بل در برخی مقالات خود هستارهای موضعی را معرفی میکند و آنها را غیر از مشاهدهپذیرهای مکانیک کوانتومی در نظر میگیرد. در مقالهی حاضر اهمیت و ضرورت وارد کردن هستارهای موضعی را در مکانیک کوانتومی نشان میدهیم. توضیح میدهیم نیاز به وجود هستارهای موضعی هم دلایل هستیشناخت چکیده کامل
بل در برخی مقالات خود هستارهای موضعی را معرفی میکند و آنها را غیر از مشاهدهپذیرهای مکانیک کوانتومی در نظر میگیرد. در مقالهی حاضر اهمیت و ضرورت وارد کردن هستارهای موضعی را در مکانیک کوانتومی نشان میدهیم. توضیح میدهیم نیاز به وجود هستارهای موضعی هم دلایل هستیشناختی و هم معرفتشناختی دارد. تابع موج که نمایش ریاضی حالت کوانتومی است یکی از عناصر مهم و کلیدی در نظریه کوانتومی است که جایگاه بخصوصی را در هستیشناسی این نظریه به خود اختصاص داده است. با توجه به اهمیت تابع موج که یک عنصر اساسی در نظریه کوانتومی است، بررسی خواهیم کرد که آیا تابع موج با معیارهایی که برای هستار بودن بیان میشود آیا میتواند هستار باشد یا نه و همچنین توضیح میدهیم که چگونه درک شأن هستیشناختی تابع موج از منظر هستارها میتواند راهنمایی مناسبی برای انتخاب یا ارائهی تعبیر یا نظریهی مناسبی برای مکانیک کوانتم در بین نظریههای رقیب باشد.
پرونده مقاله
عقلانیت انتقادی به عنوان رهیافتی برای شیوهی سلوک زیستی و مخصوصاً روشی در علم با نظر کارل پوپر طرح شد. اما آراء وی در زمینه طرد استقرا و موجهسازی با مخالفت سوزان هاک به عنوان فیلسوف منطق مواجه شده است. در این مقاله به ارزیابی هاک از آراء پوپر با عنوان نگاتیویسم منطقی خ چکیده کامل
عقلانیت انتقادی به عنوان رهیافتی برای شیوهی سلوک زیستی و مخصوصاً روشی در علم با نظر کارل پوپر طرح شد. اما آراء وی در زمینه طرد استقرا و موجهسازی با مخالفت سوزان هاک به عنوان فیلسوف منطق مواجه شده است. در این مقاله به ارزیابی هاک از آراء پوپر با عنوان نگاتیویسم منطقی خواهیم پرداخت و نشان میدهیم که هاک تمام تلاش خود را برای حفظ روشهای موجهسازی با تعابیر و انحاء مختلفی، بیشتر زیر سایهی استقرا، به کار میبندد. همچنین نشان خواهیم داد که نقدهای هاک به پوپر به سبب تمایل وی به موجهسازی، دچار برخی خلطهای روانشناختی و سمانتیکی با مباحث معرفتشناختی است. در پاسخ خواهیم دید که پوپر ارتباط عقلانیت با موجهسازی را نفی میکند و اساساً موجهسازی را ناممکن میداند و مدلی سه مرحلهای شامل طرح مسأله، یافتن راهحلهای ابداعی برای مسأله پیشآمده و حذف برخی از آنها را پیشنهاد میکند که در آن هیچ نیازی به موجهسازی و حمایت شواهد وجود ندارد. محصول اتخاذ چنین رهیافتی ارائهی حدسها و گمانههایی خلاقانه خواهد بود که در عین پذیرش وجود حقیقتی ایدهآل و واقعیتی خارج از ذهنمان، هیچ نسبتی از واقعیت یا صدق را برای فرضیهها برقرار نمیکنیم و در نتیجه از مشکلات موجهسازی در امان خواهیم بود. به همین جهت همواره آمادگی برای نقادی راهحلهای خود را داریم و دربارهی فرضیهها و نظریههایمان متواضعانهتر موضعگیری میکنیم.
پرونده مقاله