سیر الیالله در قصة تمثیلی قلعة ذاتالصور مولانا و دژ درون مایستر اکهارت
محورهای موضوعی : مطالعات نقد ادبی
مریم افشار طهرانی
1
,
علی اصغر حلبی
2
*
,
احمد خیالی خطیبی
3
1 - دانشجویدکتری،گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاهآزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی ، تهران، ایران
2 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه:
چکیده مقاله :
مولانا و اکهارت مانند هر اندیشمند دیگری در بنای جهانبینی خود به دنبال معرفت هستی و وجود بودند و به امری قدسی و الهی روی آوردند. دو عارف نامور که تقریبا معاصر هم میزیسته و محیطهای فرهنگی و مذهبی متفاوتی داشته و در یک زیرساخت فرهنگی و مذهبی عام شریک هستند به این معنا که هر دو از یک حقیقت کلی و برتر یعنی خدا، سخن گفتهاند و تجارب عرفانی عظیمی دارند. نظر به اینکه تجربههای عارفانۀ عرفا امری کاملا شخصی است و انسانهای عادی به تجربۀ ایشان راه ندارند و از راه تعبیرات زبانی و در قالب کلام، گفتار و نوشتار، بهطور نسبی قادرند که تجربیات خویش را بدون درنظر گرفتن عواملی نظیر زمان، مکان و زبان به نوع بشر منتقل سازند. در این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی قصۀ تمثیلی قلعۀ ذاتالصور همان «دژ هوشربا» مولانا پرداخته و با «دژ درون» اکهارت مقایسه میکند. مولانا در انتهای دفتر ششم به عمد این حکایت ناتمام تقریبا طولانی را آورده تا به همگان ثابت شود که راه وحدت و عشق با خدا را پایـانی نیست. معادل همین مفهوم را در اندیشۀ اکهارت میتوان یافت.
Like any other thinker, Rumi and Eckhart sought knowledge of existence and existence in the construction of their worldview and turned to something sacred and divine. Two famous mystics who lived almost contemporaries and had different cultural and religious environments share a common cultural and religious infrastructure in the sense that they both spoke of a universal and superior truth, namely God, and had great mystical experiences. Given that the mystical experiences of mystics are a completely personal matter and ordinary people do not have access to their experiences, and through linguistic interpretations in the form of words, speech, and writing, they are relatively able to convey their experiences to mankind without considering factors such as time, place, and language. In this study, which was conducted using a descriptive and analytical method. we examined the allegorical story of the Castle of zat-ul-suvar. and compare with Inner Fortress of Eckhart. Rumi deliberately brought this almost long unfinished story at the end of the sixth book to prove to everyone that the path to unity and love with God is not endless. The equivalent of this concept can be Found in Echhart's ideas.