چکیده هدف پژوهش اثربخشی آموزش کاهش وزن مبتنی بر خانواده بر داغ ننگ چاقی و سلامت عمومی زنان دارای اضافه بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زنان دارای اضافه وزن و چاق با 2 چکیده کامل
چکیده هدف پژوهش اثربخشی آموزش کاهش وزن مبتنی بر خانواده بر داغ ننگ چاقی و سلامت عمومی زنان دارای اضافه بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زنان دارای اضافه وزن و چاق با 25<BMI<35 و فاصله سنی بین 25 تا 45 سال مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری منطقه 18 شهر تهران در سال 1397 بود که تحت هیچ مداخله کاهش وزنی قرار نداشته اند و از بین آن ها با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شدند و بهتصادف در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) جایگزین شدند. سپس پرسشنامه های حرمت بدنی مندلسون و وایت (2001) و سلامت عمومی گلدبرگ (1972) توسط هر دو گروه تکمیل شد. پسازآن برنامه آموزش کاهش وزن مبتنی بر الگوی خانواده بر روی گروه آزمایش اجرا شد. سپس پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد آموزش کاهش وزن مبتنی بر الگوی خانواده محور موجب افزایش حرمت بدنی و سلامت عمومی و زیرمقیاس های آنها می شود (001/0P=). بنابراین با توجه به نتایج می توان گفت آموزش روش های کاهش وزن اگر با مشارکت و درگیر کردن خانواده همراه باشد می تواند هم در کاهش وزن و سلامت تأثیر بهتری داشته باشد و هم موجب افزایش احساس رضایت نسبت به خود شود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل علی تحول روانی- معنوی جامعه دانشجویی باتوجه به بحران های انسان معاصر است. روش تحقیق پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاههای قم در سال تحصیلی 1395-1396 بود. جامعه آماری چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل علی تحول روانی- معنوی جامعه دانشجویی باتوجه به بحران های انسان معاصر است. روش تحقیق پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاههای قم در سال تحصیلی 1395-1396 بود. جامعه آماری 13353 نفـر و حجـم نمونه با استفاده از جـدول کرجسی و مورگـان تعـداد 320 نفـر برآورد شد. روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای و تمامی شرکتکنندگان با سه آزمون تحول روانی – معنوی جان یزرگی (1391)، اضطراب وجودی لـورنس و کاترینـا گـود ( 1974) و بحران وجودی احمدی و دستغیب (1373) مورد مطالعه قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که بین تحول روانی - معنوی و اضطراب وجودی رابطه معکوس (47/0-r=) ، بین اضطراب وجودی و بحران وجودی همبستگی مثبت معنادار در حد متوسط (64/0-r=) وجود دارد. علاوه بر این، نتایج بیانگر آن است که اضطراب وجودی از طریق سطح تحول روانی- معنوی می تواند تأثیر غیرمستقیم بر بحران وجودی داشته باشد. بنابراین، می توان افزایش سطح تحول روانی – معنوی یک عامل کلیدی در کاهش اضطراب وجودی و بحران وجودی و درنتیجه ارتقای سلامت روان به حساب آورد.
پرونده مقاله