نقد و بررسی دیدگاه های اصلی رقیب در مورد مسأله ی بازگشت پذیری
محورهای موضوعی : فلسفه
1 - ندارد
2 - ندارد
کلید واژه: مسأله ی بازگشت پذیری, قانون دوم ترمودینامیک, شرایط اولیه, تعیین پذیری,
چکیده مقاله :
با کشف قانون دوم ترمودینامیک و تلاش برای ابتنای آن بر دینامیک کلاسیک در نیمه دوم قرننوزدهم میلادی، مسأله یا پارادوکس بازگشت پذیری برای اولین بار مطرح شد، زیرا قوانین دینامیککلاسیک برخلاف قانون دوم ترمودینامیک نسبت به زمان متقارن یا بازگش تپذیر بودند. در این مقالهپس از شرح این مسأله به بیان دو رهیافت اصلی در حل این مسأله می پردازیم. در اولین دیدگاه کهپریگوژین از سردمداران آن است، بازگشت ناپذیری ناشی از ناپایدار یهای دینامیکی دانسته می شود وتعریف می شود؛ در حال یکه در دیدگاه بی نظمی این ویژگی در سطح میکروسکوپی در قالب نوعیدیگر، افرادی مانند پرایس و بریکمان بازگشت ناپذیری در سطح ماکروسکوپی را ناشی از وجودشرایط اولیه ی خاصی برای جهان در نظر م یگیرند و برقراری بازگش تپذیری در سطح میکروسکوپیرا در تضاد با آن نم یدانند. با وجود تفاوت این دو دیدگاه در مبانی نظری، نشان خواهیم داد کهمی توان این نتیجه ی مشترک را از آنها استخراج کرد که بازگشت پذیری اصولاً به لحاظ عملیغیرممکن است.
With the discovery of second law of thermodynamics and the attemptto supervene it on the classical dynamics, the paradox of irreversibilityshowed up for the first time, as the laws of classical dynamics, incontrast to the second law of thermodynamics, were reversible andsymmetric with respect to time. In this paper, after reviewing theproblem of irreversibility, we pin down two rival approaches to theproblem. The first approach whose pioneer is Ilya Prigogine claims thatirreversibility arises out of dynamical instabilities defined as “disorder”at microscopic level. However, according to the rival theory, which isadvocated by Price and Bricmont, irreversibility at macroscopic levelarises out of specific initial conditions of the world. This is notcontrasted with the notion of irreversibility at microscopic level.Although the two rival theories are completely different with respect totheir theoretical foundations, I will show that one can trace a consensusin a view that reversibility is “practically in principle” impossible. Thisis the term I have coined for the commonality between the two opposedtheories