چکیده
امنیت شافت هستهای و منسوب به اصل علم روابط بینالملل است. نظریههای روابط بینالملل، بینشهای متفاوتی را در باره چیستی، چرایی و چگونگی ایجاد وضعیت ایمن یا بروز ناامنی عرضه میکند. بدین سبب، طرح پرسمان امنیت مقولهای است که ذهن بسیاری از اندیشهورزان امنیتپژوه چکیده کامل
چکیده
امنیت شافت هستهای و منسوب به اصل علم روابط بینالملل است. نظریههای روابط بینالملل، بینشهای متفاوتی را در باره چیستی، چرایی و چگونگی ایجاد وضعیت ایمن یا بروز ناامنی عرضه میکند. بدین سبب، طرح پرسمان امنیت مقولهای است که ذهن بسیاری از اندیشهورزان امنیتپژوه را به خود مشغول ساخته است. در تحقیق حاضر، این سؤال به بوته آزمون گذاشته میشود که: چه همگونیها و ناهمگونیهایی بین پست مدرنیسم و نئورئالیسم در حیطة امنیت وجود دارد؟ در پاسخ به این سؤال، این فرضیه مطرح میشود که نئورئالیسم و پست مدرنیسم با صبغة به ترتیب اثباتی و پسااثباتی خویش سیما و شمایل به نسبت متفاوتی از امنیت نمودار میسازند. جستار کنونی بر آن است تا با روششناسی تطبیقی به بحث دربارة امنیت از منظر نئورئالیسم و پستمدرنیسم پرداخته و از گزارههای همسان و ناهمسان ایشان پردهبرداری نماید. یافتههای تحقیق، گویای این حقیقت است که نئورئالیسم درصدد تحکیم منزلت -ابر- دولت در عرصة امنیت برآمده است. این در حالی است که محور مشترک کلیة اقوال پستمدرنیسم، در نقد دولت بهمثابة بازیگری اصلی و انحصارگر گفتمان امنیتی اثباتگرایی شکل داده؛ هیچ چارچوب مشخصی را ارائه نمیدهد؛ همچنین، خواهان بازتعریف امنیت میشود
پرونده مقاله