گمگشتگی متن در حواشی پاسخ به مقاله آقای پرویز ضیاء شهابی با عنوان: « بررسی امکان وقوعی ترجمة فارسیِ وجود و زمان هیدگر چنانکه بسزای چنین کتابی بود"
محورهای موضوعی : فلسفه
1 - ندارد
کلید واژه: نقد درونماندگار, زهد پدیدارشناختی, عنف تأویلی, هاله افکنی, مازاد نقد,
چکیده مقاله :
مضمون مقالة آقای ضیاء شهابی، که عنوان آن در بالا آمده است، عمدتاً مشتمل است بر نقد دو ترجمة فارسیSein und Zeitکه اخیراً منتشر شده اند. مقالة اینجانب پاسخی نه به کل نقد آقای ضیاءشهابی ، بل به بخشی از مضمون آن که بر کار اینجانب وارد آمده و در ضمن بررسی شیوة نقد ایشان است. ایرادها یک به یک پاسخ دادهمی شوند. آنچه درست است با قدردانی و برجسته نمایی پذیرفته می آید. آنچه نادرست است با بیان و تفصیل دلیلیا ادله رد می گردد. آنچه بی آنکه بتوان درست یا نادرستش خواند نگارنده را به بیانی بهتر در ترجمه برمی انگیزدتوضیح خواهد شد و این همه البته در کل یا در هر حال همراه با سپاس.اما گزاردن سپاس به تحسین و تمجید خشک و خالی نیست، گرچه چنین رسمی رایج است. آنجا که پای تفکرفلسفی و از آن مهمتر تفکر پدیدارشناسانه در میانه است، هر آنچه بیرون از اصل مطلب است از جمله رنجش وناخوش آیندی شخصی باید کنار رود. به قول ارسطو“Amicus Plato, set magis amica reritas” افلاطون را دوست دارم، اما حقیقت را بیشتر دوست دارم دو نکته ناگفته نماند: یکی آنکه پاسخ به همه جوانب مقالة مطول آقای ضیاءشهابی در مقاله ای کوتاه تر از آنچهپیش رو دارید میسر نگشت. دو دیگر آنکه به احترام استاد، در این مقاله به جز در نقل قول ها به جای هایدگرهیدگر به کار می رود.
The article written by P. Zia’ Shahabi consists mainly of a critique of twoPersian translations of Heidegger’s Being and Time, which have beenrecently published. My article is not as a response to his whole article;rather, it is a response to that part of his article which is directly concernedto my translation. I also assess his critique and method in general. Noneed to say that any point of his critique which is correct is boldlyacknowledged and appreciated. Some points are incorrect which arerefuted through exposing sufficient argumentation (or reasoning). Someother points which seem neither correct nor incorrect, stimulating me tomodify my translation, are explicated. (I, of course, do so accompanyingwith appreciation and thanks!)Saying thanks is not formal and a mere nonsensical appreciation, thoughsuch a formality is in vogue. Wherever there is philosophical thinking ,particularly phenomenological thinking, whatever is “hors de sujet”,including personal implausibility and individual pain, ought to bedismissed. According to Aristotle: ‘Amicus Plato, set magis amicarerites’.Finally, there are two points which are important: first, answering to all ofthe critic’s notes is impossible because of the standards of this journal(about the bulk of content). Second, following the critic, I would make useof his Persian transliteration of Heidegger’s name except in quotations.