• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - جان رالز: از سنت قرارداد اجتماعی تا دو اصل عدالت
        شهلا اسلامی
        سنت قرارداد اجتماعی در تاریخ فلسفه ی سیاسی از اهمیت خاصی برخوردار است. نظریه پردازان کلاسیکسنت قرارداد اجتماعی، مثل لاک، روسو و کانت، قرارداد اجتماعی را برای برقراری مرجعیت سیاسی بهمنظور غلبه بر مشکلات زندگی در وضعیت بی قانونی امری لازم می دانستند. جان رالز در نظریۀ عدا چکیده کامل
        سنت قرارداد اجتماعی در تاریخ فلسفه ی سیاسی از اهمیت خاصی برخوردار است. نظریه پردازان کلاسیکسنت قرارداد اجتماعی، مثل لاک، روسو و کانت، قرارداد اجتماعی را برای برقراری مرجعیت سیاسی بهمنظور غلبه بر مشکلات زندگی در وضعیت بی قانونی امری لازم می دانستند. جان رالز در نظریۀ عدالت خودرویکرد تاز های به نظریۀ قرارداد اجتماعی دارد. او طرف های قرارداد یای را برای انتخاب اصول عدالت فرضمی کند که به تعیین اصول اخلاقی که نهادهای سیاسی جامعه را شکل می دهد، می پردازند. طرف های قرارداددر دیدگاه رالز در موقعیتی فرضی به نام موقعیت اولیه قرار دارند. این افراد آزاد، برابر و عقلانی اند و در پردهجهل هستند؛ به این معنا که از خصوصیاتی مانند جنسیت، جایگاه اجتماعی، جهتگیری مذهبی و برداشتنام می برد که اصول عدالت و تعادل تأملی خود از امر خیر ناآگاه هستند. رالز در این موقعیت از فنی به نامداوری های سنجیده ی ما را با هم هماهنگ می کند. در موقعیت اولیه، طرف های قرارداد دو اصل عدالت، یعنیاصل آزادی و اصل برابری را انتخاب م یکنند. مفهوم موقعیت اولیه تفسیری از دیدگاه کانت دربارۀ اصلآزادی اراده و امر مطلق است. توصیف این موقعیت است که فرد را قادر م یسازد ، هنگام عمل به اصولانتخاب شده در این موقعیت، طبیعت ذاتی خود را به عنوان انسان آزاد و خودآیین نشان دهد. بنابراین رالز ازقرارداد اجتماعی برای مشروعیت بخشیدن به مرجعیت سیاسی استفاده نمیکند، بلکه او با استفاده ازموقعیت اولیه مفهومی از طبیعت انسان را ارائه م یکند که لیبرال ها همواره از آن سخن گفته اند؛ فرد آزادشده، فردی که از هرگونه فشار اجتماعی، سنتی و یا سیاسی رها شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - سیرتحولات فلسفه ی علم از دیدگاه واقع گرایی انتقادی یک ارزیابی شتابزده
        علی پایا
        در مقالهی حاضر، پس از ارائهی شماری از "تعاریف" دربارهی فلسفه ی علم ، و ارائه ی "تعریف "مختار نگارنده، به اجمال و اختصار هرچه تمامتر به برخی از مهمترین تحولات فلسفه ی علم از آغازتاکنون پرداخته می شود. هرچند هدف اصلی آشنا ساختن خوانندگان با یک چشم انداز کلی ازمسائل و موضو چکیده کامل
        در مقالهی حاضر، پس از ارائهی شماری از "تعاریف" دربارهی فلسفه ی علم ، و ارائه ی "تعریف "مختار نگارنده، به اجمال و اختصار هرچه تمامتر به برخی از مهمترین تحولات فلسفه ی علم از آغازتاکنون پرداخته می شود. هرچند هدف اصلی آشنا ساختن خوانندگان با یک چشم انداز کلی ازمسائل و موضوعات و راه حل های پیشنهادی است اما در مواردی نیز نقدها و ارزیابی هایی درخصوص موضوعات مطروحه، از یک دیدگاه واقع گرایانه متکی به عقلانیت نقاد مطرح شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - متافیزیک درحکمت دائویی و کنفوسیوسی
        طاهره توکّلی
        ساختار فکری دو مکتب کنفوسیوسی و دائویی مشابه است؛ بدین معنا که هیچ یک از آن دو نه در پی وضعقواعد فلسفی - منطقی و اصول اعتقادی جزم آور بوده اند، و نه به مسائل انتزاعی و معقولات ثانوی و کلّیّاتعقلی پرداخته اند؛ بلکه توجّه هر دو به امور محسوس و جاری در زندگی و هر آنچه که ق چکیده کامل
        ساختار فکری دو مکتب کنفوسیوسی و دائویی مشابه است؛ بدین معنا که هیچ یک از آن دو نه در پی وضعقواعد فلسفی - منطقی و اصول اعتقادی جزم آور بوده اند، و نه به مسائل انتزاعی و معقولات ثانوی و کلّیّاتعقلی پرداخته اند؛ بلکه توجّه هر دو به امور محسوس و جاری در زندگی و هر آنچه که قابل تجربه برای انسانمی باشد، بوده است. به همین جهت مفهوم "متافیزیک" نیز در چین کمی متفاوت است از آنچه که در فلسفهیونان باستان و سپس در عالم اسلامی شاهد آن هستیم. از مهمترین موضوعات متافیزیک، تبیین حقیقت غاییاست که در بیشتر موارد دارای نوعی تقدّس برای انسان ها میِباشد . دو مفهومی که از این نظر در این دومکتب قابل بررسی هستند عبارتند از تی ین یا آسمان و دائو. هردو مکتب به تثلیث آسمان، زمین و انسانتوجّه داشته اند و بر ایجاد نوعی سازگاری و توازن میان این سه وجه تأکید دارند. امّا وجه تمایز آن دو بیشتردر نحوهیِ تفسیرشان از دائوست. کنفوسیوس به کمال اخلاقی انسان ها و حسن نظام اجتماعی نظر داشت ودائو را نیز در بطن سنّت و جامعه می شناخت. حال آن که در مکتب دائویی، دائو محور تفسیر هر چیز وحقیقتی ماورائی است که انسان باید جریان موزون آن را بپذیرد و خود را با آن هماهنگ کند . در نتیجه،سعادت انسان نه در جامعه بلکه در طبیعت معنا می یابد. طبیعت، در تفکّر چین هم پدیده های مادّی و همامور غیر مادّی را در دو ساحت انسان و آسمان فرا می گیرد. در نهایت آن که می توان مکتب کنفوسیوسی رانوعی انسان مداری دانست که اگر به مسائل متافیزیکی توجه م یکرد، به جهت تأثیر آنها بر انسان و جامعهانسانی بوده است و مکتب دائویی را نوعی طبیع تگرایی می توان خواند که دارای رویکرد متافیزیکی است ونگرش انسان را به ماوراء محسوسات و ظواهر فرا می خواند پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - تجلی حق در مراتب هستی از دیدگاه مولوی
        دکتر حسن جعفری
        یکی از مفاهیم تأمل برانگیز در عرفان و تصوف، مسأله تجلی حق در سلسله مراتب هستی از ملائکه تا عالممادی است . عرفان، تجلی حق را، همچون نگرشی ، به ج هان در ارتباط با حق و معرفتی هدای ت گر انسان ازبند عالم مادی به حقایق ورای عالم مادی بررسی م ی کند. مبدا هستی و مراتب تجلیات ح چکیده کامل
        یکی از مفاهیم تأمل برانگیز در عرفان و تصوف، مسأله تجلی حق در سلسله مراتب هستی از ملائکه تا عالممادی است . عرفان، تجلی حق را، همچون نگرشی ، به ج هان در ارتباط با حق و معرفتی هدای ت گر انسان ازبند عالم مادی به حقایق ورای عالم مادی بررسی م ی کند. مبدا هستی و مراتب تجلیات حق شامل نظری ه یوحدت وجود می شود که هر دیدگاه عرفانی را در بر می گیرد؛ به گونه ای که دو آموزه ی بنیادین وحدت وجودو انسان کامل بر ع رفان حاکمیت دارند . یکی از شعرای فارسی زبان، مولانا جلال الدین بلخی، بطور حکیمانه ومنظم، جنبه هایی از عقاید صوفیه را به شعر درآورده است.بنابراین، این مقاله اساساً، بررسی ماهیت تجلی حق و چگونگی ارتباط آن با انسان کامل و تبیین تصور مولویاز تجلی حق است؛ و چگونگی تکامل انسان از طریق فهم عمیق به تجلیات حق و بندگی خدا را نیز بیانمی کند. در نتیجه سیر و سلوک معنوی ب ه منزله ی تأویل تجلی حق، انسان را از جهالت به کشف و شهود وآگاهی حقیقی م ی رساند. بنابراین، قسمت اول مقاله به تب یین بعضی از ویژگیهای تجلی حق و رویکرد هایتاریخی فلاسفه ی اسلامی، از قبیل بررسی آرای ابن سینا، سهروردی و ابن عربی اختصاص دارد . قسمت دوماین مقاله، نظریه ی مولانا پیرامون تجلیات حق را بررسی م ی کند که زمینه ی آن در قسمت اول فراهم شدهاست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - کثرت گرایی هیک: نزاع میان واقع گرایی و ضدواقع گرایی
        ثریا سلاحوَرزی
        بنابر کثرت گرایی، حقیقت غایی یگانه، به صورتهای متفاوت در تمامی سنتهای دینی بزرگ، تجربه و درکمی شود. در این مقاله از میان سه نوع کثرت گرایی، کثرت گرایی هیک نقد و بررسی می شود.کثرت گرایی او بطور کلی بر دو اصل استوار است 1- الگوی معرفت شناختی کانت 2- انسجام گرایی درصدق.برا چکیده کامل
        بنابر کثرت گرایی، حقیقت غایی یگانه، به صورتهای متفاوت در تمامی سنتهای دینی بزرگ، تجربه و درکمی شود. در این مقاله از میان سه نوع کثرت گرایی، کثرت گرایی هیک نقد و بررسی می شود.کثرت گرایی او بطور کلی بر دو اصل استوار است 1- الگوی معرفت شناختی کانت 2- انسجام گرایی درصدق.براساس الگوی کانتی، ماهیت حق فی نفسه فراتر از حدود مفاهیم بشری است این حق به تعبیر ادیان غربیاست که به صورت حق نومنی و به تعبیر کانت بدون شکل و به تعبیر ادیان شرقی غیرقابل وصف رشته ای از پدیدارهای الهی برای بشر به تجربه درم یآید. ایراداتی بر این دیدگاه وارد است و در تطبیق می تواناین دیدگاه را شبیه دیدگاه اهل تعطیل در سنت اسلامی دانست. معنای صدق در دیدگاه هیک معنایی جدیددارد که با دیدگاه فلاسفه ای چون علامه طباطبایی و مطهری متفاوت است.دیدگاه هیک در نهایت به دیدگاه عمل گرایان نزدیک می شود زیرا به کارایی ادیان، به عنوان مؤیدی برایوجود مطلق استناد می کند. لذا در گفتار او چرخشی را از نظری ه ی انسجام گرایی ب ه سمت عمل گراییمی بینیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - استنتاج از بهترین تبیین
        رضا علیزاده ممقانی
        تبیین به عنوان یکی از اهداف اصلی پژوهشهای علمی همواره در کانون توجهات ف یلسوفان علم قرار داشتهاست. استنتاج از بهترین تبیین یکی از الگوهای پیشنهادی مطرح در مورد مسألهی تبیین است. نوشتار حاضرگزارشی است تحلیلی در مورد الگوی مزبور، همراه با شرح انتقادی چند روایت اصلی آن. سپ چکیده کامل
        تبیین به عنوان یکی از اهداف اصلی پژوهشهای علمی همواره در کانون توجهات ف یلسوفان علم قرار داشتهاست. استنتاج از بهترین تبیین یکی از الگوهای پیشنهادی مطرح در مورد مسألهی تبیین است. نوشتار حاضرگزارشی است تحلیلی در مورد الگوی مزبور، همراه با شرح انتقادی چند روایت اصلی آن. سپس ارائۀ رهیافتیواقعگرایانه به موضوع، به همراه یک جمع بندی و راه حل معرفت شناختی عرضه می شود پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - نسبت اراده به عقل در فلسفه ی دکارت
        حسین گلچینی
        نسبت اراده به عقل مبحث فلسفی -کلامیِ پرسابقه و تااندازه ای ناروشن است، به ویژه آنگاه که این نسبت راگونه ای تقدم قلمداد کنیم . تقدم ار اده بر عقل در اندیشه ی دکارت جنبه های پیدا و پنهان دارد . دکارت اراده رابه لحاظ صوری عظیم تر از فهم می دانست (برتری وجودی یا گونه ای تقد چکیده کامل
        نسبت اراده به عقل مبحث فلسفی -کلامیِ پرسابقه و تااندازه ای ناروشن است، به ویژه آنگاه که این نسبت راگونه ای تقدم قلمداد کنیم . تقدم ار اده بر عقل در اندیشه ی دکارت جنبه های پیدا و پنهان دارد . دکارت اراده رابه لحاظ صوری عظیم تر از فهم می دانست (برتری وجودی یا گونه ای تقدم هستی شناسانه)، هرچند در شناخت،یعنی داشتن ایده های روشن و متمایز، به تقدم فهم بر اراده حکم م ی داد (تقدم شناخت شناسانه ). او در آغازتأسیس فلسفه ی جدید به شک کردن حکم کرد و این خود نمودی از اراده کردن است (تقدم روش شناسانه ).پذیرش تقدم اراده بر عقل در پروراندن یک نظام فلسفی و یا بنیان گذاری یک مکتب فکری به نتایج بسیارگسترده ای در نظام های اخلاقی، حقوقی و سیاسی منجر می شود، همان گونه که در واقعیت تاریخی چنیننظام هایی از اندیشه ی دکارت نشأت گرفته اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - بررسیِ امکانِ وقوعیِ ترجمه ی فارسیِ وجود و زمان هِیدگر چنان که بسزایِ چنین کتابی بُوَد
        پرویز ضیاء شهابی
        هر که از وجود و زمان هیدگر خیالِ ترجمه ای بپزد که شاهکاری شود در ترازوی انصاف هم سنگ اصلِ متنِمترجَم، شاید محال اندیش باشد. باشد یا نباشد، معذور است اگر از هر ترجمه ی فارسی چشم داشته باشد کهدر آن، بی آن که قدرِ قیمتی دُرّ لفظِ دری شکسته شود نیم رخی از اندیشه ی نکته پردا چکیده کامل
        هر که از وجود و زمان هیدگر خیالِ ترجمه ای بپزد که شاهکاری شود در ترازوی انصاف هم سنگ اصلِ متنِمترجَم، شاید محال اندیش باشد. باشد یا نباشد، معذور است اگر از هر ترجمه ی فارسی چشم داشته باشد کهدر آن، بی آن که قدرِ قیمتی دُرّ لفظِ دری شکسته شود نیم رخی از اندیشه ی نکته پردازِ صاحب متن دیداربنماید.نگارنده، به حکم التزام به مصدوقه ی "چنان که باید، نه به هر سان که آید" و به الزامِ تصور و توقعی بالابلند (و احتمالاً حالا حالاها بر نیاوردنی) از ترجمه ی یک شاهکار فلسفی به زبان عظیم الشأن فارسی،نخست از صمیمِ جان بر ناتوانی خویشتن انگشت تأکید می گذارد و سپس به اجمالی در خور حال و مقام برسرِ بررسی ترجمه هایی می رود کزین کتاب به دسترس فارسی زبانان آمده است.ناگفته نگذارد که نگارنده باور دارد فایده ی مقالاتی از این دست، اگر آ نها را فایده ای باشد، جز برافروختنِآتشِ نبردی نهمار برسر ترجمه( γιγαντομαχιά περὶ της̃ ε¨ρμηνιάς)نمی تواند بود. امید می برداستادانی که با ترجمه هایشان از کتاب هیدگر او را به نگارش این مقاله برانگیخته اند، جوابش را خاموشیندانند شبی که ماه مراد از افق شود طالع بُوَد که پرتو نوری به بام ما افتد پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - گمگشتگی متن در حواشی پاسخ به مقاله آقای پرویز ضیاء شهابی با عنوان: « بررسی امکان وقوعی ترجمة فارسیِ وجود و زمان هیدگر چنانکه بسزای چنین کتابی بود"
        سیاوش جمادی
        مضمون مقالة آقای ضیاء شهابی، که عنوان آن در بالا آمده است، عمدتاً مشتمل است بر نقد دو ترجمة فارسیSein und Zeitکه اخیراً منتشر شده اند. مقالة اینجانب پاسخی نه به کل نقد آقای ضیاءشهابی ، بل به بخشی از مضمون آن که بر کار اینجانب وارد آمده و در ضمن بررسی شیوة نقد ایشان است. چکیده کامل
        مضمون مقالة آقای ضیاء شهابی، که عنوان آن در بالا آمده است، عمدتاً مشتمل است بر نقد دو ترجمة فارسیSein und Zeitکه اخیراً منتشر شده اند. مقالة اینجانب پاسخی نه به کل نقد آقای ضیاءشهابی ، بل به بخشی از مضمون آن که بر کار اینجانب وارد آمده و در ضمن بررسی شیوة نقد ایشان است. ایرادها یک به یک پاسخ دادهمی شوند. آنچه درست است با قدردانی و برجسته نمایی پذیرفته می آید. آنچه نادرست است با بیان و تفصیل دلیلیا ادله رد می گردد. آنچه بی آنکه بتوان درست یا نادرستش خواند نگارنده را به بیانی بهتر در ترجمه برمی انگیزدتوضیح خواهد شد و این همه البته در کل یا در هر حال همراه با سپاس.اما گزاردن سپاس به تحسین و تمجید خشک و خالی نیست، گرچه چنین رسمی رایج است. آنجا که پای تفکرفلسفی و از آن مهمتر تفکر پدیدارشناسانه در میانه است، هر آنچه بیرون از اصل مطلب است از جمله رنجش وناخوش آیندی شخصی باید کنار رود. به قول ارسطو“Amicus Plato, set magis amica reritas” افلاطون را دوست دارم، اما حقیقت را بیشتر دوست دارم دو نکته ناگفته نماند: یکی آنکه پاسخ به همه جوانب مقالة مطول آقای ضیاءشهابی در مقاله ای کوتاه تر از آنچهپیش رو دارید میسر نگشت. دو دیگر آنکه به احترام استاد، در این مقاله به جز در نقل قول ها به جای هایدگرهیدگر به کار می رود. پرونده مقاله