغلب مواقع هنگام ارزیابی فروشندگان قابلیت اعتماد به فروشنده8/عرضه کننده در حمل کالا مهمترین معیار به شمار میرود.
2. کیفیت کالا9: کیفیت کالا باید با مشخصات و موارد استفاده کالا تناسب داشته باشد. این مسئله اهمیت دارد که اطمینان حاصل شود کیفیت کالا به گونهای است که باعث کاهش هزینه بازرسی، اختلال در فرآیند تولید به خاطر موارد مرجوعی10 میشود. در نتیجه کیفیت کالا به عنوان یکی از مهمترین اهداف خرید به شمار میرود.
3. پایینترین قیمت11: خریداران خواهان آن هستند که به موازات دسترس بودن و کیفیت کالا، کمترین قیمت را هم بپردازند.
4. خدمات12: خریداران صنعتی به همراه خرید کالا به انواع خدمات نیز نیاز دارند. این خدمات شامل اطلاعات به موقع و دقیق از عرضهکنندگان، مشاوره کاربردی یا فنی، دسترس بودن لوازم یدکی، توان تعمیرات و نگهداری، آموزش در صورت نیاز میباشد.
5. روابط عرضهکننده13: برای توسعه روابط بلند مدت عرضهکننده و فروشنده و توسعه منابع جدید عرضه. با درک این واقعیت که مؤسسات تولیدکننده بیش از 50درصد درآمد فروش خود را صرف خرید میکنند، اهمیت دستیابی به این اهداف خرید را بهتر میتوان متوجه شد.
6. اهداف شخصی14: خریداران صنعتی شامل موقعیت عالیتر، امنیت شغلی، افزایش حقوق، ارتقاء شغلی و ملاحظات اجتماعی (مانند دوستی، روابط سودآور دوجانبه و علایق شخصی) میباشد. خریداران صنعتی سعی میکنند به هر دو هدف یعنی اهداف خرید سازمانی و اهداف شخصی دست پیدا کنند. بازاریابهای صنعتی باید این را درک کنند که نه تنها برآوردن اهداف خرید یک مؤسسه اهمیت دارد بلکه اهداف شخصی اعضای هسته خرید نیز حایز اهمیت است.
2-2-1. کانون تصمیمگیری خرید سازمانی در بازار صنعتی:
خرید سازمانی عموماً به عنوان یک فعالیت اساسی در سازمانهای مرتبط با صنعت یا گونه سازمانی قلمداد میشود. این خریدهای سازمانی توسط مشتریان سازمانی سهم عمدهای از درآمدهای سازمان را به خود اختصاص میدهد. میزان متوسط 60درصد درآمد سازمان در تأمین مواد اولیه صرف میگردد. مفهومسازی بنیادی رفتار خرید سازمانی به فرآیند تصمیم به مثابه یک جعبه سیاه مرتبط است و فعالیتهای خرید به آن دسته اقدامات آشکاری اشاره دارد که در طی فرآیند تصمیمگیری صورت میگیرد. از طرفی دیگر تصمیمات خرید سازمانی نوعاً توسط مرکز خرید اتخاذ میشود. مرکز خرید عبارت است از عدهای از افراد که از طریق حوره مسئولیت کارکردیشان یا نقش آنها در امر خرید شناخته میشود. اذا مرکز خرید، همان کانون تصمیمگیری خرید سازمانی است و توجه به فرآیند تصمیمگیری خرید سازمانی همان توجه به نحوه تصمیمگیری اعضای مرکز خرید و عوامل مؤثر بر فرآیند تصمیم خرید آنان قلمداد میگردد. در درون هر سازمان، مرکز خرید از لحاظ تعداد و نوع شرکتکنندگان برای طبقات مختلف محصول متغیر خواهد بود. بازاریابان سازمانی برای اینکه بطور صحیح تلاشهای خود را هدفمند کنند، بایستی مشخص کنند که: 1. شرکتکنندگان مهم در امر تصمیمگیری در مرکز خرید چه کسانی هستند؟ 2. آنان چه تصمیماتی را تحت تأثیر قرار میدهند؟ 3. سطح تأثیر آنان تا چه میزان است؟ 4. آنان از چه ملاک ارزیابی در امر تصمیمگیری استفاده میکنند؟
فلیپ کاتلر و گری آرمسترانگ در کتاب اصول بازاریابی خود مدلی از خرید سازمانی را مطابق شکل (1) عرضه میکنند که در آن رفتار خرید یک سازمان نسبت به محرکهای عرضه شده از سوی شرکتهای تولیدکننده واکنش نشان میدهد(حسینی و حسینیامیری، 1389، 50).
شکل 3. مدل رفتار خرید سازمانی کاتلر و آرمسترانگ
فعالیتهای خرید صنعتی شامل مراحل مختلف فرآیند اتخاذ تصمیمات خرید میباشد. میزان اهمیتی که باید به مراحل مختلف خرید داده شود، به نوع موقعیتهای خرید بستگی دارد. بازاریابهای صنعتی باید هم مراحل فرآیند تصمیمگیری و هم انواع موقعیتهای خرید را درک کنند. رابینسون، فاریس و ویند (1967) مراحل هشتگانه فرآیند تصمیمات خرید در بازار صنعتی را مطرح نمودند و آن را «فرآیند مراحل خرید» نامیدند(هاوالدار، 1395، 44):
1. تشخیص یک نیاز
2. تعیین یا ویژگیها و مقدار کالای مورد نیاز
3. تدوین مشخصات یا توصیف کالای مورد نیاز
4. تحقیق برای شناسایی عرضهکنندگان بالقوه
5. اخذ طرحهای پیشنهادی عرضهکنندگان و تجزیه و تحلیل آن
6. ارزیابی طرحها و انتخاب عرضهکنندگان
7. انتخاب شیوه مناسب برای سفارشها
8. بازخورد عملکرد و ارزیابی پس از خرید.
با پی بردن به ماهیت تصمیمگیری خریداران و عوامل مؤثر بر فرآیند تصمیمگیری، میتوان شناخت بیشتری نسبت به خریداران و مشتریان خود کسب نموند و با کسب این شناخت و پیشبینی رفتار خریداران ئدر جهت ارضای نیازهای آنها، جلب رضایت خاطر و حفظ وفاداری انها به یک مزیت رقابتی پایدار دست یافت. مزیتی نوأم با قدرت لجستیکی عالی و برتر از سوی یک سازمان تولیدکنده که رقبا به آسانی متوانند از آن تقلید کرده و الگوبرداری نمایند (اسماعیلپور و رنجبر، 1393).
2-2-2. الگوی رفتار خرید سازمانی وبستر و ویند:
الگوی رفتار خرید سازمانی وبستر و ویند، الگوی بسیار جامعی است و به چهار دسته از متغیرها توجه دارد که بر فرآیند تصمیمگیری خرید یک مؤسسه تأثیر میگذارند. این متغیرها عبارتند از: متغیرهای محیطی، سازمانی، مرکز خرید و فردی.
متغیرهای محیطی شامل موارد؛ فیزیکی، تکنولوژی، اقتصادی، سیاسی، قانونی، اتحادیههای کارگری، فرهنگی، تقاضاهای مشتریان، رقایت و اطلاعات عرضهکنندگان میباشد.
متغیرهای سازمان شامل؛ اهداف، مقاصد، ساختار سازمانی، سیاستها و رویههای خرید، میزان تمرکزگرایی در خرید و سیستم ارزیابی و پاداشدهی میباشد. این متغیرها به ویژه بر ترکیب و عملکرد مرکز خرید و نیز بر میزان تمرکزگرایی یا عدم تمرکزگرایی در وظیفه خرید در سازمان خرید تأثیر میگذارند. کارکرد مرکز خرید به وسیله متغیرهای سازمانی، متغیرهای محیطی و متغیرهای فردی تأثیر میپذیرد. نتیجه فرآیند تصمیمگیری گروهی مرکز خرید، راهحلهایی برای حل مشکلات خرید سازمان و نیز برآورده شدن اهداف شخصی هر یک از اعضای مرکز خرید شامل میشود(هاوالدار، 1395، 55).
شکل 4. الگوی رفتار خرید سازمانی وبستر و ویند (هاوالدار، 1395، 56)
2-3. پیشینه تحقیقات بازاریابی صنعتی:
1. اسفیدانی و همکاران (1395) تحقیقی با عنوان «مدلسازی ساختاری تفسیری هویت برند سازمانی در بازار B2B صنعت IT با نگاهی به عملکرد بازاریابی» انجام دادند. در این تحقیق آورده شده که تاکنون چندین چارچوب برای مفهوم هویت نام تجاری بیان شده است که با برندهای B2C سازگاری دارد؛ اما هنوز مدل فراگیری از ابعاد هویت برند و ارتباط بین آنها برای برندهای B2B ارائه نشده است. بدین منظور، ابتدا ادبیات و پیشینۀ موضوع بررسی شد و با استفاده از روش تجزیه و تحلیل مضمون (تحلیل تم)، عوامل مؤثر بر هویت و تأثیرپذیر از آن استخراج شد. بهکمک روش مدلسازی ساختاری تفسیری بر اساس نظر خبرگان صنعت و استادان در این زمینه (13 خبرۀ دانشگاهی و 12 خبرۀ صنعت)، مدل هویت برند در بازار کسبوکار صنعت فناوری اطلاعات طراحی شد. برای انتخاب خبرگان در مصاحبه، روش نمونهگیری گلولۀ برفی بهکار رفت. نتایج پژوهش نشان میدهد مدل هویت برند شامل 18 بُعد میشود. بهعلاوه، نتایج پژوهش حاکی از تأثیرگذاری هویت برند بر عملکرد بازاریابی و رضایت و وفاداری مشتریان و قصد آنان برای خرید مجدد است.
2. باباییزکلیکی و راکعیاصفهانی (1390) تحقیقی با عنوان «بررسي عوامل موثر بر تعهد و رفتار خريداران در بازاريابي صنعتي» انجام دادهاند. در این مطالعه اشاره به این دارد که تعهد در روابط بين خريدار و فروشنده صنعتي يک مبحث مهم در حوزه بازاريابي رابطه مند است. از جمله منافعي که بازاريابان از تعهد شرکت هاي خريدار صنعتي کسب مي کنند، بروز رفتارهاي مطلوب آنان است که به کاهش هزينه ها و افزايش سود شرکت هاي فروشنده منجر مي شود. اين پژوهش به بررسي عوامل تاثيرگذار بر تعهد خريدار در بازارهاي صنعتي و تاثير تعهد روي رفتار خريدار مي پردازد. يافتههاي پژوهش نشان ميدهد که:
با ارائه خدمات اضافي و غيررسمي، تعهد خريدار صنعتي افزايش پيدا ميکند. با افزايش تعهد خريدار، رفتار خريد مطلوب خريدار افزايش پيدا ميکند. با افزايش رفتار خريد مطلوب خريدار، سود فروشنده افزايش و هزينه فروشنده کاهش پيدا ميکند. بنابر يافتههاي پژوهش پيشنهاد ميشود مديران به تعهد خريداران اهميت داده و براي افزون کردن تعهد آنان خدمات اضافي و غير رسمي ارائه دهند.
3. معصومزادهزواره و ناصحی، فر (1389) تحقیقی با عنوان «ممیزی بازاریابی صنعتی مطالعهی موردی مجموعه شرکتهای قطعهساز گروه بهمن» انجام دادهاند. در این مطالعه آمده است که آشنایی سنجیده و علمی با بازارهای گوناگون و توانمندیها و کاستیهای هر بنگاه، مستلزم بررسیهای دورهای و مداوم از عملکرد آن بنگاه است. بدون این بررسیها امکان بهبود در عملکرد یک بنگاه وجود نخواهد شد. ابزار پیادهسازی این فرآیند مهم و حساس، ممیزی بازاریابی است که پژوهشی گسترده و همه جانبه در وضعیت کلیهی ارکان و فعالیتهای بنگاه است. در سایه ممیزی بازاریابی میتوان فهمید شرکت در چه موقعیتی قرار دارد و چگونه میتواند به سمت تعالی و پیشرفت حرکت نماید. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی وضعیت بازاریابی مجموعه شرکتهای قطعهساز گروه بهمن صورت پذیرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل دادههای پرسشنامه بیانگر آن بود که شرکتهای قطعهساز گروه بهمن از وضعیت بازاریابی مناسبی برخوردار نیستند و شیوه بازاریابی آنها بیشتر به روش سنتی است تا بهصورت علمی و سیستماتیک.
4. صادقی و عدلپور (1388) تحقیقی با عنوان «بررسي فاكتورهاي رضايت مشتريان در بازاريابي صنعتي (B2B)» انجام دادهاند. در اين تحقیق سعي شده است تا ضمن پرداختن به اين موضوع، مدلهايي را که ميتوانند اين رابطه را بطور مناسبي نشان دهند، مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرند. ضمن اينکه اين تحقیق تلاش ميکند به همراه برخي ديگر از مفاهيم از قبيل رضايتمندي مشتريان، B2B تا يک مدل منسجم از رضايتمندي مشتري را در يک مفهوم رفتار خريد سازماني و بازاريابي رابطه اي مورد بررسي قرار دهد. در انتها، يک مدل مفهومي پويا از وفاداري مشتريان ارائه شده است. بطور خلاصه اين تحقیق تلاش ميكند تا يك مدل منسجم از رضايتمندي مشتري را در يك مفهوم B2B به همراه برخي ديگر از مفاهيم از قبيل رضايتمندي مشتريان، رفتار خريد سازماني و بازاريابي رابطه اي مورد بررسي قرار دهد.
5. دلوی و همکاران (1393) تحقیقی با عنوان «بررسي تاثير همسويي استراتژي هاي بازاريابي بر زنجيره تامين و عملکرد سازمان (مطالعه موردي: گروه صنعتي انتخاب)» انجام دادهاند. در اين پژوهش از پرسشنامه براي جمع آوري داده ها و براي تاييد روايي پرسشنامه از نظرات خبرگان و براي سنجش پايايي از نرم افزارSPSS استفاده شد و آلفاي کرونباخ برابر 921/0 به دست آمد. در اين پژوهش جهت تحليل داده ها از نرم افزارهاي SPSS و AMOS و مدل تحليل مسير استفاده گرديد که نتايج حاکي از آن است که بين همسويي استراتژي هاي بازاريابي با زنجيره تامين بر عملکرد زنجيره تامين رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. همچنين بين عملکرد زنجيره تامين با عملکرد سازمان هم رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.
6. شافعی (1391) تحقیقی با عنوان «مطالعه تاثيرپذيري استراتژي هاي حضور در بازار از نگرش هاي مديريتي و رابطه آن ها با انتخاب الگوي سنجههاي بازاريابي در شرکتهاي توليدي صنعتي» انجام داده است. اين پژوهش با هدف بررسي رويکردها و نگرش هاي مديريتي شرکت هاي صنعتي، ارتباط ميان نوع استراتژي بازاريابي و مدل سنجه هاي ارزياب بازار مورد استفاده توسط آنها انجام پذيرفته است. براساس يافتهها، مديراني که از استراتژيهاي بازاريابي مشتري محوراستفاده مي کنند، سنجه هاي پيشبرد فروش و مرتبط با مصرف کننده، بهره مي گيرند. همچنين مديراني که راهبردهاي بازارمحور را به کار گرفته اند، سنجه هاي مالي و ديگر شرکت هايي که از استراتژي هاي رقيب محور بهره مندند، از سنجه هاي بازار و نوآوري استفاده مي نمايند. نتايج اين پژوهش رابطه معناداري ميان نوع استراتژي بازار و روش سنجش عملکرد بازاريابي شرکت هاي صنعتي را تاييد نمود. بر همين اساس نوع نگرش مديران نيز بر نوع استراتژي ها و سنجه هاي بازاريابي شرکت ها تاثير گذار است.
7. نسیمی و پالی (1400) تحقیقی با عنوان «تأثیر ادراکات اخلاقی بر قصد خرید با نقش هویتپذیری مصرفکننده از سازمان و اعتماد به برند (مورد مطالعه: مشتریان تلفن همراه سامسونگ)» انجام دادهاند. ﻳﺎﻓﺘهها ﻧﺸﺎن داد ادراکات اخلاقی بر قصد خرید با نقش هویتپذیری مصرفکننده از سازمان و اعتماد به برند تأثیر معنادار دارد. هویتپذیری مصرفکننده از سازمان و اعتماد به برند بر قصد خرید تأثیر معنادار دارند. تأثیر ادراک اخلاقی بر هویتپذیری مصرفکننده از سازمان و اعتماد به برند به طور قابل توجهی توسط جنسیت، قدمت مشتری، تحصیلات و محل سکونت تعدیل شد.
8. خیری و فتحعلی (1394) تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل موثر بر قصد خرید محصولات لوکس» انجام دادهاند. نتایج این تحقیق مشخص کرد که نگرش مصرف کننده نسبت به محصولات لوکس، کیفیت خدمات رستورانهای لوکس، ادراک از برند لوکس و اثر اجتماعی بر قصد خرید تاثیر دارند در حالی که تصویر ذهنی (رستوران) و خودبینی تاثیری بر قصد خرید ندارند. علاوه بر این خودبینی تاثیر تعدیل گرانهای بر رابطه ادراک از برند لوکس و اثر اجتماعی با قصد خرید ندارد.
9. محمودزاده و ذوالفقار دهنوی (1399) تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر مصرفکنندگان خرید اینترنتی با روش گرند تئوری» انجام دادهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که عوامل زمینهای (ویژگی کالا، فرآیند خرید، ریسک خرید، ویژگیهای مشتریان، ادراک مشتریان از خرید و ...)، علی (فرهنگسازی در جامعه، آموزش مهارتهای عمومی و فردی و پذیرش اینترنت و احساس کنترل)، راهبردها (تدوین راهبردهای آموزشی و پژوهشی، بینش استراتژیک و تدوین رسالت و اهداف کلان) و پیامدها (پیامدهای اجتماعی، ارزش سودگرا، ارزش لذت جویانه، ارزش محصول، تسهیلات) بدین شرح میتواند مورد توجه قرار گیرد. در نهایت میتوان بیان نمود که توجه به این عوامل میتواند یک استارتاپ اینترنتی را با رهبردهای صحیحی جهت جذب و افزایش مشتریان روبرو سازد.
2-4. مدل مفهومی پژوهش:
بازاریابهای صنعتی تحقیقات بازاریابی را در زمینه امکانات بالقوه بازار، تجزیه و تحلیل بازار، تجزیه و تحلیل فروش، پیشبینی، تجزیه و تحلیل رقبا، پذیرش و امکانات بالقوه کالاهای جدید، روندهای کسب و کار و تعین سهمیههای فروش، هدایت یا مورد استفاده قرار میدهند (هاوالدار، 1395، 83-86):
1. توسعه امکانات بالقوه بازار15: بازاریابهای صنعتی به اطلاعات فروش و امکانات بالقوه سود کالاها و بازرها در حال حاضر و آینده نیاز دارند. این اطلاعات در مورد این که چه میزان از منابع باید به کالاها-بازارهای فعلی تخصیص داده شود، چه کالاهایی باید کنار گذاشته شود و چه کالاها-بازارهایی باید وارد شد، مفید خواهد بود.
2. تجزیه و تحلیل سهم بازار16: سهم بازار یک شرکت در زمینه یک کالا در اثر تغییر استراتژیها و اقدامات رقابتی، تغییر در الزامات مشتریان و تغییر در محیط بیرونی از قبیل شرایط اقتصادی و سیاسی، تغییر خواهد کرد. سهم بازار یک پارامتر عملکردی مهم است که مشخص میکند آیا یک مؤسسه در صنعت، رهبر است یا پیرو. یک مؤسسه با توجه به اطلاعات مربوط به سهم بازار میتواند اهداف آتی خود را تنظیم کند.
3. تجزیه و تحلیل فروش17: فروش، هزینهها و دریافتنیها با توجه به هر خط تولید، قلمرو (شعبه یا منطقه)، فروشندگان، بخش بازار و مشتری تقسیم میگردد. با توجه به پارامترهای فوق، عملکرد واقعی با اهداف از پیش تعیین شده و به شکل منظم (ماهیانه، فصلی و سالیانه) مورد مقایسه قرار میگیرند. این تجزیه و تحلیل به مدیر بازاریابی کمک میکند تا مشکلات را شناسایی و اقدامات اصلاحی را انجام دهد.
4. پیشبینی18: پیشبینیهای کوتاه مدت (تا یکسال) و بلند مدت (بیش از یکسال) دادههایی مهم برای آماده کردن طرحهای بازاریابی سالیانه و برنامهریزی استراتژیک به شمار میرود. در تعیین فرصتها و تهدیدها، پیشبینی روندها در محیط خارجی از قبیل محیط اقتصادی، تکنولوژی و کسب و کار داخلی اهمیت دارند. پیشبینی فروش، هزینهها و منافع به همراه در نظر گرفتن تغییرات محیط بیرونی و تجزیه و تحلیل محیط درونی (نقاط قوت و ضعف) به شرکت کمک میکند تا در مورد کالاهای فعلی (ادامه دهد، حذف کند یا اصلاح کند) تصمیمگیری نمایند، فعالیتهای خود را در کالاها یا بازارهای جدید تنوع بخشد، کانالهای توزیع را تغییر دهد و غیره.
5. تجزیه و تحلیل رقیب19: یک تحقیق بازاریابی برای این انجام میشود که ادراک مشتری نسبت به کیفیت، خدمات، قیمتگذاری و برنامههای ارتقاء و نیز خود شرکت شناسایی کند. این اطلاعات باعث میشود که نقاط قوت، ضعف، استراتژیها و تاکتیکهای رقبا را بهتر شناسایی کرد. مطالعات تفصیلیتر در مورد اهداف مهم، فرهنگ، نگرشها و هزینههای کالاهای رقبا به شرکت کمک خواهد کرد تا واکنش رقبا را نسبت به تغییراتی که شرکت در قیمتگذاری کالا یا برنامه ارتقاء خود انجام میدهد، پیشبینی کند. در یک بازار شدیداً رقابتی بازاریاب صنعتی برای بقاء خود و کسب و کار موفقیت باید نیازهای مشتریان هدف را سریعتر و بهتر از رقبا برآورده سازد. تجزیه و تحلیل رقبا برای تصمیمگیری در مورد استراتژی بازاریابی اثربخش مفید واقع خواهد شد.
6. محک زدن رقبا20: محک زدن رقبا شکل جدیدی از تحقیقات بازاریابی است. از این تکنیک استفاده میشود تا مشخص گردد که رقبا چرا و چگونه وظایف بازاریابی خاصی را بهتر از دیگران انجام میدهند. هدف از «محک زدن رقبا» عبارت است از بهبود عملکرد شرکت از طریق مقایسه و اندازگیری کار شرکت در مقایسه با رهبران کسب و کار در سرتاسر جهان. «محک زدن رقبا» میتواند تقریباً در هر زمینهای انجام شود، ولی باید عوامل کلیدی موفقیت در صنعتی که شرکت در آن فعال است را شامل شود. «محک زدن رقبا» ممکن است خدمات مشتری، حمل به موقع یا نیروی فروش کارآمد را دربرگیرد. فرآیند «محک زدن رقبا» مستلزم انجام مراحل زیر است: 1. مشخص کردن این که کدام وظیفهها یا کدها باید محک زده شود، 2. شناسایی اهم عملکرد برای اندازهگیری، 3. شناسایی شرکتی که بهترین عملکرد را در آن وظیفه یا کار دارد، 4. اندازهگیری عملکرد بهترین شرکت و نیز عملکرد خود شرکت، 5. گردآوری اطلاعات مربوط به فرآیندهای انجام شده توسط بهترین شرکتها از طریق تحقیق، بررسی سایتهای اینترنتی و یا مشاوره، 6. تجزیه و تحلیل دادهها و مشخص کردن این که کدام فرآیندها یا روشهای بهترین شرکتها ممکن است برای شرکت مفید واقع شود، 7. اجرا و بررسی نتایج.
7. چگونگی پذیرش کالای جدید و امکان بالقوه آن21: تحقیق بازاریابی صنعتی باید این مسئله که کالای جدید چه زمانی در مرحله آزمایش قرار دارد، واکنش اولیه مشتریان از لحاظ احتمال خرید، جنبههایی که آنها دوست دارند و یا ندارند، مشکلات احتمالی استفاده از کالای جدید و غیره را متوجه شود. بر اساس بررسیهای صورت گرفته در مورد نظر مشتریان، فروش بالقوه اولیه و میزان پذیرش مشتریان تشخیص داده میشود. این اطلاعات به شرکت کمک میکند تا در مورد عدم سرمایهگذاری و یا سرمایهگذاری قابل توجه در تولید و بازاریابی کالای جدید تصمیمگیری نمایند. در نتیجه تحقیقات بازاریابی، ریسک مالی را کاهش میدهد زیرا نرخ خطای کالاهای جدید بسیار زیاد است.
8. مطالعات مربوط به روند کسب و کارها22: با توجه به اینکه تقاضای صنعتی از تقاضای دیگر کالاهای صنعتی مشتق میگیرد. مثال تقاضا برای لولههای فولادی ظریف از تقاضای موتور سیکلت، اسکوتر، دوچرخه و ... مشتق میشود که لولههای ظریف در آن نوع محصول استفاده مکشود. بنابراین تولیدکننده و بازاریاب لولههای فولادی ظریف باید روندهای آتی کسب و کارهایی را که تقاضای کالاهای ان به آنها بستگی دارد را مطالعه کنند (رشد در فروش، سودآوری و رقابت). اینکار میتوان تجزیه و تحلیل بخشهای بازار نامید که بر اساس ان، بازاریاب صنعتی در مورد بخشهای هدف در بازار تصمیم میگیرد.
9. مشخص کردن سهمیه فروش23: برای ارزیابی عملکرئد فروشندگان و قلمروهای فروش (شعبه یا مناطق) لازم است که بازاریاب صنعتی، سهمیههای فروش را مشخص کند. هدف از تعیین سهمیه فروش این است که بازار بالقوه داخلی و سهم بازار برآورد شده با توجه به شرایط شرکت، به مناطق جغرافیایی مختلف تقسیم شود. با ضرب کردن بازار بالقوه در سهم بازار مورد انتظار، تحت شرایط عمومی بازار، یک مدیر میتواند سهمیه فروش هر یک از افراد و قلمروها را مشخص نماید. با توصیف مختصر قلمروهای مهمی که از تحقیقات بازاریابی صنعتی منتفع میشوند، میتوان مشاهده کرد که مهمترین کارهای محقق عبارتند از گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها در محیط بازاریابی. با توجه به این مسئله ممکن است گفته شود که فرآیند تحقیق بازاریابی در بازارهای صنعتی و مصرفی تفاوتی باهم ندارند.
شکل 5. مدل پیشنهادی برای ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی با تأکید بر الگوی رفتار خریدسازمانی
3. روش تحقیق
در سالهای اخیر، با رشد تحقیقات در حوزههای مختلف علوم و مواجه شدن جامعه علمی با انفجار اطلاعات، محققان علوم مختلف به این نتیجه رسیدند که اطلاع و تسلط بر تمامی ابعاد یک رشته و به روز بودن در این زمینه تا حد زیادی امکان پذیر نیست و به همین دلیل، انجام پژوهشهای ترکیبی که عصاره تحقیقات انجام شده در یک موضوع خاص به شیوه نظاممند و علمی است، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت و گسترش روزافزون یافت (محمدی و همکاران، 1392، 11). در پژوهش حاضر از یک روششناسی آمیخته استفاده میکنیم؛ به این صورت که ابتدا با به کارگیری فراترکیب، تمهای مربوط به مؤلفههای بازاریابی صنعتی در ادبیات موضوعی استخراج میشود.
فرامطالعه24 یکی از روشهایی است که برای بررسی، ترکیب و آسیبشناسی پژوهشهای گذشته، در چندسال اخیر معرفی شده است. این روش که بیشتر در حوزه پژوهشهای پزشکی و پرستاری استفاده میشود، دربرگیرنده مفاهیمی همچون فراتحلیل، فراترکیب )متاسنتز(، فرانظری و فراروش میشود. در این پژوهش برای بررسی پژوهشهای گذشته و تفسیر آنها از روش فراترکیب استفاده کردیم. فراترکیب، مرور یکپارچه ادبیات کیفی موضوع موردنظر و تجزیه و تحلیل داده ثانویه و داده اصلی از مطالعات منتخب نیست؛ بلکه تحلیل یافتههای این مطالعهها است. فراترکیب بر مطالعههای کیفی تمرکز دارد که لزوماً مبانی نظری وسیعی را شامل نمیشوند و به جای ارایه خلاصه جامعی از یافتهها، یک ترکیب تفسیری از یافتهها را ایجاد میکند (Zimmer, 2006). برای تحقق هدف مقاله، از روش هفت مرحلهای سندلوسکی و باروسو25 (2007) استفاده کردهایم و مراحل انجام آن را در شکل 2 نشان داده شده است (محمدی و همکاران، 1392، 11).
شکل 6. فرآیند هفت مرحلهای فراترکیب
برای گردآوری دادههای پژوهش، از دادههای ثانویه استفاده کردهایم. در فراترکیب، متن پژوهشهای گذشته، اعم از مروری و پژوهشی، به عنوان دادهها محسوب میشود که دقیقاً مانند متن مستند مصاحبه شده است.
گام اول انجام فراترکیب، تنظیم سؤال پژوهش است. برای تنظیم سؤال پژوهش، اولین گام تمرکز بر «چه چیزی26» در یک مطالعه است. هدف این پژوهش شناسایی، مقولهبندی و گروهبندی ابعاد و مؤلفههای بازاریابی صنعتی است؛ بنابراین باید به پرسشهای زیر پاسخ دهیم:
- چه کسی27: بیانگر جامعه مورد مطالعه است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه پژوهشهای در دسترس در حوزه بازاریابی صنعتی است که از محل پایگاههای اطلاعاتی28 تأمین شده است.
- چه وقت29: چارچوب زمانی پژوهش را مشخص میکند. مقالات مطالعه شده در این پژوهش بین سالهای 2000 تا 2015 انجام شدهاند. در این پژوهش مقالات قبل از سال 2000 چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
شکل 7. چگونگی انتخاب مقالات
در حالت کلی هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای بازاریابی صنعتی (B2B) با تأکید بر الگوی رفتار خرید سازمانی است. ابتدا با استفاده از روش فراترکیب، مقولهها و گروههای مربوط به بازاریابی صنعتی را شناسایی کردیم. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامهی محققساخته با مقیاس لیکرت پنجگزینهای میباشد. روایی پرسشنامه به صورت محتوایی مورد تایید قرار گرفت. ضریب پایایی آلفای کرونباخ برای تمامی متغیرها (سازهها) محاسبه شد. چون در همهی موارد مقدار ضريب آلفا از مقدار 7/0 بالاتر است، نتيجه ميشود که سوالها پايايي مناسب و بالایی را دارد.
سپس 40 نفر از خبرگان را که 20 نفر از این افراد، از استادان دانشگاه و 20 نفر دیگر از متخصصان صنایع مختلف در استان آذربایجانشرقی بودند انتخاب و نظر آنها را در خصوص مدل مفهومی جویا شدیم. در نهایت مؤلفههای شناسایی شده از روش فراترکیب در قالب مدل مفهومی تنظیم و بعد از طراحی پرسشنامه، نظر خبرگان را در این خصوص جویا شدیم و با استفاده از روش رگرسیون در نرمافزار اس.پی.اس.اس مدل نهایی را تنظیم کردیم.
4. یافتههای پژوهش
به منظور تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات از روشهای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. برای توصیف آماری متغیرها، توزیع فراوانی، شاخصهای مرکزی و توزیع پراکندگی محاسبه شد. برای آزمون استنباطی فرضیهها از آزمون رگرسیون خطی چندگانه30 استفاده شد. برای انجام محاسبات مربوط به تجزیه و تحلیل اطلاعات از بستههای نرمافزاری اسپیاساس31 استفاده شد.
از آنجا كه رفتار خریدسازمانی به صورت كمي و متغيرهاي پيشبينيكننده نيز به صورت كمي فاصلهاي سنجيده شده است؛ بنابراين از رگرسيون خطی چندگانه به روش اینتر استفاده شد. مطابق جدولهای (1) تا (3) ملاحظه میشود از بين مجموع متغيرهاي پيشبینیكننده، تمامی متغيرها (امکانات بالقوه بازار، تحلیل سهم بازار، تحلیل فروش، پیشبینی، تحلیل رقیب، محکزدن رقبا، پذیرش کالای جدید، مطالعه روند کسب و کار، تعیین سهمیه فروش) در مدل باقي ماند. كه ضريب همبستگي چندگانهی مدل برابر 687/0=R، ضريب تبيين آن برابر 472/0=R2 و ضريب تبيين تصحيحشدهی آن برابر 951/0= Ṝ2ميباشد؛ يعني از روي متغيرهاي پژوهش، 95 درصد ميتوان رفتار خرید سازمانی را به درستي پيشبيني كرد. طبق تحليل واريانس انجامشده كه مقدار آن برابر 55/84=F و 000/0=P به دست آمده است، نتيجه ميشود که رگرسيون، خطي بوده و ضريب B متغير امکانات بالقوه بازار برابر 14/4، تحلیل سهم بازار برابر 84/2، تحلیل فروش برابر 22/2، پیشبینی برابر 06/2، تحلیل رقیب برابر 93/2، محکزدن رقبا برابر 25/4، پذیرش کالای جدید برابر 97/2، مطالعه روند کسب و کار برابر 99/1 و تعیین سهمیه فروش برابر 06/3 به دست آمده است. معادلهی رگرسيوني مطابق رابطهی (1) ميباشد.
رابطهی (1):
(تعیین سهمیه فروش)06/3+ (روندکسب وکار)99/1+(پذیرش کالای جدید)97/2+(محکزدن رقبا)25/4+(تحلیل رقیب)93/2+(پیشبینی)06/2+(تحلیل فروش) 22/2 + (تحلیل سهم بازار)84/2+(امکانات بالقوه بازار) 14/4+110/12=رفتارخریدسازمانی
جدول 1. متغیرهای وارد شده/حذف شده
متغیرهای وارد شده و خارج شده | |||
مدل | متغیرهای وارد شده | متغیرهای خارج شده | روش |
1 | امکانات بالقوه بازار، تحلیل سهم بازار، تحلیل فروش، پیشبینی، تحلیل رقیب، محکزدن رقبا، پذیرش کالای جدید، مطالعه روند کسب و کار، تعیین سهمیه فروش | . | Enter |
a متغیر وابسته: رفتار خریدسازمانی | |||
b. همه متغیرهای درخواستی وارد شده. |
جدول 2. خلاصهی مدل رگرسیون
خلاصه مدل | ||||
مدل | R | R Square | تفاوت ضریب تعیین | برآورد ضرایب استاندارد |
1 | 981/0a | 962/0 | 951/0 | 54526/3 |
a. پیشبینیکنندهها: (Constant), امکانات بالقوه بازار، تحلیل سهم بازار، تحلیل فروش، پیشبینی، تحلیل رقیب، محکزدن رقبا، پذیرش کالای جدید، مطالعه روند کسب و کار، تعیین سهمیه فروش |
جدول 3. آزمون تحلیل واریانس رگرسیون
تحلیل آنوا | ||||||
مدل | مجموع مربعات | درجه آزادی | میانگین مربعات | F | Sig. | |
1 | رگرسیون | 334/9565 | 9 | 815/1062 | 559/84 | .000/0b |
باقیمانده | 066/377 | 30 | 569/12 |
|
| |
کل | 400/9942 | 39 |
|
|
| |
a. (متغیر وابسته): رفتار خریدسازمانی | ||||||
b. پیشبینیکنندهها: (Constant), امکانات بالقوه بازار، تحلیل سهم بازار، تحلیل فروش، پیشبینی، تحلیل رقیب، محکزدن رقبا، پذیرش کالای جدید، مطالعه روند کسب و کار، تعیین سهمیه فروش |
جدول 18: ضرایب متغیرهای باقیمانده در رگرسیون برای پیشبینی متغیر ملاک
Coefficientsa | ||||||
مدل رگرسیونی | ضرایب غیر استاندارد | ضرایب استاندارد | t | Sig. | ||
B | خطای استاندارد | بتا | ||||
1 | (Constant) | 110/12 | 608/4 |
| 628/2 | 013/0 |
امکانات بالقوه | 147/4 | 965/0 | 235/0 | 298/4 | 000/0 | |
تحلیل سهم بازار | 841/2 | 853/0 | 159/0 | 331/3 | 002/0 | |
تحلیل فروش | 223/2 | 005/1 | 107/0 | 212/2 | 035/0 | |
پیشبینی | 068/2 | 819/0 | 131/0 | 527/2 | 017/0 | |
تحلیل رقیب | 934/2 | 031/1 | 135/0 | 845/2 | 008/0 | |
محکزدن رقبا | 259/4 | 992/0 | 213/0 | 294/2 | 000/0 | |
پذیرش کالای جدید | 971/2 | 941/0 | 162/0 | 157/3 | 004/0 | |
مطالعه روند کسب و کار | 994/1 | 860/0 | 105/0 | 318/2 | 027/0 | |
تعیین سهمیه فروش | 066/3 | 020/1 | 154/0 | 005/3 | 005/0 | |
a. (متغیر وابسته): رفتار خریدسازمانی |
5. نتیجهگیری
باید همواره به این نکته توجه داشت که یک صنعت با مشتری و نیازهایش شروع میشوند نه به وسیله حق امتیاز، مواد خام و یا مهارت فروش. مشتری رمز موفقیت هر سازمان است، اعتبار یک سازمان موفق بر پایه روابط بلند مدت آن سازمان با مشتریان بنا گردیده است. از جمله عوامل کلیدی در جذب رضایت مشتریان و وفاداری آنها، ارایه خدمات مناسب از سوی سازمانها است.
مفاهیم مربوط به بازارهای صنعتی (سازمانی) را مورد توجه قرار دادهاند مطالعاتی که در سالهای 1950و1960بر روی رفتار خریداران سازمانی انجام شده نشان داد که رفتار خریداران در بازارهای صنعتی سازمانی کاملاً متفاوت از رفتار خریداران و مصرف کنندگان نهایی میباشد، از اینرو، هر یک از بازارهای فوق نیازمند استراتژیهای بازاریابی متفاوتی هستند به همین جهت این مفهوم در طی دهههای گذشته به صورتی خاص مورد توجه محققان قرار گر فته است تا با تو جه به شرایط خاص بازارهای صنعتی، این مقوله را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. در واقع میتوان گفت که تئوریهای مطرح شده در حوزه بازیابی صنعتی محصول و توسعه این مفاهیم در طی سه دهه گذشته بوده است. یافتههای تحقیق صورت گرفته به كمك روش فراترکیب روي 20 مقالة نهايي انتخاب شده بیانگر این است که «توسعه امکانات بالقوه بازار»، «تجزیه و تحلیل سهم بازار»، «تجزیه و تحلیل فروش»، «پیشبینی»، «تجزیه و تحلیل رقیب»، «محک زدن رقبا»، «چگونگی پذیرش کالای جدید و امکان بالقوه آن»، «مطالعات مربوط به روند کسب و کارها»، «مشخص کردن سهمیه فروش» جزء عوامل مؤثر در ارزیابی بازاریابی صنعتی با تأکید بر رفتار خرید سازمانی میباشد.
همچنین مطابق نتایج بدست آمده از آزمون رگرسیون ملاحظه میشود از بين مجموع متغيرهاي پيشبینیكننده، تمامی متغيرها (امکانات بالقوه بازار، تحلیل سهم بازار، تحلیل فروش، پیشبینی، تحلیل رقیب، محکزدن رقبا، پذیرش کالای جدید، مطالعه روند کسب و کار، تعیین سهمیه فروش) در مدل باقي ماند. و بر اساس عدد ضريب تبيين تصحيحشده، از روي متغيرهاي پژوهش، 95 درصد ميتوان رفتار خرید سازمانی را به درستي پيشبيني كرد. طبق تحليل واريانس انجامشده نتيجه ميشود که رگرسيون، خطي بوده و ضريب B متغير امکانات بالقوه بازار برابر 14/4، تحلیل سهم بازار برابر 84/2، تحلیل فروش برابر 22/2، پیشبینی برابر 06/2، تحلیل رقیب برابر 93/2، محکزدن رقبا برابر 25/4، پذیرش کالای جدید برابر 97/2، مطالعه روند کسب و کار برابر 99/1 و تعیین سهمیه فروش برابر 06/3 به دست آمده است. در نهایت مدلی مناسب برای ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی (B2B) با تأکید بر الگوی رفتار خریدسازمانی ارایه شده است.
پیشنهادهای پژوهش: با توجه به موضوع پژوهش «طراحی مدل ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی (B2B) با تأکید بر الگوی رفتار خریدسازمانی» و با توجه به يافتههاي تحقیق جهت افزايش رفتار خريد سازمانی موارد زير پیشنهاد میگردد: 1. اقداماتی موثر در خصوص تحلیل فروش و تحلیل رقبا از قبیل: کنترل عنصرهاي مختلف ارتباطات (علامت تجاري، لوگو، مدلها و رنگ)؛ بایستی صورت پذیرد. 2. اقداماتی موثر در خصوص تحلیل و پیشبینی فروش با در نظر گرفتن گروههاي مختلف مشتريان میتوان حفظ تصوير برند و يا چند تصوير برند؛ بررسی دقیق فرآيند خريد مصرف کنندگان از جمله: آگاهی از برند، جست و جوي اطالعات، بازديد و خريد و استفاده از ابزارهاي ارتباطی بازاريابی توسط کارشناسان را نام برد. 3. از اقدامات موثر در افزايش مهارت تحلیل بازار و تشکیل پايگاه داده براي حاصل شدن نتیجهها میتوان تحريک فعالیتهاي ادارات و واحدهاي تابعه (سفارش تلفنی، اطلاعرسانی تلفنی، بازديد حضوري و ارسال کارت پستال)؛ پیگیري واکنشهاي واحدهاي تابعه به فعالیتهاي بازاريابی و نگهداري اطلاعات مختلف مربوط به واحدهاي تابعه در يک پايگاه داده يکپارچه توسط کارشناسان را نام برد.
محدودیتهای تحقیق: در این پژوهش که به طراحی مدل ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی (B2B) با تأکید بر الگوی رفتار خریدسازمانی پرداخته شده، محقق میتوانست الگوی یادشده را در سازمانهای دولتی بزرگتر، به خصوص در سطح وزارتخانهها، مورد ارزیابی قرار گیرد که به دلیل گسترده بودن موضوع امکان ارزیابی آن مقدور نگردید. که این امر بخشی از محدودیتهای پژوهش در فرآیند پیادهسازی مدل محسوب میشود. همچنین در این تحقیق به منظور طراحی مدل ارزیابی تحقیقات بازاریابی صنعتی از مؤلفههای رفتار خرید سازمانی استفاده شده است. که این امر نیز به نوبه خود به عنوان یکی از محدودیتهای تحقیق میباشد که برای محققان آتی توصیه میشود برای طراحی الگوی مذکور میتوانند از سایر متغیرهای مرتبط با موضوع استفاده کنند از قبیل: برند کارفرما، میزان فروش، ارتباطات مؤثر، توسعه کسب و کار، و ...
منابع
اسگندری؛ کریم و سلیمانپو؛ سهیلا و عرفای جمشیدی، شادی، (1400)، نقش ویترینگردی در بهبود بازاریابی دهان به دهان در فروشگاههای زنجیرهای، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 16، شماره 50، بهار، صص 97-120.
اسفیدانی، محمدرحیم و رمضانی، سارا و شاهحسینی، محمدعلی، (1395)، مدلسازی ساختاری تفسیری هویت برند سازمانی در بازار B2B صنعت IT با نگاهی به عملکرد بازاریابی، فصلنامه مدیریت بازرگانی، دوره 8، شماره 2، صص 259-280.
اسماعیلپور، مجید و رنجبر، محمد، (1393)، بررسی ارزیابی تأثیر افزایش کیفیت خدمات بازاریابی صنعتی بر رضایت مشتریان و وفاداری آنها، کنفرانس ملی تحقیقات بازاریابی، تهران، مرکز همایشهای شهید بهشتی.
آیتینیا، مهدی، (1392)، بازاریابی پارتیزانی؛ روشی نوین در بازاریابی صنعتی، مجله فنی مهندسی ساخت و تولید، شماره 44، صص 338-341.
باباییزکلیکی، محمدعلی و راکعیاصفهانی، پریسا، (1390)، بررسي عوامل موثر بر تعهد و رفتار خريداران در بازاريابي صنعتي، فصلنامه پژوهشهای مدیریت در ایران (مدرس علوم انسانی)، تابستان، دوره 15، شماره 2 (71)، صص 21-46.
پورمهرداد، علی و بدیعی، حسین و منیری، سیدمهدی، (1390)، بررسي چگونگي تلفيق بازاريابي سبز و خوشه صنعتي با ارائه خوشه صنعتي سبز در راستاي خروج از بحران هاي زيست محيطي کشور، زمستان، دوره 6، شماره 18، صص 35-49.
حسینی، میرزاحسن و حسینیامیری، سیدمحمود، (1389)، بررسی تأثیر تصمیمگیری خریداران در قلمرو بازاریابی صنعتی: رفتارهایی که اندازه بازارهای صادراتی را تعیین میکند، ماهنامهی توسعهی مدیریت، شماره 81، صص 49-57.
خیری، بهرام و فتحعلی، متینه، (1394)، بررسی عوامل موثر بر قصد خرید محصولات لوکس، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 10، شماره 26، بهار، صص 1-24.
دلویاصفهانی، محمدرضا و قربانی، حسن و باقریقلعهسلیمی، مرضیه، (1393)، بررسي تاثير همسويي استراتژي هاي بازاريابي بر زنجيره تامين و عملکرد سازمان (مطالعه موردي: گروه صنعتي انتخاب)، فصلنامه مدیریت بازاریابی، تابستان، دوره 9، شماره 23، صص 95-109.
شافعی، رضا، (1391)، مطالعه تاثيرپذيري استراتژي هاي حضور در بازار از نگرش هاي مديريتي و رابطه آن ها با انتخاب الگوي سنجه هاي بازاريابي در شرکتهاي توليدي صنعتي، فصلنامه تحقیقات بازاریابی نوین، زمستان، دوره 2، شماره 4 (7)، صص 81-101.
صادقی، تورج و عادلپور، احسان (1388)، بررسي فاكتورهاي رضايت مشتريان در بازاريابي صنعتي، قابل دسترس در وبسایت:
http://www.jobportal.ir/s2/Default.aspx?ID=9_3_624_1_2477
عباسپور فريبا و مالك، محمدعلي و رستميانراشد، سياوش، (1395)، پیشرفت های نظری در مدیریت بازاریابی صنعتی، كنفرانس بين المللي مديريت و اقتصاد پويا، تهران، مركز توسعه آموزش هاي نوين ايران (متانا)
عباسي، حسين و مرقدي كشكي رسول و فرخ نژادكشكي ، داوود (1397)، بررسی تاثیر ارتباطات بازاریابی بر دانش مشتریان و رفتارهای خرید سازمانی با روش مدلسازی معادلات ساختاری، كنفرانس ملي انديشه هاي نوين و خلاق در مديريت، حسابداري، مطالعات حقوقي و اجتماعي.
محمودزاده؛ مهدی و ذوالفقار دهنوی، حسین، (1399)، ررسی عوامل مؤثر بر مصرفکنندگان خرید اینترنتی با روش گرند تئوری، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 15، شماره 46، بهار، صص 107-124.
معصومزادهزواره، ابوالفضل و ناصحیفر، وحیده، (1389)، ممیزی بازاریابی صنعتی مطالعهی موردی مجموعه شرکتهای قطعهساز گروه بهمن، نشریه مدیریت بازرگانی، بهار و تابستان، دوره 2، شماره 4، صص 145-164.
نسیمی، محمدعلی و پالی، سمیرا، (1400)، تأثیر ادراکات اخلاقی بر قصد خرید با نقش هویتپذیری مصرفکننده از سازمان و اعتماد به برند (مورد مطالعه: مشتریان تلفن همراه سامسونگ)، مجله مدیریت بازاریابی، دوره 16، شماره 52، پاییز، صص 41-65.
هاوالدار، کریشنا، (1395)، بازاریابی صنعتی، مترجم: محمدعلی عبدالوند و هاشم نیکومرام، تهران، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
Bendixen, M., Bukasa, K. A. & Abratt, R. (2004). Brand equity in the business-to business market. Industrial Marketing Management, 33(5): 371–380.
Bendixen, M., Bukasa, K. A., & Abratt, R. (2004). Brand equity in the business-to-business market. Industrial Marketing Management, 33(5), 371–380.
Boyd, H. W. (1990). Marketing Management: A Strategic Approach. Richard D,Irwin, Inc.
Dwyer, R. F., & Tanner, J. F. (2003). Business Marketing: Connecting Strategy, Relationships,and Learning (2nd ed.). McGraw-Hill, inc
Eggert A. & Ulaga W.; (2006), Relationship value and relationship quality: Broadening the nomological network of business-to-business relationships ; European Journal of Marketing , Vol. 40.
Ford, D., Berthon, P., Brown, S., Gadde, L. E., Håkansson, H., Naudé, P., et al. (2002). The business marketing course. Chichester: Wiley.
Frankwich G., Claycomb C.; (2005), The dynamic of buyer’s perceived costs during a relationship development process: an empirical study ; The Journal of Business Research , Vol. 58.
Geuens, M., Weijters, B. & Wulf, K. (2009). A new measure of brand personality. International journal of Research in Marketing, 26(2): 97–107.
Hooley, G. J., & Saunders, J. (1993). Competitive Positioning (1st ed.). Prentice-Hall, Inc.
Hooley, G. J., & Saunders, J. (1993). Competitive Positioning (1st ed.). Prentice-Hall, Inc.
Hzquierdo C. C. , Cillian J. G.; (2004), The interaction of dependence and trust in long term industrial relationships ; European Journal of Marketing; Vol.: 38.
Jobber, D. (2002). Principle & Practica of Marketing (3rd ed.). McGrowHill.
Kotler, P., & Armstrong, G. (2006). Principle of Marketing (11th ed.). Prentice-Hall,Inc.
Kuhn, K. A., Alpert, F. & Pope, N. K. L. (2008). An Application of Keller's Brand Equity Model In A B2B Context. Qualitative Research: An International Journal, 11(1): 41–58.
Leek, S., & Christodoulides, G. (2011a). Brands: Just for consumers? Introduction to the special issue on B2B branding. Industrial Marketing Management, 40(7), 1060–1062.
Leonidas L.; (2004), Industrial manufacturer–customer relationships: The discriminating role of the buying situation ; Industrial Marketing Management, Vol. 33.
Leonidou L. , Palihawadana D. , Theodosiou M.; (2007), An integrated model of the behavioral dimensions of industrial buyer-seller relationships ; European Journal of Marketing , Vol. 40.
McDaniel, C., Lamb, C., & Hair, J. (2007). Marketing Essentials (5th ed.). Thomson South-Western.
Morris, M. H. (1992). Industrial and Organizational Marketing (2nd ed.). Macmillan Publishing Company.
Mullins, J. W., Walker, O. C., Boyd, H. W., & Larreche, J.-C. (2005). Marketing Management:A Strategic Decision Making Approach (5th ed.). McGraw-Hill
Reeder, R. R., Reeder, B. H., & Brierty, E. G. (1991). Industrial Marketing: Analysis, Planning and Control (2nd ed.). Prentice-Hall, Inc.
Seyedghorban, Zahra & Jekanyika Matanda, Margaret & LaPlaca, Peter, (2015), Advancing theory and knowledge in the business-to-business branding literature, Journal of Business Research.
Stanko M. , Bonner J. , (2007), Calantone R.; Building commitment in buyer-seller relationships : A tie strength perspective ; Industrial Management Marketing ; Vol. 36.
wyer, R. F., & Tanner, J. F. (2003). Business Marketing: Connecting Strategy, Relationships,and Learning (2nd ed.). McGraw-Hill, inc.
Designing An Industrial Marketing Research (B2B) Evaluation Model With Emphasis On Organizational Purchasing Behavior Pattern
Karim Esgandari1(, Leila Beigloo2
1- Assistant Professor, Department of Public Administration, Payame Noor University, PO. BOX, 19395-3697 Tehran, Iran.
2- PhD Student, Department of Business Administration, Islamic Azad University of Tabriz, Tabriz, Iran
Abstract
Industrial marketing is defined as those business and commercial activities that facilitate exchange processes between manufacturers and corporate customers. The nature of industrial marketing can be considered as creating value for customers by providing goods and services that meet their organizational needs and goals.
The present article provides an overview of research into identifying the factors influencing industrial marketing (B2B) evaluation. In the present study, the data were collected completely naturally and without manipulation, it is considered as descriptive (non-experimental) research. After determining the research questions, in order to perform a systematic search, before any action, the search scope should be determined based on the meta-combination method. For this purpose, an attempt has been made to review the collection of articles published in various databases, journals, conferences and search engines from 2000 to 2015. The findings of the research using the meta-combination method on the 20 final selected articles indicate that "development of potential market facilities", "market share analysis", "sales analysis", "forecast", "analysis "Competitor", "Competitors benchmarking", "How to accept a new product and its potential", "Business process studies", "Determining the sales quota" are some of the effective components in evaluating industrial marketing. In this study, finally, a suitable model for evaluating industrial marketing (B2B) research with emphasis on organizational purchasing behavior pattern was presented.
Keywords: Marketing, Industrial Marketing, Industrial Purchasing, Organizational Purchasing Behavior
[1] . Transaction Oriented Marketing
[2] . Relationship Oriented Marketing
[3] . Business to Business Marketing
[4] . Organizational Marketing
[5] . Cost Effectiveness
[6] . Quotation
[7] . Delivery/Availability
[8] . Vender
[9] . Product Quality
[10] . Rejections
[11] . Lowest Price
[12] . Services
[13] . Supplier Relationship
[14] . Personal Objective
[15] . Experimental and Observational Method
[16] . Market Share Analysis
[17] . Sales Analysis
[18] . Forcasting
[19] . Competitor Analysis
[20] . Benchmarking
[21] . New Product Acceptance and Potential
[22] . Business Trend Studies
[23] . Sales Quota Determination
[24] . Meta-Study
[25] . Sandelowski & Barros
[26] . What
[27] . Who
[28] . Science Direct, Emerald, Taylor & Francis, IEEE, Springer
[29] . When
[30] .Multiple Liner Regression
[31] .SPSS