روابط رژیم صهیونیستی با اقلیم کردستان عراق و چالش¬های پیش¬روی محور ایران
محورهای موضوعی : علوم سیاسی- روابط بین الملل
رشید رکابیان
1
*
,
سیروس خندان
2
,
فاطمه زارعی
3
1 - عضوهیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه ایت الله بروجردی، بروجرد ، ایران
2 - هیات علمی دانشگاه ایت الله بروجردی، بروجرد، ایران
3 - کارشناس ارشد روابط بین الملل، دانشگاه بوعلی همدان، همدان، ایران
کلید واژه: رژیم صهیونیستی, اقلیم کردستان عراق, امنیت, چالش سیاست خارجی محور مقاومت,
چکیده مقاله :
از آغاز شكل گيري رژیم صهيونيستي در سرزمين اشغالي فلسطين، سياست برقراري و ارتباط با اقليت هاي قومي و نژادي و نفوذ در درون آنها، بخشي از اهداف و راهبردهاي رژیم صهيونيسم را در خاورميانه تشكيل ميداد و تحريك اقوام و طوايف گوناگون جزئي از توطئه صهيونيسم براي تحديد خطر كشورهاي ناهمسو با اهداف صهيونيستي و ايجاد نزاع قومي در جهان اسلام بود كه در چارچوب "استراتژي پيراموني " رژيم صهيونيستي تبلور يافت. اقلیم کردستان عراق بعد از سقوط دولت بعث در عراق به یکی از اهداف رژیم اشغال¬گر قدس تبدیل شده است که تا به امروز مشکلات قابل توجهی برای محور مقاومت ایجاد کرده است. این پژوهش با هدف بررسی روابط رژیم صهیونیستی و اقلیم کردستان عراق، و چالش¬هایی که این روابط برای محور مقاومت ایجاد کرده است به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. بنابراین سوال این است که مهم¬ترین چالش¬هایی که رژیم صهیونیستی با ایجاد روابط با «اربیل» برای محور مقاومت ایجاد کرده است چیست؟ یافته¬های تحقیق که بر اساس نظریه مکتب کپنهاگ به دست آمده این است که، چالش¬هایی نظیر تجزیه¬طلبی، تقویت گروهک-های معاند در مرزهای محور مقاومت، توسعه فعالیت¬های ضد امنیتی و اطلاعاتی در منطقه، میباشد
From the beginning of the formation of the Zionist regime in the occupied land of Palestine, the policy of establishing and communicating with ethnic and racial minorities and influencing them was part of the goals and strategies of the Zionist regime in the Middle East, and inciting various ethnic groups and clans was part of the Zionist conspiracy to determine The danger of countries that are not aligned with the Zionist goals and the creation of ethnic conflict in the Islamic world was that which crystallized in the framework of the "environmental strategy" of the Zionist regime. After the fall of the Baath government in Iraq, the Kurdistan Region of Iraq has become one of the targets of the occupation regime of Jerusalem, which has caused significant problems for the axis of resistance until today. This research was carried out with the aim of investigating the relations between the Zionist regime and the Kurdistan region of Iraq, and the challenges that these relations have created for the axis of resistance in a descriptive-analytical way.
- اسماعیل زاده امامقلی یاسر و احمدی فشارکی(1395)." داعش و امنیت ایران با تکیه بر مکتب کپنهاگ". فصلنامه پژوهش¬های راهبردی سیاست، سال پنجم، شماره18
- بوزان، باری و اولی ویور، (1388)." مناطق و قدرتها". ترجمه: رحمان قهرمانپور، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
بوزان، باري (1378)." مناطق و قدرتها: ساختار امنيت بين الملل". ترجمه رحمن قهرمانپور، تهران : پژوهشكده مطالعات راهبردي.
-بوزان، باری(1390)." مردم، دولت¬ها و هراس". ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران؛ پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- داداندیش، پروین و ولی کوزهگرکالجی، (1389). "بررسی انتقادی نظریه مجموعه امنیتی منطقهای با استفاده از محیط امنیتی منطقه قفقاز جنوبی". فصلنامه راهبرد، سال 19، شماره 56، صص 107-73.
- کرمزادی، مسلم و فهیمه خوانساریفرد، (1391). "دولتسازی در قفقاز جنوبی؛ شکستها و موفقیتها". فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 78، صص 166-137.
- سازمند بهاره و مهدی جوکار، (1395). "مجموعه امنیتی منطقهای، پویشها و الگوهای روابط کشورهای حوزه خلیج فارس". فصلنامه ژئوپلیتیک، سال 12، شماره 2، صص 177-151
- طاهری، ابوالقاسم و عبدالمجید سیفی، (1393). "امنیت انرژی و نظریه مجموعه امنیتی منطقهای". فصلنامه سیاستپژوهی، سال 1، شماره 1، صص 151-129.
- عبدالهخانی، علی، (1389)، نظریههای امنیت، تهران: انتشارات ابرار معاصر.
-قیصری، نوراله، (1393). "مکاتب امنیتی؛ نقدهای موجود و ضرورت طرح نگرش نوین". فصلنامه آفاق امنیت، سال 7، شماره 22، صص 56- 27.
-حیدری قاسم(1399). "استقلال خواهی کردها و راهبرد اسرائیل و آمریکا در تضعیف تمامیت ارضی ایران". فصلنامه مطالعات بین المللی، تابستان 1399، شماره 65 . ص: 115-87.
- Porter Lizzie(2023). “Islamic Resistance in Iraq appears to be responsible for attacks in the countryandthere’snoendinsight”.Availablein:https://www.atlanticcouncil.org/blogs/menasource/islamic-resistance-in-iraq-israel-hamas. Access date: 22, November, 2023.
- Parello-Plesner Jonas & at al(2017). “A Report from the Kurdish Independence Referendum: Perspectives and Policy Implications for Stabilizing Iraq After ISIL”. “School in Christian Town of Bartella named after Iran’s Ayatollah Khomeini,” Kurdistan 24, September 18, 2017, http://www.kurdistan24.net/en/news/7a58aa6f-5d30-4b8a-84d6-fbfe63161891.
- Salami Mohammad(2023). “Iran's goals and strategy for expelling Kurdish opposition groups in the Kurdistan region of Iraq”. Availablein: https://cfri-irak.com/en/article/irans-goals-and-strategy-for-expelling-kurdish-opposition-groups-in-the-kurdistan-region-of-iraq-2023-09-13. Access date: 13, September, 2023.
- Chomani Kamal(2022). “Big brother is watching: Evolving relations between Iran and the Kurdistan Region of Iraq”. Availablein: https://www.jstor.org/stable/resrep40281. Access date: 1, Mar, 2022
-Azizi Hamidreza(2024). “IRAN AND GAZA IN REGIONAL PERSPECTIVE: WINNING THE BATTLE,BUTLOSINGTHE WAR?”. Availablein: https://www.clingendael.org/publication/iran-and-gaza-regional-perspective-winning-battle-losing-war. Access date: 05, mar, 2024.
- Halabi Bachar(2023). “Baghdad, Erbil deal expected within weeks: Minister”. Availablein: https://www.argusmedia.com/en/news-and-insights/latest-market-news/2445624-baghdad-erbil-deal-expected-within-weeks-minister. Accessed on: 05/04/2023.
- Khder Aga Ahmed(2023).” The Impact of Financial Globalization on Economic Growth in the Kurdistan Region of Iraq: An Empirical Investigation”. Available in: https://www.researchgate.net/publication/377577386_The_Impact_of_Financial_Globalization_on_Economic_Growth_in_the_Kurdistan_Region_of_Iraq_An_Empirical_Investigation. Accessed on:6, December, 2023.
- Hussein Muhammad(2022). “Israel will use the Kurds as a tool, yet Turkiye still normalised relations”. Available in: https://www.middleeastmonitor.com/20220811-israel-will-use-the-kurds-as-a-tool-yet-turkiye-still-normalised-relations. Accessed on: 11, August, 2022.
-Rubin Michael(2023). “Israel Should Openly Support the PKK”. Available in: https://www.aei.org/op-eds/israel-should-openly-support-the-pkk. Accessed on: 17, October, 2023.
- Akhavan Kazemi, M., et.al. (2018). “Analysis of the relationship between Israel and Iraqi Kurdistan and its Security Consequences for the Islamic Republic of Iran”. Research Journal of the Islamic Revolution, 8(27), 19-40. (In Persian).
- Iordache Ruxandra(2024). “Middle East crisis: Houthis say U.S., U.K. will pay a ‘heavy price’ after Yemen strikes”. Available in: https://www.cnbc.com/2024/01/12/live-updates-latest-news-on-the-middle-east-and-the-red-sea-crisis.html. Accessed on: 12, jan, 2024.
- Council Atlantic(2023).” Twenty questions (and expert answers) about Iran one year after Mahsa Amini’s death”. Available in: https://www.atlanticcouncil.org/blogs/new-atlanticist/twenty-questions-and-expert-answers-about-iran-one-year-after-mahsa-aminis-death. Accessed on: 13, September, 2023.
- Sharp Alexandra(2024). “U.S. Launches Retaliatory Strikes on Iran-Linked Targets in Iraq, Syria”. Available in: https://foreignpolicy.com/2024/02/02/us-iran-irgc-strike-syria-iraq-israel-farmers-unions-france-protests. Accessed on: 2, September, 2024.
- Bahrani Wesam(2024). “For regional security, Zionist presence in Erbil and US occupation of Iraq must end”. Availablein: https://www.presstv.ir/Detail/2024/01/22/718684/regional-security-zionist-presence-erbil-us-occupation-iraq-end. Accessed on: 22, January, 2024.
Armenia’s Peripheral Security Threats and Challenges in the Post-Cold War Era
Geghard Mansouriyan1, Bashir Esmaeili2*, Masoud Jafarinejad3
|
Received:2024/08/27 Accepted:2024/12/01 |
| Research Article |
Abstract
Keywords: Armenia, Karabakh; Post-war period, Pan-Turkism
|
[1] International Relations Student, Islamic Azad University, Shahreza Branch, Shahreza, Iran: geghard2002@yahoo.com
[2] Assistant Professor, Department of International Relations, Islamic Azad University, Shahreza Branch, Shahreza, Iran: bashir_esmaeili@yaho.com
[3] Associate Professor, Department of Political Science, Islamic Azad University, Isfahan Branch (Khorasgan), Isfahan, Iran: Pegah420ma@yahoo.com
تهدیدات و چالش های امنیتی پیرامونی ارمنستان در دوران پسا جنگ سرد
|
[1] دانشجوی روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شهرضا، ایران.geghard2002@yahoo.com
[2] استادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شهرضا، ایران. (نویسنده مسئول).bashir_esmaeili@yaho.com
[3] دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان ( خوراسگان)، اصفهان، ایران Pegah420ma@yahoo.com
مقاله پژوهشی | تاریخ دریافت: 06/06/1403 تاریخ پذیرش: 11/09/1403 |
چکیده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کشورهای مستقلی پا به عرصه بین الملل نهادند و این کشورها علاوه بر چالش های دوران حکومت سوسیالیستی با مسایلی نوینی در نظام سیاسی جدید مواجه گردیدند. کشور ارمنستان نیز از جمله آن کشورهای تازه استقلال یافته ای بود که با تهدیدات امنیتی از قبیل ایدئولوژی پان ترکیسم در میان همسایگان خود مواجه شد. مناقشه بر سر منطقه قره باغ میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان ، عدم روابط دیپلماتیک با ترکیه و مسدود نمودن مرز های مشترک با آن کشور، تهدید به حمله نظامی از سوی ترکیه و ادعا ارضی جمهوری آذربایجان نسبت به سرزمین های ارمنستان نمونه هایی از تهدیدات امنیتی علیه آن کشور می باشد. پژوهش پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از نظریه رئالیسم تدافعی تدوین گردیده است. پرسش اصلی پژوهش بر این مبناست که تهدیدات و چالش های امنیتی ارمنستان پسا جنگ سرد کدام است؟ فرضیه پژوهش نیز عبارت است این که مناقشه قراباغ، مسدود بودن مرز های پیرامونی ارمنستان و تلاش برای گسترش ایدئولوژی پان ترکیسم از مهمترین مصادیق تهدیدات امنیتی پسا جنگ سرد می باشد.
واژگان کلیدی: ارمنستان، قره باغ؛ دوران پساجنگ، پان ترکیسم |
منصوریان؛ گقارد، اسماعیلی؛ بشیر ، جعفری نژاد؛ مسعود(1403). تهدیدات و چالش های امنیتی پیرامونی ارمنستان در دوران پسا جنگ سرد. فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی، شماره 61، صفحات 96-81. |
مقدمه
با پایان جنگ سرد در عمل نقشه جغرافیایی سیاسی جهان در حوزة آسیای مرکزی، قفقاز و اروپایشرقی شکل جدیدی به خود گرفت؛ کشورهای جدیدی بر روی نقشه جغرافیایی سیاسی جهان نمایان شدند و در پی آن شرایط جدید سیاسی و ژئوپلیتیک نیز در منطقه حکم فرما شد. در میان مناطق مستقل شده از اتحاد جماهیر شوروی، قفقاز جنوبی با موضع ویژه خود در حوزه امنیتی و ژئوپلیتیکی حائز اهمیت گردید.
قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای به واسطه ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی دایماَ به دنبال ایجا حوزه نفوذ در منطقه بوده و نگاه ویژه ای به آن منطقه دارند. در دوران شوروی سوسیالیستی قفقاز جنوبی به عنوان منطقه ای حائل و دفاعی در برابر ورود غرب و کاپیتالیسم به اتحاد جماهیر شوروی ایفای نقش می کرد.
کشور ارمنستان با پیشینه تاریخی طولانی یکی از کشور های قفقاز جنوبی با جغرافیای خاص به صورت کوهستانی و امتداد یافته از شمال به جنوب با عرضی کم می باشد. قرار گرفتن ارمنستان بین دو قدرت منطقهای یعنی ایران و ترکیه و مسائل تاریخی ملت ارمنی و روابط آن با ترکها تاثیر بسزایی بر دیدگاه امنیتی ارامنه برجا گذاشته است. در این میان نسل کشی یک ونیم میلیون ارمنی در سال های 1914-1918 و از دست دادن بخش ارمنستان غربی شامل مناطق قارص، وان و کوههای آرارات، تهدید به حمله نظامی ترکیه در سالهای اولیه دهه نود میلادی که با موضع شدید روسیه روبرو شد.
به علاوه مسدود نمودن مرزهای پیرامونی ارمنستان و عدم روابط دیپلماتیک بین ایروان و آنکارا چالشی جدی در حوزه امنیت ارمنستان می باشد. مناقشه در منطقه قره باغ میان دو جمهوری ارمنستان و آذربایجان که با جنگ های طولانی در آن منطقه مواجه گردید و ادعا اراضی آن جمهوری از ارمنستان از دیگر تهدیدات امنیتی علیه ارمنستان محسوب می شود. به باور ارامنه مسبب اصلی تهدید های مطرح شده ایدئولوژی پا ترکیسم و گسترش آن می باشد.
تحولات سال های اخیر منطقه ای همچون بحران سوریه و جنگ داخلی ، ناکامی ارامنه در مناقشه قراباغ ، حضور رژیم اسرائیل در جمهوری آذربایجان و فروش گسترده تسلیحات به آن جمهوری، از دیگر چالش های جدی امنیتی علیه ارمنستان می باشد.
در این پژوهش با بهره گیری از نظریه رئالیسم تدافعی ، به شیوه توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که تهدیدات و چالش های امنیتی ارمنستان در دوران پسا جنگ سرد کدامند؟ فرضیه بدین منوال است که تهدیدات امنیتی پیش روی ارمنستان ناشی از ایدئولوژی پان ترکیسم در دوران پسا جنگ سرد می باشد.
1-نظریه رئالیسم کلاسیک
ماکیاولی نخستین رئالیسم (واقعگرای) مطرح سیاسی می باشد. نظریه رئالیسم را می توان در نظرات سیاسی وی یافت .در حقیقت از تحلیل او از روابط میان دولتها در نظام ایتالیایی قرن شانزدهم. بر اساس مشاهدات وی از رویه سیاسی زمان شکل می گیرد؛ تاکید او بر لزوم اتخاذ معیارهای اخلاقی متفاوت از معیارهای افراد از سوی فرمانروا برای تضمین بقا دولت، توجه او به قدرت و این فرض او که وجه مشخصه سیاسی،تعارض منافع است، دیدگاه بدبینانه او نسبت به سرشت بشر، جملگی به وضوح او را در چهارچوب واقع گرایی قرار می دهد (مشیرزاده، 1393: 76، 77).
تامس هابزنیز دیگر نظریه پرداز مهم در رئالیسم کلاسیک می باشد. وی با بدینی به ذات بشر به امکان تغییر بنیادین رفتار انسانها باور نداشت. او هم مانند ماکیاولی اخلاق را از حیات جدا میکرد. وی نیز بر آن بود که «قبل از اینکه اسم عادل و ظالم جایی داشته باشند باید نوعی قدرت قهری وجود داشته باشد». هابز روابط بین الملل را در «وضعیت طبیعی» تلقی میکرد که در آن «قانون جنگل» حاکم است (مشیر زاده، 1393: 78).
رئالیستها (واقعگرایان) بر قدرت، به عنوان عامل اصلی در سیاست بینالملل تاکید میکنند و هر دولتی مجاز است که از هر وسیلهای که او را به هدفشمیرساند استفاده کند؛ به عبارت دیگر، سیاست بین الملل جنگ برای قدرت است. (ابراهیم فر، 1391: 49). رئالیسم دولتها را بازیگران اصلی صحنه سیاست بین الملل تلقی کردهاند. آنها ضمن تاکید بر موضوع امنیت معتقدند که چنانچه دولت نتواند امنیت خود را حفظ کند، قادر به انجام هیچ کاری نخواهد بود (قوام، 1388: 357).
1-1-نئورئالیسم
نظریه پردازان نئورالیسم تلاش گسترده ای برای علمی کردن رئالیسم در اواخر دهه70 میلادی آغاز نمود. در طول دهه 1980، نئورئالیسم (که گاه رئالیسم نو یا رئالیسم ساختاری نامیده می شود)، در سایه نفوذ نظر والتز ودیگران، گسترش یافت.کنت والتز، در کتاب مهم خود با نام تئوری سیاست بین الملل(1997)، اصرار دارد که برای درک بهتر رفتار نظام بین الملل، باید با مطالعه نظام و سپس مطالعه اجزای نظام یعنی بازیگران، آغاز به کار کنیم. واقع گرایان ساختاری استدلال میکنند که دولت، قدرت و امنیت، مفاهیم مرکزی هستند که در این مورد با رئالیستهای کلاسیک هم عقیده هستند. (ابراهیمی، 1391: 73).
نئورئالیسم معتقدند که نظام بینالملل آنارشیک است، این آنارشی البته به معنای بینظمی و هرج و مرج بینالمللی و عدم رفتار الگومند و همچنین به معنای جنگ تمام عیار و مناقشه عریان و مستمر نیست، بلکه منظور از آنارشی، نوع اصل نظام بخش و تنظیم کننده است. نظام بینالملل از واحدهای سیاسی مستقلی تشکیل شده است که فاقد یک اقتدار مرکزی حاکم بر آنهاست.
پس بی نظمی یا آنارشی یعنی فقدان حکومت مرکزی نظام بین الملل که موجب انباشت قدرت را برای بقا به دولت تحمیل میکند. بدین ترتیب نوواقع گرایی سطح تحلیل را نظام بینالملل قرار میدهد و معتقد است که ساختار نظام بینالملل نوع و قواعد بازی را مشخص میکند. (فیروز آبادی، 1395، 35).
بر خلاق واقع گرایی کلاسیک که بهره گیری از زور را یکی از مختصات طبیعی سیاست بین الملل می داند، تو واقع گرایی تمایل چندانی به استفاده از زور نشان نمی دهد. نوع واقع گرایان علاوه بر توجه به تعارضها و ستیزها، به همکاری ها نیز عنایت دارند. (قوام، 1390، 85، 89)
نئورالیسم بر این باورند که دولتها بدون در نظر گرفتن مسائل داخلی، مبادرت به سیاست گذاری خارجی نموده رفتار خویش را در چهارچوب یک ساختار تنظیم می کنند. در فرایند جهانی شدن تغییر در بازیگران دولت حاصل نخواهد شد و موضوع مبارزه برای قدرت سیاسی را میان دولتها منتفی نمی سازد و استفاده زور همچنان در کانون توجهات سیاست بین الملل است. (قوام، 1388، 372)
نوواقع گرایی تمایل چندانی به استفاده از زور نشان نمیدهد، بر خلاف رئالیسم کلاسیک که بهره گیری از زور را یکی از ویژگی های طبیعی سیاست بین الملل می داند. نوع واقع گرایان علاوه بر توجه به تعارضها و ستیزها، به همکاریها نیز عنایت دارند. (قوام، 1392: 85، 89).
2-نظریه رئالیسم تدافعی
«جک اسنایدر1» و «استفان والت2» از نظریه پردازان واقع گرایی تدافعی هستند. تاکید والت بر اهمیت «موازنه تهدید3» به جای موازنه قدرت است؛ در واقع ازنظر او، صرف قدرت مهم نیست، بلکه سایر عوامل هم مهم هستند. در واقع از نظر والت، برداشتهای دولتها از یکدیگر مهم است. هر چه دولتها تجاوزکارتر باشند احتمال اینکه دولتهای دیگر علیه آن موازنه سازی را در پیش گیرند، بیشتر است .
دولتها در برابر هر قدرتی موازنه ایجاد نمیکنند، بلکه موازنه در برابر دولت هایی صورت میگیرد که قدرت آنها از منظر دولت ایجاد کننده موازنه، تهدید کننده باشد. بر این اساس از دیدگاه والت، صرف عنصر قدرت سبب ایجاد رفتار توازن گرا نمیشود و موازنه تهدید مفهومی جامعتر و با قدرت تبیینکنندگی بالاتر، برآورد می شود.(Valt,1985:5-13)
در رئالیسم تدافعی دغدغه امنیت اساسی ترین مسئله است. نگاه رئالیستهای تدافعی نگاهی کاملاً امنیتی است، مطالعات روابط بین الملل را به سمت امنیتی شدن سوق داده و در واقع رویکرد در صدد پاسخ به معمای امنیت در نظام آنارشیک بینالمللی برآمدند. (Kiyshney,,2010,2)تدافعیها براین باورند که مخاصمه در برخیشرایط اجتناب ناپذیر است، زیرا دولتهای متجاوز و توسعه طلبی وجود دارند که نظم جهان را به چالش میکشند و نیز کشورها تنها در راستای تعقیب منافع ملی خود ممکن است درگیری با دیگر کشورها را اجتناب ناپذیر کنند. (ترابی، 1388: 26).
3-ایدئولوژی پان ترکسیم
بسیاری از پژوهشگران و علاقهمندان به مسائل غربآسیا در مطالعه پانترکسیم و رابطه آن با ترکیه، دارای دو برداشت نادرست هستند. اولا اینکه میان پان ترکسیم و سایر مفاهیم مربوطه تفاوت قائل نمیشوند. دوم اینکه در برقراری رابطه میان پان ترکسیم و دولت ترکیه به ویژه در دوران آتاتورک دچار اشتباه میشوند.
در رابطه با برداشت نادرست رایج نخست باید به ذکر این نکته پرداخت که در مطالعات مربوط به ترکیه، به ویژه تا آنجا که به موضوع پان ترکیسم مربوط می شود باید سه مفهوم اساسی را از یکدیگر جدا ساخت.
نخست، مفهوم ناسیونالیسم ترک که به ایدئولوژی ملیگرایانه رسمی ترکیه در دوران آتاتورک و پس از آن اشاره میکند و هدف آن ایجاد یک دولت ملی ترک در بقایای امپراتوری عثمانی و هویت سازی ترکی در چهارچوب مرزهای آن بود.
دوم واژه پان ترکیسم که در ادبیات مربوطه به گرایش ملی گرایی رمانتیک، به آن گروه از نخبگانی اشاره میکند که در پی ایجاد یک دولت واحد متشکل از ترکیه و مردمان ترک تبار منطقه هستند. (احمدی، 1388).
مرحله اولیه پان ترکسیم فعال که در امپراتوری عثمانی در اوایل قرن بیستم شروع شد، به سرعت توسعه پیدا کرد و طی روزهای نهایی و به دنبال آن فروپاشی امپراتوری به یکی از اوجهای خود رسید (لاندو، 1386: 63). فرصت تاریخی پان ترکیسم اندکی قبل از جنگ جهانی اول و در جریان آن فراهم آمد، یعنی هنگامی که گروه با نفوذی از ترکهای جوان که در باب سرنوشت عثمانی قدرت تصمیمگیری داشتند، پان ترکیسم را به عنوان اصل راهنمای سیاست دولت برگزیدند. (لاندو، 1386: 86).
نظریهپردازان پان ترکسیم از آقچورا گرفته تا عزت علوی «در ترک یوردو» شدیداً اصل عثمانیگرائی را مورد انتقاد قرار میدادند.آنان میگفتند امپراتوری عثمانی دارد رو به زوال می رود و نه فکر همبستگی خلاف جریان تاریخ بین عناصر مختلف و نه عقاید کهنه مذهبی خواهند توانست آن را نجات بدهد.
ترکیه عثمانی که از جنگهای پی در پی خسته شده، اینک تحت نفوذ غربیان اشاعه دهنده فساد، دچار انحطاط گردیده است و جز با نیروی خودش نمیتواند سر بلند کند. بنابراین جز توسل به ترک گرایی (پان ترکسیم) راه نجاتی موجود نیست. (واند، 1369: 70).
پان ترکسیم به لحاظ ماهیت ، یک ایدئولوژی نژاد پرستانه است، در عین حال جنبشی الحاق گرایانه نیز هست، نوشتههای پان ترکها و عمل رهبران آنها حاکی از این است که الحاق سایر زمین های دارای جمعیتهای ترک زبان از اهداف عمده پروژه پان ترکی بوده است. پان ترکسیم به همان اندازه که یک ایدئولوژی نژادگرایانه است، به شدت رمانتیک و تخیلی نیز هست! ایجاد یک امپراتوری رویایی از دل اروپا تا چین، و استفاده از نمادهایی چون گرگ خاکستری (بوز کورت) در نشریات و تبلیغات گروههای پان ترکسیم- نظیر حزب حرکت ملی- نمونه این رمانتیسم و تخیلی گرایی است. (لاوند، 1386: 15)
موانع بسیاری در پیشبرد پروژه پان ترکسیم در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی وجود دارند. با وجود همراهی همیشگی جمهوری آذربایجان با برنامههای محافل پان ترکی در ترکیه و با اینکه باکو و نخبگان پان ترکسیت در حکم کاسه داغ تر از آش! عمل میکنند؛ سایر جمهوریهای آسیای مرکزی چندان تمایلی به سیاستهای پان ترکی نشان نمیدهند. (احمدی، 1388)
پان ترکسیم نیز، مانند صهیونیسم، به دلیل خاستگاه واحد یهودی، زایشی همزمان با آن، همراستایی با غرب، اسلام ستیزی، نژلد پرستی، الحاقگرایی و اهداف مشترک با صهیونیستها، همزاد ایدئولوژیک صهیونیسم است، تأثیر ویژه عنصر یهودی در تدوین این ایدئولوژی نژاد پرستانه از سطح نظریهپردازی ساده امثال کوهن، وامبری و لوملی دیوید فراتر میرود. (برزوی،1393: 86).
4-تهدیدات همسایگان
1-4-جمهوری آذربایجان
قراباغ یا آرتساخ بخشی از منتهی اله شرقی سرزمین ارتفاعات ارمنستان بزرگ، در جنوبی ترین نقطه قفقاز واقع شده و سواحل شرقی دریاچه سوان در غرب، رود ارس در جنوب، کرانه های دشت مغان در شرق و دامنه های جنوبی کوه های مراو از سلسله جبال ارمنستان در شمال، سرحدات طبیعی آن را تشکیل می دهند. جامعه شناسان معتقدند که شرایط اقلیمی موطن هر قومی تاثیری به غایت مهم در روند تکامل آن دارد.
سلسله جبال ارمنستان و دره ها و دامنه های حاصل خیز محصور در آن هم، که از ایام دور موطن نژاد هندواروپایی بود، نقش اشکار در روند پیشرفت و تعالی تمدن انسان ، که سرنوشت آرمنوئید را نیز رقمی زنده داشته است. ناگورنو قراباغ یا قره باغ کوهستانی فعلی با مساحت حدود 4400 کیلو متر مربع در جنوب شرقی قفقاز واقع شده است ، پایتخت خود مختار شهر استپانکارت (خانکندی)بوده است، قراباغ دارای پنج منطقه عمده است. مارتاکرت، عسکران، مارتونی، شوشی و هدروت می باشد. (اراکلیانس، 1395).
پس از تصرف قفقاز جنوبی توسط بلشویک ها در سال 1921 م دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان همراه با سایر ارگانهای حکومتی جمهوری، تصمیم بر ضد الحاق قراباغ به جمهوری ارمنستان گرفتند و هشدار دادند که در غیر این صورت مسئول عواقب آن نخواهند بود. به عبارت دیگر روسها را به امکان بروز نا آرامی هایی تهدید کردند.
دفتر کمیته مرکزی قفقاز در 5 ژوئیه 1921 م تصمیمی مبنی بر احاله وضوع به کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه گرفت، اما نمایندگان ارامنه در کمیته پیشنهاد تجدید نظر احاله موضوع به کمیته مرکزی را دادند. نه تنها این پیشنهاد مورد پذیرش قرار گرفت، بلکه در همین جلسه با واگذاری قراباغ به آذربایجان نیز مورد موافقت گردید. بدین ترتیب از لحاظ رسمی موضوع قراباغ مختومه اعلام شد (mkertehian,1990: 37)
اوایل سال 1988 در استپانکرات مرکز اداری قراباغ کوهستانی، رشته تظاهراتی به نفع الحاق منطقه به ارمنستان آغاز شد. در فوریه همان سال مجلس نمایندگان شورای قراباغ یعنی عالی ترین ارگان حکومتی منطقه خود مختار قراباغ کوهستانی به اتفاق آراء از شورای عالی جمهوری آذربایجان و شورای عالی ارمنستان خواست که برای خروج قراباغ از قلمو آذربایجان و الحاق آن به جمهوری ارمنستان اقداماتی لازم را به عمل آوردند.
یک دسامبر سال 1989 میلادی شورای عالی جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان و شورای ملی قراباغ کوهستانی در نشست مشترک خود به اتفاق آراء تصمیم اتحاد مجدد جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان و ناحیه خود مختار قراباغ کوهستانی را اتخاذ کردند.(ماناسیان،2011 :121 ،119).
بالاخره پس از یک سال ، قراباغ بر خلاف سیاست چند سال اخیرش مبنی بر الحاق به ارمستان، خط مشی جدیدی در پیش گرفت و در 2 سپتامبر 1991 خود را تحت عنوان جمهوری مستقل اعلام داشت. با عقب نشینی تدریجی نیرو های نظامی روسیه از منطقه و جمهوری آذربایجان انبوهی از تسلیحات مدرن به دست نیرو های متخاصم افتاد. به نحوی که استپاناکرت پایتخت قراباغ تحت آتش توپخانه و آتش بار موشکهای آذری ها قرار گرفت(بیات، 1371: 93) و با حمله زمینی نیرو های نظامی جمهوری آذربایجان به قراباغ و دفاع از خود ارمنیان و کمک جمهوری ارمنستان به ساکنان آن منطقه موجب آغاز جنگی چهار ساله در منطقه گردید جنگی که با عدم قبول تعیین حق سرنوشت و پیشینه تاریخی ساکنان آن منطقه از طرف جمهوری آذربایجان ویدئولوژی پان ترکسیم منشآت می گرفت.
برای مثال، تغییر توزان قدرت جنگ قراباغ علیه جمهوری آذربایجان باعث شد دولت وقت ترکیه در سال 1992 ضمن هشدار به ارمنستان ، بخشی از نیرو های نظامی خود را به جمهوری نخجوان اعزام و تهدید به مداخله جدی نماید. این تحرکات، باعث واکنش شدید مقامات روسیه و فرمانده کل نیرو های جامعه مشترک المنافع و هشدار به ترکیه گردید.فرمانده مذکور اعلام نمود «هرگونه مداخله خارجی در قراباغ منجر به درگیری بزرگ نظامی خواهد شد»(بنی هاشمی ، 1388).
ارتش جمهوری آذربایجان همچنین شهر های مرزی ارمنستان را مورد تجاوز قرار داد، که کشور تازه استقلال یافته ارمنستان وارد جنگی خونین با خود نمود که تا سال 1994 به طول انجامید و موجب کشته و آواره شدن هزاران نفر گردید . نبرد های دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان 30 سال ادامه داشته و همکنون با تصرف آن منطقه توسط آذربایجان و خروج 120 هزار ارمنی از قراباغ و ورورد به ارمنستان آینده نامعلومی رقم زده است که یکی از جدی ترین تهدید امنیتی ارمنستان پی جنگ سرد و فروپاشی شوروی بوده است.
2-1-4-حضور رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان
امروزه رژیمصهیونیستی و جمهوری آذربایجان در تمام زمینه های امنیتی – سیاسی، اقتصادی و فرهنگی روابط بسیار خوبی دارند. به شکلی که «آریه گات4» دبیر اجرایی کنگره آذربایجانی های اسرائیل می گوید: «هیچ کشوری در اور آسیا و قفقاز، روابطی نزدیک تر و گرم تر از[جمهوری] آذربایجان با اسرائیل ندارد» (امیر احمدیان، 1395).
اسرائیل موجودیت آذربایجان را در 25 دسامیر 1991 به رسمیت شناخت. در 6 آوریل 1992 دو کشور روابط دیپلماتیک خود را آغاز و در سال 1993 سفارت اسرائیل در باکو افتتاح شد. ولی علیرغم وعده های داده شده آذربایجان هنوز سفارت خود در تل آویو را ایجاد نکرده است. عدم افتتاح سفارت آذربایجان در تل آویو می تواند از یک سو نشانه عدم علاقه مقامات باکو به برانگیختن خشم ایران و از دیگر سو به خطر انداختن عضویت این کشور در سازمان همکاری اسلامی باشد (رادگودرزی، 1395).
از زمان ایجاد روابط دیپلماتیک ، ملاقاتهایی در سطوح مقامات عالی رتبه دو طرف در باکو و تلاویو برگزار شده است، با این وجود در بیشتر موارد این مقامات عالی رتبه اسرائیلی بوده اند که به باکو سفر نموده اند. در سال 1997 «نتانیاهو» به عنوان نخست وزیر وقت اسرائیل در اولین دور نخست وزیری خود با حیدر علی اف رئیس جمهور وقت آذربایجان در باکو دیدار کرد.
در سال 2009، شیمون پرز رئیس جمهور وقت اسرائیل به همراهی سه وزیر و 50 نفر از صاحبان صنایع اسرائیل به باکو سفر کرده و با الهام علی اف رئیس جمهور جدید ملاقات کردند. سپس در 2010 ایهود الموت نخست وزیر جدید اسرائیل به باکو سفر کرد وزیر خارجه اسرائیل او یگدور لیبرمن سه بار در بین سالهای 2010 تا 2014 از باکو دیدن کرد. در سپتامبر 2014 موشه یالون وزیر دفاع اسرائیل عالیرتبه ترین مقام نظامی اسرائیل بود که عازم باکو شد (رادگودرزی، 1395).
هدف اسرائیل از گسترش دامنه ی مناسبات خود با آذربایجان جدای از مسئله یهودیان این کشور حضور در صنایع نفت این جمهوری است. حضور قوی رژیم صهیونیستی در این منطقه موجب تثبیت موقعیت اسرائیل برای رسیدن به اهدافش در منطقه خواهد بود . در این بین با توجه به موقعیت ژئوپولتیک، ژئواستراتژیک جمهوری آذربایجان ، این کشور برای اسرائیل از جهات مختلف حائز اهمیت است (http://peasc.org) .
واردات نفت از آذربایجان از منافع مهم اسرائیل است. بخش عظیمی از نفت مصرفی اسرائیل (حدود 40%) یا از خود جمهوری آذربایجان و یا از طریق آذربایجان از راه خطوط لوله باکو- تفلیس- جیهان وارد می شود، بهطوری که حتی شرکت ملی نفت جمهوری آذربایجان در استخراج نفت شمن اویل در سواحل آشدود سهم داشت.
یکی از مهم ترین اهداف سیاست خارجی در نگاه دولت آذربایجان بازپس گیری مناطقی است که در جنگ قراباغ در اوایل دهه 1990 از دست داد. آذربایجان به دلیل همین روابطش با اسرائیل است که معتقد است در صورت شکست مذاکرات دیپلماتیک اقدام نظامی غیر محتمل نیست و برای چنین رویارویی آماده می شود (لیندت استرائوس، 1394).
پایگاه خبری «لراگیر» ارمنستان با اشاره به مصاحبه یوسی کوهی رئیس موساد در رابطه با سفر نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به باکو می نویسد: به گفته رئیس موساد سفر نتانیاهو به باکو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. وی ابراز امیدواری کرده است که در سفر یادداشت تفاهم میان سرویس های امنیتی دو طرف امضاء شود.
همچنین از فروش سیستم های امنیتی پیشرفته به جمهوری آذربایجان خبر داده است.اسرائیل پایگاه های بسیاری در جمهوری آذربایجان دارد که بعضی از این پایگاه ها در کناره های مرزی ایران قرار دارند(احمدی، 1391: 349). اسرائیل هشتمین فروشنده سلاح در جهان است و جمهوری آذربایجان پس از هند و کره جنوبی سومین خریدار تسلیحات نظامی از اسرائیلمی باشد. این تسلیحات خریداری شده بیشتر سیستم های موشکی، ماهواره ای، هواپیماهای بدون سرنشین می باشند (دادگر، بی تا). ارتقا جنگنده های سوخو 25 جمهوری آذربایجان توسط شرکت نظامی Elbit اسرائیل گامی دیگر در همکاری نظامی دو کشور است (www.mehrnews.com)..
پیشتر رافائل هاربز سفیر اسرائیل در باکو اعلام کرده بود که حجم همکاری تجاری و جمهوری آذربایجان در سال 2013 از چهار میلیارد دلار فراتر خواهد رفت. جمهوری آذربایجان کشوری مطمئن و مقرون به صرفه در امور سرمایه گذاری اسرائیل است. اسناد ویکی لیکس سخنان رئیس جمهور آذربایجان الهام علی اف را در سال 2011 منتشر نمود که او با اعلام این که روابط آذربایجان با اسرائیل مانند آیسبرگ5است. این سخنان ماهیت روابط دو کشور را کاملاً مشهود می کند(احمدی، 1393: 349، 351) .
همانطور که نوواقع گرایی می گوید ماهیت نظام بین الملل آنارشیک است و قدرت فائقه ای برای مدیریت مناقشات جهانی وجود ندارد. بدین منوال است که رژیم صهیونیستی کوشیده است تا با نزدیک شدن به کشورهای پیرامونی جمهوری اسلامی ایران مثل آذربایجان، مدل ایران در مهار نیابتی اسراییل توسط محور مقاومت را شبیه سازی کند.
آنچه به زعم مقامات رژیم صهیونیستی «حلقه آتش» نیروهای مقاومت پیرامون اسراییل برای مهار آن تعبیر شده است، اینک توسط رژیم صهیونیستی با نفوذ در کشورهای پیرامونی ایران تکرار می شود .اگر چه راهبرد جمهوری آذربایجان در همکاری با اسراییل بر مبنای فرضیه نوواقعگرایی قابل تفسیر است،اما از سویی دیگر عواقب برانگیختن نارضایی و خشم همسایه ای قدرتمند و وسیع مثل ایران، می تواند بر مبنای الگوی همین نظریه، در دراز مدت به ضرر جمهوری آذربایجان و امنیت ملی آن تمام شود.
4-1-3-منطقه نخجوان
منطقه نخجوان با وسعت 5500 کیلومتر مربع به صورت جمهوری خود مختار زیر نظر جمهوری آذربایجان قرار دارد. موقعیت جغرافیایی، نخجوان در 46/44 تا 8/46 طول شرقی و 50/38 تا 47/39 عرض شمالی واقع شده است (سازمان جغرافیایی نیرو های مسلح، 1389) در جنوب قفقاز و رود ارس واقع شده، از شمال و مشرق محدود به جمهوری ارمنستان است. طول مرزهای نخجوان با ارمنستان 224 کیلومتر است.
با ترکیه حدود 11 کیلومتر مرز مشترک دارد و با ایران در جنوب مرز مشترک 163 کیلومتری دارد. این جمهوری (نخجوان) طبق آمار، در ابتدای سال 2015 میلادی، بالغ بر 439800 نفر جمعیت داشته است و از نظر ترکیب قومیتی ، از کل جمعیت نخجوان حدود 1/99 درصد ترک، 15/0 درصد روس تبار و بقیه را سایر قومیت ها مانند کرد ها و گرجی ها تشکیل داده است (اعظمی ، 1395).
در 1604 میلادی، حین جنگ های ایران و عثمانی به دستور شاه عباس اول ارمنیان حوزه رود ارس، به خصوص منطقه نخجوان فعلی و دشت آرارات ، که بالغ بر سیصد هزار تن بودند، به جنوب رود ارس و سپس به داخل خاک ایران کوچ داده شوند. محله جلفای شهر اصفهان را ارمنیان شهر جلفا در کنار رود ارس به یاد موطن اصلی خود بنا کردند که تا به امروز نیز به همین نام معروف است (هوسپیان، 1387).
طبق آمار سرشماری سال 1913 ارمنیان 39/4 درصد جمعیت منطقه نخجوان را تشکیل می دادند اما با اضافه شده پناهندگانی که در 1915 میلادی برای نجات جان خود از قتل عام دولت عثمانی از ارمنستان غربی به منطقه نخجوان کوچ کردند شمار جمعیت ارمنیان ساکن در این منطقه افزایش یافت.
با آغاز جنگ جهانی اول و متعاقب آن انقلاب روسیه در 1917 میلادی، ارتش عثمانی وارد منطقه نخجوان شد ودر ادامه برنامه پاکسازی نژادی خود، که از دو سال قبل در ارمنستان غربی آن را به اجرا گذاشته بود، دست به کشتار ارمنیان منطقه نخجوان زد. این قتل عام ها منجر به آن شد که اکثر مناطق غربی نخجوان تقریباً خالی از سکنه ارمنی شود. با پایان جنگ بافت اجتماعی منطقه کاملاً تغییر کرد و ارمنیان نخجوان در وضعیت اقلیت قرار گرفتند(بارخوداریان، 1985: 108).
پس از شکست ارتش عثمانی از ارمنستان در مه سال 1918 میلادی و اعلام استقلال ارمنستان ، منطقه نخجوان جزئی از خاک ارمنستان شد اما در طی سالهای 1918-1920 میلادی جمهوری آذربایجان با کمک نظامی و مالی دولت عثمانی ، که عمال آن در منطقه همجوار جمهوری ارمنستان متمرکز شده و رهبری نیرو های جمهوری آذربایجان را علیه ارمنستان در دست گرفته بودند، دائماً اهالی آذری مناطق مختلف جمهوری ارمنستان، به خصوص ، منطقه نخجوان را علیه دولت مرکزی تحرک وآنان را مسلح می کردند (پاسدار ماجیان، 1369: 53).
به دنبال تحولات سیاسی و تغییراتی که در جمهوری های قفقاز ایجاد شد نخجوان هم جزیی از شوروی قرار گرفت که بعد ها با عقد پیمان مسکو در 21 مارس 1921، تمام مناطق تحت اشغال ترکیه، به غیر از منطقه نخجوان، به خاک این کشور ملحق و منطقه نخجوان نیز از خاک ارمنستان جدا شد و صورت منطقه ای خود مختار تحت نظارت آذربایجان درآمد (هوسپیان، 1378).
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های قفقاز جنوبی، کشور آذربایجان با مطرح نمودن اعداءی که منطقه نخجوان توسط دالان زنگزور ارمنستان از سرزمین مادری خود جدا شده است. که به آن برونگان (برون بوم) 6می گویند، در رابطه با تعریف چنین وضعیتی (برونگان) که دره میر حیدر، نخستین جغرافیدان سیاسی ایران ارائه کرده است استناد می کنیم:
برونگان را مناطقی می داند که توسط خاک کشور همسایه از سرزمین اصلی خود جدا افتاده اند و در نتیجه برای اداره آن ها نیاز به ترتیبات خاصی است (میر حیدر، 1386: 28).
جمهوری آذربایجان با انتقال تسلیحات نظامی و مهمات به منطقه نخجوان از طریق خاک ایران و انباشت نیرو های نظامی وضعیت بسیار خطرناکی ایجاد کرده است (احمدی، 1393: 104) آن کشور که با ترکیه پیمان استراتژیک نظامی دارد همکاری تنگاتنگی در مسائل نظامی پیش رو گرفته است. مستشار ها و تسلیحات سنگین نظامی را از قبیل سیستم های موشکی وارد نخجوان نموده که تهدیدی جدی برای امنیت ارمنستان الخصوص ایروان که فاصله کمی تا آن منطقه دارد محسوب میشود.(www.louysworld.com) در سال 2020 رزمایش گسترده ی جمهوری آذربایجان و ترکیه در آن منطقه برگزار گردید که بلافاصله حمله نیروهای آذری با کمک های مستشاری و تسلیحاتی ترکیه به قراباغ و مرز های ارمنستان رقم خورد. از بارز ترین تهدید امنیتی علیه ارمنستان می باشد.
4-1-4-کوریدور یا دالان زنگزور
مساله دالان زنگزور به عنوان نقطه مهم ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک که زمینه ساز بالقوه کشمکش منطقه ای و ترسیم دورنمای بحران است، با مبانی نوواقع گرایی طابق نظری دارد؛همانگونه که در محتوای قرارداد آتش بس جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قسمت بالا بیان شد. بند نهم آن موافقتنامه آتش بس به صراحت بر ارتباط میان جمهوری خود مختار نخجوان و جمهوری آذربایجان متذکر شده است. اما در این بند هیچ گونه اشاره ای بر واژه «کریدور» و یا «گذرگاه» و «دالان» نشده است. محل عبور و ارتباط نیز نامشخص است. به همین ترتیب، ابعاد راه ارتباطی، تعداد و ترکیب نیروهای نوع تجهیزات و ارگان های سرویس مرزی روسیه نیز بر خلاف «بندهای دوم و ششم موافقتنامه» اشاره نشده است.
تفسیر و استدلال طرف آذری از بند نهم موافقتنامه این است که مراد از «ارتباطات بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خود مختار نخجوان»، یک دالان و گذرگاه ارتباطی است که از آن به نام «دالان زنگنه زور» یاد می کند. اما در مقابل، طرف ارمنی، تعریف کریدور در موافقتنامه آتش بس را فقط منحصر و محدود به «کریدور لاچین» می داند و به دلیل عدم صراحت و اشاره مستقیم در بند نهم به واژگانی مانند کریدور یا دالان، قائل به تعمیم چنین مفهومی به مسیر ارتباطی نخجوان به جمهوری آذربایجان از داخل خاک ارمنستان نیست. به عبارتی دیگر، طرف ارمنی معتقد است در موافقتنامه آتش بس تنها «بر رفع انسداد مسیرهای مواصلاتی اشاره شده است»، نه ایجاد یک گذرگاه، کریدور یا دالان.
در واقع، طرف ارمنی، لفظ و مفهوم کریدور را فقط برای کریدور لاچین می پذیرد و استنباط کریدور را از بند 9 موافقتنامه آتش بس ندارد و معتقد است این بند تنها بر گشایش مسیرهای ارتباطی تأکید دارد. اختلاف دیگر مربوط به محل عبور این مسیر ارتباطی (به تعبیر طرف ارمنی) و کریدور و دالان (به تعبیر طرف آذری) است. طرف آذری معتقد است به واسطه وجود زیر ساخت های ارتباطی از جمله شبکه ریلی و جاده ای دوران شوروی که از منطقه نخجوان به شهر مقری در مرز ایران و ارمنستان عبور می کند و از آنجا به جنوب جمهوری آذربایجان می رسد (مناطق فیضولی، جبرائیل و زنگیلان که در جنگ دوم قراباغ از کنترل ارامنه خارج شدند و به حاکمیت جمهوری آذربایجان برگشتند)، دالان زنگه زور قاعدتاً باید از مسیری عبور کند که از گذشته و دوران شوروی بین جمهوری آذربایجان و نخجوان وجود داشته است و نزدیک ترین و به صرفه ترین مسیر ارتباطی بین این دو بخش است.
اما در نقطه مقابل، طرف ارمنی معتقد است مسیرها و ظرفیت های دیگری برای تحقق این مسیر ارتباطی وجود دارد و عبور این مسیر ارتباطی و به تعبیر طرف آذری از شهر مقری در استان سیونیک و جنوب ارمنستان و در مجاورت مرز این کشور با ایران، به منزله از میان بردن یکی از مرزهای حیاتی و تنفسی ارامنه است. مخالفان دولت پاشینیان نیز از دالان زنگه زور به عنوان «دالان ترک» یاد می کنند و تحقق آن را به منزله تحقق آرزوهای دیرپای پان ترکیستی در سطح منطقه تعبیر می کنند. (کالجی، 1400).
جمهوری خود مختار نخجوان به عنوان یک کریدور راهبردی مهم برای ترکیه محسوب می شود، زیرا ترکیه از طریق نخجوان به قفقاز و آسیای میانه متصل می شود و از یک سوی دیگر نخجوان و آذربایجان را به اروپا وصل می کند. بدین ترتیب اهمیت لجستیک ترکیه در این مناطق افزایش یافته است. (www.ulduztoonsm.com).
5-1-4-حضور تروریست ها در مرزهای ارمنستان
یکی از تهدیدات جدید در قفقاز جنوبی که توانایی نا امن کردن کل منطقه و امنیت ارمنستان را با چالش روبرو کند، حضور تکفیری ها و تروریست های سوری در جنگ 44 روزه 2020 است.چندین روز قبل از آغاز جنگ در قراباغ تصاویر حضور نیروهای مسلح وابسته به ترکیه در راه اعزام به جمهوری آذربایجان در فضای مجازی دست به دست می شود. در همین رابطه«رادیو شام اف ام» در گزارش عنوان کرد که ترکیه شبه نظامیان سوری را به خدمت می گیرد تا به عنوان مزدور برای نیروهای نظامی آذربایجان علیه ارتش ارمنستان بجنگند. این رادیو با استناد به منابع آگاه گفت «نیروهای ترکیه یک مرکز جذب نیرو برای این منظور در شهر اشغالی عفرین در شمال حلب افتتاح کردند، گفته می شود انگار حقوق بالایی به این شبه نظامیان پرداخت می کنند». (www.snn.ir).
یک منبع محلی به این رادیو سوری گفته بود: ترکیه می خواهد ستیزه جویان وفادار به خود را به آذربایجان منتقل کند تا در ازای یک قرار داد شش ماهه قابل تمدید با حقوق ماهانه 2500 دلار، با ارتش ارمنستان وارد نبرد شوند. منابع دیگر گزارش دادند که سازمان اطلاعات ترکیه MIT اکنون یک واحد نیروهای ویژه ای هیأت تحریر الشام وابسته به القاعده را گرد آورده تا در آذربایجان مستقر کند. گفته می شود این واحد 300 نفری عملیات ویژه نیروهای مرزی را در مرز ارمنستان رهبری می کند. (www.tabnak.ir).
در این خصوص اردوغان هر گونه مشارکت کشورش در درگیری های قراباغ را رد می کند. با این حال بسیاری از تحلیلگران در رسانه های مختلف بحث می کنند که آنکارا با وجود این که هر گونه دخالت مستقیم در درگیری های قراباغ را رد می کند اما حداقل حمایت مستشاری و دیپلماتیک از باکو دارد. (www.irdiplomacy.ir).
سخنگویی وزارت امور خارجه روسیه ماری زاخارووا در واکنش به پرسش خبرنگاری در مورد امکان انتقال جنگجویان از سوریه به قراباغ برای نبرد به نفع یکی از طرف های مناقشه گفت: ما این اطلاعات معتبر را در اختیار داریم و بنابراین شما در این مورد حق دارید.(www.khabaronline.ir)همچنین یک مسئول وابسته به وزارت دفاع روسیه به نقل از وزیر دفاع روسیه گفت: ما نگران انتقال تروریست ها از خاورمیانه به قراباغ هستیم. (www.irna.ir).
رئیس جمهور فرانسه نیز در نشستی اعلام نمود که کشورش شواهدی در اختیار دارد که انتقال جنگجویان از سوریه به قراباغ توسط ترکیه را ثابت می کند. امانوئل مگرون که در اجلاس اتحادیه اروپا در بروکس سخن می گفت از ترک جنگجویان سوری از سوریه برای شرکت در مناقشه مسلحانه قراباغ تاکید کرد.(www.khabaronline.ir)..
دیده بان حقوق بشر سوریه، وابسته به مخالفان سوری با انتشار اطلاعیه ای مدعی شد که دست کم 28 مزدور سوری هوادار ترکیه طی نبردهای شش روز گذشته در منطقه قراباغ کشته شده اند. در این اطلاعیه تصریح شده که کشته شدگان بخشی از 850 مزدور سوری وفادار به آنکارا بودند. که از شمال حلب با ابتکار ترکیه برای یاری رساندن به نیروهای آذربایجان در نبرد قراباغ اعزام شده بودند. (www.jamaran.news)
در این خصوص، کارشناس مسائل بین الملل در مصاحبه با سایت رسمی خبرگزاری رسمی حوزه، حضور 3 هزار عنصر تروریست در قراباغ از سوریه را تلاش برای نا امن کردن منطقه و الخصوص مرزهای ایران را بیان می کند. که پیرو حضور رژیم صهیونیستی در آذربایجان می باشد.
2-4-ترکیه
1-2-4-تهدیدات مرزی و عدم روابط دیپلماتیک
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 چشم انداز سیاسی و ژئوپلیتیک اورآسیا دچار تغییر شگرفی شد. در منطقه قفقاز جنوبی به عنوان قلب این پهنه جغرافیایی ، سه جمهوری ارمنستان ، آذربایجان، گرجستان متولد شدند. ترکیه به عنوان همسایه پر نفوذ این جمهوری ها در 9 نوامبر 1991 جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخت و دو جمهوری دیگر را نیز یک ماه بعد یعنی در 16 دسامبر بدون هیچ تبعیضی، مورد شناسایی سیاسی قرارداد.
همان سال، اولین ارتباط سیاسی و دیپلماتیک دو کشور برقرار گردید. بعد از این دیدار هیاتی بلند پایه از ارمنستان روانه ترکیه شد تا راه های همکاری بیشتر در منطقه و بهره گیری از ظرفیت های موجود در بخش تجاری را بررسی کنند. (کربلایی زاده، 1390).
بعد از دیدار سفیر ترکیه از ارمنستان وی برای عضویت ارمنستان در سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه از لئون ترپتروسیان ، رئیس جمهور ارمنستان دعوت به عمل آورد. حضور تروپتروسیان در نشست سازمان همکاری اقتصادی منطقه دریای سیاه در سال 1992 نشان از عزم راسخ ارمنستان برای برقراری ارتباط سازنده با همسایه ترک خود داشت. روابط دو کشور همسایه به سرعت به سطح بالایی از همکاری نزدیک می شود تا جایی که برای احداث یک شبکه انتقال برق میان دو کشور مذاکراتی صورت گرفت.
اما با توجه به مناقشه قراباغ که نیروهای ارمنی پیروزی ها و پیشروی هایی داشتند، این وضعیت به یک باره روابط دو کشور را به بدترین شکل ممکن تغییر داد، در گام اول، ترک ها قرارداد انتقال برق را فسخ کردند تا روند برقراری دیپلماتیک میان دو کشور به بن بست برسد. سپس سردی روابط دو کشور به حدی رسید که ترک ها مرزهای خود را با ارمنستان بستند و روابط میان کشور به طور کامل قطع گردید.(کربلایی زاده، 1390).
منازعه قراباغ موجب شد که ترکیه درسال 92-93 میلادی ارمنستان را به حمله نظامی تهدید کند و تحرکاتی در مرز ایجاد کند که با واکنش سریع و قاطع روسیه روبه رو شد.آذربایجانی ها همواره از ترکیه خواسته اند که مرز مشترک خود را با ارمنستان همچنان بسته نگه دارد. دو رئیس جمهوری آذربایجان علی اف و عسگرف همواره به ترکیه هشدار می دادند که هر نوع فکر بازگشایی مرزها بین ارمنستان و ترکیه موجب آسیب و لطمه ی جدی به رابطه ی ترکیه و آذربایجان خواهد شد.
تصور جمهوری آذربایجان بر این پایه بوده که در صورت واردآمدن فشار همه جانبه به ارمنی ها، آنها از مطالبات خود در قراباغ دست خواهند کشید.(فرجی راد، 1389) گروه های ملی گرا در ترکیه نیز حاضر به مصالحه با ارمنستان نیستند . از نظر آنها ایجاد روابط خوب با ارمنستان، خیانت به منافع کشور متحد آنها یعنی جمهوری آذربایجان است (ارجمند، 1394).
در چنین شرایطی ارمنستان در محاصره جغرافیایی قرار گرفته است (از غرب به ترکیه و از شرق به جمهوری آذربایجان)، ارمنستان فقط با دو کشور جمهوری اسلامی ایران در جنوب و گرجستان در شمال ارتباط مرزی دارد. این امر مشخصاً در کوتاه ترین مسافت هزینه ترانزیتی این کشور را به مقدار توجهی افزایش داده است. برخی مطالعات این رقم را 20 تا 25 درصد ارزش اسمی یک کالا دانسته اند، چرا که ارمنستان مجبور است 95درصد کالاهای خود را از مسیر ترانزیتی گرجستان تامین کند، که با بازگشایی مرزهای ترکیه و ارمنستان این هزینه اضافی از بین خواهد رفت.(کبیریایی زاده، 1390).
سفر عبدالله گل رئیس جمهور وقت ترکیه به ایروان و سفر متقابل سرژ سرکیسیان رئیس جمهور وقت ارمنستان به آن کشور در سال 2008 که در چهارچوب دیدار های مقدماتی جام جهانی 2010 برگزار شد و به دپلماسی فوتبال معروف گردید.
به عنوان اولین سفر یک مسئول ارشد دو کشور در 73 سال گذشته ثبت شد، که فصل جدیدی را در مناسبات ترکیه و ارمنستان گشود، اوج روند عادی سازی روابط، اقدام وزیران خارجه وقت ترکیه و ارمنستان در امضاء موافقتنامه پنج ماده ای با میانجیگری سوئیس در سال 2008 بود که در آن بر عادی سازی مناسبات، بازگشایی مرز، شناسایی قرارداد قارص و بررسی مشترک؛ مساله کشتار 1915 ارامنه تاکید شده بود. دراین نشست، وزیران خارجه دو کشور، درباره مفاد دو موافقتنامه توافق کردند.
موفقتنامه اول در خصوص از سرگیری روابط دیپلماتیک و موافقتنامه دوم در باب توسعه مناسبات در حوزه ها و زمینه های مختلف است که هر یک دارای مفاد و بند های مختلفی می باشد. موافقتنامه های امضا شده توسط ترکیه و ارمنستان باید توسط پارلمان های این دو کشور مورد تایید قرار گیرد که تا کنون به دلیل اختلاف دیدگاهی دو طرف مسایلی چون نسل کشی و مناقشه قراباغ مورد تصویب پارلمان های دوکشور قرار نگرفته است و بعد از گذشت تقریباً ده سال این توافق نامه ها عملاً با شکست مواجه شده است (40:2009,torosgan).
2-2-4-نقش ایدئولوژی پان ترکیسم در تهدیدات امنیتی ارمنستان
تحولات بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی و تاسیس جمهوری هایترکنشین در آسیای مرکزی و قفقاز بار دیگر احساسات ملی گرایان ترک برای تاسیس امپراتوری توران را تحریک کرد. چنانچه تورگوت اوزال در ترکیه معتقد بود «ترکیه باید به خوبی نقش عثمانی ها را در منطقه ایفا کند و گرنه بزرگترین اشتباه تاریخی خود را مرتکیب شده است، چرا که شرایط کنونی منطقه به ترکیه اجازه می دهد تا اهمیت خود را بازیابد».
باید گفت پان ترکسیم بیشتر به مثابه یک ابزار سیاسی برای ترکیه است. ترکیه به ویژه پس از فروپاشی شوروی و استقلال دولت های ترک زبانی نظیر جمهوری آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، قزاقستان با طرح شعارهای پان ترکیستی کوشید نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در این کشور ها به منظور افزایش نقش منطقه ای و جهانی خود افزایش دهد. ازسوی دیگر این گونه تبلیغات ترکیه می کوشد با دادن شعارهای پان ترکیستی و تقویت محافل شوینیستی در آن دسته از کشور هایی که اقوام ترک زبان دارند، از این موضوع به عنوان یک اهرم فشار علیه آن دولت و به عنوان یک برگ امتیاز درچانهزنی های سیاسی استفاده کند.(کاظمی، 1385: 53).
سیمای فرهنگی نژاد محور ترکیه در همان سال اول با چالش هایی از طرف کشور های منطقه و فرامنطقه مواجه شد. ایدئولوژی پان ترکسیم موجب ناخرسندی دودسته از کشور ها شد؛ اول آن دسته از کشور هایی که اقلیت ترک هستند و در نتیجه سیاست ها و تبلیغات پان ترکیستی را علیه تمامیت ارضی خود قلمداد می کنند در این خصوص می توان به ایران، روسیه، گرجستان، چین و بلغارستان اشاره کرد.
کشور های دسته دوم کشورهایی هستند که خود را در طول تاریخ قربانی پاترکیسم می دانند دراین راستا می توان به ارمنستان و بخش یونانی نشین قبرس اشاره کرد. نکته مهم اینکه کشورهای نا خرسند از پان ترکسیم عمدتا به دلیل ملاحظات دیپلماتیک معمولاً تا حد ممکن از موضع گیری آشکار دراین خصوص خودداری می کنند. ولی رفتار این کشور ها مانند اقدام سال 1999 چین در فروش موشک های تایفون به ارمنستان به خوبی ناخرسندی این کشور ها را از سیاست های پان ترکیستی نشان می داد (فلاح، 1390 :118). اکنون نیز با پایه گذاری دکترین نو عثمانیسم چالش های جدیی در امنیت ارمنستان ایجاد گردیده است که ظرفیت تنش های جدیدی را برای این کشور و دیگر کشورهای منطقه به وجود به وجود خواهد آورد.
بنابراین همانطور که در بخش تئوریک اشاره شد، واقع گرایی تدافعی بر این باور است که که سطح درگیری و ظرفیت های بروز مناقشه، هر چند عیان و ملموس است اما می توان تا حدی آن را مهار نمود.
پان ترکیسم به عنوان یک عامل تنش زا و تهدید کننده امنیت منطقه ای از دیرباز وجود داشته و در برهه هایی مثل فجایع دوران نسل کشی، بحران ساز بوده است. اما در عین حال همچنان به عنوان یک تهدید بالقوه به حساب می آید که بنابر ملاحضاتی مثل دشواری تغییر مرزها و موازنه قوای بین ابرقدرت های جهانی، فعلیت نیافته است. با این وجود، ضرورت رصد مداوم آن و از میان بردن ریشه های فکری و ایدئولوژیک افراطی گری، میتواند ضمانت کننده مهار این عامل بسیار تنش زا و خطرناک باشد.
5-نتیجه
پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موجب از میان رفتن قدرت مرکزی در منطقه قره باغ شد و مشابه آنچه در دیگر نقاط امپراطوری تجزیه شده شوروی همچون منطقه بالکان رخ داد، عوامل تنش زا در قره باغ نیز که سال ها مهار شده بود، دوباره سربر آورد. در عین حال کشور ارمنستان پس از استقلال، با تعارضات ارضی، ایدئولوژیک و امنیتی که سابقه در گذشته داشت مواجه شده و تا زمان نگارش این مقاله، چالش های مرتبط با تعارضات مورد اشاره به طور دایمی در حال اوج گرفتن است.
اساسا هر ایدئولوژی سیاسی که با دو عنصر نژادپرستی و توسعه طلبی ارضی همراه گردد، منشا بروز ناامنی برای همسایگان و منطقه جغرافیایی که در آن واقع شده است خواهد شد. ایدئولوژی پان ترکیسم به عنوان یک طرز تفکر سیاسی افراطی، هر دو عنصر بحران آفرین نژادپرستی و توسعه طلبی ارضی را در خود داشته وموجب گردیده است که در ادوار تاریخی مختلف، ارامنه مورد تهدیدات جدی امنیتی قرار دهد .
در مقاله حاضر به طور خاص، سیاست های منطقه ای ترکیه و جمهوری آذربایجان علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی ارمنستان مورد بررسی قرار گرفتند؛ در همین راستا مساله تاریخی نسل کشی به عنوان مبدا تنش ها و از دست دادن بخش ارمنستان غربی شامل مناطق قارص، وان و کوههای آرارات، تهدید به حمله نظامی ترکیه در سالهای اولیه دهه نود میلادی که با موضع شدید روسیه روبرو شد، مسدود نمودن مرزهای پیرامونی ارمنستان و عدم روابط دیپلماتیک مناسب بین ایروان و آنکارا به عنوان چالش های امنیتی مهم این منطقه معرفی و مورد بحث قرار گرفتند.
مناقشه در منطقه قره باغ میان دو جمهوری ارمنستان و آذربایجان که با جنگ های طولانی در آن منطقه مواجه گردیده است و همچنان نیز ادامه دارد در کنار ادعاهای ارضی باکو، از دیگر تهدیدات امنیتی علیه ارمنستان محسوب می شود و چنان که گفته شد، بنیان این تهدیدات نه الزاما بر پایه ژئوپولیتیک منطقه که به طور عمده ای ریشه در افراطی گری نشات گرفته از ایدئولوژی های رادیکال دارد.
در عین حال تحولات سال های اخیر منطقه همچون بحران سوریه و جنگ داخلی ، ناکامی ارامنه در مناقشه قره باغ ، حضور رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان و فروش گسترده تسلیحات به آن جمهوری، از دیگر چالش های جدی امنیتی علیه ارمنستان می باشند که از این میان به مساله گسترش نفوذ صهیونیسم و آفات ناشی از آن در این مقاله اشاره گردید.
مساله دالان زنگزور به عنوان دیگر عامل تنش زا در منطقه قره باغ است که دامنه بحران آن نه تنها متوجه ارمنستان، که کل منطقه قفقاز را تهدید می کند و همانطور که گفته شد در راستای بسط پان ترکیسم از غرب به شرق تا حوزه استان سین کیانگ چین و برقراری ارتباط زمینی از طریق این دالان است؛ امری که طبعا تهدیدات امنیتی آن متوجه دیگر کشورهای همجوار از جمله ایران خواهد گردید.
تامل در موقعیت ژئوپولیتیک ارمنستان و مناسبات و ترتیبات امنیتی منطقه قفقاز، دیدگاه جامعی را برای تحلیل راهبردی و امنیتی این منطقه فراهم می آورد که تاکنون تا حدی مغفول مانده و کمتر به آن پرداخته شده است.
این مقاله کوشید تا ضمن اهتمام به این مهم، خطر توسعه و نفوذ افکار و مرام های سیاسی مبتنی بر افراطی گری را گوشزد نماید. معضلی که در مرزهای شمالی ما وجود دارد و هوشیاری و رصد دایمی آن ، ضرورتی مهم در راستای حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور خواهد بود .
منابع
-آراکلیانس.رافی، (1395) قره باغ کجاست؟ نگاهی گذرا به سه هزار سال از تاریخ، فصلنامه فرهنگی پیمان، شماره 76، سال بیستم.
-ابراهیمی فر، طاهره،(1391)،سیاست بین الملل، تهران، جهاددانشگاهی.
-احمدی، حمید،(1388)، ترکیه، پان ترکیسم و آسیایی مرکزی،5)
-ارجمند، محمد جعفر جواد؛ فلاحی، احسان (1394) بررسی تطبیقی سیاست خارجی ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی ، دوره 8، شماره 2، مطالعات اورآسیای مرکزی.
-اعظمی. هادی، سید هادی زرقانی، محسن سلطانی، (بهار 1395)، سطح بندی متغیر های فرهنگی- توریستی موثر بر افزایش وابستگی ژئوپلتیکی جمهوری خود مختار نخجوان به ایران، فصلنامه پژوهش های راهبردی سیاست، سال چهارم، شماره 16.
-امیر احمدیان، بهرام (1381)، جغرافیای کامل قفقاز، انتشارات سازمان جغرافیای نیروهای مسلح، تهران.
-بارخوداریان، ولادیمیر (1985)، نخجوان جدید و تاریخ مهاجرت ارامنه در سال های (1861-1917م) ، ایروان، به زبان ارمنی.
-برزوی، مجتبی،(1393)، نام مقاله، جمهوری آذربایجان، تهدید امنیت ملی ایران، به کوشش حسین احمدی، کتاب23 تکاپو برای دولت و ملت سازی، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
-بیات کاوه، (1372)، بحران قراباغ، تهران، انتشارات پروین.
-پاسدارماجیان، هراند،(1369)، تاریخ ارمنستان، ترجمه محمد قاضی،دوم تهران، زرین.
-فرجی راد، عبدالرضا؛ کیخسرو دولتیاری، یزدان (1389) واقعیت های ژئوپلتیک در سیاست خارجی ارمنستان و ارتباط آن با منافع ایران، شماره 11.
-فلاح، رحمت الله(1390)، الگو های فرهنگی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز ، تهران، مرکز مطالعات اندیشه سازان.
-فیروزآبادی، جلال دهقان(1395)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، سمت.
-قوام، سید عبدالعلی،(1390)، روابط بین الملل، نظریه ها، و رویکردها، تهران، سمت.
-قوام، سیدعبدالعلی، (1388)، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، تهران، سمت
-قوام، سیدعبدالعلی، (1388)، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، تهران، سمت.
-کاظمی، احمد، (1385). پان ترکسیم و پان آذریسم، تهران، نشر ابزار معاصر.
-کبریایی زاده، حسین، (1390)تاثیر عادی سازی روابط تریکه و ارمنستان بر ژئوپلتیک قفقاز جنوبی ، شماره 75 ، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز.
-کوزه گر کالجی،ولی(1400)،تأملی بر چالش ها وا بهامات حقوقی و اجرای بند نهم موافقتنامه آتش بس قره باغ. (www.irdiplomacy.ir) کد 20025850،تاریخدسترسی 20/9/1401.
-لاندو، جیکوب(1386)، پان ترکیسم یک قرن در تکاپوی الحاق گری، ترجمه حمید احمدی، دوم، تهران نشر نی.
-ماناسیان، آلکساندر، غوندیان، آلی، (2011) قره باغ کوهستانی. مترجم سرکیس مگردیچیان، ایروان مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی ، تهران، انتشارات روایت نو.
-مشیرزاده، حمیرا،(1393) تحول در نظریه های روابط بین الملل، تهران، سمت.
-میر حیدر، دره (1386) مفاهیم بنیادی در جغرافیایی سیاسی، تهدان، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.
-واند، زاره،(1369)، افسانه پان تورانیسم، ترجمه محمدرضا زرگر، تهران، بینش و پروین.هوسپان، شاهن، (پاییز 1387)، نگاهی مختصر به تاریخ منطقه نخجوان، فصلنامه پیمان، سال دوازدهم ، شماره 45.
www.louysworld.com -تاریخ دسترسی 2018/5/13.
www.irna.irسهم جمهوری آذربایجان از خرید جنگ افزار 20 برابر ارمنستان اعلام شد تاریخ دسترسی 2018/5/15.
www.noormags.irتاریخ دسترسی 6/2/1397.
Walt, S. M. (1985).Alliance. Formation the Balance of World Power, International Security, vol 9, No 4.
Kiyshney, J. (2010). The Tyagedg of offensive realism: classiealyealism and the rise of China, Euyopeanjioynal of inteynationalyelat.
Mayketos, T. N. (2009). Turkey in the security Melting pot, china, and Eurasia Forum Quarterly, pp 104.
[1] Jeaksuyder
[2] Stephen M. Walt
[3] Balance of threat
[4] Arye Gut
[5] آیسبرگ: کوه یخی شناور اقیانوس هاست که 90%آن زیر آب است و دیده نمی شود.
[6] Exclave