چین به دلیل رقابت کلان با ایالات متحده آمریکا، جزو معدود کشورهای جهان است که رویکرد مثبتی نسبت به قدرت یابی طالبان در افغانستان دارد. این کشور قدرت یابی طالبان را عاملی برای تضعیف نقش و نفوذ ایالاتمتحده آمریکا در منطقه و زمینه ای مناسب جهت اجرای ابتکار جاده ابریشم و در چکیده کامل
چین به دلیل رقابت کلان با ایالات متحده آمریکا، جزو معدود کشورهای جهان است که رویکرد مثبتی نسبت به قدرت یابی طالبان در افغانستان دارد. این کشور قدرت یابی طالبان را عاملی برای تضعیف نقش و نفوذ ایالاتمتحده آمریکا در منطقه و زمینه ای مناسب جهت اجرای ابتکار جاده ابریشم و درنتیجه موازنه نرم آمریکا ارزیابی می کند. لازم به اشاره است که چین از طریق ابتکار جاده ابریشم به دنبال سرمایه گذاری کلان در زیرساخت های بیش از شصتوپنج کشورجهان است تا از این طریق منافع کلان راهبردی خود در حوزه های مختلف از جمله درحوزه های اقتصادی را تأمین کند. طالبان نیز در شرایطی که با انزوای منطقه ای و جهانی مواجه است از روابط با چین در حال ظهور به شدت استقبال می کند. بر این اساس سؤال اصلی مقاله این است که رویکرد دولت چین نسبت به قدرتیابی طالبان در افغانستان تا چه میزان تحت تأثیر رقابت با آمریکا بر سر اجرای ابتکار جاده ابریشم قرار دارد؟ در پاسخ به سؤال فوق این فرضیه مطرح می شود که دولت چین به قدرت رسیدن طالبان را فرصتی برای پیشبرد ابتکار جاده ابریشم و درنتیجه زمینهای برای گسترش نقش و نفوذ خود در منطقه آسیای مرکزی در رقابت با آمریکا ارزیابی می کند. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله، توصیفی-تحلیلی است.
پرونده مقاله
دولت یازدهم اصول و محور های سیاست خارجی دولت خود را در چارچوب تعامل سازنده با جهان معرفی نمود. این ایده در پاسخ به دیپلماسی دولت نهم و دهم اتخاذ شد. ایده تعامل سازنده دولت یازدهم دارای اصول و مولفه هایی است. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است که ضمن بررسی ویژگی تعامل سازنده و چکیده کامل
دولت یازدهم اصول و محور های سیاست خارجی دولت خود را در چارچوب تعامل سازنده با جهان معرفی نمود. این ایده در پاسخ به دیپلماسی دولت نهم و دهم اتخاذ شد. ایده تعامل سازنده دولت یازدهم دارای اصول و مولفه هایی است. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است که ضمن بررسی ویژگی تعامل سازنده و معرفی سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم، پیامدهای سیاست خارجی دولت روحانی بر تعاملات بین المللی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به موضوع، پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که: به کارگیری رویکرد تعامل سازنده از سوی دولت یازدهم چه پیامدهایی را بر تعاملات بین المللی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ یافته ها و نتایج نشان داده اند که: رویکرد های تعاملی دولت یازدهم بر تعاملات بین المللی جمهوری اسلامی ایران تاثیر و نتایجی معکوس برای جمهوری اسلامی در سیاست خارجی به همراه داشته است. پیروزی و راهیابی دونالد ترامپ به کاخ سفید و تعریف سیاست ایذا و آزار در قبال ایران و همچنین راه اندازی کارزار فشار حداکثری، خروج از برجام، یارگیری های منطقه ای در عصر ترامپ به زیان جمهوری اسلامی ایران از جمله جریان های عبری- عربی،بر قراری نظام های تحریم در قالب تحریم های ثانویه، رفتار های پاندولیسم و سینوسی اروپا در قبال تعهدات برجامی و عدم اتخاذ سیاست جامع از سوی روسیه و چین به عنوان شرکای غیر اروپایی برجام در شکل دهی این نتایج معکوس نقش داشته اند.پژوهش حاضر در رهیافت نظری خوداز الگوی نظری سازه انگاری بهره برده است.
پرونده مقاله
بررسی سیاست خارجی ایران و امریکا نشان میدهد که امریکا با ترکیب هویتی خود، محور تمدن غرب به منزله ناظم جهان کنونی است و ایران با ترکیب هویتی مربوطه، داعیهی برپایی تمدن جهانی اسلام را دارد که لازمهی آن تغییر نظام بینالمللی جهان است. به همین جهت روابط دو کشور تحتتأثیر چکیده کامل
بررسی سیاست خارجی ایران و امریکا نشان میدهد که امریکا با ترکیب هویتی خود، محور تمدن غرب به منزله ناظم جهان کنونی است و ایران با ترکیب هویتی مربوطه، داعیهی برپایی تمدن جهانی اسلام را دارد که لازمهی آن تغییر نظام بینالمللی جهان است. به همین جهت روابط دو کشور تحتتأثیر چالش حاصل از مؤلفههای هویتی متضاد و متقابل، دچار واگرایی شده است. بهگونهای که یکی درصدد حفظ و گسترش سیطره بر نظم و ساختار بینالمللی موجود و جهانیسازی فرهنگ غرب، و دیگری درصدد برپایی نظم و نظام جدید و جهانیشدن حاکمیت الهی است. در این مقاله از روش تحلیلی- مقایسهای در چارچوب نظریه سازهانگاری استفاده شده است. بدینسان که ابتدا با مطالعات کتابخانهای و بررسی عوامل هویتی مؤثر در تصمیمگیری و سیاستگذاری پیرامون روابط بینالملل و سیاست خارجی دو کشور، مؤلفههای هویتی ایران و آمریکا بهصورت تحلیلی- تبیینی، احصاء؛ و در پایان، یافتههای تحقیق با مقایسه مؤلفههای متناظر و متضاد مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. نتیجه اینکه این رویکرد به دلیل معنا محوری و با توجه به نوع هویتها، از ظرفیت خوبی برای فهم و درک موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال امریکا برخوردار است.
پرونده مقاله
فرانسه به لحاظ تاریخی و سیاسی همواره ارتباط تنگاتنگی با مسائل خاورمیانه دارد. با اعلام راهبرد آمریکا در این منطقه، فرصت مناسب تری برای ورود قدرت میانی همچون فرانسه برای گسترش مناسبات خود فراهم شد و فرانسه می کوشد با توجه به اهداف سیاست خارجی، مناسبات خود در خاورمیانه ر چکیده کامل
فرانسه به لحاظ تاریخی و سیاسی همواره ارتباط تنگاتنگی با مسائل خاورمیانه دارد. با اعلام راهبرد آمریکا در این منطقه، فرصت مناسب تری برای ورود قدرت میانی همچون فرانسه برای گسترش مناسبات خود فراهم شد و فرانسه می کوشد با توجه به اهداف سیاست خارجی، مناسبات خود در خاورمیانه را گسترش دهد. در پژوهش پیش رو این سوال مطرح می شود که تجارت اسلحه فرانسه در خاورمیانه چگونه امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر قرارمی دهد؟ در این باره می توان گفت گسترش روابط نظامی و امنیتی فرانسه با کشورهای عرب خاورمیانه از طرفی به برقراری توازن قدرت بین کشورهای عربی و اسرائیل و جلوگیری از گرایش به سلاح های کشتار جمعی با هدف تامین امنیت طرفین است و از جهتی دیگر موجب گسترش مسابقه تسلیحاتی در منطقه، گسترش شکاف و تنش منطقه ای بین کشورهای عربی و جمهوری اسلامی ایران نیز می شود. این مقاله با استناد به نظریه واقع گرایی نئوکلاسیک به بررسی تداوم وضع موجود در این منطقه پرداخته و بیان می دارد که تداوم تحکیم مناسبات بین کشورهای عربی با فرانسه و تداوم وضعیت موجود در منطقه به تقویت و تشدید ناامنی ها می انجامد و نتیجه آن اثرات منفی و مخرب بر امنیت جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
پرونده مقاله