هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر روشهای ارتباطی و تخصص حرفهای حسابرس با پاسخ صاحبکار، به سوالات حسابرسی است.روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه حسابداران رسمی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران تا پایان 6 ماهه اول سال 1399 که فعال و مشغول به کار میباشند، است. طبق آمار به دس چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر روشهای ارتباطی و تخصص حرفهای حسابرس با پاسخ صاحبکار، به سوالات حسابرسی است.روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه حسابداران رسمی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران تا پایان 6 ماهه اول سال 1399 که فعال و مشغول به کار میباشند، است. طبق آمار به دست آمده تعداد کل آنها به ترتیب 550 و 1057 نفر میباشد. حجم نمونه، از طریق جدول مورگان، تعداد 225 و 285 نفر با روش تصادفی ساده تعیین شد، که تنها 205 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی و همبستگی است. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. همچنین آزمون فرضیهها با استفاده از نرمافزار Spss24 انجام گردید.یافتهها: نتایج نشان داد که بین شیوه ارسال سوالات حسابرسی و میزان جانبداری پاسخ صاحبکار به سوالات حسابرس، رابطه معنیداری وجود دارد و جهت آن نیز معکوس است. همچنین بین میزان تخصصی بودن سوالات حسابرسی و میزان جانبداری پاسخ صاحبکار، رابطه معنیداری وجود دارد و جهت آن نیز معکوس است.نتیجهگیری: از آنجایی که حسابرسی در ارتباط با انسانها بوده و نیازمند یک ارتباط اجتماعی مناسب است، حسابرسان باید علاوهبر مهارتهای تخصصی، مهارتهای ارتباطی خود را هم تقویت نمایند که باعث پیشرفت و افزایش کیفیت کاری میگردد. بهتر است حسابرسان بیشتر روشهای ارتباطی را برگزینند که باعث حضور اجتماعی بیشتر حسابرس و بهتبع آن جانبداری کمتر پاسخ صاحبکار گردد.
پرونده مقاله
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عملکرد شرکت بر ارتباط بین قضاوت حرفهای حسابرس و توانایی کشف تقلب است.روش: این پژوهش از لحاظ طبقهبندی تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی است. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر کلیه حسابرسان عضو جامعه حسابد چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عملکرد شرکت بر ارتباط بین قضاوت حرفهای حسابرس و توانایی کشف تقلب است.روش: این پژوهش از لحاظ طبقهبندی تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی است. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر کلیه حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی ایران به تعداد 2959 بوده و نمونه آماری به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شد. تعداد نمونه آماری با روش نمونهگیری کوکران 341 نفر به دست آمد. برای آزمون فرضیههای تحقیق از روش معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که بین قضاوت حرفهای حسابرس و توانایی کشف تقلب، ارتباط مثبتی وجود دارد. ولی، بین عملکرد مالی شرکت و توانایی کشف تقلب ارتباط منفی وجود دارد. همچنین، عملکرد مالی شرکت بر ارتباط بین قضاوت حرفهای و توانایی کشف تقلب تأثیر منفی دارد. بنابراین، حسابرسانی که قضاوتهای حرفهای بالاتری داشته باشند، احتمال کشف تقلب توسط آنها بیشتر میشود. ولی، با بهبود عملکرد مالی، از امکان رخداد تقلب در شرکت کاسته خواهد شد.نتیجهگیری: برای حسابرسان مهم است که در حین حسابرسی به منظور کشف تقلب، قضاوت حرفهای بالاتری را از خود نشان دهند. همچنین، عملکرد مالی شرکت میتواند بر توانایی شناسایی کشف تقلب، اثر منفی داشته باشد. یعنی، با بهبود عملکرد مالی، از امکان رخدداد تقلب در بنگاه اقتصادی کاسته شده و توانایی شناسایی کشف تقلب کمتر میشود و نیز، هرچه حسابرسان در خصوص اصول و موازین حرفهای درک بالاتری داشته باشند، توانایی شناسایی و کشف تقلب و سطح قضاوت حرفهای آنها نیز بیشتر میشود.
پرونده مقاله
هدف: کوتهبینی سرمایهگذاران عاملی است که موجب میشود سرمایهگذاران عایدات کوتاهمدت را بیش از واقع و عایدات بلندمدت را کمتر از واقع ارزیابی کنند. این رفتار سرمایهگذاران موجب این انگیزه برای مدیران خواهد شد که با کاهش هزینههای تحقیق و توسعه آتی، عملکرد کوتاهمدت ش چکیده کامل
هدف: کوتهبینی سرمایهگذاران عاملی است که موجب میشود سرمایهگذاران عایدات کوتاهمدت را بیش از واقع و عایدات بلندمدت را کمتر از واقع ارزیابی کنند. این رفتار سرمایهگذاران موجب این انگیزه برای مدیران خواهد شد که با کاهش هزینههای تحقیق و توسعه آتی، عملکرد کوتاهمدت شرکت را بهتر از واقع نشان دهند. از طرفی نیز کمیته حسابرسی یکی از مکانیزمهای قوی حاکمیت شرکتی است که هدف از تشکیل آن کمک به ایفای مسئولیت نظارتی هیئت مدیره از طریق نظارت بر فرایند گزارشگری مالی، نظارت بر حسابرسان مستقل و اثربخشی کنترلهای داخلی میباشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر کمیته حسابرسی بر رابطه بین کوتهبینی سرمایهگذاران و هزینههای تحقیق و توسعه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.روش: اطلاعات 150 شرکت به روش حذف سیستماتیک طی دوره 7 ساله از سال 1392 تا 1398 گردآوری و تجزیه و تحلیل شد. آزمون فرضیهها از طریق رگرسیون چندگانه و به روش حداقل مربعات معمولی باچیدمان دادههای تلفیقی انجام شد.یافتهها: کوتهبینی سرمایهگذاران بر هزینههای تحقیق و توسعه، تأثیر منفی معناداری دارد. این بدان معناست که با افزایش کوتهبینی سرمایهگذاران، هزینههای تحقیق و توسعه کاهش پیدا میکند. همچنین نتایج نشان داد که اندازه کمیته حسابرسی شرکت بر رابطه منفی بین کوتهبینی سرمایهگذاران و هزینههای تحقیق و توسعه، تأثیر کاهشی معناداری دارد و رابطه بین آن دو متغیر را مثبت مینماید. استقلال کمیته حسابرسی شرکت بر رابطه منفی بین کوتهبینی سرمایهگذاران و هزینههای تحقیق و توسعه، اثر تعدیلی داشته و از شدت رابطه مذکور کم میکند و اثر تعدیلی دارد. این بدان معناست که افزایش اندازه و استقلال کمیته حسابرسی موجب کاهش رابطه منفی بین کوتهبینی سرمایهگذاران و هزینههای تحقیق و توسعه میشود.نتیجهگیری: با توجه به تأثیر منفی کوتهبینی سرمایهگذاران بر هزینه تحقیق و توسعه شرکتها، به این معنا که کوتهبینی سرمایهگذاران منجر به تشویق مدیران به کاهش سرمایهگذاریهای بلندمدت در زمینه پژوهش و توسعه آتی شرکت میشود؛ به مدیران شرکتها پیشنهاد میگردد پیامدهای بلندمدت کاهش سرمایهگذاری را مدنظر داشته باشند، زیرا این پیامدها در آینده بروز پیدا خواهند کرد و عملکرد و توان رقابتی شرکتها را در بلندمدت کاهش خواهند داد. همچنین به سرمایهگذاران کوتهبین که دارای افق دید کوتاهمدت هستند، پیشنهاد میشود بهجای تمرکز بر عایدات کوتاهمدت، به عملکرد واقعی و بلندمدت شرکت توجه نمایند، زیرا پدیده کوتهبینی سرمایهگذاران باعث میشود تا عوامل بنیادی و افق بلندمدت سرمایهگذاری در بورس فراموش شود و کسب بازدهیهای روزانه جایگزین آن گردد. به همین دلیل، کوتهبینی سرمایهگذاران موجب یکی از بزرگترین مشکلات در بورس شده که در بلندمدت منجر به ناکارآمدی بورس خواهد شد.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر جهت ارائه شواهدی در خصوص ارتباط میان حاکمیت شرکتی، سودآوری و اندازه شرکت با ارزش شرکت و نقش میانجی سرمایه فکری بر این رابطه انجام شد.روش: در راستای تحقق اهداف پژوهش، از شاخص کیوتوبین برای سنجش ارزش شرکت استفاده شده است. همچنین، از شاخصهای اندازه هیئت مد چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر جهت ارائه شواهدی در خصوص ارتباط میان حاکمیت شرکتی، سودآوری و اندازه شرکت با ارزش شرکت و نقش میانجی سرمایه فکری بر این رابطه انجام شد.روش: در راستای تحقق اهداف پژوهش، از شاخص کیوتوبین برای سنجش ارزش شرکت استفاده شده است. همچنین، از شاخصهای اندازه هیئت مدیره، استقلال هیئت مدیره و حضور زن در هیئت مدیره برای متغیر حاکمیت شرکتی استفاده گردید. برای متغیر سودآوری نیز شاخصهای بازده دارایی، بازده حقوق صاحبان سهام و بازده فروش مورد استفاده قرار گرفت. متغیر اندازه شرکت نیز با استفاده از شاخصهای لگاریتم طبیعی کل داراییها، لگاریتم طبیعی فروش و لگاریتم طبیعی ارزش بازار وارد مدل شد. در نهایت، از کارایی سرمایه فکری، کارایی سرمایه ساختاری و کارایی سرمایه انسانی به عنوان شاخصهای سرمایه فکری استفاده شد. فرضیههای پژوهش با استفاده از نمونهای متشکل از 142 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1391- 1399 و با بهرهگیری از مدلیابی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت.یافتهها: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که حاکمیت شرکتی تاثیر معناداری بر سرمایه فکری و ارزش شرکت ندارد. همچنین، تاثیر سودآوری بر سرمایه فکری و ارزش شرکت تأیید شد. اندازه شرکت نیز تاثیر معناداری بر ارزش شرکت داشته است، در حالی که تاثیر آن بر سرمایه فکری تایید نگردید. علاوهبر این، تاثیر سرمایه فکری بر ارزش شرکت نیز مورد تأیید قرار نگرفت. در نهایت نتایج نشان داد که نقش میانجی سرمایه فکری در رابطه بین حاکمیت شرکت، سودآوری و اندازه شرکت، با ارزش شرکت قابل پذیرش نیست.نتیجهگیری: اندازه شرکت بازتابی از ارزش کل دارایی شرکت است. این امر بر انتظار سرمایهگذار از سود سهام شرکت تأثیر میگذارد و در نتیجه افزایش تقاضا برای سهام شرکت قادر به افزایش قیمت سهام در بازار سرمایه خواهد بود. در شرکتهای مورد بررسی، داراییها و سرمایههای فیزیکی نقشی اساسی در تبیین ارزش شرکت داشته و در نتیجه به سرمایه فکری توجهی نشده است. حاکمیت شرکتی مناسب میتواند به جذب سرمایه فکری کمک کند و از آنجا که سرمایه فکری یک منبع دانش در رابطه با داراییهای نامشهود است، میتواند ارزش شرکت را نیز بهبود بخشد. سرمایه فکری در تبیین اندازه شرکت و ارزش شرکت نیز نسبت به سرمایه فیزیکی، از اهمیت به مراتب کمتری برخوردار است.
پرونده مقاله
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای محتوایی مقالات موجود در شمارههای 1 تا 13 دوفصلنامه حسابداری ارزشی و رفتاری است.روش: این پژوهش توصیفی بوده و در آن به تحلیل محتوای 136 مقاله منتشرشده در 13 شماره از نشریه مذکور بین سالهای 1395 تا 1401 پرداخته شده است.یافتهها: نتایج چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای محتوایی مقالات موجود در شمارههای 1 تا 13 دوفصلنامه حسابداری ارزشی و رفتاری است.روش: این پژوهش توصیفی بوده و در آن به تحلیل محتوای 136 مقاله منتشرشده در 13 شماره از نشریه مذکور بین سالهای 1395 تا 1401 پرداخته شده است.یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که 384 نفر در نوشتن مقالات نقش مجله مورد مطالعه نقش داشتهاند که 76 درصد آنان مرد و 24 درصد زن بودهاند. 97 درصد آثار حاصل کار گروهی و 3 درصد حاصل کار انفرادی هستند. نویسندگان با رتبه علمی دانشیار (28 درصد) بیشترین تعداد مقاله را تولید کردهاند. در بررسی وابستگی سازمانی نویسندگان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات فعالترین دانشگاه و دانشگاههای تهران و آزاد اسلامی واحد کرج به ترتیب در رتبههای بعدی خلق آثار قرار دارند. آقایان بنیمهد و رؤیایی پرکارترین نویسندگان مقالات در این نشریه بودهاند. از نظر موضوعی 45 درصد مقالات در حوزه حسابداری رفتاری، 29 درصد مباحث اخلاق در حسابداری و حسابرسی، 21 درصد حسابداری توسعه پایدار و 5 درصد در حوزه حسابداری و حسابرسی اسلامی بوده و پرتکرارترین واژگان عبارتند از حسابداری، اجتماعی، اخلاقی، رفتار، حرفه، پاسخگویی و عملکرد.
پرونده مقاله
هدف: هدف این مطالعه، بررسی تأثیر تئوری حسابداری بر چارچوب مفهومی و واکاوی برخی پیامدهای این تأثیراست.روش: روش پژوهش حاضر، روش شناخت تاریخی در چارچوب مطالعات کتابخانهای و از نوع پژوهشهای نظری-تحلیلی و مبتنی بر پژوهشهای مرتبط با موضوع است.یافتهها: در طول زمان، نظریه ح چکیده کامل
هدف: هدف این مطالعه، بررسی تأثیر تئوری حسابداری بر چارچوب مفهومی و واکاوی برخی پیامدهای این تأثیراست.روش: روش پژوهش حاضر، روش شناخت تاریخی در چارچوب مطالعات کتابخانهای و از نوع پژوهشهای نظری-تحلیلی و مبتنی بر پژوهشهای مرتبط با موضوع است.یافتهها: در طول زمان، نظریه حسابداری تأثیر مهمی در چارچوب مفهومی داشته و کار نظریهپردازان حسابداری مانند چارلز اسپراگ، هنری راند هاتفیلد، ویلیام پاتون، ای. سی. لیتلتون، جئورج او. مای، مائوریس مونیتز، جئورج سورتر و روبرت اسپراگ در این تاثیر اساسی بوده است. چارچوب مفهومی اغلب به عنوان خروجی یک فرایند فنگرا بهشمار میرود، اما تأثیر نظریهپردازان حسابداری بر چارچوب مفهومی آشکار است. رویههای حسابداری و استانداردها بر رفتار شرکتها، دولتها و افراد تأثیر میگذارد. بنابراین، مهم است بدانیم چگونه فرآیند تدوین استانداردها از وابستگی به نظریه حسابداری تا دوره بعدی که استانداردهای حسابداری در حال حاضر براساس چارچوب مفهومی و اهمیت این تغییر شکل گرفته، تکامل یافته است.نتیجهگیری: هرچند هدف اساسی چارچوب مفهومی، گسترش مجموعهای از مفاهیم و اصول برای کمک در راستای تدوین استانداردهای حسابداری بود، اما کاهش تنوع در رویههای حسابداری و حرکت به سوی یکنواختی در سطوح وسیع را میتوان جزء سایر اهداف برشمرد.
پرونده مقاله