بررسی واکنش های آمریکا و عربستان به خیزش مردمی در بحرین (2012- 2011)
محورهای موضوعی : فصلنامه علمی تحقیقات سیاسی و بین المللیشهروز ابراهیمی 1 , محمد رضا صالحی 2 , سید مهدی پارسایی 3
1 - استادیار و عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
2 - کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه
3 - دانشجوی دکترای مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران
کلید واژه: آمریکا, عربستان سعودی, خیزش بحرین, مداخله نظامی, رقابت منطقه ای,
چکیده مقاله :
بحرین یکی از کشورهایی است که تحت تاثیر شرایط نامساعد داخلی در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین موج بیداری اسلامی- عربی در منطقه ی شمال آفریقا و خاورمیانه، شاهد خیزش مردمی است. در حالی که به ظن نگارندگان این مقاله، دلایل واقعی خیزش مردمی در بحرین، ریشه در عوامل داخلی و ساختاری سیاست و اجتماع در بحرین دارد، عربستان سعودی با خوانشی دیگر و با انگیزه های متفاوتی، در صبحگاه 14 مارس با اعزام نیروی نظامی به مداخله ی نظامی در بحرین دست زد. آمریکا هم در مقابل این خیزش مردمی، بنا به دلایل گوناگون تا جای ممکن سکوت کرد و در سایر موارد تنها به توصیه ی گفتگوی ملی بین مخالفان و دولت بحرین و انجام اصلاحات اکتفا کرد. این مقاله در پی پاسخ گویی به سه سوال عمده است. 1)زمینه های خیزش مردمی در بحرین چیست؟ 2) سکوت آمریکا در مقابل بحران بحرین بر اساس چه منطقی توجیه پذیر است؟ 3) انگیزه های عربستان سعودی از مداخله ی نظامی در بحرین کدامند؟ فرضیه اصلی مقاله به شرح ذیل می باشد: مبارزه بر سر قدرت و منافع ملی در سطح کلان و منطقه ای برای آمریکا و در سطح منطقه ای و داخلی (ملی) برای عربستان، بن مایه ی رفتار آمریکا و عربستان در بحرین است. این تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی با ابزار کتابخانه ای انجام شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عامل اصلی خیزش مردمی در بحرین شکاف بین دولت و ملت به واسطه ی توزیع نامناسب ثروت، قدرت و منزلت می باشد. آمریکا به دنبال استمرار تسلط هژمونیک در نظام بین الملل از طریق کنترل شریان های انرژی در منطقه ی استراتژیک خلیج فارس، تداوم پیوندهای امنیتی با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از راه حضور نظامی و تعارض با جمهوری اسلامی ایران است. در یک کلام، قدرت و منافع ملی منطق سیاست آمریکا در بحرین را تبیین می نماید. از سوی دیگر ماهیت نظام سیاسی عربستان و به تبع آن ترس از تسری دموکراسی به داخل عربستان در کنار رقابت و تعارض منطقه ای با ایران، انگیزه های عمده ی ریاض در قضیه ی بحرین محسوب می شوند.
Bahrain is one of the countries which under the impact of unsuitable political and social conditions and also under the inspiration of Islamic-Arabic awakening in the Middle East and North Africa is witnessing people’s uprising. The present paper is of the view that the real cause of people’s uprising in Bahrain is in domestic factors and the structure of society and politics of that country. Saudi Arabia with a different motivation and interpretation on the morning of 14 March dispatched its forces and militarily intervened in Bahrain. The United States also for different reasons kept silent about these developments and in other instances it merely suggested holding of talks between the oppositions and Bahraini government and implementing reforms. The present article wants to answer three basic questions: 1.What are the grounds of people’s uprising in Bahrain? 2. On what logic and basis the United States has kept silent about Bahrain crisis? 3. What are the motivations of Saudi Arabia in militarily intervening in Bahrain? The underlying hypothesis is that the struggle for power and national interest at the macro and regional level for the United States and in regional and internal level for Saudi Arabia is basis of the United States and Saudi Arabia behaviour in Bahrain. The finding of the study shows the main cause of people’s uprising in Bahrain is the cleavage between the government and people due to unequal distribution of wealth, power and position. The United States wants to sustain its hegemony in international system by controlling the lifeline of energy in strategic Persian Gulf region. In this direction the United States wants to retain its security links with the countries of Persian Gulf Cooperation Council by military presence and opposition to Islamic Republic of Iran. To sum up, power and national interests justify the logic of the United States policy in Bahrain. On the other hand, the nature of political system of Saudi Arabia and the resultant fear of expansion of democracy to Saudi Arabia along with competition and regional opposition to Iran is the main motivation of Riyadh in question of Bahrain. The present paper by a descriptive-analytical method wants to study the above issue.