• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات kazem parivar

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - ارزیابی پارامترهای اسپرمی و سطح استرس اکسیداتیو در مردان نابارور آستنوتراتوزو اسپرمی تحت درمان با ان- استیل سیستئین
        راحیل جنتی فر کاظم پریور محمد حسین نصر اصفهانی نسیم حیاتی رودباری
        زمینه و هدف:مردان نابارور دارای سطوح بالاتری از گونه های فعال اکسیژن(ROS) نسبت به مردان بارور هستند.سطح بالایROS در اسپرم می تواند باعث اختلال در عملکرد اسپرم، آسیب DNA اسپرم و کاهش توان تولید مثلی در مردان شود. در این مطالعه اثران-استیل سیستئین(NAC) برمیزان کیفیت اسپرم چکیده کامل
        زمینه و هدف:مردان نابارور دارای سطوح بالاتری از گونه های فعال اکسیژن(ROS) نسبت به مردان بارور هستند.سطح بالایROS در اسپرم می تواند باعث اختلال در عملکرد اسپرم، آسیب DNA اسپرم و کاهش توان تولید مثلی در مردان شود. در این مطالعه اثران-استیل سیستئین(NAC) برمیزان کیفیت اسپرم، سلامت کروماتین، سطح استرس اکسیداتیو(ROS)و هم چنین ارتباط بین پارامترهای اسپرم در افرادآستنوتراتوزو اسپرمی بررسی شده است. روش کار: این مطالعه در مرکز درمان ناباروری جهاد دانشگاهی قم، انجام شد. بیماران، شامل 50 مرد نابارور مبتلا به آستنوتراتوزوسپرمی بودند که به مدت 3 ماه به صورت خوراکی(600 میلی گرم در روز)ان - استیل سیستئین دریافت کردند. پس از درمان پارامترهای اسپرم براساس سازمان بهداشت جهانی 2010، سلامت کروماتین به روش TUNL و کرومایسینA3 و میزان استرس اکسیداتیو با رنگ آمیزیH2DCFDA در اسپرم با وضعیت پیش درمان مقایسه شدند. یافته‌ها:بعد از درمانبا ان- استیل سیستئین، پارامتر های اسپرمی یافت(05/0>P).میزان قطعه قطعه شدن DNA و کمبود پروتامین در مقایسه با قبل از درمان، کاهش داشته است(05/0>P). سطح استرس اکسیداتیوبه طور معنا داری نسبت به قبل از درمان کاهش یافت. ارتباط معنی داری بین سطحROS ، تحرک و مورفولوژی غیر طبیعی در اسپرم ها مشاهده شد(05/0>P). نتیجه‌گیری:تجویز ان – استیل سیستئین می تواند پارامترهای اسپرم و وضعیت اکسید کننده / آنتی اکسیدانی را در مردان نابارور بهبود بخشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - مقایسه ویژگی های سلول های بنیادی مزانشیم انسانی مشتق شده از مغز استخوان و بافت چربی و پرده جنینی
        سپیده کاظمی کاظم پریور نسیم حیاتی رودباری پریچهر یغمایی بهنام صادقی
        زمینه و هدف: درمان با سلول های بنیادی، رویکردی نوین را در ترمیم و بازسازی اندام ها و بافت ها پدید آورده است. سلول های بنیادی مزانشیمی(MSCs)، کاندیدهای نویدبخشی برای سلول درمانی محسوب می شوند. گرچه، MSCهای مشتق از مغز استخوان قادرند به چندین رده سلولی تمایز یابند، اما مغ چکیده کامل
        زمینه و هدف: درمان با سلول های بنیادی، رویکردی نوین را در ترمیم و بازسازی اندام ها و بافت ها پدید آورده است. سلول های بنیادی مزانشیمی(MSCs)، کاندیدهای نویدبخشی برای سلول درمانی محسوب می شوند. گرچه، MSCهای مشتق از مغز استخوان قادرند به چندین رده سلولی تمایز یابند، اما مغز استخوان به دلیل فرآیند جداسازی مشکل سلول ها و بازدهی پایین، منبع سلولی مناسبی نیست. هدف از این مطالعه، بررسی مقایسه ای توان ترمیمیMSCهای انسانی حاصل از 3 منبع شامل بافت مغز استخوان و چربی و بافت دسیدوآی پرده جنینی در شرایطin vitroمی باشد. روش کار: سلول های بنیادی مزانشیمی از 3 بافت مغز استخوان، بافت چربی و سلول بافت دسیدوآی پرده جنینی جدا شده، و تا 10 پاساژ سلولی کشت داده شدند و برای فنوتیپ با ایمونوفلورسانس و فلوسیتومتری به منظورتعیین بیان مارکرهای سطحی اختصاصی سلول مزانشیمی( CD11b ،CD34،CD44،CD45،CD73،CD90وCD105(، توانایی تمایز به سلول استخوان، چربی و غضروف، رشد سلول ها با محاسبه زمان دو برابر شدن و سطح دو برابر شدن جمعیت لحاظ کیفی وکمی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: علیرغم شباهت ها از نظر بیان آنتی ژن سطحی و توانایی خود نوزایی، سلول های بنیادی مزانشیمی منابع مختلف، تفاوت های معنی داری را از نظر تکثیر و ظرفیت های تمایز به استخوان چربی و استخوان نشان دادند. DSCs بالاترین ظرفیت تکثیر سلولی را نشان داد و به نظر می رسد که این ویژگی را تا پاساژ 10حفظ می کند، در حالی که BM-MSCs دارای توانایی تمایز قابل توجهی برای تمایز به استخوان و غضروف، AT-MSC ها بیشترین قدرت تمایز چربی را در بین سایرین نشان دادند. با این توضیحات به نظر می رسد DSC ها با توجه ویژگی های ذکر شده می تواند جایگزین مناسبی برای استفاده در سلول درمانی باشند. نتیجه گیری: از آن جایی کهDSC ها وAT-MSC ها نیز ویژگی های سلول های مزانشیم را به خوبی BM-MSC نشان می دهند این سلول ها می توانند جایگزین مناسبی برای سلول درمانی باشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - کاربرد توام پروتئازگیاهی بروملین و میدان الکترومغناطیس با فرکانس پایین((50 HZ بر آنژیوژنز در مدل حلقه آئورت موش صحرایی
        صفا مشتاق کاظم پریور جواد بهار ارا نسیم حیاتی محمد امین کراچیان
        زمینه و هدف: رگزایی در بسیاری از فرآیندهای حیاتی نقش دارد و بسیاری از فرآیندهای رشد و نمو تحت تاثیر میدان الکترومغناطیس قرار می گیرند. پروتئاز گیاهی بروملین قادر به مهار تکثیر سلولی می باشد، در این پژوهش تجربی کاربرد توام بروملین و میدان الکترومغناطیس با فرکانس پایین بر چکیده کامل
        زمینه و هدف: رگزایی در بسیاری از فرآیندهای حیاتی نقش دارد و بسیاری از فرآیندهای رشد و نمو تحت تاثیر میدان الکترومغناطیس قرار می گیرند. پروتئاز گیاهی بروملین قادر به مهار تکثیر سلولی می باشد، در این پژوهش تجربی کاربرد توام بروملین و میدان الکترومغناطیس با فرکانس پایین بر آنژیوژنز حلقه آئورت موش صحرایی نژاد ویستار بررسی گردید. روش کار: ابتدا آئورت موش صحرایی به قطعات یک میلی لیتری برش و در ماتریکس کلاژن کشت داده شد. پس از ظاهر شدن نخستین جوانه های رگی نمونه ها به 8 گروه طبقه بندی گردیدند. گروه شاهد، شاهد آزمایشگاهی ا(تیمار با PBS)، شاهد آزمایشگاهی2 (تیمار با سیستم مولد میدان به حالت خاموش)، شاهد آزمایشگاهی 3 (تیمار باPBSو میدان الکترومغناطیس در شرایط سیستم خاموش)، گروه های تجربی 1 و 2 (تیمار با غلظت های 100 و 200 میکروگرم بر میلی لیتر بروملین)، گروه تجربی 3 (تیماربا میدان الکترومغناطیس به تنهایی با شدت 100 گؤس به مدت 2 ساعت)، گروه تجربی4 (تیمار تؤام با میدان الکترومغناطیس با شدت 100 گؤس و بروملین با غلظت 100 میکروگرم بر میلی لیتر) تقسیم بندی شدند. تعداد و طول انشعابات عروقی 24 ساعت بعداز تیمار توسط نرم افزار Image J تعیین و داده های کمی توسط نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری ANOVA و TUKEY در سطح P<0.05تحلیل گردید. یافته ها: میانگین تعداد و طول انشعابات عروقی در نمونه های تیمار شده با بروملین و میدان الکترومغناطیس کاهش یافت.کاربرد توام از میدان الکترومغناطیس و بروملین باعث کاهش معنی دار میانگین تعداد و طول عروق نسبت به کاربرد هریک به تنهایی گردید. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بروملین دارای اثر مهاری وابسته به دوز بر رگزایی است و این تاثیر توسط هم افزایی با میدان الکترومغناطیس به طور معنی داری افزایش می یابد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - اثرات نانوکامپوزیت گرافن اکسید کوت شده با ۸-هیدروکسی کینولین بر روی مرگ سلولی و آپوپتوز در رده های سلولی سرطان پستان(MCF-7) و سرطان کولون(SW742)
        فیروزه خیل تاش کاظم پریور نسیم حیاتی رودباری علیرضا بدیعی بهنام صادقی
        زمینه و هدف: سرطان پستان در زنان و سرطان کولورکتال در هر دو جنس جزو شایع ترین و کشنده ترین سرطان ها در سراسر جهان می باشند.با توجه به مقاوم بودن برخی از سرطان ها به درمان های رایج، در این تحقیق اثرات سمیت و القائ آپوپتوز نانوکامپوزیت گرافن اکساید کوت شده با ۸-هیدروکسی ک چکیده کامل
        زمینه و هدف: سرطان پستان در زنان و سرطان کولورکتال در هر دو جنس جزو شایع ترین و کشنده ترین سرطان ها در سراسر جهان می باشند.با توجه به مقاوم بودن برخی از سرطان ها به درمان های رایج، در این تحقیق اثرات سمیت و القائ آپوپتوز نانوکامپوزیت گرافن اکساید کوت شده با ۸-هیدروکسی کینولین بر روی سلول های رده سرطان پستان و کولون سنجیده شد. روش کار: در این مطالعهرده سلولی سرطان پستان(MCF-7)، سرطان کولون(SW-742) و رده سلول نرمال پستان(MCF-10) را با دوزهای مختلف نانوصفحات گرافن اکساید کوت شده با ۸-هیدروکسی کینولینبه مدت ۱۲، ۲۴ و ۴۸ ساعت تیمار و سمیت این نانوکامپوزیت را با روش MTT و تاثیر ماده فوق الذکر در آپوپتوز سلولی هم از طریق بررسی بیان ژن های پیش برنده و مهار کننده آپوپتوز از جمله P53, P21, Bax و Bcl-2 نیز از طریق تست فلوسایتومتری آپوپتوز سلولی(Annexin-V/PI) صورت گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که نانوکامپوزیت سبب افزایش معنادار مرگ سلولی در رده های سلولی سرطان کولون و پستان به خصوص رده MCF-7 در مقایسه با رده سلول نرمال پستان گردیده است. نتایج بیان ژن نیز حاکی از افزایش بیان ژن های پیش آپوپتوزی P53, p21 و Bax و کاهش بیان ژن ضد آپوپتوزی Bcl-2 در رده های سلول سرطانی به خصوص رده MCF-7 به نسبت رده سلول نرمال پستان است. نتایج فلوسایتومتری تست Annexin-V/PI نیز در همین راستا القائ آپوپتوز در رده های سرطانی بالاخص MCF-7 به نسبت نمونه کنترل را پس از تیمار با نانوکامپوزیت نشان داد. نتیجه گیری: یکی از مکانیسم های القائ مرگ سلولی استفاده از نانوکامپوزیت با القائ آپوپتوز در آن ها می باشد. پرونده مقاله