اندیشمندان و ادیبان زیادی در طول تاریخ با رویکردهای مختلف به تحلیل و تأویل آثار شعرا و نویسندگان پرداخته اند که به این سبب روش های مختلف نقد ادبی برای تحلیل محتوا و دست یافتن به جنبه های پنهان و مغفول آثار ارزشمند ادبی به وجود آمده است. در این بین، با کمی ژرف نگری می تو أکثر
اندیشمندان و ادیبان زیادی در طول تاریخ با رویکردهای مختلف به تحلیل و تأویل آثار شعرا و نویسندگان پرداخته اند که به این سبب روش های مختلف نقد ادبی برای تحلیل محتوا و دست یافتن به جنبه های پنهان و مغفول آثار ارزشمند ادبی به وجود آمده است. در این بین، با کمی ژرف نگری می توان رد پای تغییر فصلها را در آثار شعرا و نویسندگان و هنرمندان پیدا کرد. احمد شاملو و فروغ فرخزاد از شاعران برجسته معاصری هستند که تغییر فصلها و عناصر مرتبط با آن ها تأثیر روانشناختی و عاطفی ویژهای در آثار ایشان داشته است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روان شناختی فصول سال بر آفرینش هنری این شعرا انجام پذیرفته است. این پژوهش به ما این امکان را می دهد تا از منظر روانشناختی به تحلیل محتوای اشعار شاملو و فروغ بپردازیم و هرچه بیشتر به اندیشه و جهان عاطفی آن ها پی ببریم تا درک صحیح تری از آثار ایشان به دست بیاوریم. مطالعه دقیق این آثار نشان میدهد که تأثیر فصول سال و عوامل وابسته به آن ها نظیر رنگ های مختلف، گرمی و سردی و... در خلاقیت این دو شاعر تجلی بسیار گسترده ای دارد.
تفاصيل المقالة
با بررسی و نگرشی عمیق در میان رمان های معاصر ادب فارسی، به عناصر و مضامین نابی دست می یابیم، که هر یک به دلیل برخورداری از مولفه های منحصر به فرد، داستانی، طیف وسیعی از روابط و مناسبات گوناگون را به خود اختصاص می دهند. در این میان رمان دل فولاد منیرو روانی پور به أکثر
با بررسی و نگرشی عمیق در میان رمان های معاصر ادب فارسی، به عناصر و مضامین نابی دست می یابیم، که هر یک به دلیل برخورداری از مولفه های منحصر به فرد، داستانی، طیف وسیعی از روابط و مناسبات گوناگون را به خود اختصاص می دهند. در این میان رمان دل فولاد منیرو روانی پور به دلیل برخورداری از مناسبات اجتماعی و فمینیستی و نقب زدن به لایه های پنهان ذهن زنان از منظر روانشناسانه، از ویژگی های منحصر به فردی جهت نقد و تحلیل، براساس دیدگاه نظریه پردازان، برخوردار است. از این رو در پژوهش حاضر بر آن شدیم که به بررسی و تحلیل شخصیت افسانه سربلند، در رمان دل فولاد به عنوانشخصیت اصلی این رمان، بر اساس نقد روان کاوانه یونگ بپردازیم، تا دریابیم که روانی پور در ساختار کلام خویش و در پردازش شخصیت افسانه، از چه تمهیداتی بهره جسته و کلام وی تا چه حد توانسته است با بهره گیری از عناصر خود آگاه و ناخودآگاه و همچنین نمادهای منحصر به فرد نظیر، دیکتاتور، سوارکار، درخت نارنج، پیرزن عروسکی و پیردختران و...، در جهت ایجاد وحدت میان ابعاد چندگانه شخصیت، به فردیت مطلق، توفیق یابد که بتوان آن را از دیدگاه روان کاوانه فروید مورد نقد و بررسی قرار داد.
تفاصيل المقالة
Normal0falsefalsefalseEN-USX-NONEAR-SA
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:"Table Normal";
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-parent:"";
mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt;
mso-para-margin:0in;
mso-para-margin-bottom:.0001pt;
text-align:justify;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:10.0pt;
font-family:"Times New Roman","serif";}
>نقد روانکاوانه و خوانش متون از منظر آرای روانکاوانه، یکی از رویکردهای نقد ادبی است که با بهرهگیری از دیدگاههای روانشناسانه، متون ادبی را مورد بررسی قرار میدهد و لایههای جدیدی از معنا را آشکار مینماید، ژاک لکان، روانکاو فرانسویاز نظریهپردازان مهم نقد روانکاوانه به شمار میآید، وی با بهرهگیری از نظریات فروید در روانشناسی و نظریات سوسور در حوزه زبانشناسی ساختاری، نظریه جدیدی را مطرح کرد که در ادبیات نیز کاربرد فراوانی دارد، نظریة لکان از سه ساحت خیالی، رمز و اشارت و واقع تشکیل شده است که بیشباهت با مراحل سیر و سلوک عرفانی نیست و میتوان بر اساس آن خوانشی تازه از متون عرفانی ارائه کرد،، در این پژوهش برای بررسی میزان انطباق این نظریه با متون عرفانی، قصّه «پیرچنگی» از مثنوی معنوی مولانا مورد خوانش قرار گرفتهاست و مشخص گردید که مراحل سیر و سلوک پیر را میتوان با سه مرحله نظریه لکان منطبق نمود، آنچه در این حکایت مهم است نقش خلیفه در پیشبرد حکایت است، وی همچون روانکاوی ظاهر میشود که فرد را در طول مراحل گوناگون همراهی میکند و به او کمک مینماید تا با عبور از ساحت رمز و اشارت، با خود واقعیاش مواجه شود
تفاصيل المقالة
ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﺎی داﺳﺘﺎﻧﻲ، ﺑﺎزﻧﻤﺎی ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎی واﻗﻌﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻨﺎﺑﺮ شخصیتﭘﺮدازی ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه، اﻃﻼﻋﺎت داﺳﺘﺎن ﻣﺴﺘﻨﺪﺗﺮ از اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺮاد از ﺧﻮد ﺑﺮوز ﻣﻲدﻫﻨﺪ. ﻧﻴﺎزﻫﺎی اﺷﺨﺎص داﺳﺘﺎن، ناپایداری ها را ﺑﻪ وﺟﻮد می آورﻧﺪ و اﻧﺴﺎنﻫﺎ در ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﺎص، ﺑﺴﻴﺎری از ﺟﻮاﻧﺐ و زواﻳﺎی درون ﺧﻮد را ﺑﺮﻣﻼ میﺳﺎزﻧ أکثر
ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﺎی داﺳﺘﺎﻧﻲ، ﺑﺎزﻧﻤﺎی ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎی واﻗﻌﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻨﺎﺑﺮ شخصیتﭘﺮدازی ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه، اﻃﻼﻋﺎت داﺳﺘﺎن ﻣﺴﺘﻨﺪﺗﺮ از اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺮاد از ﺧﻮد ﺑﺮوز ﻣﻲدﻫﻨﺪ. ﻧﻴﺎزﻫﺎی اﺷﺨﺎص داﺳﺘﺎن، ناپایداری ها را ﺑﻪ وﺟﻮد می آورﻧﺪ و اﻧﺴﺎنﻫﺎ در ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﺎص، ﺑﺴﻴﺎری از ﺟﻮاﻧﺐ و زواﻳﺎی درون ﺧﻮد را ﺑﺮﻣﻼ میﺳﺎزﻧﺪ. داستانﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎزﻧﻤﺎی ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﺎص زﻧﺪﮔﻲ اﻧﺴﺎن ها ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ بنابراین، میﺗﻮان ﺑﺮاﺳﺎس نظریۀ های روان شناسی ﺑﻪ ﺗﺤﻠﻴل شخصیتﻫﺎی داﺳﺘﺎﻧﻲ ﻫﻤﺖ ﮔﻤﺎﺷﺖ و ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻬﺘﺮی در اﻳﻦ ﺧﺼﻮص دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ. ﻳﻜﻲ از اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎ، ﻧﻈﺮﻳﺔ روان شناس انسانﮔﺮا، آﺑﺮاﻫﺎم ﻣزﻟﻮ میﺑﺎﺷﺪ. ﻫﺮم سلسلهﻣﺮاﺗﺐ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻣزﻟﻮ، ﻋﻤﺪة ﻧﻈﺮﻳﺎت او را ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻲﺷﻮد و میﺗﻮان ﺑﺎ اﺳﺘﻨﺎد ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ، ﺟﺎﻳﮕﺎه اﻧﺴﺎنﻫﺎ را در ﻫﺮم ﻣﺰﺑﻮر ﺗﻌﻴﻴﻦ و ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻧﻤﻮد. از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ رمان کاندید اثر ولتر ﻳﻜﻲ از ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ رمان های وی از لحاظ ﺷﺨﺼﻴﺖپردازی است، در اﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎر ﺑﻪ ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖ های اﺻﻠﻲ داﺳﺘﺎن ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻫﺮم ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻣزﻟﻮ، ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. بر اساس نتایج این پژوهش، میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ در تمامی شخصیت ها اعم از کاندید، کانگاند، پانگلوس، پیرزن، مارتین و کاکامبو ﻏﻠﺒﺔ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻓﻴﺰﻳﻮﻟﻮژﻳﻜﻲ و ﺳﭙﺲ ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ دﻳﺪه ﻣﻲشود؛ و به دلیل مشکلات و مفاسدی که گریبانگیر جامعۀ اروپایی عصر ولتر بوده است، قهرمان داستان و شخصیت های پیرامون وی در ابتدا واجد شرایط لازم برای پرورش استعدادهای نهفتۀ خود در جهت نیل به شکوفایی و کمال نبوده اند؛ لذا قهرمانان این رمان، اغلب آدم هایی درون گرا، منزوی، روان رنجور و شکست خورده اند که اهتمام بسیار می ورزند تا به خودشکوفایی و کمال برسند.
تفاصيل المقالة
نقد روانکاوانه، به عنوان حاصل تلاقی روانکاوی با آثار و نظریّههای هنری، بر مبنای مفاهیم و روشهایی که مهمّترین نظریّهپردازان روانکاوی، زیگموند فروید و ژاک لاکان، بنیاد نهادهاند، سعی در خوانشی متفاوت از آثار هنری دارد. متن ادبی، لذّت خود را به مخاطبان منتقل نمیکند، ب أکثر
نقد روانکاوانه، به عنوان حاصل تلاقی روانکاوی با آثار و نظریّههای هنری، بر مبنای مفاهیم و روشهایی که مهمّترین نظریّهپردازان روانکاوی، زیگموند فروید و ژاک لاکان، بنیاد نهادهاند، سعی در خوانشی متفاوت از آثار هنری دارد. متن ادبی، لذّت خود را به مخاطبان منتقل نمیکند، بلکه اجازه میدهد افراد به منابع لذّت در ناخودآگاه خود دست یابند. نقد روانکاوانه متن را به قصد یافتن ساختارهایی که موجب خلق چنین لذّتی می شود؛ تجزیه و تحلیل میکند. این رویکرد، با تأکید بر نقش تعیین کنندة زبان بر حیات ناخودآگاهانه انسانها، میکوشد تا با اِعمال مفاهیم و روشهای خود بر متون ادبی، آنها را با رویکردی نقّادانه قرائت کند. در این بررسی، ابتدا به تبیین نظریّه لاکان پرداختهایم که در تجزیه و تحلیل متون ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. در پایان، به کمک مفاهیم نقد روانکاوانه لاکان، داستان طوطی و بازرگان را مورد ارزیابی قرار دادهایم. در این داستان، یکی از قهرمانان اصلی آن، یعنی بازرگان، بعد از مواجهه با مرگ تصنّعی طوطی خود و از دست دادن آن، به عنوان بزرگترین تعلّق ذهنی خود، در مسیر رسیدن به حیث واقع قرار میگیرد و همین موقعیّت او را برای ورود به عالم تجارب عرفانی مهیّا میکند. بازرگان، ضمن از سر گذراندن تجربه عرفانی دچار استحالة شخصیتی (تولّد مجدد) و استعلای شخصیّتی میشود. بازرگان در این داستان بخشی از وجود مولاناست که با دیدار شمس متحوّل می شود. به همین دلیل در بخشی از داستان مولانا به عنوان راوی روایت با بازرگان به نفس واحدی تبدیل می شوند.
تفاصيل المقالة
چکیده
تاریخ بیهقی، از جمله آثار متون ارزشمند و پُرسودی است که نگارندة آن از تمام شگردهای نویسندگی سود بُرده و اثری ماندگار خلق کرده است. که در آن صحنههایی از تضارب آرا و اندیشهها و شخصیتهای گوناگون را به نمایش گذاشته است. ابوالفضل بیهقی نویسندهای دانا و زیرکی است أکثر
چکیده
تاریخ بیهقی، از جمله آثار متون ارزشمند و پُرسودی است که نگارندة آن از تمام شگردهای نویسندگی سود بُرده و اثری ماندگار خلق کرده است. که در آن صحنههایی از تضارب آرا و اندیشهها و شخصیتهای گوناگون را به نمایش گذاشته است. ابوالفضل بیهقی نویسندهای دانا و زیرکی است که گویا خارج از گود بازی سیاست و حکومت نشسته و تمامی حرکات و رفتارهای بازیگران عصر خویش را به نظاره نشسته و همة آنها را موشکافانه مورد بررسی قرار داده است و هیچ حرکت و رفتاری را از صُنع آفرینش خود فروگذار نکرده است. نقد روانکاوانۀ متون ادبی، رویکرد علمی جدیدی است که از میان انواع رویکردهای گوناگون نقد و بررسی آثار ادبی و هنری سر برآورده و تاریخ بیهقی با وجود داشتن بازیگران مختلف نقشهای مستقل و در عینحال با هارمونی بهم پیوسته چنین نقد و تحلیلی را برای این تحقیق میّسر میگرداند، که میتوان از این ویژگی در بررسیهای روانشناسی سود برد و شخصیت اشخاص و بازیگران عصر بیهقی را در دورة غزنویان با بهرهمندی از فرضیههای علمی روانشناسی جدید و نظریههای بزرگانی چون: فروید، آدلر، راجز و مزلو مورد مطالعه و بررسی قرار داد، تا در لابهلای این پژوهش و جستجو علل برخی اتفاقات و ناکارآمدیها و حوادثی که موجب زوال و سقوط دورة غزنویان گردید نمایان ساخت.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications