واکاوی چالشها و فرصتهای تاثیرگذار بر توسعه سیاسی در عراق
محورهای موضوعی : فصلنامه علمی تحقیقات سیاسی و بین المللیتکتم شهرستانی 1 , علی شیرخانی 2 , ماشااله حیدرپور 3
1 - دکتری، گروه جامعه شناسی سیاسی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران.
2 - استاد گروه علوم سیاسی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران
3 - استادیار. گروه علوم سیاسی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی ، قم، ایران
کلید واژه: توسعه سیاسی, عراق, نفت.توسعه سیاسی, عراق, نفت.,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش حاضر واکاوی چالشها و فرصتهای تاثیرگذار بر توسعه سیاسی در عراق است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که مؤلفههای تاثیرگذار بر توسعه سیاسی در عراق، در بازه زمانی ۱۹۲۰ تا ۲۰۰۲ را در دو حوزه چالشها با شاخصهایی چون ساختار سنت، ضعف جامعه مدنی و...؛ و در حوزه فرصتها با شاخصهایی چون وجود نفت، موقعیت ژئوپلیتیک و... میتوان بررسی کرد. هرچند مسیر توسعه در عراق هیچگاه هموار نبوده، ولی با توجه به اینکه هیچگاه هیچ جامعهای را در حال رکود و سکون نمیتوان مشاهده کرد، و با تکیه بر این مطلب که امر توسعه، امری زمانبر و طولانی است، میتوان به آینده عراق در تحقق مسیر توسعه سیاسی امیدوار بود. البته این امر به معنای نادیده گرفتن چالشها و موانع بالقوه و بالفعل در این مسیر نیست. هدف پژوهش حاضر واکاوی چالشها و فرصتهای تاثیرگذار بر توسعه سیاسی در عراق است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که مؤلفههای تاثیرگذار بر توسعه سیاسی در عراق، در بازه زمانی ۱۹۲۰ تا ۲۰۰۲ را در دو حوزه چالشها با شاخصهایی چون ساختار سنت، ضعف جامعه مدنی و...؛ و در حوزه فرصتها با شاخصهایی چون وجود نفت، موقعیت ژئوپلیتیک
The purpose of the current research is to analyze the challenges and opportunities affecting the political development in Iraq. The research method was descriptive-analytical and the results showed that the factors affecting the political development in Iraq, in the period from 1920 to 2002, were in two areas of challenges with indicators such as the structure of tradition, the weakness of civil society, etc.; And in the field of opportunities, it can be checked with indicators such as the presence of oil, geopolitical position, etc. Although the path of development in Iraq has never been smooth, but considering that no society can ever be observed in stagnation and stagnation, and relying on the fact that development is a long and time-consuming matter, we can see the future of Iraq in the realization of the path Political development was promising. Of course, this does not mean ignoring the potential and actual challenges and obstacles in this direction.
-اذین، احمد. بیاتی، پروانه. (1394). موانع توسعه دموکراسی در عراق. در: اولین کنفرانس بینالمللی علوم اجتماعی و جامعهشناسی.
-ازکیا، مصطفی. غفاری، غلامرضا. (1386). جامعهشناسی توسعه. تهران: انتشارات کیهان.
-امینزاده، محسن. (1376). «توسعه سیاسی». اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 117-118.
-بشیریه، حسین. (1382). عقل در سیاست. تهران: نگاه معاصر.
-بیزبان، علیرضا. (1396). تحلیل تطبیقی موارد گذار به دموکراسی در خاورمیانه. علوم اجتماعی، سال۲۶، شماره۷۸.
-پای و همکاران (1380). بحرانها و توالیها در توسعه سیاسی. غلامرضا ترجمه خواجه سروی. تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
-پور احمدی، حسین. غفارینژاد، میثم. کاظمی، حامد (1395). دموکراسی با زور و چالشهای فراروی آن در عراق. رهیافتهای سیاسی و بینالمللی، سال 7، شماره١.
-جعفری، محمد. (1398). تاثیر توسعه متوازن بر همگرایی ملی در مناطق مرزی. مطالعات ملی، دوره 20، شماره 4.
-دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی. (1384). عراق پس از سقوط صدام. تهران: وزارت امورخارجه.
-راوی، ناجح محمد خلیل. (1418ق). نظره الی تجربه الیابا ن فی نقل تکنولوجیا. المطبع العلمی العراقی، ، المجلد۴۴، الجز٢.
-ریحانی، جاسم. ظریفیان، غلامرضا. (1392). حیات اجتماعی و فرهنگی قبایل و عشایر عرب عراق قرن۱۷تا۱۹ میلادی. مطالعات تاریخ فرهنگی، سال۴، شماره۱۵.
-زوار، علیاکبر. بیگدلی، علی. احمدی نسب، نعمت. (1401). نقش فرایند دولت-ملتسازی بر تفوق ایران بر عراق در بحرانها و برخوردهای مرزی ۱۹۷۱-۱۹۷۵م. مطالعات تاریخی جنگ، شماره۲۱.
-ساجدی، امیر. (1389). موانع توسعه سیاسی در خاورمیانه. مطالعات سیاسی، سال 2، شماره٨.
-سوی، الوین. (1399). تغییر اجتماعی و توسعه. ترجمه محمود حبیبی مظاهری. انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
-عزتی، عزتاله. (1381). تحلیلی بر ژئوپلیتیک ایران و عراق. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
-عطار، سعید. (1395). بررسی جایگاه مفهوم سرمایه اجتماعی در پارادایمهای سه گانه (توسعه نوسازی، وابستگی، نظام جهانی). پژوهش سیاست نظری، شماره۱۹.
-علیپور، عباس. حیدری، جهانگیر. حاجیلو، محمدحسین. (1396). ایران و عراق نوین از منظر استراتژی ژئوپلیتیک (فرصتها و چالشها). مطالعات سیاسی جهان اسلام، سال6، شماره٢٢.
-فاست، لوییس. (1386). روابط بینالمللی خاورمیانه. ترجمه زیر نظر احمد سلطانینژاد.تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
-کوهن، ساموئل برنارد. (1387). ژئوپلیتیک نظام جهانی. کاردان.
-منوچهریراد، رضا. شمس قارنه، ناصر (1395). بیماری هلندی در اقتصاد ایران. دنیای اقتصاد فیدیبو.
-موسایی، میثم. (1387). بنیانهای توسعه انسانی. همدان: انتشارات نور علم.
-ولدبیگی، صفر. زیباکلام، صادق. ازغندی، علیرضا. نظریان، علی اشرف (1400). منافع و موانع احزاب در روند توسعه سیاسی: مطالعه موردی اقلیم کردستان عراق١٩٩١-٢٠٢٠. مطالعات سیاسی، دوره14، شماره 54.
-یاسر، عبدالزهرا. (1394). تحلیلی بر سیاستگذاری امنیت ملی عراق. دانشگاه تهران.
-یوسفی، امیرمحمد. سلطانینژاد، احمد. (1387). سامان سیاسی در عراق جدید. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
Analyzing the Challenges and Opportunities Affecting Political Development in Iraq
Toktam Shahrestani 1, Ali Shirkhani2*, Mashallah Heidarpour3
|
Received:2023/09/23 Accepted:2024/03/18 |
| Research Article |
Abstract
Keywords: Development, Democracy, Opportunity, Obstacles, Political development
|
Shahrestani, T., Shirkhani, A., & Heidarpour, M. (2024). Analyzing the Challenges and Opportunities Affecting Political Development in Iraq. Journal of Political and International Research, 16(58), pp.1-12. |
[1] Ph.D. Department of Political Sociology, Qom branch, Islamic Azad University, Qom, Iran. shahrestani@gmail.com
[2] Professor, Department of Political Science, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran. rooz1357@gmail.com
[3] Assistant professor, Department of Political Science, Qom branch, Islamic Azad University, Qom, Iran sepers@qom-iau.ac.ir
[1] دانشجوی دکتری ، دانشکده جامعه شناسی سیاسی ،واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم،ایران ، shahrestani@gmail.com
[2] استاد گروه علوم سیاسی، ، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران rooz1357@gmail.com
[3] 3استادیار ، گروه علوم سیاسی، ، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم ،ایران sepers@qom-iau.ac.ir
مقاله پژوهشی | تاریخ دریافت: 01/07/1402 تاریخ پذیرش: 28/12/1402 |
چکیده توسعه یکی از مباحث اساسی کشورها پس از جنگ دوم جهانی بوده است .هریک از کشورها سعی کرده اند با تدوین برنامه هایی ،به این امر توجه داشته و بدین سان جامعه خود را به سمت پیشرفت و توسعه هدایت نمایند.عراق پس از یک دوره طولانی تحت حاکمت نظامیان،از سال 2003 م ،حکومت غیر نظامی و با ساختار و اصول نسبتا دموکراتیک را تجربه کرده است.دغدغه اصلی نگارندگان این سطور آن است که ،آیا عراق جدید به مسیر توسعه گام نهاده است؟ و اگر این گونه هست،آیا به راحتی می تواند این مسیر را طی نماید و در این بین مشکلاتی در کنار ظرفیت ها، وجود دارد؟لذا پرسش اصلی این نوشته موانع و فرصتهای تاثیرگذار بر توسعه در عراق است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و بررسی داده های موجود و نتایج، حاکی از آن است که مؤلفههای تاثیرگذار بر توسعه عراق را ،در حوزه موانع با شاخصهایی چون ساختار سنتی، ضعف جامعه مدنی ،بافت عشیره ای ،دولت رانتیر؛ و در حوزه فرصتها با شاخصهایی چون وجود نفت، موقعیت ژئوپلیتیک ،نیروی انسانی، ارتباط به جهان ،میتوان بررسی کرد. هرچند مسیر توسعه در عراق هیچگاه هموار نبوده، ولی با توجه به اینکه هیچگاه و هیچ جامعهای را در حال رکود و سکون نمیتوان مشاهده کرد، و با تکیه بر این مطلب که امر توسعه، امری زمانبر و طولانی است، میتوان به آینده عراق در تحقق مسیر توسعه سیاسی امیدوار بود. البته این امر به معنای نادیده گرفتن چالشها و موانع بالقوه و بالفعل در این مسیر نیست.اما مشاهدات میدانی در عراق نشان می دهد که این کشور ،در این مسیر گام نهاد و بستر های لازم توسعه را ایجاد و گامهای هرچند کوچک وآرام در این زمینه برداشته است و با تغییر نگرش ها و استفاده از فرصت های ،زمینه ای برای توسعه ایجاد شده است.
کلیدواژهها: توسعه ،فرصت ،موانع ،توسعه سیاسی، دموکراسی. |
شهرستانی؛ تکتم، شیرخانی؛ علی؛ حیدرپور؛ ماشالله (1403). موانع و فرصتهای تاثیرگذار بر توسعه در عراق . فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی، شماره 58، صفحات 12-1. |
مقدمه
مباحث پیرامون توسعه، ازجمله موضوعات علمی و کاربردی مهمی است که علیرغم ضرورت و عینیت آن در ادبیات سیاسی، جایگاه خود را بازنیافته است. عدم اجماع نظر در مورد ارائه مفهومی واحد از توسعه، سردرگمیها را در پیدا کردن راهحلی برای شناسایی مسیر توسعه افزایش داده است. توجه به مکاتب نظری پیرامون توسعه و بررسی تاریخی این مفهوم میتواند راهگشای مباحث علمی و ارائه دهنده ایدههای عملی برای قرار گرفتن در مسیر توسعه باشد.
مکتب نوسازی که در مسیر تاریخی ظهور ایالات متحده آمریکا به عنوان ابرقدرت و گسترش جنبش جهانی کمونیسم و تجزیه امپراتوریهای استعماری اروپا در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین نمایان شد (سوی،1399: 25)، از بنیادهای تئوریک تکاملگرایی، با تاکید بر فرایند یکسویه تغییر اجتماعی و آهنگ تغییرات آرام و تدریجی و تاکید بر تقدیر در سرنوشت آدمی و کارکردگرایی با تاکید بر وحدت کارکردی، شمول و گریزناپذیری، بهره میگرفت. این مکتب توسعه نیافتگی را پیامد مستقیم خصوصیات داخلی کشورها، به ویژه اقتصاد، خصلتهای فرهنگی و روانشناختی خاص جامعه سنتی و نهادهای کهن تلقی میکرد و تز خود را برای رسیدن به توسعه بر مبنای گذار از سنت به مدرنیته بنیان مینهاد.
مکتب وابستگی که درپی مشکلات تبیین درونگرای مکتب نوسازی و چشمپوشی از تاریخ کشورهای جهان سوم به وجود آمد، با گرایشی نئومارکسیستی، تبیینی برونگرا از توسعه ارائه میکرد و دلیل عدم توسعه یافتگی این کشورها را در بیرون مرزهای آنها و وجود قدرتهای جهانی تعریف میکرد. نظریهپردازان این مکتب عمدتاً توسعه را به دلیل وجود نظام سرمایهداری و انتقال همیشگی مازادسرمایه از پیرامون به مرکز ناممکن میدانند.
مکتب نظام جهانی هم با دیدی وسیعتر و تقسیم کشورها به سه گروه مرکز، پیرامون و نیمه پیرامون، امکان تغییر سرنوشت را برای این کشورها ملحوظ داشته و راهبردهای دعوت، اغتنام فرصت و اعتماد به نفس را در راه رسیدن به مسیر توسعه حائز اهمیت میدید (عطار،1395: 26).
در نهایت میتوان ترکیب و سنتزی از تمام این مکاتب را در کنار بررسی وجوه تحلیل چند بعدی راهگشای مسئله فوق دانست. برای بررسی عدم توسعه یافتگی کشورهای تازه استقلال یافته بعد جنگ جهانی دوم میتوان به ترکیبی از سابقه استعماری آنها، ویژگیها و خصوصیات داخلی و شرایط نظام بینالملل توجه کرد. این مطلب مهم میتواند راهگشای تحلیلی مناسب از توسعه یا عدم توسعه یافتگی در کشوری مهمی چون عراق باشد.
امر مسلم آنکه ما هیچ جامعهای را در رکود و سکون نمیتوانیم ببینیم و همیشه جوامع در حال تغییر و تحول بودهاند. لزوم پیرایش مفهوم توسعه که با واژگانی چون تغییر اجتماعی، تکامل، گسترش و رشد گاهاً مترادف در نظر گرفته میشود، ضروری است. توسعه با تغییر اجتماعی که معنایی عامتر از آن دارد و میتواند در مسیر قهقرایی هم محقق شود و توسط نیروهای خارجی از جامعه هدایت میشود، متفاوت است.
این واژه با تکامل هم که با هدایت نیروهای داخلی و در مسیر پیشرفت محقق میشود، تفاوت دارد. مفهوم توسعه با واژه گسترش هم که دارای بار مثبت محض و عمدتا در بازه زمانی کوتاه محقق میشود، تفاوت اساسی دارد. واژه رشد هم به پدیدهای درازمدت، با شاخصهای نظارت دقیق و استمرار گفته میشود که هرچند شباهتهایی با مفهوم توسعه دارد، ولی کاملاً بر آن منطبق نیست. پس توسعه چیست و چگونه میتوان تعریفی دقیق از آن ارائه کرد که مبنای تحلیلی مناسبی برای تحقیق حاضر باشد.
نگاهها و زاویه دیدههای مختلف، هر کدام پرتویی از معنای توسعه را بر ما مینمایاند، ولی هیچ کدام به تنهایی نمیتواند بیان کننده مفهومی جامع و مانع از این واژه باشد. برای ارائه تعریف موجز و کاملی از مفهوم توسعه، ابتدا به بررسی معنای لغوی آن پرداخته، سپس با تجمیع تمام نگاههای صورت گرفته از زاویههای متفاوت به این لغت، معنای مناسبی از آن ارائه میشود. توسعه در لغت به معنای خروج از لفاف است. این واژه مفهومی ارزشی است، با جریانی چند بعدی و پیچیده که قرابت و نزدیکی مفهومی با واژه بهبود دارد.
مایکل تودارو1 توسعه را جریانی چند بعدی میداند که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی مردم و نهادهای ملی و تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است.
دادلی سیزر2 رئیس موسسه اطلاعات توسعهای دانشگاه ساسکس3 توسعه را جریان چند بعدی میداند که تجدید سازمان و سمتگیری متفاوت کل نظام اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد (ازکیا و غفاری،1386: 25). پیتر دونالدسون 4در تعریف توسعه، آن را به وجود آورنده تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی گرایشها و نهادها برای تحقق هدفهای جامعه میبیند
مفهوم توسعه که ابتدا تغییر در بنیانهای اقتصادی را مد نظر داشت و بیشتر دارای بار اقتصادی بود، بعدها به حوزههای دیگر راه یافت و مفاهیمی چون توسعه انسانی، توسعه همهجانبه، توسعه فرهنگی، توسعه اجتماعی، و توسعه سیاسی را هم در برگرفت (موسایی،1387: 17). با تجمیع نظریه تئورسینهای مهم در حوزه توسعه میتوان توسعه را پدیدهای چند بعدی و پیچیده، عینی، کمّی و کیفی، در انواع مختلف اقتصادی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، با هدف امکان دسترسی بیشتر به رفاه و بهروزی انسانها تعریف کرد. توجه به این نکته ضروری است که ابعاد مختلف توسعه با هم همپوشانی و درهم تنیدگی دارند و بدون توجه به این مطلب، تحقق توسعه به معنای حقیقی آن اتفاق نمیافتد. مطلب حائز اهمیت دیگر این است که لزوم همراهی و همسویی ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی در مسیر توسعه میتواند به توسعه متوازن و صحیح منجر شود، ولی اگر سیاستگذاری فقط در یکی از این ابعاد متمرکز شود و سایر ابعاد را از نظر دور دارد، به افزایش شکافها در جامعه منجر شده و زیرساختهای اساسی را دچار مشکل میکند، همچنان که نظریهپردازان انقلاب، علت برخی انقلابها را توسعه ناموزون بین ابعاد مختلف توسعه قلمداد میکنند (جعفری،1398: 26).
1-توسعه سیاسی
توسعه سیاسی یکی از انواع توسعه بوده و از مفاهیمی است که پس از جنگ جهانی دوم در ادبیات توسعه مطرح شد و حوزه بحث مهمی را در علوم سیاسی و جامعهشناسی سیاسی تشکیل داد. مفهوم توسعه سیاسی بر تحقق کارایی اقتصادی، کارایی حکومت و تمرکز کارکردی تاکید دارد. نظرپردازان مختلفی چون لوسین پای5 از توسعه سیاسی به عنوان تقویت کننده ارزشهای دموکراسی نظام سرمایهداری غرب یاد میکنند. مارتین لیپست6 توسعه اقتصادی و مشروعیت سیاسی را به عنوان شرایط لازم برای تحقق توسعه سیاسی در نظر میگیرد. گابریل آلموند تبدیل دموکراسی به یک نهاد ساختیافته، بسیج عمومی و گسترش جامعه مدنی را از شرایط تحقق توسعه سیاسی بیان میکند.
در تعریف دیگری از توسعه سیاسی، بشیریه مشارکت سیاسی را به عنوان شرط توسعه سیاسی برمیشمارد. وی معتقد است که توسعه سیاسی وقتی حاصل میشود که اولاً گروهها و نیروهای اجتماعی گوناگون بتوانند به علایق و منافع خود از نظر سیاسی سازمان دهند و ثانیاً روشهای مسالمتآمیزی برای حل اختلافات و منازعات پدید آمده باشد که حکومت بر اساس پیچیدگی و گستردگی نهادهای سیاسی بتواند به تلفیق علایق و منافع گوناگون بپردازد (بشیریه،1382: 582).
به طور کلی عناصر کلیدی توسعه سیاسی را بیشتر حول سه محور میتوان دستهبندی کرد: مردم، سیستم سیاسی، سازمان حکومت. منظور از فرد، تغییر از وضعیت پراکندگی وسیع به نوعی انسجام در حال گسترش از شهروندان فعال است. تعریف پای از توسعه سیاسی در زیرمجموعه این عنصر کلیدی رقم میخورد و با ارائه پدیده سه وجهی در توسعه سیاسی، یعنی برابری و مشارکت، ظرفیت سیاسی برای ایجاد ثبات و تخصصی کردن ساختارها و کارکردها محقق میشود.
منظور از سیستم، افزایش ظرفیت سیستم برای اداره عمومی، کنترل اختلافات و برآمدن تقاضاهای عمومی است. الموند7 و پاول8 توسعه سیاسی را با ذکر پنج قابلیت نظام استخراجی، تنظیمی، عملکردی، توزیعی، سمبلیک و پاسخگویی، به تاثیر عملکرد سیستم و توانایی پاسخگویی آن ارجاع میدهند.
منظور از سازمان حکومت، افزایش تمایز ساختاری و متمرکز شدن همه سازمانها و نهادها و تخصصی شدن کارکرد میباشد. توجه هانتینگتون9 به نهادسازی برای محقق کردن این اصول در ذیل این عنصر کلیدی میگنجد (امینزاده،1376: 107).
در مجموع توسعه سیاسی فرایندی است که زمینه لازم را برای نهادی کردن تشکّل و مشارکت سیاسی فراهم میکند که حاصل آن افزایش توانمندی یک نظام سیاسی در تحقق عقلانیت، پاسخگویی و تمایز ساختاری و تخصصی شدن کارکردها است.
2-عراق
عراق، کلیدواژه سومی است که مبنای تحقیق حاضر را شکل میدهد، به سرزمین جدا شده از عثمانی بعد از جنگ اول جهانی گفته میشود که درپی موافقتنامه سایکس- پیکو10 توافقی پنهانی میان بریتانیا و فرانسه (۱۹۱۶م) برای تقسیم امپراتوری عثمانی که منجربه تقسیم سوریه، عراق،' لبنان و فلسطین میان آن دو شد (زوار و همکاران،1401: 52)، در سال۱۹۲۰ تحت قیّمومیّت انگلیس قرار گرفت.
شناخت موقعیت جغرافیایی هر کشور در کنار توجه به شرایط داخلی و مسائل بینالمللی، راهگشای تحلیل درست از وقایع میشود .به عبارت دیگر، برای بررسی هر مسئله سیاسی حتماً باید به تاریخ و جغرافیا و شرایط داخلی و بینالمللی وقوع آن توجه کرد تا بتوان تحلیلی درست و جامع از اوضاع داشت. عراق هم از این مسئله مستثنی نیست. برای بررسی موضوع مورد تحقیق این پژوهش لازم است از ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی عراق به طور گذرا عبور کنیم و شرایط بینالمللی و داخلی را هم ملحوظ داریم تا بتوانیم تحلیل جامع و نزدیک به واقعیتی از اوضاع کنونی این سرزمین ارائه دهیم.
عراق کشوری است که از نظر موقعیت مکانی در خاورميانه و در بخش جنوب غربی قاره آسيا، بين كشورهای ايران، ترکيه، سوريه، اردن، عربستان و کويت واقع شده است. دارای منابع عظیم نفتی و طبیعی دیگر و متشکل از اقوام و مذاهب مختلف است و همچون اکثر کشورهای منطقه ویژگی موزاییکی دارد. تاریخ عراق مملو از حکومتهای گوناگون سلطنتی و جمهوری و انواع کودتاها و خشونتهای سیاسی بوده و بخش اعظم آن از ویژگی جغرافیایی و چینش مرزبندی ساختگی آن ناشی میشود.
3-موانع توسعه سیاسی در عراق
3-1- ساختار سنتی
ساختار سنتی در جوامع در حال توسعه، موانع سنگینی در راه رشد سیاسی ایجاد میکند. البته علت بیشتر مشکلات سیاسی به وجود آمده در این جوامع، ناشی از به هم خوردن وضع سنتی توسط فرایندهای رشد میباشد. حرکت شتابنده تجددخواهی برای مدرن کردن جوامع باعث گسیختگیهایی در جامعه و سیاست میشود. توسعه سریع اقتصادی به همراه ارزشهای جدید که به واسطه تکنولوژی مدرن حاصل میگردد، باعث میشود تا ارزشهای سنتی در مقابل ارزشهای جدید قرار گیرد. افزایش خواستههای دموکراتیک همراه با ظهور ارزشهای جدید، مانع دیگری در این باب است. کشور عراق هم از این مساله مستثنی نیست. البته باید اذعان کرد که تمام ارزشهای سنتی، لزوماً در تقابل با ارزشهای مدرن، مانعی بر سر راه رشد سیاسی نیستند و برخی اندیشمندان مانند بنو عزیزی معتقدند که سنت نهتنها مانع رشد سیاسی نیست، بلکه میتواند به توسعه جوامع کمک کند (ساجدی،1389: 109). شاخصه سنت را با مولفههایی چون مذهب، فرهنگ و بافت عشیرهای عراق میتوان بررسی کرد.
در باب مذهب، اسلام دین غالب مردمان این سرزمین است، ولی افزون بر اقلیتهای مسیحی، یهودی، یزیدی و صائبی، در میان قبایل میتوان به دو گروه بزرگ شیعی و سنی و بحث برتری یکی بر دیگری اشاره کرد (ریحانی و ظریفیان،1392: 53). علیرغم اکثریت شیعه در جمعیت عراق، از ابتدای تأسیس تاکنون، اقلیت سنّی بر این کشور حکمفرما بوده است. دور ماندن از قدرت علیرغم داشتن جمعیت بیشتر و سرکوب مداوم آنها، به ویژه در عصر جمهوری و دوران نظام بعث، باعث ایجاد شکافها و چالشهایی در جامعه عراق شده است که این امر در مسیر توسعه سیاسی عراق دردسرساز شده است.
3-2-فرهنگ
فرهنگ سیاسی از ایستارها، باورها، احساسات، و ارزشهای جامعه تشکیل میشود که به نظام سیاسی و مسائل سیاسی مربوط هستند. همانگونه که عقاید و رفتارهای افراد بر رفتار سیاسی آنها تاثیر میگذارد، فرهنگ سیاسی یک ملت نیز بر رفتار سیاسی شهروندان و نخبگان سیاسی و تعامل آنها با همدیگر و جهان خارج تاثیرگذار است .شهروندان عراقی دارای فرهنگ سیاسی مختلفی هستند که وجه محدود و طبیعی آن برجستهتر است (پوراحمدی و همکاران،1395: 87). فرهنگ سیاسی حاکم بر عراق مبتنی بر پدرسالاری، ارادتسالاری بدبینی، بیاعتمادی، عدم تساهل و تسامح مدنی و به طور کلی، خاصگرایی فرهنگی ناشی از قبیلهگرایی و عشیرهگرایی است (بیزبان،1396: 26) که چالشی در مسیر توسعه محسوب میشود.
3-3-بافت عشیرهای و قبیلهای
عراق ازجمله کشورهای با بافت قبیلهای میباشد که با وجود گذشت قرنها، همچنان بخش وسیعی از فرهنگ قبیلهای بر روابط اجتماعی مردم این کشور حاکم است. روابط حاکم بر قبیله، نفوذ شیخ و احترام به کیان قبیله، حفظ روابط اجتماعی و تمکین به قوانین قضایی قبیله، ضروری بوده و باعث تمایز قبایل از همدیگر میشود؛ به طوری که قبیله با وجود برخی ناملایمات و با سختیهای ناشی از مهاجرتهای مداوم و حتی گاهی اعمال قانون، فرد حاضر به ترک عشیره نبوده، مگر اینکه حکم به طرد و اخراجش داده میشد.
بافت قبیلهای با هویت فروملی که حاصل قوانین و ضوابط آن است، به عنوان چالشی در مسیر شکلگیری هویت ملی و قرار گرفتن در مسیر توسعه سیاسی تلقی میشود.
3-4-ضعف جامعه مدنی
جامعه مدنی به مجموعه نهادها، انجمنها و تشکیلات اجتماعی گفته میشود که از هرگونه وابستگی به دولت رها بوده و نقش تعیینکنندهای در صورتبندی قدرت سیاسی دارد. جامعه مدنی را میتوان با مولفههایی چون ساختار، احزاب، و نهادها بررسی کرد.
الف- ساختار
جامعه چند پاره عراق با سابقه حضور دول استعمارگر در آن و شکافهای عمیق فرهنگی و تاریخی، بیش از آنکه جامعهای را در راستای منافع ملی متصور شود، جامعه را براساس مطالبات قومی شکل میدهد. بحرانهای هویت، یکپارچگی و مشروعیت که ناشی از ملتسازی تحمیلی و الیگارشیک در عراق از دهه ۲۰ به این سو است را میتوان در این راستا بررسی کرد.
ب- احزاب
هانتینگتون احزاب را شرط ضروری توسعه سیاسی میداند، زیرا توسعه سیاسی و تضمین عقلانی شدن، اقتدار، تنوع ساختارهای سیاسی و به خصوص مشارکت است. لاپالمبارا11 و واینر12 تصریح میکنند که میتوان احزاب سیاسی را هم نتیجه و هم عامل دستیابی به توسعه سیاسی تلقی کرد. در جوامع دموکراتیک، احزاب سیاسی نماینده و سخنگوی شکافهای جامعه هستند تا منافع آنها را دنبال کنند. رابطه تحزب و توسعه سیاسی، رابطه چند بعدی و دیالکتیکی است. از یکسو تحولات اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی، ضرورت پیدایش احزاب سیاسی را جدیتر کرده و از سوی دیگر پیدایش احزاب سیاسی سبب تعجیل و تعمیق تحولات همهجانبه ازجمله توسعه سیاسی در نظامهای دموکراتیک شده است (ولدبیگی و همکاران،1400: 89).
بنیان غیردموکراتیک و غیرمدنی احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی و غلبه فرهنگهای خشونتطلب و ناکامی حکومت ضعیف و شکننده در راستای تحقق بخشیدن به حکمرانی خوب با شاخصهایی مانند ایجاد امنیت، اشتغال و خدمترسانی در ابعاد گوناگون هم، چالشی جدی در راه جامعه مدنی محسوب میشود (اذین و بیاتی،۱۳۹۴). احزاب به جای اینکه در خدمت اهداف ملی قرار گیرند، در چنین جامعهای با بنیانهای سست جامعه مدنی، به مزاحم سرسختی برای توسعه سیاسی و اقتصادی تبدیل میشوند.
3-5-عدم توسعه یافتگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی
با مولفههایی چون درجه سواد پایین، درصد مشارکت پایین، تفاوت طبقات و وضعیت اقتصادی و فرهنگی از موانع مسیر توسعه سیاسی است .مردمی که از حقوق خود در جهت نظارت و دخالت در مسائل سیاسی - اجتماعی آگاه نباشند، نمیتوانند از آن برای دفاع از خود استفاده کنند و نتیجه آن تسلّط زور و تزویر است (ساجدی،1389: ۱۱۱).
3-6-ساختار نظام غیردموکراتیک و بهرهبرداری از ارتش
در مقابله با نفوذ و مهار احساسات ملیگرایانه و استفاده از تبلیغات برای خطرناک نشان دادن آنها، از دیگر مولفههای منفی تاثیرگذار در روند توسعه سیاسی عراق است.
3-7-دولترانتیر
رانت به درآمدهایی گفته میشودکه یک دولت از منابع خارجی معینی با فروش منابع زیرزمینی و دریافت کمکهای مالی از بیگانگان به دست میآورد و هر دولتی که قسمت درآمد عمده خود را از منابع خارجی به شکل رانت دریافت کند، دولت رانتیر نامیده میشود .به گفته مایکل راس،13 رانت از طریق مکانیسمهایی نظیر وابستگی رانتی با اثر مالیاتی، هزینهای و شکلدهی طبقات که منجربه عدم پاسخگویی میشود و اعمال اقتدار با سرکوب برای امنیت داخلی و بالا بردن کیفیت تسلیحات نظامی که در نتیجه باعث افزایش خطر خشونت و منازعه سیاسی میشود و مدرنسازی صوری مازاد قدرت سیاسی دولت بر جامعه که بدون تقویت و توجه به پیشنیازها و آموزش و غیره به بازتولید نمادها و ایستگاههای فرهنگی تبعیتپذیر منجر میشود، به چالشی برای توسعه مبدل شده است (بیزبان1396: ۲۶).
3-8 -درآمدهای هنگفت نفتی در دهه ۱۹۷۰
نقش تعیینکنندهای در پیشرفتهای قومی و نوسازی کشور داشت، اما به دلیل جنگ و تحریمهای بینالمللی بسیار سنگینی که از سوی سازمان ملل متحد علیه این کشور شد، به شدت زیرساختهایش آسیب دید و درهای اقتصادی آن به روی سایر کشورها بسته شد. به نحوی که شاخصهای اقتصادی در این کشور روز به روز به شدت رو به کاهش نهاد و به مانعی جدی در مسیر توسعه سیاسی این کشور مبدل شد (پوراحمدی و همکاران، 1395: ۸۴).
3-9-پاشنه آشیل دیگر در روند توسعه سیاسی عراق
وابستگی این کشور همچون سایر کشورهای خاورمیانه به نفت و اقتصاد تکمحصولی بود. مسئلهای که به عنوان بیماری هلندی در اقتصاد شناخته میشود، رابطه بین بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی و رکود بخش صنعت را توضیح میدهد (منوچهری و همکاران، 1392: ۷). آغاز این بیماری با افزایش قیمت نفت پدیدار شده و نتایجی ازجمله تضعیف بخشهای قابل مبادله، به ویژه بخش صنعت و کشاورزی، تقویت بخش ساختمان به عنوان بخش غیرقابل مبادله، کاهش قابل ملاحظه صادرات و افزایش واردات و برهم زدن تراز پرداختها و بودجه عمومی دولت را شامل میشود. آنگونه که مالک بن نبی در مقایسه ژاپن و کشورهای عربی به آن اشاره میکند، بودجه آنها به امور اساسی و زیربنایی اختصاص یافته، در حالی که کشورهای عرب به اختصاص بودجه در امور مستهلک و مصرفی پرهزینه اهتمام میورزند (الراوی،1418ق: 7).
کشور عراق علیرغم چالشهای زیادی که در مسیر توسعه با آن مواجه است، دارای فرصتهای منحصر به فردی در این مسیر نیز است.
4- فرصتهای توسعه سیاسی در عراق
4-1-ژئوپلیتیک عراق
از دیرباز سرزمین عراق به دلیل برخورداری از عوامل ثابت و متغیر بسیار مهم ژئوپلیتیکی و موقعیت جغرافیایی، همواره مورد توجه قدرتهای محلی و بینالمللی قرار داشته است. عراق در شمال خلیج فارس واقع شده که از این نظر دارای موقعیت ممتازی است. به همین دلیل بسیاری از صاحبنظران، عراق را دومین کشور در منطقه آسیای جنوب غربی میدانند که دارای امکانات مناسب جغرافیایی است و در بین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، مقام ویژهای دارد. موقعیت جغرافیایی عراق به گونهای است که به لحاظ برخورداری از عوامل مختلف ژئوپلیتیک، دارای بسترهای لازم برای ایفای نقش موثر در منطقه خاورمیانه و جهان میباشد (اشرفی، بیتا: ۱۱).
از دیدگاه ژئوپلتیسینهای مهمی همچون مکیندر انگلیسی و ماهان آمریکایی و اسپایکمن هلندی (کوهن،1387: 57) خاورمیانه نقطه ثقل و کلید کنترل سرنوشت جهان است. عراق هم به دلیل جای گرفتن در خاورمیانه، موقعیت ویژهای را از دیدگاه صاحبنظران و نظریهپردازان این حوزه به خود اختصاص داده است.
شرایط جغرافیایی عراق به نحوی است که از تنوع کامل برخوردار است. آب، خاک و اقلیم مناسبی دارد و منابع آن بسیار خوب و دست نخورده است و از همه اینها مهمتر، دسترسی به منابع انرژی دارد که خود به خود میتواند این کشور را به منابع مالی مطمئن اتصال دهد (عزتی،1381: 390).
4-2-نفت
برای مردمان این منطقه نفت در بهترین حالت آمیزهای از خیر و شرّ بوده است .با آغاز دهه هفتاد و با بالا رفتن قیمت نفت، دوران طلایی اقتصاد عراق شروع شد و در اوایل این دهه، دولت توانست به صورت یک کشور ثروتمند نفتی در عرصه بینالمللی اظهار وجود نماید و در صنعت نفت به پیشرفتهای قابل توجهی دست یابد. به دنبال آن، در طی یک دوره کوتاه، در سایه دلارهای نفتی توانست در امور صنعتی کشاورزی و بهداشتی نتایج مثبتی را کسب کند و گامهای گستردهای را در جهت صنعتی کردن کشور بردارد (عزتی، 1381: ۳۶).
طرح توسعه در عراق با اتکاء به افزایش قیمت نفت در ساخت جادهها، ارتقای صنعت معدن، توسعه صنایع غیرنفتی، طرح نهضت ملی سوادآموزی و آموزش اجباری رایگان باعث شد تا صدام جایزه یونسکو را برای رایگان ساختن درمان عمومی و ایجاد بهترین نظام بهداشت عمومی از آنِ خود کند (یاسر،1394: 166).
در خاک عراق به علت تراکم تعداد زیاد میدانهای کمعمق و عظیم در وسعت کم هزینههای کاوشها پایین است و همچنین آهنگ تولید فوقالعاده بالای چاهها، به طور انفرادی است .برای مثال در عراق هر چاه به طور متوسط ۱۳۴٨٠بشکه نفت در روز میدهد. مشابه چنین چاهی در ایالات متحده آمریکا فقط روزانه ۱۷ بشکه نفت است (عزتی، 1381: ۵۳).
همچنین نفت نقش مهمی در تثبیت دولتها و حکومتها دارد و عراق هم از این قاعده مستثنی نیست. برخلاف آنچه تصور میشود، نفت به جای تشدید اختلافات، به حل صلحآمیز اختلافات کمک کرده است (فاست،1386: 159). ثبات، یکی از مولفهها و شاخصهای توسعه سیاسی است و با توجه به وجود نفت عراق و نیاز قدرتهای بینالمللی به آن و لزوم تأمین امنیت انرژی، عراق با ثبات میتواند به طور بالقوه شاخصهای از شاخصههای توسعه سیاسی را به همراه داشته باشد.
4-3-زمینه مناسب برای سرمایهگذاری خارجی
در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ فضای بینالمللی حاکی از وضعیتی به نسبت مناسب برای کشورهای در حال توسعه بود. این کشورها مورد تشویق قرار گرفته بودند تا به سوی صنعتی شدن و توسعه زیرساختهای اجرایی خود گام بردارند. آنها بدین منظور دولتهای رفاهی در کشورهای صنعتی پیشرفته را الگوی خود قرار دادند (فاست، 1386: ۲۰). کمکهای خارجی به این کشورها برای توسعه، به نسبت سخاوتمندانه بود. در کنار این مسأله، توجه دولتهای بینالمللی به سرمایهگذاری در بخش صنعت دولتهایی مانند عراق، فرصتی بینظیر را برای این کشور در جهت هموارسازی بخش توسعه مهیاء ساخته بود.
عراق به دلیل وزن سیاسی و ظرفیت بالقوه اقتصادی، نظامی و جغرافیایی آن، یکی از بازیگران اصلی در منطقه خاورمیانه است و حضور متنوع شرکتهای نفتی از کشورهای مختلف، شاهدی بر این مدعا بوده (علیپور و همکاران،1396: ص147) و دلیل تمایل دول بیگانه در سرمایهگذاری در این سرزمین مهم است.
4-4-اشتراکات تاریخی، فرهنگی و مذهبی با کشورهای منطقه
از دیگر فرصتهای بالقوه توسعه سیاسی در عراق، وجود اشتراکات تاریخی، فرهنگی و مذهبی و... با دول منطقه است که زمینه را برای افزایش همکاریها در امور مختلف مساعد ساخته و گزینههای برونرفت از چالشها را پیش روی آنها متنوع میسازد. صنعت گردشگری در بعد باستانی به دلیل اهمیت تاریخی و تمدنی عراق و در بعد مذهبی به دلیل وجود زیارتگاهها و مهد ادیان مختلف بودن آن، هم به ارتباط عراق با دنیا و تاثیر جهانی شدن و مناسبات آن بر روند توسعه سیاسی میانجامد. توسعه سیاسی در کشورهای مختلف، خواهناخواه تاثیر خود را بر سایر کشورها میگذارد (و هم مسیر را برای گذر تدریجی از فرایند توسعه هموار میکند). فتح باب ارتباط با دنیا، مراحل توسعه را یک به یک پشتسر میگذارد و با توجه به درهم آمیختگی ابعاد توسعه، مسیر توسعه سیاسی را هموار میسازد. مسیری که واینر آن را شکل جدیدی از مشارکت سیاسی میبیند. گذار از پادشاهی به جمهوری، از حکومت استعماری به مستقل، از نظام بدون حزب به نظام حزبی و از حق رأی انحصاری به حق رأی عمومی و از حکومت استبدادی به مردمسالاری، همگی بیانگر مناسبات جدیدی بین ملت و دولت و اشکال جدیدی از مشارکت سیاسی هستند. مسألهای که شاخصه دیگری از توسعه سیاسی را برای ما به نمایش میگذارد (پای و همکاران،1380: 239).
4-5- وجود عامل وحدتبخش
هشتر14 در کتاب خود با عنوان «استعمار داخلی» میگوید: نوسازی و توسعه اقتصادی در کشورهایی که از تنوع قومی برخوردارند، منجربه جریانی میشود که وی تقسیم کار فرهنگی مینامد .در این تقسیمبندی، کار فرهنگی الگویی از یک تبعیض ساختاری است که افراد به انواع خاص اشتغال و سایر نقشهای اجتماعی، بر مبنای ویژگیهای مشخصههای فرهنگی قابل مشاهده گماشته میشوند. به عبارت دیگر، بیشتر شدن نابرابریهای اقتصادی میان گروهها، احتمال همبستگیهای قومی را افزایش میدهد (یاسر، 1394: ۸۷).
این تنها یکی از دلایل متحد شدن قومیّتهای مختلف و تعلقخاطر ملی به کشوری است که علیرغم چالشهای بسیار، از ابتدای تأسیس تاکنون هنوز تجزیه نشده است.
سیاست وحدت در کثرت، مدل مطلوبی است که به برقراری انسجام ملی در کشوری چند قومیتی، چندفرهنگی و چندمذهبی منجر میشود. سیاست مزبور به معنای حفظ هویتهای فراملی از یکسو و تقویت پیوندهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بین آنها از سوی دیگر است (یاسر، 1394: ۱۳۸). این مسأله ما را به فرصت بعدی که از دل این فرصت بیرون میآید، رهنمون میسازد.
4-6- اختلاف رقبا و همسایگان منطقه در بهرهبرداری از عراق
اختلاف رقبا و همسایگان منطقه در بهرهبرداری از عراق را میتوان فرصتی دیگر برای عراق در مسیر توسعه دانست، زیرا هم گزینههای پیش روی عراق را در بهرهبرداری از این اختلافات و استفاده بهینه از فرصتها متنوع میسازد و هم عاملی برای ایجاد وحدت و همبستگی در جامعه ناهمگون و موزاییکی عراق محسوب میشود.
4-7-نیروی انسانی
عراق نسبت به تمامی کشورهای عربی به لحاظ فیزیکی و اجتماعی وضعیت بهتری دارد. قبل از جنگ خلیج، عراق از تحصیلکردهترین، سکولارترین و پیشرفتهترین مردم نسبت به دیگر کشورهای عربی برخوردار بود. طبقات عمده متخصص عراقیها توسط بروکراتها و تکنسینهای کارآمد بغداد را تجهیز کرده بودند (یوسفی و همکاران،1387: 173).
کارشناسان پیش بینی کردهاند که عراق با توجه به منابع انرژی و سرمایههای انسانی، از ظرفیت رشد پایدار برخوردار باشد (دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی،1384: 212).
عراقیها از اصطلاحات کلیدی دموکراسی مثل انتخابات، پارلمان، حقوق بشر، آزادی مطبوعات، حقوق اقلیتها به وفور استفاده میکنند (یوسفی و همکاران، 1384: ۳۰۲). این نکته نشان دهنده تاثیر جهانی شدن بر خواستهها و افکار و آمادهسازی زمینه برای کسب آنها است.
5- نتیجه
در پژوهش حاضر با استفاده از ترکیبی از پارادایمهای توسعه، و با تکیه بر مولفههای توسعه سیاسی (عقلانیت، پاسخگویی، تمایز ساختاری و کارکردی) نشان داده شد که مطابق مکتب نوسازی، ما چارهای جز توجه به خصوصیات داخلی کشورها، فرهنگ و سنت آنها نداریم. نگاه درونگرای مکتب نوسازی ما را به این سمت سوق میدهد که سنت و فرهنگ و بافت اجتماعی عراق مانعی برای توسعه است. البته که اصراری بر انکار وضعیت فرهنگی جامعه استبدادزده عراق که محصول چیدمان استعماری مرزها و دخالت در آن و فرهنگ عشیرهای و بافت قبیلهای آن نیست، اما همین سنت هم گاهاً راهگشای مسیر توسعه بوده است. سنتی که توانایی تجمیع نظرات بر پایه اشتراکات را دارد، مانند آنچه در خیزش شعبانیه ۱۹۹۱ شاهد آن بودیم، میتواند از پتانسیل خود به نفع توسعه سیاسی استفاده کند و این البته تنها تکیه بر یکی از مولفههای توسعه سیاسی است.
در مکتب وابستگی، وجود استعمار از واقعیتهای دردناک جامعه عراق است، ولی حداقل در قیام ثوره العشرین، ما میتوانیم ادعا کنیم که نیروی عشایر و مردم مسلمان با تکیه بر اشتراکات مذهبی و ملی توانستند، مانعی بر سر راه استعمار باشند و مسیر توسعه را در مسیری دیگر به جریان بیاندازند. در مکتب نظام جهانی، با نگاهی منعطف، امکان رسیدن عراق به مسیر توسعه را لحاظ میکنیم و با تکیه بر مولفههای مثبت تاثیرگذار بر این روند، این را برای آینده عراق متصور میشویم.
دکتر الوردی در کتاب «دراسه فی طبیعه المجتمع العراقی»، با تبیین دو عنصر بدویت (کوچنشینی و صحراگردی) و مدنیّت (زندگی روستایی و شهری) اذعان میکند که ما شاهد جریان جزر و مد مدنیت و بدویت هستیم. مدتی مد بدویت میآید و بر این سرزمین تسلّط مییابد و دوباره از آن دور میشود و جای خود را به مد مدنیّت و تمدن میدهد. علت این مسأله هم جغرافیای عراق است، اما مشکل اساسی در این میان، ناتوانی مردم در تطبیق سریع با این تغییرات است. آنها تا مدتها بر ارزشهای پیشین و شیوه زندگی قبلی خود تأکید میورزند. این مسأله کاملاً طبیعی است؛ زیرا اگر مردم به ارزشها و هنجارهای معینی عادت کردند، برایشان سخت خواهد بود که آن را به یکباره ترک کنند. این امر نیازمند یک روند تدریجی است. در این دوره زمانی است که درگیری میان ارزشهای جدید و ارزشهای قدیمی اوج میگیرد و مسبب انواع مشکلات اجتماعی میشود که نمیتوان آنها را نادیده انگاشت.
لذا با توجه به تمامی این مطالب و نکات، عراق با تکیه بر ظرفیت اشتراکات وحدتبخش که از ابتدای تأسیس تاکنون، علیرغم تمام مشکلات توانسته هویت واحد سرزمینی خود را حفظ کند، از یکی از مولفههای توسعه سیاسی به صورت بالقوه و بالفعل برخوردار است، ولی تحقق سایر مولفهها نیازمند گذر زمان و پذیرش تفاوتها و افتراقات، عقلانیت و صبر سیاستمداران و همراهی مردم و جامعه است.
منابع
-اذین، احمد. بیاتی، پروانه. (1394). موانع توسعه دموکراسی در عراق. در: اولین کنفرانس بینالمللی علوم اجتماعی و جامعهشناسی.
-ازکیا، مصطفی. غفاری، غلامرضا. (1386). جامعهشناسی توسعه. تهران: انتشارات کیهان.
-امینزاده، محسن. (1376). «توسعه سیاسی». اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 117-118.
-بشیریه، حسین. (1382). عقل در سیاست. تهران: نگاه معاصر.
-بیزبان، علیرضا. (1396). تحلیل تطبیقی موارد گذار به دموکراسی در خاورمیانه. علوم اجتماعی، سال۲۶، شماره۷۸.
-پای و همکاران (1380). بحرانها و توالیها در توسعه سیاسی. غلامرضا ترجمه خواجه سروی. تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
-پور احمدی، حسین. غفارینژاد، میثم. کاظمی، حامد (1395). دموکراسی با زور و چالشهای فراروی آن در عراق. رهیافتهای سیاسی و بینالمللی، سال 7، شماره١.
-جعفری، محمد. (1398). تاثیر توسعه متوازن بر همگرایی ملی در مناطق مرزی. مطالعات ملی، دوره 20، شماره 4.
-دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی. (1384). عراق پس از سقوط صدام. تهران: وزارت امورخارجه.
-راوی، ناجح محمد خلیل. (1418ق). نظره الی تجربه الیابا ن فی نقل تکنولوجیا. المطبع العلمی العراقی، ، المجلد۴۴، الجز٢.
-ریحانی، جاسم. ظریفیان، غلامرضا. (1392). حیات اجتماعی و فرهنگی قبایل و عشایر عرب عراق قرن۱۷تا۱۹ میلادی. مطالعات تاریخ فرهنگی، سال۴، شماره۱۵.
-زوار، علیاکبر. بیگدلی، علی. احمدی نسب، نعمت. (1401). نقش فرایند دولت-ملتسازی بر تفوق ایران بر عراق در بحرانها و برخوردهای مرزی ۱۹۷۱-۱۹۷۵م. مطالعات تاریخی جنگ، شماره۲۱.
-ساجدی، امیر. (1389). موانع توسعه سیاسی در خاورمیانه. مطالعات سیاسی، سال 2، شماره٨.
-سوی، الوین. (1399). تغییر اجتماعی و توسعه. ترجمه محمود حبیبی مظاهری. انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
-عزتی، عزتاله. (1381). تحلیلی بر ژئوپلیتیک ایران و عراق. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
-عطار، سعید. (1395). بررسی جایگاه مفهوم سرمایه اجتماعی در پارادایمهای سه گانه (توسعه نوسازی، وابستگی، نظام جهانی). پژوهش سیاست نظری، شماره۱۹.
-علیپور، عباس. حیدری، جهانگیر. حاجیلو، محمدحسین. (1396). ایران و عراق نوین از منظر استراتژی ژئوپلیتیک (فرصتها و چالشها). مطالعات سیاسی جهان اسلام، سال6، شماره٢٢.
-فاست، لوییس. (1386). روابط بینالمللی خاورمیانه. ترجمه زیر نظر احمد سلطانینژاد.تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
-کوهن، ساموئل برنارد. (1387). ژئوپلیتیک نظام جهانی. کاردان.
-منوچهریراد، رضا. شمس قارنه، ناصر (1395). بیماری هلندی در اقتصاد ایران. دنیای اقتصاد فیدیبو.
-موسایی، میثم. (1387). بنیانهای توسعه انسانی. همدان: انتشارات نور علم.
-ولدبیگی، صفر. زیباکلام، صادق. ازغندی، علیرضا. نظریان، علی اشرف (1400). منافع و موانع احزاب در روند توسعه سیاسی: مطالعه موردی اقلیم کردستان عراق١٩٩١-٢٠٢٠. مطالعات سیاسی، دوره14، شماره 54.
-یاسر، عبدالزهرا. (1394). تحلیلی بر سیاستگذاری امنیت ملی عراق. دانشگاه تهران.
-یوسفی، امیرمحمد. سلطانینژاد، احمد. (1387). سامان سیاسی در عراق جدید. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
[1] Michael Paul Todaro
[2] Dudley Seers
[3] University of Sussex
[4] Peter Donaldson,
[5] Lucian Pye
[6] Seymour Martin Lipset
[7] Almond
[8] Powell
[9] Huntington
[10] Sykes–Picot Agreement
[11] Joseph LaPalombara
[12] Weiner
[13] Michael Ruse
[14] Hechter