آموزش بهمثابه قابلیت در برنامههای توسعهی کشور
الموضوعات : پژوهش اجتماعیشاهرخ اشجع مهدوی 1 , معصومه رشاد 2 , ابراهیم متقی 3
1 - داﻧﺸﺠﻮی دﮐﺘﺮی رشته ﻋﻠﻮم ﺳﯿﺎﺳﯽ، گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. shahrokh_am@yahoo.com
2 - استادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. (نویسنده مسئول) masi.reshad@yahoo.com
3 - استاد مدعو گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. emottaghi@ut.ac.ir
الکلمات المفتاحية: توسعه, آموزش, برنامه ریزی, رویکرد قابلیت, آمارتیا سن, برنامه پنج ساله,
ملخص المقالة :
هدف این پژوهش بررسی رویکرد قابلیت آمارتیا سن به نقش آموزش در پنج برنامهی توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می باشد. از نظر آمارتیا سن، معیار توسعه تنها اهدافی چون افزایش تولید ناخالص ملی یا صنعتیشدن نیست؛ او ارزش شاخصهایی چون پیشرفت فناوری و نوسازی اجتماعی را در گرو توانمندی انسانها میداند. توانمندسازی افراد نیازمند فرصتهایی چون آزادی اقتصادی، آزادی سیاسی و تسهیلات اجتماعی از جمله شرایط بهداشتی مناسب و آموزش است. در نتیجهی چنین رویکردی است که عامل انسانی آزاد میتواند توسعهی اقتصادی و سیاسی را امکانپذیر سازد. هرگونه خللی در مسیر دستیابی افراد به آزادی و عدالت مانع از رشد و افزایش توانمندی آنها میشود. این نگرش برخلاف سیاستگذاریهای رایج است؛ سیاستگذاریهایی که توسعهی انسانی را تنها به کشورهای ثروتمند محدود میکنند. پرسش اصلی پژوهش ناظر بر این است که سیاستهای کلان آموزشی در برنامههای توسعهی کشور تا چه اندازه در راستای افزایش قابلیتهای افراد است؟ و بر اساس این فرضیه پی گیری شده است که، مروری بر اهداف آموزشی پنج برنامهی توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران حاکی از افزایش تدریجی و آگاهانهی توجه به آموزش بهمثابه قابلیت در سیاستهای کلان کشور در طول چهار دههی گذشته است.روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و برای گردآوری داده های آن از منابع کتابخانهای و اسنادی استفاده شده است.یافتههای پژوهش حاکی از آن است که گرچه نقش آموزش بهمثابه قابلیت در اهداف برنامههای اول و دوم توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران چندان برجسته نیست، اما در برنامهی سوم، چهارم و پنجم توسعه گامهایی مؤثر در جهت بهکارگیری آموزش بهعنوان قابلیتی اساسی برای توانمندسازی افراد برداشته میشود.
_||_