هدف: پژوهش با هدف مقایسه عصب شناختی مغز در سه گروه افراد با سطوح مختلف خلاقیت انجام شد . روش تحقیق علی- مقایسه ای بود. روش: جامعه پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان به بخش ام آر آی بیمارستان میلاد در سال 93 بودند. نمونه پژوهش افرادی دارای تحصیلات دیپلم تا دکترا، هر دو جنس و چکیده کامل
هدف: پژوهش با هدف مقایسه عصب شناختی مغز در سه گروه افراد با سطوح مختلف خلاقیت انجام شد . روش تحقیق علی- مقایسه ای بود. روش: جامعه پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان به بخش ام آر آی بیمارستان میلاد در سال 93 بودند. نمونه پژوهش افرادی دارای تحصیلات دیپلم تا دکترا، هر دو جنس و سن بین 25 تا 55 سال که بصورت تصادفی غیرهدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز عبارتند از پرسشنامه خلاقیت تورنس (MMPT-TORRANCE)، MRI ، آزمون برج لندن TOWER OF LONDON )) .روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل کوواریانس مقایسه اندازه و رنگ هر یک از خرده مولفه های عصب شناختی مورد تحلیل قرار گرفت . یافته ها : نتایج نشان دادند که بین عصب شناختی مغز در سه گروه افراد با سطوح مختلف خلاقیت تفاوت وجود دارد . بین حجم مغز ، حجم فرونتال راست، حجم پری فرونتال چپ، حجم پری فرونتال راست، حجم برودمن 46 و حجم هیپوکامپ در سه سطح خلاقیت تفاوت وجود دارد و بین حجم فرونتال چپ و حجم برودمن 10 در سه گروه از افراد با سطوح مختلف خلاقیت تفاوت وجود ندارد (p<0/05) و بین جمع امتیاز و زمان کل در برج لندن در سه گروه از افراد با سطوح مختلف خلاقیت تفاوت وجود دارد (p>0/05) و بین تعداد خطا در برج لندن در سه گروه از افراد با سطوح مختلف خلاقیت تفاوت وجود ندارد . (p<0/05) نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که عصب شناختی مغز با خلاقیت ارتباط دارد آثار جانبی خاصی به نام حمایت کننده ها وجود دارند که ممکن است سازگاری معینی را همراهی نمایند و برای مثال ،گنجایش فراوان مغز انسان بسیاری فوائد سازگارانه را به وجودآورده است.این فوائد در مهارت های پیشرفته حل مسئله ،ابزار سازی عالی و حافظه موثر است که همه این موارد با خلاقیت مرتبط هستند.. آثار جانبی مغز بزرگ میتواند دربرگیرنده توانای هایی مانند تولید موسیقی ، زبان نوشتاری و قواعد پیجیده اجتماعی باشد که نشان دهنده خلاق بودن انسان است.
پرونده مقاله
هدف: بررسی روابط بین سازه های روانشناختی می تواند درک ما را از آنها کاملتر کند تا به کارگیری آنها را با در نظر گرفتن نقاط مشترک و متمایز کننده آنها تسهیل نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عامل های همدلی خود با شفقت خود انجام شد. روش: این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامع چکیده کامل
هدف: بررسی روابط بین سازه های روانشناختی می تواند درک ما را از آنها کاملتر کند تا به کارگیری آنها را با در نظر گرفتن نقاط مشترک و متمایز کننده آنها تسهیل نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عامل های همدلی خود با شفقت خود انجام شد. روش: این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران و گرمسار در سال تحصیلی 98-99 بود. ابزار پژوهش آزمون همدلی خود (شهابی، معنوی پور، پیرخایفی، 1399) بود. یافته ها: تحلیل رگرسیون بین عامل های همدلی خود با شفقت خود نشان داد که مدل رگرسیون در حالت کلی معنی دار نیست و علی رغم شباهت های سازه های همدلی خود و شفقت خود، رابطه معنی دار آماری بین آنها وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که از میان عامل ها، توجه به بدن با شفقت خود رابطه منفی و معنی دار دارد و عامل درون نگری با شفقت خود رابطه مثبت و معنی دار دارد و سایر عامل ها رابطه معنی داری با شفقت خود ندارند.
پرونده مقاله
هدف: هدف پژوهش بررسی تاثیرمدل آموزشی برگرفته از رویکرد روان پویشی جهت تنظیم هیجان ها در کاهش اختلالات رفتاری کودکان بود. روش: نیمه آزمایشی با گروه آزمایش، کنترل و پیگیری چهارماهه بود. جامعه آماری شامل همه کودکان 8 تا ۱۲ ساله مراجعهکننده به مراکز توانبخشی و روانشناسی چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش بررسی تاثیرمدل آموزشی برگرفته از رویکرد روان پویشی جهت تنظیم هیجان ها در کاهش اختلالات رفتاری کودکان بود. روش: نیمه آزمایشی با گروه آزمایش، کنترل و پیگیری چهارماهه بود. جامعه آماری شامل همه کودکان 8 تا ۱۲ ساله مراجعهکننده به مراکز توانبخشی و روانشناسی شهر تهران در سال ۱۳۹۷ بودند. از جامعه آماری ۶۰ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخابشده و بهصورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت چهارده جلسه مداخله انفرادی چهلوپنج دقیقه ای قرار گرفتند. قبل از مداخله، آزمون هوش وکسلر ویرایش چهارم صادقی، ربیعی و عابدی (1390) و سیاهه ی رفتاری کودک، مینایی (1385) و بعد از مداخله و در دوره پیگیری، فقط سیاهه ی رفتاری کودک تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها: از تأثیر مداخلات فوق بر افسردگی/اضطراب (۴۷۶/۲۹۵F=؛ ۸۳/۰=اندازه اثر)، گوشه گیری/افسردگی (۶۹۳/۳۴۶F=؛ ۸۵/۰=اندازه اثر)، شکایات جسمانی (۳۱۲/۲۶۶F=؛ ۸۲/۰=اندازه اثر)، مشکلات اجتماعی (۷۱۸/۲۳۹F=؛ ۸۰/۰=اندازه اثر)، مشکلات تفکر (۲۲۴/۱۹۱F=؛ ۸۰/۰=اندازه اثر)، مشکلات توجه (۵۱۱/۳۸۱F=؛ ۸۲/۰=اندازه اثر)، رفتار قانون شکنی (۳۰۴/۲۲۸F=؛ ۷۹/۰=اندازه اثر)، رفتار پرخاشگری (۸۸۹/۴F=؛ ۷۸/۰=اندازه اثر)، درونی سازی (۳۸۶/۲۴۱F=؛ ۸۰/۰=اندازه اثر) و برونی سازی (۴۴۰/۲۳۷F=؛ ۸۰/۰=اندازه اثر) و پایداری در دوره پیگیری بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدل مداخلات آموزشی اصلاح هیجان ها که برگرفته از رویکرد روان پویشی بود؛ جهت کاهش اختلالات رفتاری کودکان پیشنهاد می شود.
پرونده مقاله