• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلر-درایکورس بر مهارت‌های عصب روان‌شناختی و رفتار اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص‌توجه و بیش‌فعالی
        زهرا خلقی اصغر آقایی هادی فرهادی
        هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلر-درایکورس بر مهارت‌های عصب روان‌شناختی و رفتار اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص‌توجه و بیش‌فعالی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بو چکیده کامل
        هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش والدین با رویکرد آدلر-درایکورس بر مهارت‌های عصب روان‌شناختی و رفتار اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص‌توجه و بیش‌فعالی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کودکان دبستانی مبتلا به اختلال نقص‌توجه و بیش‌فعالی و والدین آنها در شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 کودک دبستانی مبتلا به اختلال نقص‌توجه و بیش‌فعالی با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (در هر گروه 15 کودک). والدین گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش رویکرد آدلر-درایکورس (امیری، علیزاده و فرخی، 1393) قرار گرفتند. در این پژوهش از پرسشنامه‌‌های اختلال نقص‌توجه و بیش‌فعالی کانرز فرم والدین (بروک و کلینتون، 2007)، مهارت‌های عصب روان‌شناختی (کانرز، 2004) و رفتار اجتماعی (ماتسون و همکاران، 1983) استفاده شد. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری 23SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که آموزش والدین با رویکرد آدلر-درایکورس بر مهارت‌های عصب روان‌شناختی (001/0p نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان چنین نتیجه گرفت که آموزش والدین با رویکرد آدلر-درایکورس با تمرکز بر اصول بهنجار تعامل والد-فرزندی می‌تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود مهارت‌های عصب روان‌شناختی و رفتار اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص‌توجه و بیش‌فعالی مورد استفاده گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شناخت درمانی به روش مایکل فری بر افسردگی، احساس تنهایی و شادکامی زنان مطلقه
        بهمن پیرمردوند چگینی صدیقه احمدی توفیق آلبوغبیش سمیرا نظامیوند چگینی
        هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مبتنی بر شناخت درمانی به روش مایکل فری بر افسردگی، احساس تنهایی و شادکامی زنان مطلقه انجام شده است. روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان کلیة زنان مطلقه ای که در سال 1397 به مرکز مشاورة صادق چکیده کامل
        هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مبتنی بر شناخت درمانی به روش مایکل فری بر افسردگی، احساس تنهایی و شادکامی زنان مطلقه انجام شده است. روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان کلیة زنان مطلقه ای که در سال 1397 به مرکز مشاورة صادق شهرستان رودبار مراجعه کرده بودند، تعداد 60 زن به صورت در دسترس انتخاب شدند و بر اساس مقیاس های افسردگی بک (BDI)، شادکامی آکسفورد (OHQ) و سنجش احساس تنهایی راسل (UCLA) از آنها پیش آزمون به عمل آمد و تعداد 24 نفر را که در مقیاس های افسردگی و احساس تنهایی بالاترین نمره را در پیش آزمون و در مقیاس شادکامی پایین ترین نمره را در پیش آزمون کسب کرده بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. و در ادامه فقط گروه آزمایش تحت 12 جلسه آموزش گروهی مبتنی بر شناخت درمانی به روش مایکل فری (فری، 2005) (هر جلسه 2 ساعت) قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان افسردگی و احساس تنهایی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت. و همچنین میزان شادکامی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر این چنین نتیجه گیری می شود که آموزش گروهی مبتنی بر شناخت درمانی به روش مایکل فری بر افسردگی، احساس تنهایی و شادکامی زنان مطلقه در سطح معناداری(01/0p < ) تأثیر گذار است و موجب کاهش افسردگی و احساس تنهایی و افزایش شادکامی این زنان می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسی نقش فرایند های شناختی ناکارآمد (نگرانی، نشخوارفکری و عدم تحمّل بلاتکلیفی) و تمرکز در اضطراب امتحان
        تکتم سادات جعفر طباطبایی سمانه سادات جعفر طباطبایی پوریا پژوهان فر
        هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فرایندهای شناختی ناکارآمد (نگرانی، نشخوارفکری و عدم تحمّل بلاتکلیفی) و تمرکز در اضطراب امتحان انجام گردید.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل 500نفر دانش آموز پسر پایه چهارم دبیرستان (شرکت کننده چکیده کامل
        هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فرایندهای شناختی ناکارآمد (نگرانی، نشخوارفکری و عدم تحمّل بلاتکلیفی) و تمرکز در اضطراب امتحان انجام گردید.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل 500نفر دانش آموز پسر پایه چهارم دبیرستان (شرکت کننده در آزمون آزمایشی قلم چی) بودکه 217 نفر با استفاده از جدول مورگان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این مطالعه آزمودنی ها به پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا مایر و همکاران(۱۹۹۰)، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون(1994)، پرسشنامه نشخوار فکری هوکسما و مارو(1991)، پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن(1997) و پرسشنامه مهارت تمرکز سواری(1394) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS -22و از طریق آزمون تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون انجام گردید.یافته ها: یافته های آماری نشان داد که میانگین نمرات نگرانی، نشخوار فکری، عدم تحمل بلاتکلیفی و تمرکز ارادی رابطه‌ی مستقیم و معناداری با اضطراب امتحان دارد اما تمرکز غیرارادی رابطه منفی معناداری با اضطراب امتحان دارد. (p نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان به تأثیر فرایندهای شناختی ناکارآمد و تمرکز در بروز اضطراب امتحان پی برد لذا مشاوران و مراکز آموزشی باید برای متغیرهای یاد شده چاره اندیشی نمایند و در طول دوره آمادگی برای آزمون روی این مولفه های دانش آموزان تمرکز کرده و راهکارهای مناسب ارائه دهند پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه‌نگر بر نگرش‌های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی
        اکرم کلهر حسین داودی داود تقوایی حسن حیدری
        هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه‌نگر بر نگرش‌های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش‌: پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دار چکیده کامل
        هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه‌نگر بر نگرش‌های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش‌: پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه‌های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). پس از ریزش تعداد 34 نفر در پژوهش باقی ماندند (16 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه‌نگر (بویسه و همکاران، 2010) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه‌ای دریافت نمودند. پرسشنامه‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نگرش‌های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) و فرسودگی زناشویی (پاینز، 1996) بود. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته‌ها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه‌نگر بر نگرش‌های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تأثیر معنادار داشته (p &lt; 0/001) و توانسته منجر به کاهش نگرش‌های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی این زنان شود. نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان فراتشخیصی یکپارچه با بهره‌گیری از فنونی همانند شناسایی هیجان‌ها، آموزش آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می‌تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نگرش‌های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک
        زهرا نظری باغنی بهروز براتی مقدم محمد داورنیا رضا داورنیا
        هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر از از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. تمامی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک عضو انجمن حمایت از چکیده کامل
        هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر از از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. تمامی زنان مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک عضو انجمن حمایت از بیماران مبتلا به لوپوس شهر تهران در نیمه دوم سال 1397، جامعه آماری این مطالعه را تشکیل دادند. نمونه 40 بیمار بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند و با تخصیص تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سنجش میزان بهزیستی ذهنی بیماران با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی مولوی و همکاران (1389) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جلسات روان درمانی مثبت نگر برای آزمودنی های گروه آزمایش در 8 جلسه 120 دقیقه ای اجرا شد، در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) با بهره گیری از نرم افزار SPSS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در بهبود بهزیستی ذهنی بیماران گروه تحت مداخله را مورد تایید قرار داد (44/50= F ، 01/0 p &lt; (.نتیجه گیری: با توجه به این نتایج، به نظر می رسد روان درمانی مثبت نگر احتمالا گزینه مداخله ای مناسبی جهت ارتقای سلامت روان بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر بهزیستی و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی دانش‌آموزان با عمکلرد تحصیلی پایین
        مهدیه شفیع‌نادری طیبه شریفی احمد غضنفری رضا احمدی
        هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر بهزیستی و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی دانش‌آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره دوم متوسطه انجام گرفت. روش‌: پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری د چکیده کامل
        هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر بهزیستی و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی دانش‌آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره دوم متوسطه انجام گرفت. روش‌: پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش‌آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای عملکرد تحصیلی پایین شهر یزد در سال تحصیلی 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش‌آموز دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه‌های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 دانش‌آموز). گروه آزمایش آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی (کابات‌زین، 2003) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه‌ای دریافت نمودند. پرسشنامه‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان‌شناختی (ریف، 1996) و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر بهزیستی و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی دانش‌آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین در دوره دوم متوسطه تأثیر معنادار دارد (p نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان چنین نتیجه گرفت که که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی با بهره‌گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می‌تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود بهزیستی و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی دانش‌آموزان دختر دارای عملکرد تحصیلی پایین مورد استفاده گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - تاثیر آموزش تنظیم شناختی هیجان بر رابطه والد-فرزندی دانش‌آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای
        مهرانگیز فرازمند
        هدف: بروز آسیب‌های روان‌شناختی همچون اختلال نافرمانی مقابله‌ای منجر به تخریب رابطه‌های اجتماعی و خانوادگی کودکان و نوجوانان می‌شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش تنظیم شناختی هیجان بر رابطه والد-فرزندی دانش‌آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای ان چکیده کامل
        هدف: بروز آسیب‌های روان‌شناختی همچون اختلال نافرمانی مقابله‌ای منجر به تخریب رابطه‌های اجتماعی و خانوادگی کودکان و نوجوانان می‌شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش تنظیم شناختی هیجان بر رابطه والد-فرزندی دانش‌آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش‌آموزان پسر دارای اختلال نافرمانی مقابله‌ای مشغول به تحصیل در مدارس دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه شامل 30 نفر از دانش‌آموزان پسر دارای اختلال نافرمانی مقابله‌ای بود که به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، آموزش تنظیم شناختی هیجان را طی هشت جلسه 90 دقیقه‌ای دریافت کردند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه‌های سلامت روان کودکان و نوجوانان (گادو و اسپرافکین؛ 1994) و پرسشنامه رابطه والد- فرزندی (فاین، مورلند شوبل، 1983) استفاده شد. به منظور تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS ویرایش 23 استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان بر رابطه والد-فرزندی دانش‌آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای تأثیر معناداری داشته است (0001/0&gt;p). بدین صورت که میانگین نمرات رابطه والد-فرزندی با پدر و مادر در گروه آزمایش در مرحله پیش‌آزمون به ترتیب 42/74 و 14/83 و در مرحله پس‌آزمون 59/93 و 42/104 به دست آمد. این در حالی بود که میانگین نمرات رابطه والد-فرزندی با پدر و مادر در گروه گواه در مرحله پیش‌آزمون به ترتیب 68/71 و 31/84 و در مرحله پس‌آزمون 18/70 و 43/85 محاسبه شد. نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان چنین نتیجه گرفت که آموزش تنظیم شناختی هیجان با بهره‌گیری از فنون شناختی و هیجانی می‌تواند رابطه والد- فرزندی دانش‌آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله‌ای را تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس آموزش تنظیم شناختی هیجان می‌تواند به عنوان درمانی موثر، جهت بهبود رابطه والد- فرزندی دانش‌آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای مورد استفاده قرار گیرد پرونده مقاله