همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و روی کار آمدی جمهوری اسلامی قدرت های جهانی با روش های مختلف از جنگ نظامی گرفته تا انواع تحریم های اقتصادی تلاش نمودند انقلاب اسلامی را خنثی و متوقف سازند. در این شرایط جمهوری اسلامی ایران به جهت حفظ امنیت و حیات خود و گس چکیده کامل
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و روی کار آمدی جمهوری اسلامی قدرت های جهانی با روش های مختلف از جنگ نظامی گرفته تا انواع تحریم های اقتصادی تلاش نمودند انقلاب اسلامی را خنثی و متوقف سازند. در این شرایط جمهوری اسلامی ایران به جهت حفظ امنیت و حیات خود و گسترش گفتمان انقلاب سیاست تشکیل گروه های مقاومت را در منطقه غرب آسیا در پیش گرفت. در این پژوهش تلاش شده سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و نقش گروه های مقاومت در آن ها و نیز ارتباط این سیاست های با مکتب امنیتی کپنهاگ بررسی گردد. سوال اصلی پژوهش که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه می توان راهبرد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه را با اثرپذیری از مکتب کپنهاگ مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ همچنین فرضیه به این صورت مطرح می گردد که به نظر می رسد راهبرد جمهوری اسلامی ایران در حوزه نظامی، اقتصادی، سیاسی و زیست محیطی در منطقه خاورمیانه تحت تاثیر تئوری مکتب کپنهاگ و نظریات باری بوزان شکل گرفته است.
پرونده مقاله
اوراسیا شامل دو قاره اروپا و آسیا میشود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به نظر میرسد نظم کنونی جهان که قبلا یک طرفه از سوی آمریکا برای سالها تعیین میشد با ظهور چین با چالشهای جدی مواجه شده است. این مقاله تحلیلی در مورد سیاستهای ایالات متحده در دوره ترامپ در قب چکیده کامل
اوراسیا شامل دو قاره اروپا و آسیا میشود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به نظر میرسد نظم کنونی جهان که قبلا یک طرفه از سوی آمریکا برای سالها تعیین میشد با ظهور چین با چالشهای جدی مواجه شده است. این مقاله تحلیلی در مورد سیاستهای ایالات متحده در دوره ترامپ در قبال کشورهای اوراسیا با رویکردی واقعگرایانه ارائه میدهد. آمریکا همواره بازیگر قدرتمند ژئوپلیتیکی در منطقه بوده که توانسته است روابط خود را با شرکا و با در نظر گرفتن منافع ملی خود شکل دهد. سوال اصلی این پژوهش این است که راهبرد دولت آمریکا از حضور در اوراسیا در دوره ترامپ چیست؟ از این رو هدف این پژوهش بررسی سیاستهای دولت آمریکا در اوراسیا در دوران ترامپ میباشد. بر این اساس میتوان گفت سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال اوراسیا با رویکردی مبتنی بر عملگرایی محض همراه بوده است. منافع دولت آمریکا در این منطقه به طور عمده شامل مشکل مبارزه با تروریسم، تقویت امنیت منطقهای و یکپارچگی منطقهای، جنبههای انرژی و اقتصادی و همچنین مهار متناوب دو بازیگر تأثیرگذار در اوراسیا یعنی چین و روسیه است. نتایج پژوهش نشان میدهد ترامپ در پیشبرد سیاستهای آمریکا در اوراسیا ناکام بود زیرا نتوانست برای ایالات متحده یک بازوی قوی و محکم بیابد. دلیل این ناکامی را نیز میتوان از یک سو استقلال نسبی کشورهای اوراسیا نسبت به قدرتهای جهانی و از سوی دیگر فاصله جغرافیایی آمریکا و اوراسیا دانست زیرا اگرچه کشورهای اوراسیایی استقلال خود را از آمریکا و چین حفظ کردهاند اما توجه بیشتری به سمت چین داشتند و ترامپ در سوق دادن آنها به سوی آمریکا چندان موفق نبود.
پرونده مقاله