تحلیل داستان طوطی و بازرگان مثنوی براساس نظریّه روانکاوی ژاک لاکان
الموضوعات : فصلنامه بهارستان سخنزهرا باقری 1 , لطیفه سلامت باویل 2 , علیرضا صالحی 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی
3 - استادیار زبان و ادبیات فارسی،واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران. ایران.
الکلمات المفتاحية: مثنوی معنوی, مولوی, ژاکلاکان, نقد روانکاوانه, طوطی و بازرگان,
ملخص المقالة :
نقد روانکاوانه، به عنوان حاصل تلاقی روانکاوی با آثار و نظریّههای هنری، بر مبنای مفاهیم و روشهایی که مهمّترین نظریّهپردازان روانکاوی، زیگموند فروید و ژاک لاکان، بنیاد نهادهاند، سعی در خوانشی متفاوت از آثار هنری دارد. متن ادبی، لذّت خود را به مخاطبان منتقل نمیکند، بلکه اجازه میدهد افراد به منابع لذّت در ناخودآگاه خود دست یابند. نقد روانکاوانه متن را به قصد یافتن ساختارهایی که موجب خلق چنین لذّتی می شود؛ تجزیه و تحلیل میکند. این رویکرد، با تأکید بر نقش تعیین کنندة زبان بر حیات ناخودآگاهانه انسانها، میکوشد تا با اِعمال مفاهیم و روشهای خود بر متون ادبی، آنها را با رویکردی نقّادانه قرائت کند. در این بررسی، ابتدا به تبیین نظریّه لاکان پرداختهایم که در تجزیه و تحلیل متون ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. در پایان، به کمک مفاهیم نقد روانکاوانه لاکان، داستان طوطی و بازرگان را مورد ارزیابی قرار دادهایم. در این داستان، یکی از قهرمانان اصلی آن، یعنی بازرگان، بعد از مواجهه با مرگ تصنّعی طوطی خود و از دست دادن آن، به عنوان بزرگترین تعلّق ذهنی خود، در مسیر رسیدن به حیث واقع قرار میگیرد و همین موقعیّت او را برای ورود به عالم تجارب عرفانی مهیّا میکند. بازرگان، ضمن از سر گذراندن تجربه عرفانی دچار استحالة شخصیتی (تولّد مجدد) و استعلای شخصیّتی میشود. بازرگان در این داستان بخشی از وجود مولاناست که با دیدار شمس متحوّل می شود. به همین دلیل در بخشی از داستان مولانا به عنوان راوی روایت با بازرگان به نفس واحدی تبدیل می شوند.
فهرست منابع و مآخذ