پدیدارشناسی تجارب زیسته دانش آموزان افغانستانی از برنامه های درسی کسب شده
الموضوعات : Curriculum Planning
مبینا غربا
1
,
عليرضا صادقي
2
,
غلامرضا یادگارزاده
3
,
مصطفی قادری
4
1 - دانشجوی دکتری مطالعات برنامه درسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
2 - دانشیار گروه مطالعات برنامه درسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
3 - دانشیار گروه مطالعات برنامه درسی آموزش عالی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
4 - دانشیار گروه مطالعات برنامه درسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: پدیدارشناسی, برنامه درسی, برنامه درسی کسب شده, دانش آموز افغانستانی,
ملخص المقالة :
هدف از پژوهش حاضر فهم تجارب زیسته دانشآموزان افغانستانی از برنامههای درسی کسب شده در ایران بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. با توجه به اهداف این مطالعه و به منظور دستیابی به نمونه پژوهش، از نمونهگیری هدفمند استفاده شد که رویکرد مناسبی برای دستیابی به جمعیت پنهان محسوب میشود. بدین منظور، مشارکتکنندگان در این پژوهش، 15 نفر از دانشآموزان افغانستانی بودند که یا در پایه ششم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، یا پس از گذراندن این پایه و یا در میانه سال تحصیلی ترک تحصیل کرده بودند. روش گردآوری اطلاعات، استفاده از مصاحبههای نیمه ساختارمند بود. دادههای حاصل بر اساس هرمنوتیک مضاعف تحلیل شد. تحلیل حاصل از مصاحبهها حاکی از پنج مضمون اصلی شامل: جدایی تربیت از چند فرهنگی، جدایی تربیت از سلامت روان همگانی، جدایی تربیت از رفتارهای اجتماعی، جدایی تربیت از ادیان مختلف، و جدال قانونی بود. همچنین، چهارده زیر مضمون چالشهای زبان، آداب و رسوم متفاوت، بیتوجهی، تمسخر، انزوا، نیش وکنایه زدن، مشکلات بهداشتی، شرمساری، بیاحترامی در مقابل بقیه، جدا کردن فرهنگها در مقابل بقیه (والدین دانشآموزان ایرانی، والدین دانشآموزان افغانستانی)، مشکلات شغلی، تفکیک بین شیعه و سنی، مرز بین بودن و نبودن در جرایم قانونی، عدم امکان تملک به دست آمد. نتیجه این که مشکلات از زبان و دیدگاه خود دانشآموزان افغانستانی دریچه جدیدی را به روی مسؤولان میگشاید و آن هم این است که به منظور ایجاد عدالت آموزشی باید حمایت و توجه بیشتری را به دانشآموزان اتباع، خاصه افغانستانی مبذول داشت و نظارت بر عملکرد اولیای مدرسه در این خصوص امری ضروری است.
