نقش، کارکرد و نمادهای پیر فرزانه در سفرهای تعلیمی براساس نظریه یونگ (با تکیه بر سیذارتا، بلوهر و بوذاسف، کلیله و دمنه، پرنده ای به نام آذرباد و در پس آئینه)
محورهای موضوعی : تعلیمیرسول کاظم زاده 1 * , محمد پاشایی 2
1 - دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان (نویسنده مسئول)
کلید واژه: ادبیات تعلیمی, داستان, خودسازی و کمال, پیر فرزانه, کهنالگو,
چکیده مقاله :
در میان داستانهای تعلیمی معمولا برای قهرمان سفری آموزنده تدارک میبینند که تابع الگوی ثابت است. در این سفرها پیری خردمند به کمک قهرمان میآید و راه را نشانش میدهد. به باور یونگ، مسائلِ کلی و مشترک، نشاندهندۀ خاستگاه کهنالگویی آنهاست و هنرمندان اصیل که از «نهانبینی ازلی» برخوردارند، آنها را در آثار خود بازآفرینی میکنند. این مقاله میکوشد با روش توصیفی تحلیلی، ضمن تاکید بر وجود کهنالگوی پیر خردمند در داستانهای تعلیمی، کارکردهای آن را بررسی کند. این کهنالگو در پنج اثر نمادین تعلیمی با درونمایههای مشابه که شالودههای مشترک دارند و اسطورۀ کمالگرایی در سفر را دنبال میکنند، بررسی میشود. سفری نمادین که قهرمان طی آن از طریق پیر به هویت، آگاهی و رمز حیات دستمییابد. این بررسی نشان میدهد که اندیشههای آدمیان در بنیاد به یک سرچشمه میرسند و بهرغم تفاوتهای فرعی و طرز بیان، آموزش و تعلیم را با رجوع به ذات انسانی در گرو راهنمایی پیر میدانند. کارکردهای پیر به نسبت داستان تغییر مییابد. پیر در سیذارتا با کارکردهای آموزشی، ایجاد تحول و هدیهبخشی، دعوت به تغییر و هدایتگری حضور دارد. در داستان بلوهر کارکرد دستگیری، نجات از مخمصه، فراهم کردن زمینۀ آزادی و اشراق و آگاهی دارد. در کلیله کارکرد یاری و دستگیری و آگاهی بخشی دارد. در داستان آذرباد کارکردهایی چون آموزش غیرمستقیم و دادن اطلاعات، انگیزش، خردآموزی و انتقال تجربیات، تغییر ذهنیت، آموزش خودشناسی و ایجاد انگیزه را دنبال میکند و در داستان در پس آینه کارکرد حمایت و ایجاد انگیزه و آشناسازی با عشق و راهنمایی را بر عهده دارد.
The story of Bilawhar and Yudasaf contains the history of Buddhism and after centuries it has been mixed with anecdotes and philosophical words and narrated in the form of parables and instructive stories. These parables are narrated by a pious sage named Bilawhar to guide Yudasaf and encourage him to leave the world and find the truth. In this story, the concept of transcendence is emphasized. It means going higher, rising, reaching the peak, tending to grow and progress, excelling and perfection, and self-knowledge is the only sign of a mature and cultured person, which is emphasized in educational literature. This model has been proposed among all nations, religions and schools with different titles. In Islam, it can be reached nirvana or freedom from illusions and sufferings and attachments of the mortal world through spiritual focus or meditation in the teachings of Buddha. In this way, man always finds a passage through rebirths and reaches perfection. This research investigates the symbolic steps of transcendence in the dialectic story of Bilawhar and Yudasaf with a descriptive-analytical method and based on the library method and it indicates the main principles and conceptual structure of this dialectic book.
- اسلامیندوشن، محمدعلی (1374)؛ جام جهانبین، در زمینۀ نقد ادبی و ادبیّات تطبیقی. تهران: جامی. #
- اسنودن، روت (1395)؛ خودآموز یونگ، ترجمۀ نورالدین رحمانیان، تهران: آشیان.#
- انوشیروانی، علیرضا، (1389) «ضرورت ادبیّات تطبیقی در ایران»، ویژنامۀ فرهنگستان ادبیّات تطبیقی، 1/1، 8-36.#
- باخ، ریچارد، (1362)، پرندهای به نام آذرباد، ترجمۀ سودابه پرتوی، تهران: امیرکبیر.چاپ چهارم.
- بارانی، مجمد، تیموری فتحی، فاطمه (1394)، «لزوم نقش کهنالگوی پیرخردمند در تعالیم بشر»، نشریۀ علمی-پژوهشی پژوهشنامۀ ادبیّات تعلیمی، سال 7، شمارۀ 27، ص 9-38.#
- پالمر، مایکل (1388)؛ فروید، یونگ و دین، ترجمۀ محمد دهقانپور و غلامرضا محمودی، تهران: رشد.#
- پاینده، حسین (1397)؛ نظریه و نقد ادبی، درسنامهای میانرشتهای، ج/ 1، تهران: سمت.#
- شولتز، دوان پی و سیدنی الن (1386)؛ نظریۀ شخصیت، ترجمۀ یحیی سیدمحمدی، تهران: ویرایش.#
- شیخ صدوق و مجلسی م (1376)؛ بلوهر و بوذاسف، تحقیق و بررسی از سید ابوطالب میرعابدینی. تهران: امیرکبیر. چاپ دوم.#
- عطار نیشابوری، فریدالدین (1383)، منطقالطیر، مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن. چاپ اول.#
- فرّخزاد، پوران (1369)؛ در پس آینه، تهران: جام. چاپ نخست.#
- فرضی، حمیدرضا، بهزادی، حاجیه (1395)؛ «تحلیل کهنالگویی داستان امیرارسلان بر اساس نظریۀ تفرد یونگ»، فصلنامۀ فرهنگ و ادبیّات عامه، سال5، شمارۀ 12، صص65-85. #
- گرجی، مصطفی، تمیمداری، زهره (1391)؛ «تطبیق پیر مغان دیوان حافظ با کهنالگوی پیر خردمن یونگ»، پژوهشنامۀ ادبیّات تعلیمی، شمارۀ 27، صص63-33.#
- گریس، ویلیام جی (1381)؛ ادبیّات و بازتاب آن، ترجمۀ بهروز عزب دفتری، تهران: فروزش.#
- گرین، ویلفرد و مورگان، لی و ویلینگهم، جان (1395)؛ مبانی نقد ادبی، ترجمۀ فرزانه طاهری، تهران: نیلوفر. چاپ ششم.#
- منشی، ابوالمعالی نصرالله (1389)؛ کلیله و دمنه، تصحیح و توضیح مجتبی مینوی، تهران: پیمان.#
- مورنو، آنتونیو (1396)؛ یونگ، خدایان و انسان مدرن، ترجمۀ داریوش مهرجویی، تهران: مرکز.#
- نامدار، لیلا، فرزانه، سیدبابک (1394)؛ «بررسی تطبیقی کهنالگویی آنیما در شعر عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث»، ویژهنامۀ ادبیّات تطبیقی، 1/ 7 (بهار و تابستان): 107-79.#
- ووگلر، کریستوفر (1390)؛ ساختار اسطورهای در داستان و فیلمنامه، ترجمۀ عباس اکبری، تهران: نیلوفر.#
- وولف، دیوید ام (1388)؛ روانشناسی دین، ترجمۀ محمد دهقان، تهران: رشد.#
- هسه، هرمان (1393)؛ سیذراتا؛ ترجمۀ علیاصغر حداد، تهران: ماهی.#
- یونگ، کارل گستاو (1395)؛ انسان و سمبلهایش، ترجمۀ محمود سلطانیه، تهران: جامی، چاپ دهم.#
- _________ (1391)؛ خود ناشناخته (فرد در جامعۀ امروزی)، ترجمۀ مهدی قائنی، تهران: جامی.#